پرسش :
آیا انقلابهای منطقه توطئهای امریکایی است؟
پاسخ :
مقام معظم رهبری می فرمایند:
تفسیرهاى وهمآلودى وجود دارد که تصور میکنند آنچه که در مصر یا در لیبى یا در تونس اتفاق افتاد، پشت سرش آمریکاست که دارد مدیریت میکند. اینجور نیست، اینها توهم است. بله، آمریکائىها بدشان نمىآمد که به جاى عنصرى مثل مبارک، یک عنصر دموکراتِ مردمىاى داشته باشند که به قدر مبارک تابع آنها باشد - این برایشان بهتر بود - اما چنین چیزى امکان نداشت و ندارد. اگر یک عنصر دموکراتِ میهندوستى باشد، مثل مبارک امکانات کشور را در اختیار آمریکا نمیگذارد؛ موضعش در مقابل اسرائیل، موضع یک صهیونیست نمیشود. بنابراین، این عملى نبود.
این که ما تصور کنیم اینها براى آنکه وجههى خودشان را درست کنند، مبارک را کنار زدند تا یکى دیگر را سر جایش بیاورند، یک توهم محض است. آمریکائىها اگر مدیریت این حرکتها را به عهده داشتند، نمیگذاشتند مبارک به این وضع رقتبار دچار شود - این براى آنها خیلى ضرر داشت - نمیگذاشتند مردم بیایند توى میدان. مگر وقتى مردم آمدند توى خیابان، دیگر میشود آنها را برگرداند؟ حالا به تعبیر رایج - که اهانتآمیز است، نمیخواهم - مگر میشود این غول را دوباره به شیشه برگرداند؟ امکان ندارد. آنها اگر میتوانستند یک حرکت طبق میل خودشان انجام بدهند، جور دیگرى انجام میدادند.
البته شکى نیست که دستگاههاى دیپلماسى فعال دنیا، سیاستهاى فعال دنیا، در رأسشان آمریکا - که در امر دیپلماسى، مثل بقیهى عرصههاى دیگر، فعالیتش خیلى زیاد است - سعى میکنند بر این موج سوار بشوند، دارند تلاش میکنند؛ نباید گذاشت موفق شوند. میخواهند سوار شوند، اما بعید هم هست که بتوانند؛ لذا عقبنشینى میکنند. سر قضیهى مبارک، شما دیدید؛ خود رئیس جمهور آمریکا در همان ده بیست روز، چند جور موضع متناقض گرفت: یک بار حمایت کرد، یک بار رد کرد؛ دوباره حمایت کرد، دوباره رد کرد! نمیدانستند چه اتفاقى دارد مىافتد. بنابراین، این فکرهاى توهمآمیز را باید کنار گذاشت. ۱۳۹۰/۱۰/۰۷
مقام معظم رهبری می فرمایند:
تفسیرهاى وهمآلودى وجود دارد که تصور میکنند آنچه که در مصر یا در لیبى یا در تونس اتفاق افتاد، پشت سرش آمریکاست که دارد مدیریت میکند. اینجور نیست، اینها توهم است. بله، آمریکائىها بدشان نمىآمد که به جاى عنصرى مثل مبارک، یک عنصر دموکراتِ مردمىاى داشته باشند که به قدر مبارک تابع آنها باشد - این برایشان بهتر بود - اما چنین چیزى امکان نداشت و ندارد. اگر یک عنصر دموکراتِ میهندوستى باشد، مثل مبارک امکانات کشور را در اختیار آمریکا نمیگذارد؛ موضعش در مقابل اسرائیل، موضع یک صهیونیست نمیشود. بنابراین، این عملى نبود.
این که ما تصور کنیم اینها براى آنکه وجههى خودشان را درست کنند، مبارک را کنار زدند تا یکى دیگر را سر جایش بیاورند، یک توهم محض است. آمریکائىها اگر مدیریت این حرکتها را به عهده داشتند، نمیگذاشتند مبارک به این وضع رقتبار دچار شود - این براى آنها خیلى ضرر داشت - نمیگذاشتند مردم بیایند توى میدان. مگر وقتى مردم آمدند توى خیابان، دیگر میشود آنها را برگرداند؟ حالا به تعبیر رایج - که اهانتآمیز است، نمیخواهم - مگر میشود این غول را دوباره به شیشه برگرداند؟ امکان ندارد. آنها اگر میتوانستند یک حرکت طبق میل خودشان انجام بدهند، جور دیگرى انجام میدادند.
البته شکى نیست که دستگاههاى دیپلماسى فعال دنیا، سیاستهاى فعال دنیا، در رأسشان آمریکا - که در امر دیپلماسى، مثل بقیهى عرصههاى دیگر، فعالیتش خیلى زیاد است - سعى میکنند بر این موج سوار بشوند، دارند تلاش میکنند؛ نباید گذاشت موفق شوند. میخواهند سوار شوند، اما بعید هم هست که بتوانند؛ لذا عقبنشینى میکنند. سر قضیهى مبارک، شما دیدید؛ خود رئیس جمهور آمریکا در همان ده بیست روز، چند جور موضع متناقض گرفت: یک بار حمایت کرد، یک بار رد کرد؛ دوباره حمایت کرد، دوباره رد کرد! نمیدانستند چه اتفاقى دارد مىافتد. بنابراین، این فکرهاى توهمآمیز را باید کنار گذاشت. ۱۳۹۰/۱۰/۰۷