پرسش :
چرا باید گناه نکنیم ؟ اینکه بیان شده گناه اثری وضعی دارد یعنی چه؟
پاسخ :
انجام ندادن گناه به این دلیل است که اثر وضعی دارد. به طور مثال به شخصی گفته شده آب جوش است به آن دست نزن. حال انجام این کار عواقب بعدی به همراه دارد. گناه نه تنها آثار دنیوی بلکه پیامدهای بعدی هم دارد. خداوند متعال در رابطه با سازه های وجودی انسان بایدها و نبایدهایی را تعیین می کند می فرماید: "این قبیل کارها را نکنید. " زندگی بر مبنای طغیان و گناه، در اصل ساختن سازهی هویت و شخصیتی انسان بر گسل زلزلهای که نهایتاً ویران خواهد شد است. بنابراین، جلوگیری از آسیب ها چه در دنیا و چه در آخرت از سر مهربانی خداوند برای آدمی است ، خدا هشدار می دهد که این رفتارها شایستهی وجودی او ، خوراک حقیقت،هویت انسانی و متناسب با فطرت او نیست . انجام آن حرکتی تحمیلی است مانند لذت بردن معتاد از مواد مخدر که این نوع لذت، واقعی نمیباشد. بنابراین، خداوند انجام ندادن گناه توسط انسان را به دلیل عدم مناسبت آن با شخصیت وی منع می کند زیرا موجب زمینی شدن او می شود در حالی که برای بازگشت به آسمان به زمین آمده شده است. نکته بعد، اثر وضعی گناه در مقابل اثر عقوبتی است. به طور مثال گفته می شود با انجام این کار عذاب شب اول قبر دارید، گرفتار آتش می شوید، این نوع اثرات ، اثرات عقوبتی است. اثر وضعی، اثری است که به طبیعت عمل در نفس، جان و روح انسان تأثیر تاریکی و آلودگی را می گذارد. به طور مثال فردی که شرب خمر می کند جدا از عقوبت اخروی ، دچار مستی هم می شود که ممکن است آسیبی به خود و دیگران برساند مثلاً تصادف کند ، درگیری ایجاد کند . این موارد اثر وضعی عمل است. بنابراین اثر وضعی، تبعات منفیای است که به طبیعت خود عمل، در پیکرهی عملکرد انسان تأثیر می گذارد. آثار وضعی و آثار عقوبتی را دو منطقه ممتاز فرض نکنیم بلکه آنچه که تحت عنوان طغیان روحی که انجام می دهیم دو انعکاس و بازتاب دارد یک بازتاب، بازتاب این سویی است که امروز می بینیم و متوجه آن می شویم و همین عملکرد یک بازتابی در ادامه زندگی و در باطن ما میگذارد. آن اثری که در باطن می گذارد ظهور عمل در دنیا است. بنابراین هر دوی اینها نوعی اثر وضعی با ظروف متفاوت است. پس به دو جهت نباید گناه مرتکب شویم:1) به دلیل اثر وضعی نباید انجام شود. 2) به دلیل بنده بودن بشر و ملتزم بودن وی به اطاعت از اوامر مولا .
انجام ندادن گناه به این دلیل است که اثر وضعی دارد. به طور مثال به شخصی گفته شده آب جوش است به آن دست نزن. حال انجام این کار عواقب بعدی به همراه دارد. گناه نه تنها آثار دنیوی بلکه پیامدهای بعدی هم دارد. خداوند متعال در رابطه با سازه های وجودی انسان بایدها و نبایدهایی را تعیین می کند می فرماید: "این قبیل کارها را نکنید. " زندگی بر مبنای طغیان و گناه، در اصل ساختن سازهی هویت و شخصیتی انسان بر گسل زلزلهای که نهایتاً ویران خواهد شد است. بنابراین، جلوگیری از آسیب ها چه در دنیا و چه در آخرت از سر مهربانی خداوند برای آدمی است ، خدا هشدار می دهد که این رفتارها شایستهی وجودی او ، خوراک حقیقت،هویت انسانی و متناسب با فطرت او نیست . انجام آن حرکتی تحمیلی است مانند لذت بردن معتاد از مواد مخدر که این نوع لذت، واقعی نمیباشد. بنابراین، خداوند انجام ندادن گناه توسط انسان را به دلیل عدم مناسبت آن با شخصیت وی منع می کند زیرا موجب زمینی شدن او می شود در حالی که برای بازگشت به آسمان به زمین آمده شده است. نکته بعد، اثر وضعی گناه در مقابل اثر عقوبتی است. به طور مثال گفته می شود با انجام این کار عذاب شب اول قبر دارید، گرفتار آتش می شوید، این نوع اثرات ، اثرات عقوبتی است. اثر وضعی، اثری است که به طبیعت عمل در نفس، جان و روح انسان تأثیر تاریکی و آلودگی را می گذارد. به طور مثال فردی که شرب خمر می کند جدا از عقوبت اخروی ، دچار مستی هم می شود که ممکن است آسیبی به خود و دیگران برساند مثلاً تصادف کند ، درگیری ایجاد کند . این موارد اثر وضعی عمل است. بنابراین اثر وضعی، تبعات منفیای است که به طبیعت خود عمل، در پیکرهی عملکرد انسان تأثیر می گذارد. آثار وضعی و آثار عقوبتی را دو منطقه ممتاز فرض نکنیم بلکه آنچه که تحت عنوان طغیان روحی که انجام می دهیم دو انعکاس و بازتاب دارد یک بازتاب، بازتاب این سویی است که امروز می بینیم و متوجه آن می شویم و همین عملکرد یک بازتابی در ادامه زندگی و در باطن ما میگذارد. آن اثری که در باطن می گذارد ظهور عمل در دنیا است. بنابراین هر دوی اینها نوعی اثر وضعی با ظروف متفاوت است. پس به دو جهت نباید گناه مرتکب شویم:1) به دلیل اثر وضعی نباید انجام شود. 2) به دلیل بنده بودن بشر و ملتزم بودن وی به اطاعت از اوامر مولا .