پرسش :
چه چیزهایی می تواند از اجرای واقعة اندلس در ایران جلوگیری نماید؟
پاسخ :
برای پاسخ به این سؤال لازم است تا مسائلی همچون: عواملی ایجاد واقعة اندلس شد؛ تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن را هر چند اجمالی بپردازیم
عوامل ایجاد واقعة اندلس
در ضعف بنای سیاسی و نظامی، انحلال عمومی اجتماعی و ضعف روحیة دینی و ملی از عوامل انحطاط جامعة اندلس بود.[1] رهبران آنان بدترین رهبران دولتی اندلس بودند و در وطن دوستی و دینداری ضعیف بودند همه در پی هواهای نفسانی خویش بودند و در این کشاکش نفسانی نه دین میشناختند، نه وطن.[2]
«در تاریخ اندلس اسلامی، یعنی اسپانیای فعلی میخوانیم که نقشهای که مسیحیان برای تصرّف اندلس و بیرون کشیدن آن از دست مسلمین کشیدند این بود که به صورت دوستی و خدمت، وسایل عیاشی برای آنها فراهم کردند، باغها و بوستانها، وقف ساختن شراب و نوشانیدن به مسلمین شد. دختران زیبا و طنّاز در خیابانها به دلربایی و عاشقسازی پرداختند، سرگرمیهای شهوانی از هر جهت فراهم شد و روح ایمان و جوانمردی مُرد. پس از این جریان بود که توانستند مسلمانان را بیدرنگ از دم تیغ بگذرانند.[3] بنابراین آن چه که به عنوان عوامل پیدایش این واقعه میتوان به آن اشاره نمود:
1. ضعف روحیة دینی و ملی؛ 2. فقدان دولت کارآمد و مقتدر؛ 3. اشاعة فحشاء و فساد اخلاقی؛ 4. عدم آشنایی با معارف اسلام ناب که از اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ سرچشمه گرفته باشد.
تهاجم فرهنگی و راه های مقابله با آن
اگر بخواهیم راهکار مناسبی برای مقابله با تهاجم فرهنگی به کار گیریم ابتدا باید این واقعیت را بپذیریم که علیه فرهنگ اسلامی تهاجم صورت گرفته شده در واقع بپذیریم که بیماری وجود دارد تا درصدد درمان آن برآئیم، تضاد ذاتی بین فرهنگ مادی غرب و فرهنگ اسلامی سیاستگذاران غرب را بر آن داشت تا به مقابله با فرهنگ اسلامی برخیزند. دیوید کیو، مأمور سازمان سیا و رابط آن با برخی گروهها و عناصر ضدانقلاب میگوید: مهمترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی تغییر فرهنگ جامعة فعلی ایران است و ما مصمّم به آن هستیم.[4] امروز به اعتراف صریح نظریهپردازان غربی درگیری اصلی بین فرهنگ دینی انقلاب و نظام اسلامی با فرهنگ غربی است. هانتینگتون نظریهپرداز غربی میگوید: تقابل اصلی آیندة جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است.[5]
مقام معظم رهبری در این خصوص فرمودند: « بعضی از دستگاههای جاسوسی دولتهای استکباری اظهارنظر کردهاند که برای ایران و مقابله با انقلاب اسلامی یکی دو راه بیشتر نمانده است. یکی اینکه ما فحشا و فساد را در جامعة آنان نفوذ دهیم و جوانانشان را سرگرم کنیم و زنان و مردانشان را از هدفهای متعالی و بلند غافل کنیم، آنها را سرگرم منجلاب فساد و فحشا و شهوت نماییم.[6] زیرا این انقلاب با ساختار فرهنگی دینی خود، فرهنگ استعماری غرب را زیر سؤال برد به همین جهت نظام استکباری غرب به نابودی فرهنگ انقلاب و نظام مبتنی بر آن همت گماشته است. استاد شهید مطهری می فرمایند: «استعمار سیاسی و اقتصادی آنگاه توفیق حاصل میکند که استعمار فرهنگی توفیق به دست آورده باشد و بیاعتماد کردن مردم به فرهنگ خودشان و تاریخ خودشان شرط اصلی این موفقیت است. استعمار دقیقاً تشخیص داده و تجربه کرده است که فرهنگی که مردم به آن تکیه میکنند، فرهنگ و ایدئولوژی اسلامی است. پس مردم از آن اعتقاد و از آن ایمان و از آن اعتماد و حسن ظن باید تخلیه شوند تا آمادة ساخته شدن طبق الگوی غربی گردند.»[7] همان طوری که اولین قدم در معالجه و درمان بیماری، قبول وجود آن بیماری است، نخستین گام در راه مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب تشخیص واقعیت این تهاجم بر علیه فرهنگ اسلامی است.
برای مقابله هجوم فرهنگی دشمن، شناخت روشهای تهاجم فرهنگی غرب ضروری است که برخی عبارتند از:
«تضعیف باورها و اعتقادات مذهبی، تحریف گرایشهای معنوی، تخریب و نفی هویت ملی، ایجاد گسستگی تاریخی، طرد الگوها و اسوههای خودی، تخریب و ترور شخصیتهای خودی، گسترش روحیة غربگرایی و غربزدگی، تقویت روشنفکران وابسته، ایجاد جریانهای انحرافی و تفرقههای قومی، ترویج خط و زبان بیگانه، خبرپردازی و شایعهسازی، ترویج فساد و فحشا و منکرات، استفاده از مذهب علیه مذهب.[8] روشهای مقابله با هجوم فرهنگی بیگانگان همان شیوهها و روشهای تعلیم و تربیت اسلامی است که میتواند زمینه پاسداری از فرهنگ خودی و صیانت از هویت دینی را فراهم آورند، بنیادی ترین روش مقابله با هجوم فرهنگی گسترش و تعمیق شناخت و باورهای دینی است.
در نظام اسلامی ایران ظرفیتهایی وجود دارد که توجه و تقویت این ظرفیتها میتواند بهترین شیوه برای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب باشد. علاوه بر اینها تجربه جامعة اندلس بهترین وسیلة عبرت و پند برای جامعه ماست. با شناخت عوامل ضعف و انحطاط اندلس و برطرف نمودن آن عوامل و تفاوت عمیقی که بین نظام اسلامی ما و جامعة اندلس است، مسیری روشن برای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب فراروی ما خواهد بود.
برخی از مسائلی که مانع از اجرای طرح اندلسی کردن ایران می شود، عبارتند از:
1. پیروی از ولایت و رهبری: بر اساس این ویژگی نظام اسلامی نظامی است که رهبران آن تبلور عینی ارزشهای اسلامی هستند. در واقع آن چه در نظام اسلامی حاکم است، ارزشهای اسلامی است، مردم بر اساس اعتقاد به امامت و تداوم آن در شکل نظام ولایت فقیه و اطاعت در کلیة شئون زندگی از ایشان زمینة تثبیت و اقتدار نظام اسلامی را فراهم میکنند. در واقع «حکومت و نظام اسلامی بر پایة سه اصل دین، مردم و رهبری شکل گرفته است، هر چه پیوند این سه عنصر قویتر و عمیقتر باشد نظام اسلامی پایدارتر و باثباتتر خواهد بود و هر چه این پیوند سستتر و ضعیفتر شود جامعه آسیبپذیرتر خواهد بود، یکی از اصول مهم هجوم فرهنگی دشمنان تضعیف، تخریب و قطع ارتباطات و پیوندهای مزبور است.[9]
2. توجه به اصل امر به معروف و نهی از منکر
یکی از اصول عملی اسلام که منشأ اصلاح جامعه میباشد و نادیده گرفتن آن انزوای ارزشها و هویت دینی را به دنبال دارد، امر به معروف و نهی از منکر است، امر به معروف و نهی از منکر در واقع نوعی تعهد و مسؤولیت اجتماعی را برای انسان نسبت به سرنوشت جامعة خود و افراد جامعه پدید میآورد که اگر صورت عملی و اصولی به خود گیرد ضامن بقای دین و ارزشهای آن خواهد بود و نادیده گرفتن آن موجب اشاعة ضدارزشها و سرانجام تضعیف هویت دینی میشود ، متأسفانه استعمار و استکبار غرب در سالهای اخیر برای القای فرهنگ خود درصدد آلوده کردن فضای جامعه برآمده است و راه اساسی مبارزه با حیلههای دشمنان بها دادن به این اصل بزرگ اسلامی است.[10]
3. توجه به میراث فرهنگی و ارزش های دینی
فرهنگ کنونی در کشور ایران آمیزهای از باورهای اسلامی و ایرانی است که قدمتی بس دیرینه دارد از همان زمان که ایرانیان فرهنگ اسلامی را فراروی خویش یافتند آن را به گرمی پذیرفتند و آنگاه در ترویج و نشرش کوشیدند. بهادادن به میراث فرهنگ و شناخت و شناساندن جنبههای گوناگون شیوههای رفتاری تعقّلی و اخلاقی و ارزشی برآمده از آن زمینة تعامل فرهنگی و مقابله با هجمههای دشمن را حتی در شرایط نامناسب فراهم مینماید.[11] باید فرزندان این مرز و بوم بدانند فرهنگ اسلامی به مصداق ضربالمثل معروف «هر که زر دارد دشمن در بردارد.» به دلیل برخورداری از اندیشههای قومی همواره مورد تهاجم بیگانگان بوده است، لذا باید آگاهیهای فرهنگی و باورهای دینی مردم به ویژه نسل جوان عمیقتر و گستردهتر شود.
4. تقویت باورهای دینی
در ایجاد تحول و تغییر در جامعه لازم است هم تغییر در ذهن و فکر و اندیشه فرد به وجود آید و هم در ساختار و روابط اجتماعی دگرگونی حاصل گردد و تحول در فرد زمینه ساز تحول و تغییر در جامعه است اگر باورهای دینی و اعتقادات مذهبی در فرد تقویت شود این عاملی است برای حفظ هویت دینی و فرهنگی جامعه.
5. پایبندی هر چه بیشتر و راسخ به اسلام ناب محّمدی
مقام معظم رهبری می فرماید: «امروز دشمنی اردوگاه استکبار با ایران اسلامی به خاطر اسلام است آنها با اسلام دشمن هستند که بر جمهوری اسلامی ایران فشار وارد میکنند والله آمریکا از هیچ چیز ملت ایران به قدر مسلمان بودن و پایبندی به اسلام ناب محمدی ـ صلّی الله علیه و آله ـ ناراحت نیست، او میخواهد شما از این پایبندی دست بردارید.»[12]
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
1. حمید نگارش، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 80.
2. احمد طهماسبی، تهاجم فرهنگی، براندازی خاموش، نشر یاقوت قم، 80.
پاورقی ها:
[1] . عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمة عبدالمحمد آیتی، مؤسسة کیهان، 1367، ج 2، ص 446.
[2] . همان، ص 428.
[3] . مطهری، مرتضی، مجموعة آثار، ج 3، ص 404.
[4] . نفوذ و استحاله، تهران، معاوت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در قرارگاه ثارالله، 1378، ص 27.
[5] . همان.
[6] . رزاقی، احمد، اهمیت و ضرورت تبلیغات، سازمان تبلیغات اسلامی، 1370، ص 95.
[7] . مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، ص 353.
[8] . نوید، مهدی، فرهنگ و مقاومت فرهنگی، تهران، انتشارات محیا، 1375، از ص 42 تا 50.
[9] . همان، ص 33 و 34.
[10] . نگارش، حمید، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1380، ص 147.
[11] . همان، ص 183.
[12] . فرهنگ و تهاجم فرهنگی، انتشارات سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی، 1375، ص 119.
برای پاسخ به این سؤال لازم است تا مسائلی همچون: عواملی ایجاد واقعة اندلس شد؛ تهاجم فرهنگی و راههای مقابله با آن را هر چند اجمالی بپردازیم
عوامل ایجاد واقعة اندلس
در ضعف بنای سیاسی و نظامی، انحلال عمومی اجتماعی و ضعف روحیة دینی و ملی از عوامل انحطاط جامعة اندلس بود.[1] رهبران آنان بدترین رهبران دولتی اندلس بودند و در وطن دوستی و دینداری ضعیف بودند همه در پی هواهای نفسانی خویش بودند و در این کشاکش نفسانی نه دین میشناختند، نه وطن.[2]
«در تاریخ اندلس اسلامی، یعنی اسپانیای فعلی میخوانیم که نقشهای که مسیحیان برای تصرّف اندلس و بیرون کشیدن آن از دست مسلمین کشیدند این بود که به صورت دوستی و خدمت، وسایل عیاشی برای آنها فراهم کردند، باغها و بوستانها، وقف ساختن شراب و نوشانیدن به مسلمین شد. دختران زیبا و طنّاز در خیابانها به دلربایی و عاشقسازی پرداختند، سرگرمیهای شهوانی از هر جهت فراهم شد و روح ایمان و جوانمردی مُرد. پس از این جریان بود که توانستند مسلمانان را بیدرنگ از دم تیغ بگذرانند.[3] بنابراین آن چه که به عنوان عوامل پیدایش این واقعه میتوان به آن اشاره نمود:
1. ضعف روحیة دینی و ملی؛ 2. فقدان دولت کارآمد و مقتدر؛ 3. اشاعة فحشاء و فساد اخلاقی؛ 4. عدم آشنایی با معارف اسلام ناب که از اهلبیت ـ علیهم السّلام ـ سرچشمه گرفته باشد.
تهاجم فرهنگی و راه های مقابله با آن
اگر بخواهیم راهکار مناسبی برای مقابله با تهاجم فرهنگی به کار گیریم ابتدا باید این واقعیت را بپذیریم که علیه فرهنگ اسلامی تهاجم صورت گرفته شده در واقع بپذیریم که بیماری وجود دارد تا درصدد درمان آن برآئیم، تضاد ذاتی بین فرهنگ مادی غرب و فرهنگ اسلامی سیاستگذاران غرب را بر آن داشت تا به مقابله با فرهنگ اسلامی برخیزند. دیوید کیو، مأمور سازمان سیا و رابط آن با برخی گروهها و عناصر ضدانقلاب میگوید: مهمترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی تغییر فرهنگ جامعة فعلی ایران است و ما مصمّم به آن هستیم.[4] امروز به اعتراف صریح نظریهپردازان غربی درگیری اصلی بین فرهنگ دینی انقلاب و نظام اسلامی با فرهنگ غربی است. هانتینگتون نظریهپرداز غربی میگوید: تقابل اصلی آیندة جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است.[5]
مقام معظم رهبری در این خصوص فرمودند: « بعضی از دستگاههای جاسوسی دولتهای استکباری اظهارنظر کردهاند که برای ایران و مقابله با انقلاب اسلامی یکی دو راه بیشتر نمانده است. یکی اینکه ما فحشا و فساد را در جامعة آنان نفوذ دهیم و جوانانشان را سرگرم کنیم و زنان و مردانشان را از هدفهای متعالی و بلند غافل کنیم، آنها را سرگرم منجلاب فساد و فحشا و شهوت نماییم.[6] زیرا این انقلاب با ساختار فرهنگی دینی خود، فرهنگ استعماری غرب را زیر سؤال برد به همین جهت نظام استکباری غرب به نابودی فرهنگ انقلاب و نظام مبتنی بر آن همت گماشته است. استاد شهید مطهری می فرمایند: «استعمار سیاسی و اقتصادی آنگاه توفیق حاصل میکند که استعمار فرهنگی توفیق به دست آورده باشد و بیاعتماد کردن مردم به فرهنگ خودشان و تاریخ خودشان شرط اصلی این موفقیت است. استعمار دقیقاً تشخیص داده و تجربه کرده است که فرهنگی که مردم به آن تکیه میکنند، فرهنگ و ایدئولوژی اسلامی است. پس مردم از آن اعتقاد و از آن ایمان و از آن اعتماد و حسن ظن باید تخلیه شوند تا آمادة ساخته شدن طبق الگوی غربی گردند.»[7] همان طوری که اولین قدم در معالجه و درمان بیماری، قبول وجود آن بیماری است، نخستین گام در راه مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب تشخیص واقعیت این تهاجم بر علیه فرهنگ اسلامی است.
برای مقابله هجوم فرهنگی دشمن، شناخت روشهای تهاجم فرهنگی غرب ضروری است که برخی عبارتند از:
«تضعیف باورها و اعتقادات مذهبی، تحریف گرایشهای معنوی، تخریب و نفی هویت ملی، ایجاد گسستگی تاریخی، طرد الگوها و اسوههای خودی، تخریب و ترور شخصیتهای خودی، گسترش روحیة غربگرایی و غربزدگی، تقویت روشنفکران وابسته، ایجاد جریانهای انحرافی و تفرقههای قومی، ترویج خط و زبان بیگانه، خبرپردازی و شایعهسازی، ترویج فساد و فحشا و منکرات، استفاده از مذهب علیه مذهب.[8] روشهای مقابله با هجوم فرهنگی بیگانگان همان شیوهها و روشهای تعلیم و تربیت اسلامی است که میتواند زمینه پاسداری از فرهنگ خودی و صیانت از هویت دینی را فراهم آورند، بنیادی ترین روش مقابله با هجوم فرهنگی گسترش و تعمیق شناخت و باورهای دینی است.
در نظام اسلامی ایران ظرفیتهایی وجود دارد که توجه و تقویت این ظرفیتها میتواند بهترین شیوه برای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب باشد. علاوه بر اینها تجربه جامعة اندلس بهترین وسیلة عبرت و پند برای جامعه ماست. با شناخت عوامل ضعف و انحطاط اندلس و برطرف نمودن آن عوامل و تفاوت عمیقی که بین نظام اسلامی ما و جامعة اندلس است، مسیری روشن برای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب فراروی ما خواهد بود.
برخی از مسائلی که مانع از اجرای طرح اندلسی کردن ایران می شود، عبارتند از:
1. پیروی از ولایت و رهبری: بر اساس این ویژگی نظام اسلامی نظامی است که رهبران آن تبلور عینی ارزشهای اسلامی هستند. در واقع آن چه در نظام اسلامی حاکم است، ارزشهای اسلامی است، مردم بر اساس اعتقاد به امامت و تداوم آن در شکل نظام ولایت فقیه و اطاعت در کلیة شئون زندگی از ایشان زمینة تثبیت و اقتدار نظام اسلامی را فراهم میکنند. در واقع «حکومت و نظام اسلامی بر پایة سه اصل دین، مردم و رهبری شکل گرفته است، هر چه پیوند این سه عنصر قویتر و عمیقتر باشد نظام اسلامی پایدارتر و باثباتتر خواهد بود و هر چه این پیوند سستتر و ضعیفتر شود جامعه آسیبپذیرتر خواهد بود، یکی از اصول مهم هجوم فرهنگی دشمنان تضعیف، تخریب و قطع ارتباطات و پیوندهای مزبور است.[9]
2. توجه به اصل امر به معروف و نهی از منکر
یکی از اصول عملی اسلام که منشأ اصلاح جامعه میباشد و نادیده گرفتن آن انزوای ارزشها و هویت دینی را به دنبال دارد، امر به معروف و نهی از منکر است، امر به معروف و نهی از منکر در واقع نوعی تعهد و مسؤولیت اجتماعی را برای انسان نسبت به سرنوشت جامعة خود و افراد جامعه پدید میآورد که اگر صورت عملی و اصولی به خود گیرد ضامن بقای دین و ارزشهای آن خواهد بود و نادیده گرفتن آن موجب اشاعة ضدارزشها و سرانجام تضعیف هویت دینی میشود ، متأسفانه استعمار و استکبار غرب در سالهای اخیر برای القای فرهنگ خود درصدد آلوده کردن فضای جامعه برآمده است و راه اساسی مبارزه با حیلههای دشمنان بها دادن به این اصل بزرگ اسلامی است.[10]
3. توجه به میراث فرهنگی و ارزش های دینی
فرهنگ کنونی در کشور ایران آمیزهای از باورهای اسلامی و ایرانی است که قدمتی بس دیرینه دارد از همان زمان که ایرانیان فرهنگ اسلامی را فراروی خویش یافتند آن را به گرمی پذیرفتند و آنگاه در ترویج و نشرش کوشیدند. بهادادن به میراث فرهنگ و شناخت و شناساندن جنبههای گوناگون شیوههای رفتاری تعقّلی و اخلاقی و ارزشی برآمده از آن زمینة تعامل فرهنگی و مقابله با هجمههای دشمن را حتی در شرایط نامناسب فراهم مینماید.[11] باید فرزندان این مرز و بوم بدانند فرهنگ اسلامی به مصداق ضربالمثل معروف «هر که زر دارد دشمن در بردارد.» به دلیل برخورداری از اندیشههای قومی همواره مورد تهاجم بیگانگان بوده است، لذا باید آگاهیهای فرهنگی و باورهای دینی مردم به ویژه نسل جوان عمیقتر و گستردهتر شود.
4. تقویت باورهای دینی
در ایجاد تحول و تغییر در جامعه لازم است هم تغییر در ذهن و فکر و اندیشه فرد به وجود آید و هم در ساختار و روابط اجتماعی دگرگونی حاصل گردد و تحول در فرد زمینه ساز تحول و تغییر در جامعه است اگر باورهای دینی و اعتقادات مذهبی در فرد تقویت شود این عاملی است برای حفظ هویت دینی و فرهنگی جامعه.
5. پایبندی هر چه بیشتر و راسخ به اسلام ناب محّمدی
مقام معظم رهبری می فرماید: «امروز دشمنی اردوگاه استکبار با ایران اسلامی به خاطر اسلام است آنها با اسلام دشمن هستند که بر جمهوری اسلامی ایران فشار وارد میکنند والله آمریکا از هیچ چیز ملت ایران به قدر مسلمان بودن و پایبندی به اسلام ناب محمدی ـ صلّی الله علیه و آله ـ ناراحت نیست، او میخواهد شما از این پایبندی دست بردارید.»[12]
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
1. حمید نگارش، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 80.
2. احمد طهماسبی، تهاجم فرهنگی، براندازی خاموش، نشر یاقوت قم، 80.
پاورقی ها:
[1] . عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، ترجمة عبدالمحمد آیتی، مؤسسة کیهان، 1367، ج 2، ص 446.
[2] . همان، ص 428.
[3] . مطهری، مرتضی، مجموعة آثار، ج 3، ص 404.
[4] . نفوذ و استحاله، تهران، معاوت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در قرارگاه ثارالله، 1378، ص 27.
[5] . همان.
[6] . رزاقی، احمد، اهمیت و ضرورت تبلیغات، سازمان تبلیغات اسلامی، 1370، ص 95.
[7] . مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، ص 353.
[8] . نوید، مهدی، فرهنگ و مقاومت فرهنگی، تهران، انتشارات محیا، 1375، از ص 42 تا 50.
[9] . همان، ص 33 و 34.
[10] . نگارش، حمید، هویت دینی و انقطاع فرهنگی، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، 1380، ص 147.
[11] . همان، ص 183.
[12] . فرهنگ و تهاجم فرهنگی، انتشارات سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی، 1375، ص 119.