پرسش :
فلسفه پوشش (حجاب) بانوان چیست؟ اگر خوب است چرا بر مردان لازم نیست؟
پاسخ :
در فرهنگ و اخلاق اسلامى، پوشش و حجاب - براى عموم و به ویژه زنان - از جایگاه مهمى برخوردار است. اما به نظر مىرسد در سالهاى اخیر، به اندازه اهمیت و جایگاه پوشش در اسلام، روشنگرى نشده است و گرچه کتابها و مقالات فراوانى پیرامون آن نگاشته شده است، اما این اصل از اصول دینى، همچنان نیازمند روشنگرى و پاسخهاى تازه و متنوع است. ما طرح چنین پرسشى را به فال نیک گرفته، از آن استقبال مىکنیم.
فلسفه حجاب (پوشش) مىتواند ناشى از امور زیر باشد:
1. حفظ تعادل جامعه از نظر امنیت و آرامش روانى.
یکى از غرایز خدادادى در ساختمان وجودى انسان، غریزه جنسى است که نیرومندترین و ریشهدارترین غریزه آدمى است و در صورت کنترل آن، مىتواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات و امنیت روانى انسانها را فراهم کند.
در قوانین اسلام، براى استفاده درست از این غریزه حیاتى، مکانیسمهاى گوناگونى مطرح شده است که «حجاب» و وجود حریم بین زن و مرد، یکى از راهکارهاى مهم آن است.
بدون شک، نبودن حریم بین زن و مرد و آزادى معاشرتهاى تعریف نشده و بىبندوبار (با آرایشهاى گوناگون)، هیجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مىبخشد و تقاضاى برهنگى و سکس را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرىناپذیر درمىآورد.
اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل داشته و تدابیر زیادى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى معین کرده است. وظیفه مشترک زن و مرد این است که چشم خویش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوتآمیز بپرهیزند؛ اما زنان - به خاطر جاذبههاى بیشتر - وظیفه خاصى دارند و آن این که بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایشهاى تحریکآمیز، ظاهر نشوند و به جلوهگرى و دلربایى نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود.
لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان نمىتواند به هر شکل و اندازهاى باشد و باید حد و ضابطهاى داشته باشد. بىبندبارى در پوشش و لباس ، موجب بىبندبارى در تحریک غریزه جنسى است. تحقیقات علمى در فیزیولوژى و روانشناسى در باب تفاوتهاى جسمى و روحى زن و مرد ثابت کرده است که مردان نسبت به محرکهاى چشمى شهوتانگیز، حساستر از زنانند و برعکس زنان در مقابل محرک هاى لمسى حساسیت بیشترى دارند.
آستانه حس لمس و درد در زنان از همان زمان تولد پایینتر از مردان است...؛ در عوض مردان بینایى بهترى دارند. این مزیتهاى جنسى در استعداد حسى، آموخته یا اکتسابى نیست؛ بلکه از زمان کودکى آشکار است... .مردان بالغ به محرکهاى بینایى شهوانى حساسیت بیشتر مىداند. اصطلاح «چشم چرانى» که براى این ویژگى مردان به کار مىرود، زاییده حساسیت مردان نسبت به محرکهاى بینایى شهوانى است؛ چون دامنه و برد حس بینایى زیاد است؛ یعنى چشم مىتواند از فاصله نسبتا دور، تحت تأثیر محرکها قرار گیرد و از این گذشته وسعت زیادى از محیط در آن واحد دیده مىشود. از سوى دیگر، چون حس لامسه دامنه و برد زیاد ندارد و فعالیتش محدود به تماس از نزدیک است و هورمونهاى جنسى زن به صورتى دورهاى ترشح مىشوند و به طور متناوب عمل مىکند، تأثیر محرکهاى شهوانى بر زن، صورتى بسیار محدود دارد و از این نظر فعالیت زنان بسیار کم است؛ به خلاف مردان که ترشح اندروژنها در آنها صورتى یکنواخت دارد و هیچ عامل طبیعى آن را قطع نمىکند. مردان به صورتى گستردهتر تحت تأثیر محرکهاى شهوانى قرار مىگیرند و از این نظر فعالترند.1
2. حفظ و تحکیم بنیان خانواده
بىتردید نهاد خانواده، یکى از مقدسترین نهادهاى اجتماعى است که بشر تا به حال خود دیده است. نقش خانواده در پروسه ایجاد جامعه سالم، یک نقش بىبدیل است و در این میان نقش حجاب و پوشش اسلامى در سلامت و استمرار پیوند خانوادگى، غیر قابل انکار است. در مقابل، برهنگى، سمّ کشنده نظم و پیوند موجود در نهاد خانواده است.
آمارهاى مستند نشان مىدهد که با افزایش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى در دنیا همواره بالا رفته است؛ زیرا «هر چه دیده بیند، دل کند یاد» و هر چه دل در مقوله هوسهاى سرکش بخواهد، به هر قیمتى باشد، به دنبال آن مىرود و به این ترتیب، هر روز دل به دلبرى جدید مىبندد و با قبلى وداع مىکند؛ اما در محیطى که «حجاب» حاکم است و شرایط دیگر اسلامى رعایت مىشود، دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان، مخصوص یکدیگر است. در بازار آزاد برهنگى، قداست پیمان زناشویى مفهومى ندارد. خانوادهها به سادگى متلاشى مىشوند و کودکان بىسرپرست مىمانند.
3. پیشگیرى از فحشا و فروپاشى نظم جامعه.
گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهاى بىحجابى و آزادىهاى بىحد و حصر جنسى است که در جوامع غربى و سایر جوامع مشابه، کاملا مشهود است. عامل اصلى فحشا و ازدیاد فرزندان نامشروع، منحصر به فرهنگ برهنگى و بىحجابى نیست؛ بلکه یکى از عوامل اصلى و مؤثر در گسترش دامنه فحشا و جریان روبهرشد تولد فرزندان نامشروع ، مسأله برهنگى و بىحجابى است. امروزه یکى از مشکلات جوامع غربى، تولد روبه رشد فرزندان نامشروع و بدون شناسنامه است. فرزندانى که داراى پدر و مادر نامشخصى هستند و از نظر حقوقى، مشکلات فراوانى را به همراه آورده، نظم اجتماعى جوامع غربى را تهدید مى کنند.
4. جلوگیرى از نگاه ابزارى به زن و ابتذال وى
یکى از مسائل مطرح پیرامون حقوق زنان و بىتوجهى به آنان، نگاه ابزارى به زنان است. هنگامى که جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روزبهروز تقاضاى آرایش بیشتر و خودنمایى افزونتر از او دارد و هنگامى که زن را از طریق جاذبه جنسىاش وسیله تبلیغ کالاها و عاملى براى جلب جهانگردان و مانند اینها قرار دهد، در چنین جامعهاى شخصیت زن تا حد یک عروسک یا یک کالاى بىارزش سقوط مىکند و ارزشهاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مىشود و به این ترتیب، زن، وسیلهاى براى اشباع هوسهاى سرکش برخى مردان آلوده و فریبکار مىشود.
عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع وفعالیتهاى اجتماعى دور نمىکند، بلکه زمینههاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع -به همراه حقوق اجتماعى برابر- تضمین مىکند و شخصیت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى دیگران، مصونیت مىبخشد.
پوشش کامل براى زن، چه پوششى است؟
به نظر مىرسد پوشش کامل، آن نوع پوششى است که هیچ چشم بیگانهاى را متوجه خود نکند؛یعنى لباسى که برجستگىهاى اندام زن را اصلاً نشان ندهد و اسباب تحریک شهوت مردان را فراهم نکند و خود زن هم با آرایش در جامعه ظاهر نشود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، چادر باوجود شرایط دیگر، کاملترین پوشش است.
باید اعتراف کرد که تاکنون بیشتر نوشتههاى مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف کرده و کمتر به پوشش مرد توجه نمودهاند و این یک امر عادى و طبیعى است؛ زیرا زن، مظهر جمال و زیبایى و مرد مظهر شیفتگى است؛ ولى پوشش مردان نیز در ابعاد مختلف فرهنگى - اجتماعى، حائز اهمیت است. از این رو اسلام براى ثبات و پایدارى جامعه، به پوشش زن و مرد توجه بسیار نموده است؛ خداوند متعال مىفرماید: «یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سوءاتکم و ریشا؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام (عورت) شما را مىپوشاند و مایه زینت شماست».2
خداوند متعال در حق مردان مىفرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم؛ به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف (عورت) خود را حفظ کنند»3و در حق زنان نیز مىفرماید: «و قل للمؤمنات یعضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن؛ و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان (عورت) خویش را حفظ کنند».4
در این راستا، ذکر نکات زیر ضرورى است:
1. فقها فرمودهاند که زن نباید به بدن مرد نامحرم (به جز سر و صورت و گردن) نگاه کند و این حکم دلیل قطعى دارد که در جاى خود بیان شده است.
2. ممکن است نگاه زن به بدن مرد نامحرم حرام باشد، ولى پوشش آن از سوى مرد واجب نباشد؛ همان گونه که نگاه مرد به صورت و دستهاى زن از روى شهوت، حرام است؛ ولى پوشش آن از سوى زن واجب نیست.
3. مردان مىتوانند با لباس آستین کوتاه، در مکانهاى عمومى نمایان گردند.
اکنون این پرسش پیش مىآید که اگر مردى با این وضعیت بیرون آید و بداند که زنان از روى تعمد و لذت به بدنش نگاه مىکنند، آیا از نظر شرعى مرتکب گناه شده است؟
دو نظر در اینجا مطرح است؛ برخى فتوا به حرمت داده و عدهاى از جواز سخن گفتهاند. اصلىترین مستند و مبناى این حکم، قاعده فقهى «اعانت بر اثم» است که در فقه کاربرد فراوانى دارد. معناى جمله مذکور، این است که هر کس زمینه تحقق و پیاده شدن گناه را براى دیگرى فراهم سازد، خود نیز مانند انجام دهنده آن گناهکار است.
در مقابل برخى مراجع اظهار مىدارند که آن چه حرام است، «تعاون بر اثم» است؛ نه «اعانت بر اثم» و این دو با یکدیگر متفاوت است. «تعاون بر اثم» یعنى همکارى و شرکت چند نفر در انجام گناه؛ به گونهاى که همگى به طور مستقیم آن را انجام دهند. به همین جهت برخى مراجع گفتهاند که اگر مردى با لباس آستین کوتاه، به قصد این که زنان به او نگاه کنند، بیرون بیاید، شریک گناه گردیده، قاعده فقهى در حقش پیاده مىشود؛ اما اگر به این انگیزه نباشد، اشکالى ندارد و از آن جا که تشخیص انگیزه افراد مشکل است، به جوانانى که در خیابان و پارکها به بازى فوتبال یا در جادهها به دوچرخه سوارى مشغول هستند، وجوب نهى از منکر محرز نمى شود.
براساس آن چه گفته شد، فتواى مراجع درباره لباس آستین کوتاه مردان، متفاوت است و هر کس باید به نظر مرجع تقلید خود عمل کند، ولى مسؤولان دانشگاهها و مدیران مدارس و... حق دارند که مقرراتى را طبق مصالحى که در نظر دارند، براى محدوده خود وضع نمایند و شرایطى براى نوع لباس دانشجویان مقرر نمایند و این کار به آن معنى نیست که حلالى را حرام کرده یا بر خلاف نظر شرع عمل نمودهاند؛ بلکه این حق براى مدیریت هر مجموعه محفوظ است و در این صورت، باید از افراط و تفریط و اعمال سلیقههاى شخصى اجتناب شود. مصالح کل مجموعه در نظر گرفته شود و تنها به منظور ایجاد فضاى سالم و آرامش روانى مجموعه، حدود و مقرراتى تعیین گردد.
پى نوشت:
1.دکتر محمود بهزاد، تفاوتهاى زن و مرد از نظر فیزیولوژى و روانشناسى، مجله نگین، شماره 134، تیر 1355، ص 24.
2. اعراف(7):26.
3. نور(24):30.
4. همان،31.
در فرهنگ و اخلاق اسلامى، پوشش و حجاب - براى عموم و به ویژه زنان - از جایگاه مهمى برخوردار است. اما به نظر مىرسد در سالهاى اخیر، به اندازه اهمیت و جایگاه پوشش در اسلام، روشنگرى نشده است و گرچه کتابها و مقالات فراوانى پیرامون آن نگاشته شده است، اما این اصل از اصول دینى، همچنان نیازمند روشنگرى و پاسخهاى تازه و متنوع است. ما طرح چنین پرسشى را به فال نیک گرفته، از آن استقبال مىکنیم.
فلسفه حجاب (پوشش) مىتواند ناشى از امور زیر باشد:
1. حفظ تعادل جامعه از نظر امنیت و آرامش روانى.
یکى از غرایز خدادادى در ساختمان وجودى انسان، غریزه جنسى است که نیرومندترین و ریشهدارترین غریزه آدمى است و در صورت کنترل آن، مىتواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات و امنیت روانى انسانها را فراهم کند.
در قوانین اسلام، براى استفاده درست از این غریزه حیاتى، مکانیسمهاى گوناگونى مطرح شده است که «حجاب» و وجود حریم بین زن و مرد، یکى از راهکارهاى مهم آن است.
بدون شک، نبودن حریم بین زن و مرد و آزادى معاشرتهاى تعریف نشده و بىبندوبار (با آرایشهاى گوناگون)، هیجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مىبخشد و تقاضاى برهنگى و سکس را به صورت یک عطش روحى و یک خواست سیرىناپذیر درمىآورد.
اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل داشته و تدابیر زیادى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى معین کرده است. وظیفه مشترک زن و مرد این است که چشم خویش را از نگاه به نامحرم بپوشانند و از نگاه شهوتآمیز بپرهیزند؛ اما زنان - به خاطر جاذبههاى بیشتر - وظیفه خاصى دارند و آن این که بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایشهاى تحریکآمیز، ظاهر نشوند و به جلوهگرى و دلربایى نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود.
لباس افراد جامعه و مخصوصاً لباس زنان نمىتواند به هر شکل و اندازهاى باشد و باید حد و ضابطهاى داشته باشد. بىبندبارى در پوشش و لباس ، موجب بىبندبارى در تحریک غریزه جنسى است. تحقیقات علمى در فیزیولوژى و روانشناسى در باب تفاوتهاى جسمى و روحى زن و مرد ثابت کرده است که مردان نسبت به محرکهاى چشمى شهوتانگیز، حساستر از زنانند و برعکس زنان در مقابل محرک هاى لمسى حساسیت بیشترى دارند.
آستانه حس لمس و درد در زنان از همان زمان تولد پایینتر از مردان است...؛ در عوض مردان بینایى بهترى دارند. این مزیتهاى جنسى در استعداد حسى، آموخته یا اکتسابى نیست؛ بلکه از زمان کودکى آشکار است... .مردان بالغ به محرکهاى بینایى شهوانى حساسیت بیشتر مىداند. اصطلاح «چشم چرانى» که براى این ویژگى مردان به کار مىرود، زاییده حساسیت مردان نسبت به محرکهاى بینایى شهوانى است؛ چون دامنه و برد حس بینایى زیاد است؛ یعنى چشم مىتواند از فاصله نسبتا دور، تحت تأثیر محرکها قرار گیرد و از این گذشته وسعت زیادى از محیط در آن واحد دیده مىشود. از سوى دیگر، چون حس لامسه دامنه و برد زیاد ندارد و فعالیتش محدود به تماس از نزدیک است و هورمونهاى جنسى زن به صورتى دورهاى ترشح مىشوند و به طور متناوب عمل مىکند، تأثیر محرکهاى شهوانى بر زن، صورتى بسیار محدود دارد و از این نظر فعالیت زنان بسیار کم است؛ به خلاف مردان که ترشح اندروژنها در آنها صورتى یکنواخت دارد و هیچ عامل طبیعى آن را قطع نمىکند. مردان به صورتى گستردهتر تحت تأثیر محرکهاى شهوانى قرار مىگیرند و از این نظر فعالترند.1
2. حفظ و تحکیم بنیان خانواده
بىتردید نهاد خانواده، یکى از مقدسترین نهادهاى اجتماعى است که بشر تا به حال خود دیده است. نقش خانواده در پروسه ایجاد جامعه سالم، یک نقش بىبدیل است و در این میان نقش حجاب و پوشش اسلامى در سلامت و استمرار پیوند خانوادگى، غیر قابل انکار است. در مقابل، برهنگى، سمّ کشنده نظم و پیوند موجود در نهاد خانواده است.
آمارهاى مستند نشان مىدهد که با افزایش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى در دنیا همواره بالا رفته است؛ زیرا «هر چه دیده بیند، دل کند یاد» و هر چه دل در مقوله هوسهاى سرکش بخواهد، به هر قیمتى باشد، به دنبال آن مىرود و به این ترتیب، هر روز دل به دلبرى جدید مىبندد و با قبلى وداع مىکند؛ اما در محیطى که «حجاب» حاکم است و شرایط دیگر اسلامى رعایت مىشود، دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان، مخصوص یکدیگر است. در بازار آزاد برهنگى، قداست پیمان زناشویى مفهومى ندارد. خانوادهها به سادگى متلاشى مىشوند و کودکان بىسرپرست مىمانند.
3. پیشگیرى از فحشا و فروپاشى نظم جامعه.
گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهاى بىحجابى و آزادىهاى بىحد و حصر جنسى است که در جوامع غربى و سایر جوامع مشابه، کاملا مشهود است. عامل اصلى فحشا و ازدیاد فرزندان نامشروع، منحصر به فرهنگ برهنگى و بىحجابى نیست؛ بلکه یکى از عوامل اصلى و مؤثر در گسترش دامنه فحشا و جریان روبهرشد تولد فرزندان نامشروع ، مسأله برهنگى و بىحجابى است. امروزه یکى از مشکلات جوامع غربى، تولد روبه رشد فرزندان نامشروع و بدون شناسنامه است. فرزندانى که داراى پدر و مادر نامشخصى هستند و از نظر حقوقى، مشکلات فراوانى را به همراه آورده، نظم اجتماعى جوامع غربى را تهدید مى کنند.
4. جلوگیرى از نگاه ابزارى به زن و ابتذال وى
یکى از مسائل مطرح پیرامون حقوق زنان و بىتوجهى به آنان، نگاه ابزارى به زنان است. هنگامى که جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روزبهروز تقاضاى آرایش بیشتر و خودنمایى افزونتر از او دارد و هنگامى که زن را از طریق جاذبه جنسىاش وسیله تبلیغ کالاها و عاملى براى جلب جهانگردان و مانند اینها قرار دهد، در چنین جامعهاى شخصیت زن تا حد یک عروسک یا یک کالاى بىارزش سقوط مىکند و ارزشهاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مىشود و به این ترتیب، زن، وسیلهاى براى اشباع هوسهاى سرکش برخى مردان آلوده و فریبکار مىشود.
عنصر حجاب و پوشش اسلامى، نه تنها زن را از صحنه اجتماع وفعالیتهاى اجتماعى دور نمىکند، بلکه زمینههاى حضور مستمر و فعال زنان را در عرصه اجتماع -به همراه حقوق اجتماعى برابر- تضمین مىکند و شخصیت خدادادى زن را از دستبرد نگاه ابزارى دیگران، مصونیت مىبخشد.
پوشش کامل براى زن، چه پوششى است؟
به نظر مىرسد پوشش کامل، آن نوع پوششى است که هیچ چشم بیگانهاى را متوجه خود نکند؛یعنى لباسى که برجستگىهاى اندام زن را اصلاً نشان ندهد و اسباب تحریک شهوت مردان را فراهم نکند و خود زن هم با آرایش در جامعه ظاهر نشود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، چادر باوجود شرایط دیگر، کاملترین پوشش است.
باید اعتراف کرد که تاکنون بیشتر نوشتههاى مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف کرده و کمتر به پوشش مرد توجه نمودهاند و این یک امر عادى و طبیعى است؛ زیرا زن، مظهر جمال و زیبایى و مرد مظهر شیفتگى است؛ ولى پوشش مردان نیز در ابعاد مختلف فرهنگى - اجتماعى، حائز اهمیت است. از این رو اسلام براى ثبات و پایدارى جامعه، به پوشش زن و مرد توجه بسیار نموده است؛ خداوند متعال مىفرماید: «یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سوءاتکم و ریشا؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام (عورت) شما را مىپوشاند و مایه زینت شماست».2
خداوند متعال در حق مردان مىفرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم؛ به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف (عورت) خود را حفظ کنند»3و در حق زنان نیز مىفرماید: «و قل للمؤمنات یعضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن؛ و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان (عورت) خویش را حفظ کنند».4
در این راستا، ذکر نکات زیر ضرورى است:
1. فقها فرمودهاند که زن نباید به بدن مرد نامحرم (به جز سر و صورت و گردن) نگاه کند و این حکم دلیل قطعى دارد که در جاى خود بیان شده است.
2. ممکن است نگاه زن به بدن مرد نامحرم حرام باشد، ولى پوشش آن از سوى مرد واجب نباشد؛ همان گونه که نگاه مرد به صورت و دستهاى زن از روى شهوت، حرام است؛ ولى پوشش آن از سوى زن واجب نیست.
3. مردان مىتوانند با لباس آستین کوتاه، در مکانهاى عمومى نمایان گردند.
اکنون این پرسش پیش مىآید که اگر مردى با این وضعیت بیرون آید و بداند که زنان از روى تعمد و لذت به بدنش نگاه مىکنند، آیا از نظر شرعى مرتکب گناه شده است؟
دو نظر در اینجا مطرح است؛ برخى فتوا به حرمت داده و عدهاى از جواز سخن گفتهاند. اصلىترین مستند و مبناى این حکم، قاعده فقهى «اعانت بر اثم» است که در فقه کاربرد فراوانى دارد. معناى جمله مذکور، این است که هر کس زمینه تحقق و پیاده شدن گناه را براى دیگرى فراهم سازد، خود نیز مانند انجام دهنده آن گناهکار است.
در مقابل برخى مراجع اظهار مىدارند که آن چه حرام است، «تعاون بر اثم» است؛ نه «اعانت بر اثم» و این دو با یکدیگر متفاوت است. «تعاون بر اثم» یعنى همکارى و شرکت چند نفر در انجام گناه؛ به گونهاى که همگى به طور مستقیم آن را انجام دهند. به همین جهت برخى مراجع گفتهاند که اگر مردى با لباس آستین کوتاه، به قصد این که زنان به او نگاه کنند، بیرون بیاید، شریک گناه گردیده، قاعده فقهى در حقش پیاده مىشود؛ اما اگر به این انگیزه نباشد، اشکالى ندارد و از آن جا که تشخیص انگیزه افراد مشکل است، به جوانانى که در خیابان و پارکها به بازى فوتبال یا در جادهها به دوچرخه سوارى مشغول هستند، وجوب نهى از منکر محرز نمى شود.
براساس آن چه گفته شد، فتواى مراجع درباره لباس آستین کوتاه مردان، متفاوت است و هر کس باید به نظر مرجع تقلید خود عمل کند، ولى مسؤولان دانشگاهها و مدیران مدارس و... حق دارند که مقرراتى را طبق مصالحى که در نظر دارند، براى محدوده خود وضع نمایند و شرایطى براى نوع لباس دانشجویان مقرر نمایند و این کار به آن معنى نیست که حلالى را حرام کرده یا بر خلاف نظر شرع عمل نمودهاند؛ بلکه این حق براى مدیریت هر مجموعه محفوظ است و در این صورت، باید از افراط و تفریط و اعمال سلیقههاى شخصى اجتناب شود. مصالح کل مجموعه در نظر گرفته شود و تنها به منظور ایجاد فضاى سالم و آرامش روانى مجموعه، حدود و مقرراتى تعیین گردد.
پى نوشت:
1.دکتر محمود بهزاد، تفاوتهاى زن و مرد از نظر فیزیولوژى و روانشناسى، مجله نگین، شماره 134، تیر 1355، ص 24.
2. اعراف(7):26.
3. نور(24):30.
4. همان،31.