پرسش :
لطفا نحوه برخورد با افراد بی حجاب و مفسد را بیان کنید؟
پاسخ :
معضلات و ناهنجارىهاى اجتماعى باید ریشهیابى شده و راهحل مناسب براى آنها ارائه شود. شکلگیرى یک آسیب و رخداد یک معضل، زمینههاى خانوادگى، اجتماعى خاصى را مىطلبد و با یک برسى دقیق پى خواهیم برد که هر کس براى کارهاى حتّى خلاف، خود توجیهها و دلیلهاى- اگر چه نادرست- دارد در واقع ابتدا باید دید یک معضل چرا به وجود آمده است و سپس بر اساس چرایى و علّت این آسیب، یک نسخه براى درمان آن داد و متأسفانه این کار علمى نشده و ما یک الگوى صحیح براى برنامهریزى جهت ریشهیابى و پیشگیرى معضلات اجتماعى در دست نداریم. پس جداى از سایر شرایط (زمینههاى خانوادگى، اجتماعى و شخصیتى) نمىتوانیم به سراغ یک معضل اجتماعى برویم باید مراکز علمى مخصوصاً دانشگاهها و حوزههاى علمیّه، رسانههاى ارتباط جمعى و مسئولین فرهنگى و تربیتى در مسائل درگیر شوند و مىبایست با یک دید علمى به مسائل و رخدادهاى اجتماعى نگریسته شود و راهکارها نیز مىبایست خارج از چارچوب «تحکّم» باشند تا کار پیشرفت نماید.
حال در برخود با معضلات و ناهنجارىهاى اجتماعى اصولى باید حفظ و مراعات شود تا اولًا وفاق و همبستگى اجتماعى حفظ شده و مردم خود را در سرنوشت افراد و جامعه مسئول بشناسند. از این رو روح و محتواى فرهنگ دینى ما از یک جهت بر پایه ارتباط، صمیمیت، تعاون، همدردى، خوشرویى و محبت استوار است و از سوى دیگر بر شناخت و رعایت حقوق و مسؤولیتهاى هر فرد تکیه دارد. بىتردید، داشتن اجتماعى سالم و متعالى، بدون پایبندى به این دو جهت امکانپذیر نیست. فرهنگ اسلامى، معیارهاى اخلاقى- انسانى و ضوابط حقوق پیشرفتهاى دارد که در راه رسیدن به هدف یاد شده، مىتوان از آنها بهره جست.
همان طور که ذکر شد یکى از اهداف مهم دین وفاق و اتحاد ملى است. سرزنش، تعییر و عیبجویى چه در حضور و چه در غیاب با وفاق ملى و دینى سازگار نیست. لذا نتیجه مىگیریم: 1. جامعه باید با احترام متقابل زندگى کند. 2. افراد جامعه موظفاند با تعلیم و تربیت نگذراند کسى مبتلا و آلوده به فسادى شود. 3. اگر کسى غفلت کرد و خطائى مرتکب شد، راهکار تربیتى چنین فردى اول تنبّه (بیدارسازى)، دوّم غفلتزدایى و بعد موعظه مىباشد. موعظه آن است که واعظ، که خود از یک مقام علمى و عملى، روحى و معنوى برخوردار است جامعه و افراد را دگرگون سازد. 4. آن گاه اگر فرد خطاکار به صراط مستقیم بازنگشت نوبت به امر به معروف و نهى از منکر مىرسد
معضلات و ناهنجارىهاى اجتماعى باید ریشهیابى شده و راهحل مناسب براى آنها ارائه شود. شکلگیرى یک آسیب و رخداد یک معضل، زمینههاى خانوادگى، اجتماعى خاصى را مىطلبد و با یک برسى دقیق پى خواهیم برد که هر کس براى کارهاى حتّى خلاف، خود توجیهها و دلیلهاى- اگر چه نادرست- دارد در واقع ابتدا باید دید یک معضل چرا به وجود آمده است و سپس بر اساس چرایى و علّت این آسیب، یک نسخه براى درمان آن داد و متأسفانه این کار علمى نشده و ما یک الگوى صحیح براى برنامهریزى جهت ریشهیابى و پیشگیرى معضلات اجتماعى در دست نداریم. پس جداى از سایر شرایط (زمینههاى خانوادگى، اجتماعى و شخصیتى) نمىتوانیم به سراغ یک معضل اجتماعى برویم باید مراکز علمى مخصوصاً دانشگاهها و حوزههاى علمیّه، رسانههاى ارتباط جمعى و مسئولین فرهنگى و تربیتى در مسائل درگیر شوند و مىبایست با یک دید علمى به مسائل و رخدادهاى اجتماعى نگریسته شود و راهکارها نیز مىبایست خارج از چارچوب «تحکّم» باشند تا کار پیشرفت نماید.
حال در برخود با معضلات و ناهنجارىهاى اجتماعى اصولى باید حفظ و مراعات شود تا اولًا وفاق و همبستگى اجتماعى حفظ شده و مردم خود را در سرنوشت افراد و جامعه مسئول بشناسند. از این رو روح و محتواى فرهنگ دینى ما از یک جهت بر پایه ارتباط، صمیمیت، تعاون، همدردى، خوشرویى و محبت استوار است و از سوى دیگر بر شناخت و رعایت حقوق و مسؤولیتهاى هر فرد تکیه دارد. بىتردید، داشتن اجتماعى سالم و متعالى، بدون پایبندى به این دو جهت امکانپذیر نیست. فرهنگ اسلامى، معیارهاى اخلاقى- انسانى و ضوابط حقوق پیشرفتهاى دارد که در راه رسیدن به هدف یاد شده، مىتوان از آنها بهره جست.
همان طور که ذکر شد یکى از اهداف مهم دین وفاق و اتحاد ملى است. سرزنش، تعییر و عیبجویى چه در حضور و چه در غیاب با وفاق ملى و دینى سازگار نیست. لذا نتیجه مىگیریم: 1. جامعه باید با احترام متقابل زندگى کند. 2. افراد جامعه موظفاند با تعلیم و تربیت نگذراند کسى مبتلا و آلوده به فسادى شود. 3. اگر کسى غفلت کرد و خطائى مرتکب شد، راهکار تربیتى چنین فردى اول تنبّه (بیدارسازى)، دوّم غفلتزدایى و بعد موعظه مىباشد. موعظه آن است که واعظ، که خود از یک مقام علمى و عملى، روحى و معنوى برخوردار است جامعه و افراد را دگرگون سازد. 4. آن گاه اگر فرد خطاکار به صراط مستقیم بازنگشت نوبت به امر به معروف و نهى از منکر مىرسد