پرسش :
منشاء این که می گویند چادر حجاب برتر است چیست ؟
پاسخ :
حجاب منحصر در چادر و حتی مانتو نیست، بلکه هر لباسی که غیر از وجه و کفین (دستها تا مچ) را بپوشاند وموجب تحریک و جلب توجه نامحرم نگردد کافی است ولی باید توجه داشت که همان طور که بقیه واجبات دارایمراتب مختلفی میباشند حجاب نیز دارای مراتب خوب، متوسط و خوبتر است و چادر حجاب برتر بانوانمحسوب میگردد.
در این جا چند نکته وجود دارد که برای روشن شدن آنها باید دید اساسا فلسفه حجاب چیست؟ حجاب دو فلسفهاساسی دارد که با یکدیگر ارتباط تام دارند:
1) مصونیت زن در برابر طمعورزیهای هوسبازان.
2) پیشگیری از تحریکات شهوانی خارج از ضوابط و هنجارهای الهی و تأمین سلامت و بهداشت معنوی جامعه.
حجاب با چنین نقش و کارکرد مهم و اساسی پیامی قاطع و کوبنده با خود دارد، و آن این است که در برابر همهمردان اجنبی نوعی هشدار و اعلام «دور باش!» میدهد، اکنون باید دید چه عواملی در رساندن این پیام و اثرگذاری آنمؤثر است:
1) حدود و میزان پوشش: بدون شک هر اندازه بدن زن پوشیدهتر باشد نقش نیرومندتری در دورسازی دیدگاننظارهگر ایفا میکند. اگر نگاههای آلوده را همچنان که در روایات آمده است «تیرهای زهرآلود شیطان» بدانیم، پوششزن همانند قوسی است که تیر از آن کمانه میکند و منحرف میشود و از اصابت و نفوذ در هدف باز میماند. بر عکسهر اندازه بدن زن برهنهتر باشد تیرهای شیطانی را بیشتر متوجه خود ساخته و از آن آسیب خواهد دید. از همینروست که چادر را حجاب برتر شناختهاند، زیرا با وجود شرایط دیگر، بیشترین پوشش و مطمئنترین مصونیت رافراچنگ میآورد.
2) کیفیت پوشش: میزان ضخامت و حتی کیفیت دوخت لباس خود بخش مهمی از حجاب را تشکیل میدهدبدون شک لباسهای نازک و تنگ و بدننما فرودگاه پیکان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشمهای هرزه و آلودهو به فساد کشاننده جامعه است. در مقابل لباسهای غیربدننما، دیدهها را از خود دور میسازد، و سلامت معنوینفوس را تأمین میکند.
3) رنگها: تردیدی نیست که برخی از رنگها دیدهها را خیره میسازد، و پارهای دیگر نگاهها را از خودمیراند و دور میسازد. اکنون سؤال میشود کدامیک از این دو برای تأمین حجاب واقعی و مصونیت معنوی جامعه وخیره نکردن چشمها و بر نیفروختن آتش شهوت مفیدتر است؟ مگر ما در جامعهای زندگی نمیکنیم که میلیونها جواندر اوج غریزه جنسی به سر میبرند و در سختترین شرایط جوانی از امکان ازدواج محرومند و کافی است با اندکجرقهای شعلههای غریزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتیها مبتلا گردند؟ پس چرا به هروسیله ممکن ـ حتی با گزینش رنگ مناسب لباس در جامعه ـ به سلامت دینی و روحی و روانی آنان کمک نکنیم وموجب جلب توجه آنان و قرارگرفتنشان در دام مفاسد نشویم؟ در عین حال علمای دین نسبت به خصوص رنگهاتأکید چندانی نکرده، ولی بر این مسأله پای میفشارند که لباس نباید موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشی از آنباشد. ازاینرو است که در طول تاریخ زنان مسلمان به میل خود لباس مشکی را برای حجاب برگزیدند و این سنتحسنه مورد تقریر و پذیرش پیامبر(ص) و امامان(ع) قرار گرفت، زیرا آنان به این وسیله احساس امنیت و مصونیتبیشتری میکردند، (ر.ک: حجاب در ادیان الهی، محمدی آشنانی).
4) شیوههای رفتاری: طرز صحبت و چگونگی راه رفتن و ... نیز بخشی از حجاب به معنای وسیع کلمه است.حفظ وقار و متانت هم همان نقشی را دارد که پوشش زن دارد و عدم رعایت آن نیز برآیندی چون برهنگی در پی دارد.ازاینرو قرآن مجید یکی از صفات خوب زنان مؤمن را که در رفتار دختران شعیب بیان میکند همان «حیا» و وقاراست
حجاب منحصر در چادر و حتی مانتو نیست، بلکه هر لباسی که غیر از وجه و کفین (دستها تا مچ) را بپوشاند وموجب تحریک و جلب توجه نامحرم نگردد کافی است ولی باید توجه داشت که همان طور که بقیه واجبات دارایمراتب مختلفی میباشند حجاب نیز دارای مراتب خوب، متوسط و خوبتر است و چادر حجاب برتر بانوانمحسوب میگردد.
در این جا چند نکته وجود دارد که برای روشن شدن آنها باید دید اساسا فلسفه حجاب چیست؟ حجاب دو فلسفهاساسی دارد که با یکدیگر ارتباط تام دارند:
1) مصونیت زن در برابر طمعورزیهای هوسبازان.
2) پیشگیری از تحریکات شهوانی خارج از ضوابط و هنجارهای الهی و تأمین سلامت و بهداشت معنوی جامعه.
حجاب با چنین نقش و کارکرد مهم و اساسی پیامی قاطع و کوبنده با خود دارد، و آن این است که در برابر همهمردان اجنبی نوعی هشدار و اعلام «دور باش!» میدهد، اکنون باید دید چه عواملی در رساندن این پیام و اثرگذاری آنمؤثر است:
1) حدود و میزان پوشش: بدون شک هر اندازه بدن زن پوشیدهتر باشد نقش نیرومندتری در دورسازی دیدگاننظارهگر ایفا میکند. اگر نگاههای آلوده را همچنان که در روایات آمده است «تیرهای زهرآلود شیطان» بدانیم، پوششزن همانند قوسی است که تیر از آن کمانه میکند و منحرف میشود و از اصابت و نفوذ در هدف باز میماند. بر عکسهر اندازه بدن زن برهنهتر باشد تیرهای شیطانی را بیشتر متوجه خود ساخته و از آن آسیب خواهد دید. از همینروست که چادر را حجاب برتر شناختهاند، زیرا با وجود شرایط دیگر، بیشترین پوشش و مطمئنترین مصونیت رافراچنگ میآورد.
2) کیفیت پوشش: میزان ضخامت و حتی کیفیت دوخت لباس خود بخش مهمی از حجاب را تشکیل میدهدبدون شک لباسهای نازک و تنگ و بدننما فرودگاه پیکان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشمهای هرزه و آلودهو به فساد کشاننده جامعه است. در مقابل لباسهای غیربدننما، دیدهها را از خود دور میسازد، و سلامت معنوینفوس را تأمین میکند.
3) رنگها: تردیدی نیست که برخی از رنگها دیدهها را خیره میسازد، و پارهای دیگر نگاهها را از خودمیراند و دور میسازد. اکنون سؤال میشود کدامیک از این دو برای تأمین حجاب واقعی و مصونیت معنوی جامعه وخیره نکردن چشمها و بر نیفروختن آتش شهوت مفیدتر است؟ مگر ما در جامعهای زندگی نمیکنیم که میلیونها جواندر اوج غریزه جنسی به سر میبرند و در سختترین شرایط جوانی از امکان ازدواج محرومند و کافی است با اندکجرقهای شعلههای غریزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتیها مبتلا گردند؟ پس چرا به هروسیله ممکن ـ حتی با گزینش رنگ مناسب لباس در جامعه ـ به سلامت دینی و روحی و روانی آنان کمک نکنیم وموجب جلب توجه آنان و قرارگرفتنشان در دام مفاسد نشویم؟ در عین حال علمای دین نسبت به خصوص رنگهاتأکید چندانی نکرده، ولی بر این مسأله پای میفشارند که لباس نباید موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشی از آنباشد. ازاینرو است که در طول تاریخ زنان مسلمان به میل خود لباس مشکی را برای حجاب برگزیدند و این سنتحسنه مورد تقریر و پذیرش پیامبر(ص) و امامان(ع) قرار گرفت، زیرا آنان به این وسیله احساس امنیت و مصونیتبیشتری میکردند، (ر.ک: حجاب در ادیان الهی، محمدی آشنانی).
4) شیوههای رفتاری: طرز صحبت و چگونگی راه رفتن و ... نیز بخشی از حجاب به معنای وسیع کلمه است.حفظ وقار و متانت هم همان نقشی را دارد که پوشش زن دارد و عدم رعایت آن نیز برآیندی چون برهنگی در پی دارد.ازاینرو قرآن مجید یکی از صفات خوب زنان مؤمن را که در رفتار دختران شعیب بیان میکند همان «حیا» و وقاراست