پرسش :
اساساً در بهشت بحث «تکامل» موضوعیت دارد؟ اگر پاسخ مثبت این تکامل چه جنبههایی را در بر میگیرد؟
پاسخ :
نظریه غالب در میان اندیشمندان اسلامی این است که تکامل در بهشت آخرتی ممکن نیست. این عده بر این باورند که بر اساس منابع دینی بهشت دو گونه است: یکی بهشت برزخی و دیگری بهشت در قیامت. تکامل در بهشت برزخی ممکن است. اما تکامل در بهشت آخرتی ممکن نیست؛ زیرا عالم قیامت و ورود در بهشت نهایت سیر تکامل انسان است؛ در نتیجه ورود به بهشت معنای کامل شدن است، نه برای کامل شدن.
در توضیح این نظریه میتوان گفت: تکامل و ارتقای درجات در بهشت مرهون و معلول درجات ایمان و عمل صالح انسان در دنیا است، خداوند میفرماید: «وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یعْمَلُون»؛[1] هر کس از بندگان به عملی که کرده رتبه خواهد یافت.
بنابر این، طبق فرمایش امام علی(ع) که میفرماید:«اَلیوم عملٌ و لا حساب و غداً حساب و لا عمل»؛[2] امروز(تا زمانی که در دنیا هستید) روز عمل و تلاش است نه روز حسابرسی به اعمال، و فردای قیامت روز حسابرسی است نه روز عمل.
لذا، اگر در آخرت پرونده اعمال و کارهای نیک بسته میشود و تکامل هم معلول عمل صالح است، در نتیجه در بهشت تکاملی نیست، مگر آنچه در این دنیا فراهم نموده باشیم. بنابر این در آخرت، تکامل-یعنی ارتقا از درجه به درجهی دیگر بهشت بدون اینکه قبلاً در دنیا مقدمات و شرایط آنرا فراهم کنیم- وجود ندارد.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «لا ینْفَعُ نَفْسًا إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی إیمانِها خَیرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنّا مُنْتَظِرُونَ؛[3] اگر کسى که قبلا ایمان نیاورده یا خیرى در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمىبخشد. بگو منتظر باشید که ما [هم] منتظریم».
در مقابل دیدگاه مذکور، دیدگاه دیگری مطرح است که قائل به تکامل در قیامت است، این عده در توضیح نظریه خود میگویند: پس از ورود روح به عالم اوّل از عوالم قیامت و پیوند آن با بدن، منازل، مواقف و سرفصلهایى در پیش روى انسان قرار مىگیرد که هر یک به جاى خود، یک رویداد بزرگ تکاملى در بازگشت انسان به سوى خداوند است؛ چرا که با هر انتقالى، انسان به صورت اصلى خود، نزدیکتر شده و به کمالات از دست رفته خود هنگام سیر نزولى، نایل مىگردد و به تدریج سعه وجودى خود را یافته و متناسب عالم قرب مىشود. علاوه بر آنکه بعد از ورود به آن، به مقتضاى نظام خاص حاکم بر آن، حرکت و تکامل داشته و در هر عالمى پس از ورود به آن، کمالات جدیدى را کسب مىکند.
این گروه بر این باورند که آیات و روایاتی نیز گویاى حرکت و تکامل در حشر و عوالم پس از آن است. به چند نمونه از این آیات اشاره مىکنیم:
1. «کسانى که عهد و پیمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچیزى مىفروشند، آنان را در آخرت [از سعادتهاى اخروى] بهرهاى نیست؛ و خداى [متعال] روز قیامت با آنان سخن نمىگوید و به [نظر رحمت به] ایشان نمىنگرد و [آنها را] پاکشان نمىگرداند و عذابى دردناک خواهند داشت».[4]
این عده میگویند: جمله «و پاکشان نمىگرداند» در این آیه، مفهوم خاصى دارد. این جمله نشانگر این حقیقت است که انسانهایى که در صراط مستقیم عبودیت بوده و مورد نظر حق مىباشند؛ در حشر و در مواقف و عوالم آن، مشمول تزکیه حضرت حق بوده، خداوند آنان را از ناپاکىها پاک مىسازد و آنها را - از آنچه که روى چهره اصلى انسان قرار گرفته و از بسیارى از حقایق محجوبشان کرده -تزکیه و تطهیر مىکند. امّا این تزکیهی الهى شامل آن دسته از انسانها که در صراط عبودیت قرار نگرفته و با خداوند به مخالفت برخاستهاند، نخواهد شد.
باید توجه داشت که تزکیه خداى متعال، همان تکمیل و تکامل ساختن روح آدمى است؛ زیرا انسان در زندگى دنیایى، در ظاهر امر، داراى یک سلسله عقاید بود که بر اساس آن عقاید روش و سلوک عملى خاصى دارد. امّا در باطن امر، روح آدمى در نتیجه همین عقاید و اعمال، حرکت مخصوصى دارد که آن حرکت اگر در سلوک عبودیت و صراط مستقیم باشد، روح را از آنچه باید پاک کرده، به تدریج پاک مىگرداند و در مدارج کمال پیش مىبرد.
این حرکت باطنى همان تزکیه الهى است که در روح آدمى، تحت سلوک ظاهرى دینى انجام مىگیرد. این تطهیر، روح را از حجابها، تعلقها و رنگها و هرچه بر روح در هنگام جدایى از موطن اصیلیاش، عارض گشته، نجات مىدهد و آزاد مىگرداند، در حقیقت، یک حرکت تکاملى براى روح است.
حرکت روح هم جز با تزکیه نمىباشد، چه این تزکیه در زندگى دنیایى تحت سلوک دینى انجام گیرد و چه در قیامت به مقتضاى احکام خاص همان عالم و عوالم آن.
2. «حقیقت این است خداوند کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، در باغها و [بهشتهایى] که از زیر [درختان] آن نهرها روان است، درآورده و [داخل مىگرداند]. در آنجا با دستبندهایى از طلا و مروارید آراسته مىشوند و لباسشان در آنجا از حریر [پرنیان] است. [پس از قرار گفتن در چنین وضعیتى] هدایت مىشوند به گفتار پاک و [پاکیزه] و به سوى راه خداى ستوده [حمید] هدایت مىگردند».[5]
این عده میگویند: این آیه هم اشاره دارد که پس از قرار گرفتن در بهشت، بهشتیان به سخن پاکیزه و به صراط حمید هدایت مىشوند. پس معلوم مىشود که تازه در آنجا راه به خصوصى شروع مىگردد و راهى که حرکت در آن نباشد، راه نیست. این آیه مىگوید: خداوند با اسم «حمید» خود، مؤمنان و مشتاقان را به آنجا که باید ببرد، مىبرد. پس حرکت در عوالم حشر وجود و سیر تکاملى در آنجا ادامه دارد.[6]
اما آنچه بر اساس مبانی حکمی و فلسفی در پاسخ این دیدگاه میتوان گفت: این است که نفس در قیامت به تجرد کامل خود رسیده است؛ بنابر این تکامل در آنجا معنا ندارد؛ آیاتی هم که مطرح شده یا بیانگر وسعت وجودی عالم آخرت است، یا به تعبیر فیض کاشانی به معنای رفع موانع است.[7]
پی نوشتها:
[1]. انعام ، 132.
[2]. نهج البلاغه، خ 42.
[3]. انعام، 158.
[4]. إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. آلعمران، آیه 77.
[5]. «إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ وَ هُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَمِیدِ». حج، آیه 23 و 24.
[6]. ر. ک. شجاعی، محمد، «قیام قیامت»، ص 101 به بعد، کانون اندیشه جوان، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تهران، 1380.
[7]. «آخرت دار تکامل نمىباشد و حرکت استکمالى در آخرت امکان ندارد، بلکه مبدأ عذاب اگر از عوارض غریبه باشد در جوهر نفس، زائل میشود، آنهم نه از باب حرکت استکمال». فیض کاشانى، أصول المعارف، مقدمه، ص 332، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: ترجمه تفسیر المیزان، ج 8، ص 134؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج 4، ص 806؛ شرح بر زاد المسافر، سید جلالالدین آشتیانى، ص 93؛ مجموعه مقالات، آیت الله حسن زاده آملى، ص 172.
islamquest.net
نظریه غالب در میان اندیشمندان اسلامی این است که تکامل در بهشت آخرتی ممکن نیست. این عده بر این باورند که بر اساس منابع دینی بهشت دو گونه است: یکی بهشت برزخی و دیگری بهشت در قیامت. تکامل در بهشت برزخی ممکن است. اما تکامل در بهشت آخرتی ممکن نیست؛ زیرا عالم قیامت و ورود در بهشت نهایت سیر تکامل انسان است؛ در نتیجه ورود به بهشت معنای کامل شدن است، نه برای کامل شدن.
در توضیح این نظریه میتوان گفت: تکامل و ارتقای درجات در بهشت مرهون و معلول درجات ایمان و عمل صالح انسان در دنیا است، خداوند میفرماید: «وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یعْمَلُون»؛[1] هر کس از بندگان به عملی که کرده رتبه خواهد یافت.
بنابر این، طبق فرمایش امام علی(ع) که میفرماید:«اَلیوم عملٌ و لا حساب و غداً حساب و لا عمل»؛[2] امروز(تا زمانی که در دنیا هستید) روز عمل و تلاش است نه روز حسابرسی به اعمال، و فردای قیامت روز حسابرسی است نه روز عمل.
لذا، اگر در آخرت پرونده اعمال و کارهای نیک بسته میشود و تکامل هم معلول عمل صالح است، در نتیجه در بهشت تکاملی نیست، مگر آنچه در این دنیا فراهم نموده باشیم. بنابر این در آخرت، تکامل-یعنی ارتقا از درجه به درجهی دیگر بهشت بدون اینکه قبلاً در دنیا مقدمات و شرایط آنرا فراهم کنیم- وجود ندارد.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «لا ینْفَعُ نَفْسًا إیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فی إیمانِها خَیرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنّا مُنْتَظِرُونَ؛[3] اگر کسى که قبلا ایمان نیاورده یا خیرى در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمىبخشد. بگو منتظر باشید که ما [هم] منتظریم».
در مقابل دیدگاه مذکور، دیدگاه دیگری مطرح است که قائل به تکامل در قیامت است، این عده در توضیح نظریه خود میگویند: پس از ورود روح به عالم اوّل از عوالم قیامت و پیوند آن با بدن، منازل، مواقف و سرفصلهایى در پیش روى انسان قرار مىگیرد که هر یک به جاى خود، یک رویداد بزرگ تکاملى در بازگشت انسان به سوى خداوند است؛ چرا که با هر انتقالى، انسان به صورت اصلى خود، نزدیکتر شده و به کمالات از دست رفته خود هنگام سیر نزولى، نایل مىگردد و به تدریج سعه وجودى خود را یافته و متناسب عالم قرب مىشود. علاوه بر آنکه بعد از ورود به آن، به مقتضاى نظام خاص حاکم بر آن، حرکت و تکامل داشته و در هر عالمى پس از ورود به آن، کمالات جدیدى را کسب مىکند.
این گروه بر این باورند که آیات و روایاتی نیز گویاى حرکت و تکامل در حشر و عوالم پس از آن است. به چند نمونه از این آیات اشاره مىکنیم:
1. «کسانى که عهد و پیمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچیزى مىفروشند، آنان را در آخرت [از سعادتهاى اخروى] بهرهاى نیست؛ و خداى [متعال] روز قیامت با آنان سخن نمىگوید و به [نظر رحمت به] ایشان نمىنگرد و [آنها را] پاکشان نمىگرداند و عذابى دردناک خواهند داشت».[4]
این عده میگویند: جمله «و پاکشان نمىگرداند» در این آیه، مفهوم خاصى دارد. این جمله نشانگر این حقیقت است که انسانهایى که در صراط مستقیم عبودیت بوده و مورد نظر حق مىباشند؛ در حشر و در مواقف و عوالم آن، مشمول تزکیه حضرت حق بوده، خداوند آنان را از ناپاکىها پاک مىسازد و آنها را - از آنچه که روى چهره اصلى انسان قرار گرفته و از بسیارى از حقایق محجوبشان کرده -تزکیه و تطهیر مىکند. امّا این تزکیهی الهى شامل آن دسته از انسانها که در صراط عبودیت قرار نگرفته و با خداوند به مخالفت برخاستهاند، نخواهد شد.
باید توجه داشت که تزکیه خداى متعال، همان تکمیل و تکامل ساختن روح آدمى است؛ زیرا انسان در زندگى دنیایى، در ظاهر امر، داراى یک سلسله عقاید بود که بر اساس آن عقاید روش و سلوک عملى خاصى دارد. امّا در باطن امر، روح آدمى در نتیجه همین عقاید و اعمال، حرکت مخصوصى دارد که آن حرکت اگر در سلوک عبودیت و صراط مستقیم باشد، روح را از آنچه باید پاک کرده، به تدریج پاک مىگرداند و در مدارج کمال پیش مىبرد.
این حرکت باطنى همان تزکیه الهى است که در روح آدمى، تحت سلوک ظاهرى دینى انجام مىگیرد. این تطهیر، روح را از حجابها، تعلقها و رنگها و هرچه بر روح در هنگام جدایى از موطن اصیلیاش، عارض گشته، نجات مىدهد و آزاد مىگرداند، در حقیقت، یک حرکت تکاملى براى روح است.
حرکت روح هم جز با تزکیه نمىباشد، چه این تزکیه در زندگى دنیایى تحت سلوک دینى انجام گیرد و چه در قیامت به مقتضاى احکام خاص همان عالم و عوالم آن.
2. «حقیقت این است خداوند کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، در باغها و [بهشتهایى] که از زیر [درختان] آن نهرها روان است، درآورده و [داخل مىگرداند]. در آنجا با دستبندهایى از طلا و مروارید آراسته مىشوند و لباسشان در آنجا از حریر [پرنیان] است. [پس از قرار گفتن در چنین وضعیتى] هدایت مىشوند به گفتار پاک و [پاکیزه] و به سوى راه خداى ستوده [حمید] هدایت مىگردند».[5]
این عده میگویند: این آیه هم اشاره دارد که پس از قرار گرفتن در بهشت، بهشتیان به سخن پاکیزه و به صراط حمید هدایت مىشوند. پس معلوم مىشود که تازه در آنجا راه به خصوصى شروع مىگردد و راهى که حرکت در آن نباشد، راه نیست. این آیه مىگوید: خداوند با اسم «حمید» خود، مؤمنان و مشتاقان را به آنجا که باید ببرد، مىبرد. پس حرکت در عوالم حشر وجود و سیر تکاملى در آنجا ادامه دارد.[6]
اما آنچه بر اساس مبانی حکمی و فلسفی در پاسخ این دیدگاه میتوان گفت: این است که نفس در قیامت به تجرد کامل خود رسیده است؛ بنابر این تکامل در آنجا معنا ندارد؛ آیاتی هم که مطرح شده یا بیانگر وسعت وجودی عالم آخرت است، یا به تعبیر فیض کاشانی به معنای رفع موانع است.[7]
پی نوشتها:
[1]. انعام ، 132.
[2]. نهج البلاغه، خ 42.
[3]. انعام، 158.
[4]. إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. آلعمران، آیه 77.
[5]. «إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ وَ هُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَمِیدِ». حج، آیه 23 و 24.
[6]. ر. ک. شجاعی، محمد، «قیام قیامت»، ص 101 به بعد، کانون اندیشه جوان، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، تهران، 1380.
[7]. «آخرت دار تکامل نمىباشد و حرکت استکمالى در آخرت امکان ندارد، بلکه مبدأ عذاب اگر از عوارض غریبه باشد در جوهر نفس، زائل میشود، آنهم نه از باب حرکت استکمال». فیض کاشانى، أصول المعارف، مقدمه، ص 332، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: ترجمه تفسیر المیزان، ج 8، ص 134؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج 4، ص 806؛ شرح بر زاد المسافر، سید جلالالدین آشتیانى، ص 93؛ مجموعه مقالات، آیت الله حسن زاده آملى، ص 172.
islamquest.net