چهارشنبه، 19 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

منظور از عناوین «حفاظ القرآن»، «حَمَلَة القرآن» و اصناف «قراء القرآن» چیست؟ آیا در روایات چنین چیزی هست؟


پاسخ :
همه عبارات «حافظ القرآن»، «حملة القرآن» و اصناف «قرّاء القرآن» در روایات ذکر شده است. علاوه بر این عبارات؛ واژه‌های دیگری مانند «صاحب القرآن» نیز در روایات آمده است.
اما به طور کلی؛ در ارتباط با معانی این عبارات، با مراجعه به روایات؛ چنین به دست می‌آید که، برای آنها دو معنای عام و معنای خاص در نظر گرفته شده که توضیح آن در زیر می‌آید. معنای خاص آن فقط شامل کسانی می‌شود که با ایمان کامل و محکم به آیات آن عمل می‌کنند و آن را سرلوحه زندگی خود قرار می‌دهند. ولی معنای عام آن، هم شامل این افراد و هم دیگرانی که یا کمتر عمل می‌کنند یا اصلاً عمل نمی‌کنند، می‌شود.
1. «حافظ القرآن»: معنای عام این لفظ، از بر کردن و به خاطر سپردن و حفظ کردن الفاظ و عبارات[1] قرآن است، اما معنای خاص آن، حفظ کردن و رعایت کردن حدود الهی و معارف و دستوراتی است که در قرآن ذکر شده است. این معنا را می‌توان از روایتی که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده، فهمید. ایشان درباره این افراد چنین فرموده است: «تعداد درجه‌های بهشت به اندازه آیات قرآن است. وقتی کسی که اهل قرآن است، وارد بهشت می‌شود به او گفته می‌شود: بخوان و در مقابل هر آیه، یک درجه بالا برو. لذا بالاتر از درجه حافظ قرآن، مرتبه‌ای وجود نخواهد داشت».[2]
2. «حملة القرآن»: «حمله» جمع کلمه «حامل» و به معنای بر دوش کشیدن چیزی است[3] و درباره قرآن به معنای عامش، عبارت است از حفظ کردن آن به گونه‌ای که تنها حروف و الفاظ قرآن به دوش کشیده شود و هیچ توجهی به معنای و معارف آن نشود.[4] امام باقر(ع) درباره قرآن‌خوانانی که فقط الفاظ و حروف قرآن را حفظ می‌کنند و هنگامی که برای دنیایشان منفعت داشته باشد، از آن سود برده ولی در سایر اوقات آن را پشت سر اندازند؛ چنین دعا کرده: «خداوند تعداد این گروه از حاملان قرآن را زیاد نکند».[5]
ولی به طور خاص، به کسانی اطلاق می‌شود که قلبشان حامل معانی و معارف قرآن است و اعمال و رفتارشان مطابق با آیات آن انجام می‌شود. پیامبر اکرم(ص) درباره این گروه از خوانندگان قرآن می‌فرماید: «حاملان قرآن؛ سرپرست و نماینده بهشتیان هستند».[6]
3. «قرّاء القرآن»: «قرّاء»؛ یعنی کسی که چیزی را می خواند[7] و معنای عام آن در اینجا کسانی‌اند که قرآن می‌خوانند. امام باقر(ع) درباره اصناف قاریان قرآن فرمود: «خوانندگان قرآن سه دسته هستند: گروه اول؛ کسانی هستند که قرآن می‌خوانند و آن را سرمایه کسب و کار خود قرار می‌دهند و پادشاهان را با آن می‌دوشند و به مردم بزرگى و فخر می‌فروشند. گروه دوم؛ کسانی هستند که قرآن را می‌خوانند و حروف آن را حفظ می‌کنند ولى حدود آن را ضایع می‌سازند و آن را مانند قدح آب نگهدارى می‌کنند (یعنى هنگام خودنمائى و سودجوئى از آن استفاده می‌کنند و بعد آن را رها کرده و پشت سر می‌اندازند) خداوند امثال این افراد را در بین قرآن‏خوانان زیاد نکند. گروه سوم؛ کسانی هستند که قرآن می‌خوانند و داروى قرآن را بر دل دردمند خود می‌گذارند و براى (خواندن و به کار بستن و دقت و تدبر در معانی آن) شب زنده‌دارى می‌کنند و روز را با تشنگى به سر می‌برند، و در هنگام نمازهایشان و مکان‌هایی که نماز می‌خوانند بدان قیام می‌کنند، و به خاطر آن از بستر خواب دورى می‌گزینند. به خاطر این دسته از مردمان است که خداى عزیز جبّار، بلا را از مردم دور می‌کند و به برکت آنان است که خداى عزّ و جلّ شرّ دشمنان را باز می‌دارد، و از آسمان باران نازل می‌کند. پس به خدا سوگند که این افراد در میان قرآن‏ خوانان از کبریت احمر (گوگرد قرمز) کمیاب‏تر اند».[8]
همان‌طور که دیده می‌شود امام باقر(ع) به معنای خاصّ، ویژگی‌های «قرّاء القرآن» را بیان فرمود؛ یعنی کسانی که قرآن می‌خوانند و به حقائق آن‌چه که می‌خوانند ایمان کامل دارند و در عمل به آن از دیگران سبقت می‌گیرند. همچنین وصف این افراد از زبان مبارک امام صادق(ع) چنین آمده: «این گروه از خوانندگان قرآن؛ ثروتمندانی (از جهت مادی و معنوی) هستند که هیچ‌گاه دچار فقر و نداری نمی‌شوند و اگر کسی با قرآن بی‌نیاز نشود، چیز دیگری نمی‌تواند او را بی‌نیاز سازد».[9]

پی نوشت:
[1]. بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 336، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش.
[2]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏4، ص 231، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1408ق.
[3]. ر.ک: فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 344.
[4]. ر.ک: سروی مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی (الاصول و الروضة)، محقق و مصحح: شعرانی، ابو الحسن، ج 11، ص 60، ‌المکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1382ق.
[5]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 627، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[6]. همان، ص 606.
[7]. بستانى، فؤاد افرام- مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی فارسی، ص 677، چاپ دوم، انتشارات اسلامی‏، تهران، 1375 ش.
[8]. الکافی، ج ‏2، ص 627.
[9]. همان، ص 605.
منبع:http://islamquest.net


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.