پرسش :
عذاب قبر جسمانى است یا روحانى؛ یا هر دو؟
پاسخ :
آسایش و عذاب قبر هم جسمانى و هم روحانى است؛ با این تفاوت که روح و بدنِ برزخى و «مثالى» عذاب و آسایش را به طور حقیقى و اصلى درک می کنند و بدن مادى و دنیایى از عذاب یا آسایش روح، تأثیرپذیر خواهد بود.
توضیح مطلب با توجّه به دو نکته روشن می شود:
یکم . روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادى، خود را با بدن برزخى و قالب مثالى مییابد و میبیند. در واقع، روح آدمى با رفتن از حیات دنیوى به حیات برزخى، بدن مادى خود را رها کرده و با بدن مثالى ادامه مییابد. این بدن متناسب با نظام برزخى بوده، اتحادش با روح، قویتر از اتحاد آن با بدن مادى در زندگى دنیوى است. بدن مثالى مانند بدن موجود در عالم خواب و رؤیا میباشد که از جهت شکل و ابعاد سه گانه و احساس لذت ها و ناراحتیها همه شرایط را دارد امّا سنگینى، جِرم و وَزن ندارد. البته بدن مثالى و قالب برزخى، با انتقال روح از این عالم مادى به نظام برزخى به وجود نیامده است؛ بلکه از قبل وجود داشته، ولى ما از آن محجوب بوده ایم و اگر این حجاب (تعلّق و توجّه به نظام مادى و مادیات) را کنار زنیم، هم اکنون نیز خود را در آن قالب مثالى متمثّل میبینیم؛ چنان که درخواب در حالى که بدن مادى ما در رختخواب افتاده و در حال آرامش است، خود را با بدنى مشابه با این بدن یافته و سیرها، حرکت ها، فهم ها، دیدنیها، شنیدنیها، خوردنیها و خواستن ها با آن داریم1.
گفتنى است از نظر روایات، وجود بدن برزخى امرى مسلّم و قطعى است؛ چنان که امام صادق علیه السلام فرمود: «اما [ارواح مؤمنان] در بدن هایى شبیه بدن هاى دنیوى آنان است»2. این روایت بیانگر وجود بدن برزخى و مثالى در عالم برزخ است.
دوم . میان قبر برزخى و قبر خاکى، ارتباط خاصى حاکم است؛ یعنى، میان روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاکى، ارتباط وجود دارد و این، در اصل از ارتباط روح و بدن مادى ـ که در طول زندگى دنیوى با یکدیگر یک نوع اتحاد داشته اند ـ سرچشمه می گیرد. این ارتباط با قطع تعلّق روح از بدن، پس از مرگ به کلّى از میان نمی رود؛ بلکه یک نوع ارتباط در حدّ پایین ترى، میان روح برزخى و بدن خاکى و مادى وجود دارد. البته نه در حد و اندازه اى که در زندگى دنیوى و در دوران تعلّق روح به بدن بود و نه با آن کیفیت و کمیت؛ بلکه در میزانى ضعیف تر و با کیفیتى دیگر. از همین رو قبر خاکى با قبر و عالم برزخى روح، ارتباطى دارد که در نقاط دیگر این ارتباط را ندارد و به همین جهت است که به رغم حضور روح در عالمى فوق ماده و زمان و مکان (برزخ)، توجّه خاصى به بدن مادى و نقطه اى دارد که بدن خاکى در آن هست. براساس همین ارتباط میان قبر برزخى و قبر خاکى است که دستورها و احکام خاصى در باب قبر خاکى، تشییع جنازه، کفن و دفن، حرمت قبور، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظایر آنها در شریعت اسلامى وجود دارد.
این ارتباط میان روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاکى، در ساعت و روزهاى اول مرگ، بیشتر از روزها و اوقات بعدى است و این به دلیل الفت شدید روح با بدن مادى در این دنیا است. البته به تدریج با انس گرفتن روح با بدن برزخى و قالب مثالى، از این توجّه و ارتباط کاسته می شود و ارتباط ضعیفى میان روح و بدن خاکى باقى میماند.
با توجّه به این دو نکته، روشن می شود که روح ما، بعد از انتقال به عالم برزخ، با بدن برزخى، در عذاب یا در نعمت خواهد بود. عذاب و نعمت، متوجه روح ما در قالب بدن برزخى است؛ نه به بدن مادى و خاکى ما که در این عالم مادى در زیر خاک دفن شده است. این بدن مادى، پس از مرگ، نه حرکتى دارد و نه احوالى؛ اما روح با قالب مثالى در همان حال، در عالم برزخ در عذاب وحشتناکى به سر میبرد و فریادش بلند است و یا در نعمت و ابتهاجى به سر میبرد که فراتر از تصور است.
اما از آنجا که گفتیم میان بدن مادى در زیر خاک با روح در قالب مثالى در عالم برزخ، ارتباط ضعیفى وجود دارد؛ آن عذاب ها یا نعمت ها، تأثیر ضعیف و ناچیزى بر بدن مادى میگذارد؛ ولى آنچه که در اصل معذّب یا متنعّم است، روح با قالب مثالى در عالم برزخ است.
برخى می گویند: چرا هنگامى که بدن مادى را در قبر میگذاریم و روى آن را میپوشانیم و پس از مدتى که قبر را میشکافیم، هیچ خبرى نمییابیم؟! آنچه میبینیم، تنها همان بدن خاکى است که بیحرکت در قبر افتاده است و هیچ اثرى از آثار وحشت یا نعمت در آن نیست! برخى نیز دوربین در درون قبر میگذارند و مسائل آن را از هنگام دفن تا مدتى بعد دنبال می کنند؛ ولى هیچ اثر و تغییر و تحولى نمییابند!!
آیا این امور دلالت نمی کند بر اینکه هیچ عِقابى (چه خوب و چه بد)، در کار نیست و فشار قبر، سؤال منکر و نکیر، عذاب ها و نعمت ها، پوچ و غیرواقعى است؟!
با توجّه به توضیحات گذشته، پاسخ این پرسش روشن است؛ ولى در عین حال براى بهتر روشن شدن پاسخ، توجّه به حقیقت رؤیا و خواب دیدن بسیار راهگشا است. اگر اندکى تأمل کنیم، درخواهیم یافت که رؤیا و خواب دیدن، حکایتگر عجیبى از نسبت میان قبر خاکى و قبر برزخى است. کسانى که کنار بدن انسان خواب بیننده، حضور داشته باشند، بدن او را در هنگام خواب، در کمال سکون و سکوت مییابند؛ به صورتى که اگر از خواب وحشتناک خود آنها را مطلع نکند، اینان از آن آگاه نخواهند شد.
بدن کسى که خواب فرحناک و دلپذیر میبیند نیز در کمال آرامش و سکون است و افرادى که در کنار او حضور دارند، از خوشى او به طور کامل اطلاع ندارند. این به ما میفهماند، انسان میتواند در برزخ در حال نعمت یا وحشت باشد و در عین حال، اثرى از عذاب یا ابتهاج، در بدن خاکى او در قبر نباشد. البته گاهى انسان خواب ترسناک و ناراحت کننده اى میبیند، بدن او عرق می کند که اثرى از خواب او بوده است؛ ولى این امر همیشگى نیست و میان عالم خواب و برزخ تفاوت هست. در عالم خواب، ارتباط روح با بدن مادى، کاملاً قطع نشده؛ ولى در عالم برزخ، ارتباط روح با بدن مادى به کلى منقطع است؛ مگر ارتباط بسیار محدود و ناچیزى که حتى در صورت معذّب بودن روح در عالم برزخ نیز، تأثیر چندان قابل مشاهده اى بر بدن مادى در زیر خاک نخواهد گذاشت3.
از آیات الهى، استفاده می شود که خداوند، فرشتگانى را براى قبض روح، به کار می گیرد:
«وَ لَوْ تَرى إِذْ یَتَوَفَّى الَّذِینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ و ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ »4.
«و اگر (کاش) میدیدى هنگامى که بستانند جان کافران را، فرشتگان میزنند روى پایشان و پشت هایشان را و (می گویند) بچشید عذاب سوزان را».
از این آیه چند نکته امر میتوان استفاده نمود:
1. فرشتگان، که مأمور قبض ارواح پلید کفار و بیگانگان هستند، همگى عامل ملک الموت بوده و فرمانرواى آنها عزرائیل علیه السلام است که به اذن پروردگار، پیوسته مأموریت خود را اجرا مینمایند.
2. از اطلاق آیه «قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِى وُکِّلَ بِکُمْ »5 استفاده می شود که پس از مرگ و قطع تدبیر روح از بدن در عالم برزخ روح تحت ولایت و سیطره ملک الموت و یا فرشته اى از اعوان او خواهد بود و نعمت ها و عقوبت ها نسبت به هر یک از ارواح بشر در عالم برزخ به وساطت آنها میرسد و افاضه می شود.
3. «ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ »6: فرشتگان که مأمور قبض ارواح پلید مشرکانند، با نواختن تازیانه هاى آتشین آنها را عقوبت خواهند نمود.
4. «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ »7: کیفر و عقوبت در اثر کفران نعمت ها و گذراندن لحظات زندگى به ناسپاسى، و مبارزه با دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است.
در کتاب احتجاج از امیرالمونین علیه السلام در این باره پرسیده شد؛ امام فرمود: به درستى که پروردگار، اجل و اعظم است که ارواح را قبض فرماید، بلکه مأموریت فرشتگان او است، پس هر که اهل طاعت و ایمان باشد فرشتگان رحمت روح او را قبض مینمایند و هر که اهل معصیت باشد روح او را فرشتگان غضب پروردگار قبض مینمایند. پس فعل ملک الموت نیز فعل پروردگار خواهد بود و به وسیله هر فرشته که بخواهد روح بشر را قبض می فرماید همچنانکه فرمود:
«وَ ما تَشاونَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ »8.
«و شما نمیخواهید جز آنکه را که خدا خواهد».
پی نوشت:
1. نگا: خواب و نشانه هاى آن، محمد شجاعى، صص 58ـ62.
2. بحارالانوار، ج 6، ص 268، ح 119.
3. نگا: خواب و نشانه هاى آن، محمد شجاعى، صص 71ـ75.
4. انفال 8، آیه 50.
5. سجده 32، آیه 11.
6. انفال 8، آیه 50.
7. انفال 8، آیه 51.
8. انسان 76، آیه 30.
منبع: www.porseman.org
آسایش و عذاب قبر هم جسمانى و هم روحانى است؛ با این تفاوت که روح و بدنِ برزخى و «مثالى» عذاب و آسایش را به طور حقیقى و اصلى درک می کنند و بدن مادى و دنیایى از عذاب یا آسایش روح، تأثیرپذیر خواهد بود.
توضیح مطلب با توجّه به دو نکته روشن می شود:
یکم . روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادى، خود را با بدن برزخى و قالب مثالى مییابد و میبیند. در واقع، روح آدمى با رفتن از حیات دنیوى به حیات برزخى، بدن مادى خود را رها کرده و با بدن مثالى ادامه مییابد. این بدن متناسب با نظام برزخى بوده، اتحادش با روح، قویتر از اتحاد آن با بدن مادى در زندگى دنیوى است. بدن مثالى مانند بدن موجود در عالم خواب و رؤیا میباشد که از جهت شکل و ابعاد سه گانه و احساس لذت ها و ناراحتیها همه شرایط را دارد امّا سنگینى، جِرم و وَزن ندارد. البته بدن مثالى و قالب برزخى، با انتقال روح از این عالم مادى به نظام برزخى به وجود نیامده است؛ بلکه از قبل وجود داشته، ولى ما از آن محجوب بوده ایم و اگر این حجاب (تعلّق و توجّه به نظام مادى و مادیات) را کنار زنیم، هم اکنون نیز خود را در آن قالب مثالى متمثّل میبینیم؛ چنان که درخواب در حالى که بدن مادى ما در رختخواب افتاده و در حال آرامش است، خود را با بدنى مشابه با این بدن یافته و سیرها، حرکت ها، فهم ها، دیدنیها، شنیدنیها، خوردنیها و خواستن ها با آن داریم1.
گفتنى است از نظر روایات، وجود بدن برزخى امرى مسلّم و قطعى است؛ چنان که امام صادق علیه السلام فرمود: «اما [ارواح مؤمنان] در بدن هایى شبیه بدن هاى دنیوى آنان است»2. این روایت بیانگر وجود بدن برزخى و مثالى در عالم برزخ است.
دوم . میان قبر برزخى و قبر خاکى، ارتباط خاصى حاکم است؛ یعنى، میان روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاکى، ارتباط وجود دارد و این، در اصل از ارتباط روح و بدن مادى ـ که در طول زندگى دنیوى با یکدیگر یک نوع اتحاد داشته اند ـ سرچشمه می گیرد. این ارتباط با قطع تعلّق روح از بدن، پس از مرگ به کلّى از میان نمی رود؛ بلکه یک نوع ارتباط در حدّ پایین ترى، میان روح برزخى و بدن خاکى و مادى وجود دارد. البته نه در حد و اندازه اى که در زندگى دنیوى و در دوران تعلّق روح به بدن بود و نه با آن کیفیت و کمیت؛ بلکه در میزانى ضعیف تر و با کیفیتى دیگر. از همین رو قبر خاکى با قبر و عالم برزخى روح، ارتباطى دارد که در نقاط دیگر این ارتباط را ندارد و به همین جهت است که به رغم حضور روح در عالمى فوق ماده و زمان و مکان (برزخ)، توجّه خاصى به بدن مادى و نقطه اى دارد که بدن خاکى در آن هست. براساس همین ارتباط میان قبر برزخى و قبر خاکى است که دستورها و احکام خاصى در باب قبر خاکى، تشییع جنازه، کفن و دفن، حرمت قبور، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظایر آنها در شریعت اسلامى وجود دارد.
این ارتباط میان روح انسان در برزخ و بدن مادى او در قبر خاکى، در ساعت و روزهاى اول مرگ، بیشتر از روزها و اوقات بعدى است و این به دلیل الفت شدید روح با بدن مادى در این دنیا است. البته به تدریج با انس گرفتن روح با بدن برزخى و قالب مثالى، از این توجّه و ارتباط کاسته می شود و ارتباط ضعیفى میان روح و بدن خاکى باقى میماند.
با توجّه به این دو نکته، روشن می شود که روح ما، بعد از انتقال به عالم برزخ، با بدن برزخى، در عذاب یا در نعمت خواهد بود. عذاب و نعمت، متوجه روح ما در قالب بدن برزخى است؛ نه به بدن مادى و خاکى ما که در این عالم مادى در زیر خاک دفن شده است. این بدن مادى، پس از مرگ، نه حرکتى دارد و نه احوالى؛ اما روح با قالب مثالى در همان حال، در عالم برزخ در عذاب وحشتناکى به سر میبرد و فریادش بلند است و یا در نعمت و ابتهاجى به سر میبرد که فراتر از تصور است.
اما از آنجا که گفتیم میان بدن مادى در زیر خاک با روح در قالب مثالى در عالم برزخ، ارتباط ضعیفى وجود دارد؛ آن عذاب ها یا نعمت ها، تأثیر ضعیف و ناچیزى بر بدن مادى میگذارد؛ ولى آنچه که در اصل معذّب یا متنعّم است، روح با قالب مثالى در عالم برزخ است.
برخى می گویند: چرا هنگامى که بدن مادى را در قبر میگذاریم و روى آن را میپوشانیم و پس از مدتى که قبر را میشکافیم، هیچ خبرى نمییابیم؟! آنچه میبینیم، تنها همان بدن خاکى است که بیحرکت در قبر افتاده است و هیچ اثرى از آثار وحشت یا نعمت در آن نیست! برخى نیز دوربین در درون قبر میگذارند و مسائل آن را از هنگام دفن تا مدتى بعد دنبال می کنند؛ ولى هیچ اثر و تغییر و تحولى نمییابند!!
آیا این امور دلالت نمی کند بر اینکه هیچ عِقابى (چه خوب و چه بد)، در کار نیست و فشار قبر، سؤال منکر و نکیر، عذاب ها و نعمت ها، پوچ و غیرواقعى است؟!
با توجّه به توضیحات گذشته، پاسخ این پرسش روشن است؛ ولى در عین حال براى بهتر روشن شدن پاسخ، توجّه به حقیقت رؤیا و خواب دیدن بسیار راهگشا است. اگر اندکى تأمل کنیم، درخواهیم یافت که رؤیا و خواب دیدن، حکایتگر عجیبى از نسبت میان قبر خاکى و قبر برزخى است. کسانى که کنار بدن انسان خواب بیننده، حضور داشته باشند، بدن او را در هنگام خواب، در کمال سکون و سکوت مییابند؛ به صورتى که اگر از خواب وحشتناک خود آنها را مطلع نکند، اینان از آن آگاه نخواهند شد.
بدن کسى که خواب فرحناک و دلپذیر میبیند نیز در کمال آرامش و سکون است و افرادى که در کنار او حضور دارند، از خوشى او به طور کامل اطلاع ندارند. این به ما میفهماند، انسان میتواند در برزخ در حال نعمت یا وحشت باشد و در عین حال، اثرى از عذاب یا ابتهاج، در بدن خاکى او در قبر نباشد. البته گاهى انسان خواب ترسناک و ناراحت کننده اى میبیند، بدن او عرق می کند که اثرى از خواب او بوده است؛ ولى این امر همیشگى نیست و میان عالم خواب و برزخ تفاوت هست. در عالم خواب، ارتباط روح با بدن مادى، کاملاً قطع نشده؛ ولى در عالم برزخ، ارتباط روح با بدن مادى به کلى منقطع است؛ مگر ارتباط بسیار محدود و ناچیزى که حتى در صورت معذّب بودن روح در عالم برزخ نیز، تأثیر چندان قابل مشاهده اى بر بدن مادى در زیر خاک نخواهد گذاشت3.
از آیات الهى، استفاده می شود که خداوند، فرشتگانى را براى قبض روح، به کار می گیرد:
«وَ لَوْ تَرى إِذْ یَتَوَفَّى الَّذِینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ و ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ »4.
«و اگر (کاش) میدیدى هنگامى که بستانند جان کافران را، فرشتگان میزنند روى پایشان و پشت هایشان را و (می گویند) بچشید عذاب سوزان را».
از این آیه چند نکته امر میتوان استفاده نمود:
1. فرشتگان، که مأمور قبض ارواح پلید کفار و بیگانگان هستند، همگى عامل ملک الموت بوده و فرمانرواى آنها عزرائیل علیه السلام است که به اذن پروردگار، پیوسته مأموریت خود را اجرا مینمایند.
2. از اطلاق آیه «قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِى وُکِّلَ بِکُمْ »5 استفاده می شود که پس از مرگ و قطع تدبیر روح از بدن در عالم برزخ روح تحت ولایت و سیطره ملک الموت و یا فرشته اى از اعوان او خواهد بود و نعمت ها و عقوبت ها نسبت به هر یک از ارواح بشر در عالم برزخ به وساطت آنها میرسد و افاضه می شود.
3. «ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ »6: فرشتگان که مأمور قبض ارواح پلید مشرکانند، با نواختن تازیانه هاى آتشین آنها را عقوبت خواهند نمود.
4. «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ »7: کیفر و عقوبت در اثر کفران نعمت ها و گذراندن لحظات زندگى به ناسپاسى، و مبارزه با دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است.
در کتاب احتجاج از امیرالمونین علیه السلام در این باره پرسیده شد؛ امام فرمود: به درستى که پروردگار، اجل و اعظم است که ارواح را قبض فرماید، بلکه مأموریت فرشتگان او است، پس هر که اهل طاعت و ایمان باشد فرشتگان رحمت روح او را قبض مینمایند و هر که اهل معصیت باشد روح او را فرشتگان غضب پروردگار قبض مینمایند. پس فعل ملک الموت نیز فعل پروردگار خواهد بود و به وسیله هر فرشته که بخواهد روح بشر را قبض می فرماید همچنانکه فرمود:
«وَ ما تَشاونَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ »8.
«و شما نمیخواهید جز آنکه را که خدا خواهد».
پی نوشت:
1. نگا: خواب و نشانه هاى آن، محمد شجاعى، صص 58ـ62.
2. بحارالانوار، ج 6، ص 268، ح 119.
3. نگا: خواب و نشانه هاى آن، محمد شجاعى، صص 71ـ75.
4. انفال 8، آیه 50.
5. سجده 32، آیه 11.
6. انفال 8، آیه 50.
7. انفال 8، آیه 51.
8. انسان 76، آیه 30.
منبع: www.porseman.org