پرسش :
آیا مردگان زیارت و حرف هاى ما را متوجه می شوند؟ و آیا از احوال زندگان باخبرند؟
پاسخ :
از برخى روایات منقول از معصومین علیهم السلام استفاده می شود که ارواح مردگان صداى زندگان را میشنوند؛ ولى از این روایات نمیتوان عمومیت این مطلب را هم استفاده نمود؛ بنابراین طبق روایات اهل بیت علیهم السلام در اصل این مطلب و امکان آن شکى نیست ولى معلوم نیست که همه ارواح بتوانند صداى زندگان را بشنوند؛ یا هر موقع که خواستند بتوانند صداى زندگان را بشنوند؛ بلکه از برخى روایات استفاده می شود که ارواح از این نظر محدودیّت هایى نیز دارند؛ به خصوص ارواح اهل جهنم.
همچنین از برخى روایات استفاده می شود که ارواح، برخى اوقات اجازه دیدار با اهل دنیا را هم پیدا میکنند؛ ولى به اهل بهشت امورى را نشان میدهند که باعث شادى آنها می شود؛ و به اهل جهنم امورى را نشان میدهند که باعث عذاب آنهاست.
براى بیان این مطلب، دانستن دو چیز ضرورى است: 1. مرگ، فنا نیست، 2. دلالت آیات قرآن و روایات، بر این که مردگان میشنوند و از احوال ما باخبرند.
1. مرگ، فنا نیست
از نظر ادیان الهى، مرگ هرگز به معناى نابودى و نیستى انسان و پایان همه چیز نیست. مرگ از دیدگاه اسلام، انتقال حقیقت انسان یعنى روح او، از عالمى به عالم دیگر است که در آن عالم حیات انسان به گونه اى دیگر ادامه مییابد تا هنگامى که روز رستاخیز و معاد فرا رسد به همین جهت قرآن کریم درباره مرگ، کلمه «توفى» را به کار برده است و میگوید:
«قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ اَلْمَوْتِ اَلَّذِى وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ »1؛
«بگو فرشته مرگ که براى شما گمارده شده است، شما را میگیرد. آنگاه به سوى پروردگارتان باز می گردید».
2. شنوایى مردگان
به چند نمونه از آیات قرآن که بر سخن گفتن با مردگان دلالت دارند اشاره می کنیم:
1. حضرت صالح، با مردگان قوم خود سخن میگوید. قوم حضرت صالح پیامبر خدا، پس از آن که شترى را که معجزه این پیامبر بود، پى کردند و از دستور خداوند سرپیچى کردند مورد عذاب الهى قرار گرفته و با زلزله اى هلاک شدند. پس از هلاکت آنان، حضرت صالح آنان را مورد خطاب قرار می دهد و با آنان سخن میگوید:
«فَأَخَذَتْهُمُ اَلرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِى دارِهِمْ جاثِمِینَ. فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّى وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ اَلنَّاصِحِینَ »2؛
«پس زلزله اى آنان را فرا گرفت و در خانه هاى خویش بیجان افتادند. آنگاه صالح از آنان روى گرداند و گفت: اى قوم من، پیام خداوند را به شما رساندم، اما شما ناصحان را دوست نمیدارید».
2. قرآن مجید درباره مجاهدان در راه خدا و زنده بودن شهیدان و خبر داشتن آنها از زندگان به خوبى یاد میکند و میفرماید:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ »3؛
«و نپندارید آنان را که کشته شده اند در راه خدا، مردگانند. بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزى داده می شوند و شادامانند به آنچه خدا به ایشان ارزانى داشته و از فضل خود مژده میدهند به آنان که هنوز به ایشان نپیوسته اند از پشتِ سر ایشان، که نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین شوند».
در این زمینه روایات فراوانى نیز وجود دارد که تنها به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم:
1. پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله با کشتگان جنگ بدر سخن میگوید. در روایات آمده است که پس از آن که جنگ بدر با کشته شدن هفتاد تن از قریش و اسیر شدن هفتاد نفر از آنان به نفع مسلمانان به پایان رسید. رسول اکرم صلیالله علیه و آله دستور داد تا کشته هاى مشرکان را در چاهى بریزند سپس حضرت یکایک کشتگان را به نام صدا زد و خطاب به آنان فرمود: آیا آنچه را که پروردگارتان وعده داده بود حق و پابرجا یافتید. من آنچه را که پروردگارم وعده کرده بود حق و حقیقت یافتم. در این هنگام بعضى از اصحاب به پیامبر گفتند: آیا کسانى را که مرده اند صدا میزنید پیامبر فرمود: شما از آنان شنواتر نیستند، آنها میشنوند لکن قدرت بر جواب ندارند.4
2. پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله در بقیع با ارواح مردگان سخن میگوید. در روایات (شیعه و سنّى) آمده است که پیامبر اکرم در آخرین روزهاى زندگیشان، نیمه شب همراه برخى از صحابه خود رهسپار قبرستان بقیع شد و پس از ورود به بقیع با آرمیدگان در بقیع چنین سخن گفت: سلام بر شما که در جایگاه افراد با ایمان قرار گرفته اید، شما بر ما سبقت جسته اید و ما هم به همین زودى به شما میپیوندیم 5. و این حکایت بیانگر آن است که مردگان سخن او را میشنیدند.
3. مرده، حتى صداى پاى مشایعت کنندگان خود را میشنود. در روایات اهل سنّت آمده است: «العبد اذا وضع فى قبره و تولّى و ذهب اصحابه حتّى انّه لیسمع قرع نعالهم اتاه ملکان...»6؛ «بنده خدا وقتى در قبرش نهاده و ترک شد و دوستانش رفتند هنوز آن مرده صداى کوبیده شدن کفش آنها را میشنود که دو فرشته خدا براى سول از او میآیند...».
4. مرده صداى سلام را میشنود و پاسخ می دهد. «عن النبى صلیالله علیه و آله: اذا مرّ الرجل بقبر اخیه یعرفه، فسلم علیه ردّ علیه السلام و عرفه؛ و اذا مرّ بقبر لایعرفه فسلم علیه ردّ علیه السلام»7؛ «وقتى کسى از کنار قبر برادر دینى خود که میشناسد بگذرد و بر او سلام کند، مرده سلام او را پاسخ می دهد و او را میشناسد و اگر از کنار قبرى بگذرد و صاحب آن را نشناسد و سلام کند، مرده سلام او را پاسخ می دهد».
همانطور که گفته شد، مرده ها صداى ما را میشنوند، ولى اینکه ما هم صداى آنها را بشنویم؛ بستگى به امورى دارد که آنها را باید تحصیل کرد، بعضى از افراد مانند اولیاءاللّه چنین ارتباطى را، با بعضى از مرده ها برقرار میکنند.
پی نوشت:
1. سجده 32، آیه 11.
2. اعراف 7، آیات 78 و 79.
3. آل عمران 3، آیات 170-169.
4. شیعه: بحارالانوار، ج 19، ص 346 و مصادر متعدد دیگر.
اهل سنت: صحیح بخارى، ج 5، ص 77؛ صحیح مسلم، ج 4، ص 77 و مصادر متعدد دیگر.
5. شیعه: ارشاد مفید، ص 95 و مصادر دیگر.
اهل سنت: سیره ابن هشام، ج 2، ص 242؛ طبقات ابن سعد، ج 2، ص 204 و مصادر دیگر.
6. صحیح بخارى، ج 2، ص 100.
7. کنزالعمال، ج 15، ص 646؛ احیاء العلوم، ج 4، ص 474؛ الفقه على المذاهب الاربعه، ج 1، ص 387.
منبع: www.porseman.org
از برخى روایات منقول از معصومین علیهم السلام استفاده می شود که ارواح مردگان صداى زندگان را میشنوند؛ ولى از این روایات نمیتوان عمومیت این مطلب را هم استفاده نمود؛ بنابراین طبق روایات اهل بیت علیهم السلام در اصل این مطلب و امکان آن شکى نیست ولى معلوم نیست که همه ارواح بتوانند صداى زندگان را بشنوند؛ یا هر موقع که خواستند بتوانند صداى زندگان را بشنوند؛ بلکه از برخى روایات استفاده می شود که ارواح از این نظر محدودیّت هایى نیز دارند؛ به خصوص ارواح اهل جهنم.
همچنین از برخى روایات استفاده می شود که ارواح، برخى اوقات اجازه دیدار با اهل دنیا را هم پیدا میکنند؛ ولى به اهل بهشت امورى را نشان میدهند که باعث شادى آنها می شود؛ و به اهل جهنم امورى را نشان میدهند که باعث عذاب آنهاست.
براى بیان این مطلب، دانستن دو چیز ضرورى است: 1. مرگ، فنا نیست، 2. دلالت آیات قرآن و روایات، بر این که مردگان میشنوند و از احوال ما باخبرند.
1. مرگ، فنا نیست
از نظر ادیان الهى، مرگ هرگز به معناى نابودى و نیستى انسان و پایان همه چیز نیست. مرگ از دیدگاه اسلام، انتقال حقیقت انسان یعنى روح او، از عالمى به عالم دیگر است که در آن عالم حیات انسان به گونه اى دیگر ادامه مییابد تا هنگامى که روز رستاخیز و معاد فرا رسد به همین جهت قرآن کریم درباره مرگ، کلمه «توفى» را به کار برده است و میگوید:
«قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ اَلْمَوْتِ اَلَّذِى وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ »1؛
«بگو فرشته مرگ که براى شما گمارده شده است، شما را میگیرد. آنگاه به سوى پروردگارتان باز می گردید».
2. شنوایى مردگان
به چند نمونه از آیات قرآن که بر سخن گفتن با مردگان دلالت دارند اشاره می کنیم:
1. حضرت صالح، با مردگان قوم خود سخن میگوید. قوم حضرت صالح پیامبر خدا، پس از آن که شترى را که معجزه این پیامبر بود، پى کردند و از دستور خداوند سرپیچى کردند مورد عذاب الهى قرار گرفته و با زلزله اى هلاک شدند. پس از هلاکت آنان، حضرت صالح آنان را مورد خطاب قرار می دهد و با آنان سخن میگوید:
«فَأَخَذَتْهُمُ اَلرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِى دارِهِمْ جاثِمِینَ. فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّى وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ اَلنَّاصِحِینَ »2؛
«پس زلزله اى آنان را فرا گرفت و در خانه هاى خویش بیجان افتادند. آنگاه صالح از آنان روى گرداند و گفت: اى قوم من، پیام خداوند را به شما رساندم، اما شما ناصحان را دوست نمیدارید».
2. قرآن مجید درباره مجاهدان در راه خدا و زنده بودن شهیدان و خبر داشتن آنها از زندگان به خوبى یاد میکند و میفرماید:
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ »3؛
«و نپندارید آنان را که کشته شده اند در راه خدا، مردگانند. بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزى داده می شوند و شادامانند به آنچه خدا به ایشان ارزانى داشته و از فضل خود مژده میدهند به آنان که هنوز به ایشان نپیوسته اند از پشتِ سر ایشان، که نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین شوند».
در این زمینه روایات فراوانى نیز وجود دارد که تنها به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم:
1. پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله با کشتگان جنگ بدر سخن میگوید. در روایات آمده است که پس از آن که جنگ بدر با کشته شدن هفتاد تن از قریش و اسیر شدن هفتاد نفر از آنان به نفع مسلمانان به پایان رسید. رسول اکرم صلیالله علیه و آله دستور داد تا کشته هاى مشرکان را در چاهى بریزند سپس حضرت یکایک کشتگان را به نام صدا زد و خطاب به آنان فرمود: آیا آنچه را که پروردگارتان وعده داده بود حق و پابرجا یافتید. من آنچه را که پروردگارم وعده کرده بود حق و حقیقت یافتم. در این هنگام بعضى از اصحاب به پیامبر گفتند: آیا کسانى را که مرده اند صدا میزنید پیامبر فرمود: شما از آنان شنواتر نیستند، آنها میشنوند لکن قدرت بر جواب ندارند.4
2. پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله در بقیع با ارواح مردگان سخن میگوید. در روایات (شیعه و سنّى) آمده است که پیامبر اکرم در آخرین روزهاى زندگیشان، نیمه شب همراه برخى از صحابه خود رهسپار قبرستان بقیع شد و پس از ورود به بقیع با آرمیدگان در بقیع چنین سخن گفت: سلام بر شما که در جایگاه افراد با ایمان قرار گرفته اید، شما بر ما سبقت جسته اید و ما هم به همین زودى به شما میپیوندیم 5. و این حکایت بیانگر آن است که مردگان سخن او را میشنیدند.
3. مرده، حتى صداى پاى مشایعت کنندگان خود را میشنود. در روایات اهل سنّت آمده است: «العبد اذا وضع فى قبره و تولّى و ذهب اصحابه حتّى انّه لیسمع قرع نعالهم اتاه ملکان...»6؛ «بنده خدا وقتى در قبرش نهاده و ترک شد و دوستانش رفتند هنوز آن مرده صداى کوبیده شدن کفش آنها را میشنود که دو فرشته خدا براى سول از او میآیند...».
4. مرده صداى سلام را میشنود و پاسخ می دهد. «عن النبى صلیالله علیه و آله: اذا مرّ الرجل بقبر اخیه یعرفه، فسلم علیه ردّ علیه السلام و عرفه؛ و اذا مرّ بقبر لایعرفه فسلم علیه ردّ علیه السلام»7؛ «وقتى کسى از کنار قبر برادر دینى خود که میشناسد بگذرد و بر او سلام کند، مرده سلام او را پاسخ می دهد و او را میشناسد و اگر از کنار قبرى بگذرد و صاحب آن را نشناسد و سلام کند، مرده سلام او را پاسخ می دهد».
همانطور که گفته شد، مرده ها صداى ما را میشنوند، ولى اینکه ما هم صداى آنها را بشنویم؛ بستگى به امورى دارد که آنها را باید تحصیل کرد، بعضى از افراد مانند اولیاءاللّه چنین ارتباطى را، با بعضى از مرده ها برقرار میکنند.
پی نوشت:
1. سجده 32، آیه 11.
2. اعراف 7، آیات 78 و 79.
3. آل عمران 3، آیات 170-169.
4. شیعه: بحارالانوار، ج 19، ص 346 و مصادر متعدد دیگر.
اهل سنت: صحیح بخارى، ج 5، ص 77؛ صحیح مسلم، ج 4، ص 77 و مصادر متعدد دیگر.
5. شیعه: ارشاد مفید، ص 95 و مصادر دیگر.
اهل سنت: سیره ابن هشام، ج 2، ص 242؛ طبقات ابن سعد، ج 2، ص 204 و مصادر دیگر.
6. صحیح بخارى، ج 2، ص 100.
7. کنزالعمال، ج 15، ص 646؛ احیاء العلوم، ج 4، ص 474؛ الفقه على المذاهب الاربعه، ج 1، ص 387.
منبع: www.porseman.org