پرسش :
امامان علیهم السلام از جهت علم و عصمت، داراى چه مقامىاند؟ و این دو چه نسبتى با مقام خلافت الهى دارد؟
پاسخ :
یک. علم لدنّى امامان علیهم السلام
علم لدنّى، علمى است که هیچ واسطه اى میان متعلّم و معلّم نیست. «لدن»؛ یعنى، نزد و حضور. اگر علمى با وساطت، حاصل شود، علم لدنّى نخواهد بود. اگر علمى از معلم صادر شود و به یک واسطه یا بیشتر، به شاگرد برسد؛ شاگرد آن علم را «نزد» معلم فرا نگرفته است و به آن علم لدنّى نمیگویند. اما اگر شاگرد از حضور خود معلم، علمى را فرا گرفت، آن علم را لدنّى مینامند. از آنجا که «انسان کامل»، هیچ واسطه اى میان او و حضرت حق تعالى وجود ندارد، از علم، لدنّى بهره مند خواهد بود و هیچ واسطه اى میان او و خداى سبحان در این تعلیم و تعلم وجود ندارد.
آن که بى تعلیم بُد ناطق خداست
که صفات او ز علتها جداست
یا چو آدم کرده تلقینش خدا
بى حجاب مادر و دایه و ازا 1
بخش مهمى از علوم امامان علیهم السلام از این گونه است. البته چنین دانشى با وحى رسالى به پیامبر صلى الله علیه و آله از جهاتى تفاوت دارد که تفصیل آن در اینجا میسور نیست.
دو. عصمت امامان علیهم السلام
مقام والاى «عصمت عملى»، براى کسى حاصل میشود که به مرز «اخلاص کامل» رسیده باشد. در این حال در حرم امن او، شهوت، غضب و باطل راه ندارد؛ چون وى هر دو را مهار کرده و به صورت اراده و کراهت درآورده است. در واقع «معصوم»، مراحل جذب و دفع، شهوت و غضب و محبت و عداوت را طى کرده و به مقام «تولّى و تبرّا» رسیده است. شخصى که به این مرحله بار یافته باشد، شیطان را، دشمنترین دشمن درون و بیرون میداند و او را سرکوب کرده، بر همه دشمنان فایق میآید و متولى حق میشود.2
آنکه معصوم آمد و پاک از غلط
آن خروس جان وحى آمد 3
سه. مقام خلیفه اللهى امامان علیهم السلام
هدف نهایى و غایت انسانى، دو چهره دارد: چهره اى که مستقیما به خداوند متعال مرتبط است (لقاءاللّه ) و چهره اى که با ما سوا ارتباط دارد (خلافه اللّه ). امّا چهره «خلافت الهى»، کاملتر و برتر از چهره «لقاءاللّه » است؛ زیرا کسانى که به لقاى خدا میرسند؛ چون در همان لقاى حق مستغرق اند، سفرى به منظور خلافت الهى نسبت به ماسوا ندارند. امّا امام معصوم علیه السلام علاوه بر ادراک شهودى لقاءاللّه ، مأموریت خلافت الهى را نیز بر عهده دارد و راهبر دیگران به سوى حق تعالى است.
امام معصوم علیه السلام با جمع میان لقاءاللّه و خلافه اللّه ، نه تنها به غایت قصواى انسانى نایل میشود؛ بلکه خود غایت قصواى آفرینش و منتهاى چهره نمایى حق، در آینه خلقت است.4
پی نوشت:
1. مثنوى، دفتر چهارم، ابیات 3041 ـ 3042.
2. ر.ک: تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 9، ص 19.
3. مثنوى، دفتر سوم، بیت 3337.
4. تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 14، صص 118ـ120، ص 268 و ص 275 به بعد.
منبع: porseman.org
یک. علم لدنّى امامان علیهم السلام
علم لدنّى، علمى است که هیچ واسطه اى میان متعلّم و معلّم نیست. «لدن»؛ یعنى، نزد و حضور. اگر علمى با وساطت، حاصل شود، علم لدنّى نخواهد بود. اگر علمى از معلم صادر شود و به یک واسطه یا بیشتر، به شاگرد برسد؛ شاگرد آن علم را «نزد» معلم فرا نگرفته است و به آن علم لدنّى نمیگویند. اما اگر شاگرد از حضور خود معلم، علمى را فرا گرفت، آن علم را لدنّى مینامند. از آنجا که «انسان کامل»، هیچ واسطه اى میان او و حضرت حق تعالى وجود ندارد، از علم، لدنّى بهره مند خواهد بود و هیچ واسطه اى میان او و خداى سبحان در این تعلیم و تعلم وجود ندارد.
آن که بى تعلیم بُد ناطق خداست
که صفات او ز علتها جداست
یا چو آدم کرده تلقینش خدا
بى حجاب مادر و دایه و ازا 1
بخش مهمى از علوم امامان علیهم السلام از این گونه است. البته چنین دانشى با وحى رسالى به پیامبر صلى الله علیه و آله از جهاتى تفاوت دارد که تفصیل آن در اینجا میسور نیست.
دو. عصمت امامان علیهم السلام
مقام والاى «عصمت عملى»، براى کسى حاصل میشود که به مرز «اخلاص کامل» رسیده باشد. در این حال در حرم امن او، شهوت، غضب و باطل راه ندارد؛ چون وى هر دو را مهار کرده و به صورت اراده و کراهت درآورده است. در واقع «معصوم»، مراحل جذب و دفع، شهوت و غضب و محبت و عداوت را طى کرده و به مقام «تولّى و تبرّا» رسیده است. شخصى که به این مرحله بار یافته باشد، شیطان را، دشمنترین دشمن درون و بیرون میداند و او را سرکوب کرده، بر همه دشمنان فایق میآید و متولى حق میشود.2
آنکه معصوم آمد و پاک از غلط
آن خروس جان وحى آمد 3
سه. مقام خلیفه اللهى امامان علیهم السلام
هدف نهایى و غایت انسانى، دو چهره دارد: چهره اى که مستقیما به خداوند متعال مرتبط است (لقاءاللّه ) و چهره اى که با ما سوا ارتباط دارد (خلافه اللّه ). امّا چهره «خلافت الهى»، کاملتر و برتر از چهره «لقاءاللّه » است؛ زیرا کسانى که به لقاى خدا میرسند؛ چون در همان لقاى حق مستغرق اند، سفرى به منظور خلافت الهى نسبت به ماسوا ندارند. امّا امام معصوم علیه السلام علاوه بر ادراک شهودى لقاءاللّه ، مأموریت خلافت الهى را نیز بر عهده دارد و راهبر دیگران به سوى حق تعالى است.
امام معصوم علیه السلام با جمع میان لقاءاللّه و خلافه اللّه ، نه تنها به غایت قصواى انسانى نایل میشود؛ بلکه خود غایت قصواى آفرینش و منتهاى چهره نمایى حق، در آینه خلقت است.4
پی نوشت:
1. مثنوى، دفتر چهارم، ابیات 3041 ـ 3042.
2. ر.ک: تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 9، ص 19.
3. مثنوى، دفتر سوم، بیت 3337.
4. تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 14، صص 118ـ120، ص 268 و ص 275 به بعد.
منبع: porseman.org