شنبه، 11 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آیا «حرکت جوهرى» ملاّصدرا شامل همه موجودات مى شود؟ در این صورت آیا با اختیار انسان منافات ندارد؟


پاسخ :
برخى از اندیشمندان مانند ابن سینا حرکت را تنها در بستر اَعراض مانند کمیّت، کیفیّت و وضع، جارى مى دانستند؛ ولى ملاّصدرا بر این باور بود که حرکت هاى عَرَضى مانند حرکت کمّى و کیفى و وضعىِ اجسام، برخاسته از حرکت و پویایى جوهر و ذات اجسام است. تا زمانى که جوهر و طبیعت یک جسم در حرکت و پویایى نباشد، اعراض و حالت هاى بیرونى آن امکان حرکت و تبدّل ندارند.
این حرکت جوهرى در جسم انسان نیز رخ مى دهد. بدن و جسم انسان همواره در حال تجدّد و تحوّل ذاتى است. حالت هاى گوناگونى که بر جسم انسان عارض مى شود مانند کودکى، نوجوانى، جوانى، بزرگسالى و کهولت همگى نشانگر تغییرات جوهرى در بدن انسان است.
این تکامل و حرکت جوهرى بدن بیرون از اختیار انسان مى باشد؛ و به طور قهرى یک روندى را از ضعف و سستى به سوى قوّت و برومندى و از آن به سوى پیرى و فرتوتى طى مى نماید؛ چنان که قرآن کریم مى فرماید:
«اللّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَةً»1؛
«خداست آن کسى که شما را ابتدا ناتوان آفرید، آنگاه پس از ناتوانى قوّت بخشید، سپس بعد از قوّت، ناتوانى و پیرى داد».
اما نفس انسان نیز به خاطر پیوندى که با بدن دارد، داراى حرکت جوهرى و ذاتى است؛ این حرکت مربوط به کمالات نفسانى انسان است و کاملاً در اختیار او قرار دارد.
بر پایه نظریه «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» بودن نفس، حرکت جوهرى نفس از مادّه و جسم شروع و به سمت تجرّد و پیراستگى از مادّه منتهى مى گردد.
نفس انسانى در پرتو حرکت جوهرى در هر آنى برخوردار از یک فعلیّت و صورت جدیدى مى شود؛ این صورت هاى پى در پى که مجموعا کمال و فعلیّت واحد و یکپارچه اى را تشکیل مى دهد داراى مراتب و طیف هاى بسیار گوناگونى است که به طور تدریجى از مادّه به سوى تجرّد در حرکت است؛ نفس در فرآیند حرکت جوهرى از مرتبه مادیّت و تجرّد مثالى عبور کرده و به مرحله تجرّد تام نایل مى شود.
فلاسفه حرکت جوهرى و تکاملى نفس را به ذغالى تشبیه کرده که ابتدا گرم مى شود سپس آتش گرفته و در مرحله سوم شروع به سرخ شدن مى کند و به مرحله اى مى رسد که کاملاً مشتعل شده و با تمام وجود آتش مى شود.2
نفس انسان نیز در فرآیند حرکت جوهرى خود از مرتبه مادّى به مرتبه تجرّد مثالى و از آن به مرتبه تجرّد عقلى و فراعقلى و تجرّد تام سیر مى کند.
از آنجا که قواى نفسانى انسان به دو بخش قواى ادراکى و قواى تحریکى تقسیم مى شود؛ سیر تکاملى نفس نیز در این دو ساحت وجودى نفس صورت مى پذیرد.
حرکت جوهرى نفس کاملاً ارادى و اختیارى است؛ به این بیان که؛ تمام رفتارهاى ارادى و دانش ها و آگاهى هایى که انسان از طریق حواس پنج گانه کسب مى کند، تأثیرى مستقیم بر روى نفس آدمى دارد. ذات نفس تحت تأثیر حرکات و رفتارها و آگاهى هاى اختیارى انسان است؛ به این معنى که جوهر و ذات نفس بر اساس رفتارها و آگاهى ها و انگیزه ها و نیّت هاى انسان شکل مى پذیرد.
در نفس شناسى فلسفى ثابت شده که تکرار رفتارها، انگیزه ها و نیت ها و باورها و دانش هایى که انسان کسب مى نماید، ملکه ساز است و هویّت و شخصیّت او را به گونه اى خاص شکل و قالب مى دهد3؛ اگر رفتارها و نیّت هاى انسان برخاسته از شهوت و خشم او باشد ملکه و اوصاف حیوانى در او به فعلیت مى رسد و اگر نشأت گرفته از عقل و فطرت و بر اساس دستورات خداوند باشد، صفات و ملکات الهى و فرشتگان در انسان تجلّى و بروز مى نماید. از این رو صورت باطنى و هویّت درونى انسان در پرتو کنش ارادى او و انگیزه ها و باورهاى او شکل مى گیرد؛ لذا ممکن است انسان به لحاظ ظاهرى شکل و صورت انسان داشته باشد ولى به جهت باطنى و نفسانى داراى صورتى حیوانى و مانند چهارپایان باشد، زیرا اوصاف و خصلت هاى حیوانى را در خود به فعلیّت و شکوفایى رسانده است.
امام على علیه السلام درباره این افراد مى فرمایند: «فالصّورة صورة انسان و القلب قلبُ حیوان لا یعرف باب الهدى فیتّبعه، و لا باب العمى فیصدّ عنه، و ذلک میّت الأحیاء»4؛ «چهره ظاهر او چهره انسان و قلبش قلب حیوان است، راه هدایت را نمى شناسد که از آن سود برد و راه خطا و باطل را نمى داند که از آن بپرهیزد، پس مرده اى است در میان زندگان».
بنابراین حرکت جوهرى نفس به اختیار خود انسان است، بلکه مى توان گفت رفتار و انگیزه ها و دانش و باور اختیارى انسان، حرکت نفس را جهت مى دهد و او را سعادتمند مى نماید و یا به نگون بختى و بدفرجامى مى کشاند.
پی نوشت:
1. روم 30، آیه 54.
2. حسن حسن زاده آملى، اتحاد عاقل به معقول، ص 426، قم: بوستان کتاب، 1386.
3. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازى، العرشیة، ص 74؛ همان، الشواهد الربوبیة، ص 293.
4. نهج البلاغه، خطبه 87، ص 148.
منبع: www.porseman.org


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.