پرسش :
انقلاب اسلامى چه تحوّلى در وضعیت بهائیان داخل ایران به وجود آورد؟
پاسخ :
پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى ایران و شکل گیرى نظامى مردمى بر اساس آموزه هاى اصیل اسلامى، بزرگترین ضربه به فرقه بهائیت و مدافعان داخلى و خارجى آن بود که توانست با اقدامات فکرى و فرهنگى بسیار ارزشمند خود، علاوه بر رهایى جامعه مسلمان ایران و جهان اسلام از عقاید گمراه کننده و نقشه هاى شوم این فرقه، چالش هاى اساسى فرا روى اهداف و برنامه استعمارى آن ایجاد نماید. در یک دسته بندى مهمترین پیامدهاى انقلاب اسلامى بر وضعیت بهائیان داخل کشور عبارتند از:
1. گرایش عده زیادى از بهائیان به اسلام
پس از پیروزى انقلاب اسلامى تعداد بسیارى از بهائیان که از اقشار محروم و بى اطلاع از ماهیت این فرقه بودند، متوجه فریبکارى سران این فرقه شده، دست از بهائیت کشیدند و با ایجاد تسهیلات لازم ازطرف نظام جمهورى اسلامى به سوى مساجد حرکت کرده و به صورت دسته جمعى و خانوادگى به دامان پاک اسلام بازگشتند. عده اى از آنان هم ضمن راه اندازى جنبشى با عنوان جنبش آزادى بخش بهائیان ایران (جابا) با انتشار نشریه اى با نام «احرار» در سال 1358 به مخالفت علنى با سیستم بهائیت پرداختند.
جنبش مذکور ضمن انتقاد از تشکیلات بهائیت قبل از انقلاب، از همه کسانى که در دوران شاه براى بیگانگان جاسوسى کرده و در پست هاى حساس آب به آسیاب دشمنان ایران ریخته اند، انتقاد نمود.1
اصولاً جاسوسى و خیانت به آب و خاک و خدمت به بیگانگان، «صفت مشترک» همه بهائیان است و این امر چه در گذشته و چه در حال، روشن و مستند و اثبات شده مى باشد. این تنها حسین فردوست نیست که اعلام مى کند «بهائى هایى که من دیده ام واقعا احساس ایرانیت نداشتند و این کاملاً محسوس بود و طبعاً این افراد جاسوس هاى بالفطره بودند»2 بلکه تمام کسانى که همچون او با این عناصر حشر و نشر، مراوده و تعامل داشته اند بر این واقعیت تلخ صحه مى گذارند. همین صفت و خصیصه مشترک است که بهائیان را به صورت ابزارهاى کارآمد به بهره بردارى سازمان هاى جاسوسى انگلیس و اسرائیل و آمریکا مى رساند و زمانى هم که این جاسوسان بالفطره به دام نیروهاى امنیتى ما گرفتار مى آیند و پس از محاکمه در دادگاه هاى انقلاب به اعدام محکوم مى شوند ناله هاى حقوق بشرى دشمنان بشریت از گلوها بالا مى آید و خود را به حمایت از این جاسوسان و خیانت کاران به استقلال و تمامیت ارضى ایران موظف مى دانند!
2. فقدان رسمیت
قبل از انقلاب اسلامى مردم مسلمان ایران به بهائیان به عنوان یک فرقه ضاله ضداسلام و ضد ملیت مى نگریستند؛ این طرز تلقى بعد از انقلاب نیز نه تنها تغییر نکرد، بلکه با توجه به افشاى اسناد خیانت، جاسوسى و توطئه هاى شوم این حزب سیاسى وابسته به بیگانگان بر علیه ملت مسلمان ایران، شدت نیز یافت و موجب گردید تا نظام مردمى و اسلامى به وجود آمده بعد از انقلاب هیچ گونه رسمیتى براى آنان قائل نشود و هرگونه فعالیت تشکیلاتى بهائیت ممنوع اعلام گردید.
3. از دست دادن حمایت دولتى
پس از پیروزى انقلاب اسلامى و سقوط رژیم وابسته پهلوى، این فرقه به یکباره تمام پشتوانه هاى سابق خود را در داخل کشور از دست داد و راه هاى سیطره بهائیت بر تشکیلات دولتى نیز مسدود گردید و از فعالیت این جریان منحط جلوگیرى به عمل آمد؛ به صورت منطقى نظام اسلامى نمى توانست مثل زمان هاى گذشته با بذل و بخشش به آنها پست و مقام داده و دست عوامل نفوذى اسرائیل و بیگانگان را در جاسوسى، کارشکنى و ایجاد اخلال و انحراف در بدنه اجرایى نظام اسلامى باز گذارد. از این رو مشاغل حساس و غیر حساس دولتى و بعضاً غیر دولتى، که در رژیم پهلوى به فراوانى در اختیار آنان قرارداده شده بود از آنان باز پس گرفته شد، از کلیه مراکز نظامى، فرهنگى و هنرى اخراج شدند، از ورود افراد وابسته به این فرقه به مراکز آموزش عالى جلوگیرى شد و آنان که در این مراکز بودند، اخراج شدند. چرا که تجربه گذشتگان نشان داده بود که وقتى آنان در محیط هاى آموزشى و فرهنگى، ادارى و سیاسى قرار مى گیرند، به علت وابستگى به تشکیلات بهائى از آن در جهت تبلیغ و ترویج بهائیت، ضربه زدن به دین مبین اسلام و منافع ملى، تأمین اهداف و مقاصد شوم اربابان خویش و استعمارگران، نهایت بهره بردارى را مى نمایند. از لحاظ اعتقادى و اخلاقى هم اختلاف زیادى بین موازین اخلاقى و اعتقادى آنان و مسلمانان وجود دارد و این خود مى تواند یکى دیگر از عوامل طرد آنان از موسسات عمومى و دولتى باشد. همچنین از اشتغال آنان به تعدادى شغل آزاد مشخص هم که با طهارت و نجاست ارتباط داشته و با شرع مقدس اسلام مغایر بود، جلوگیرى شد.3
4. آسیب دیدن تشکیلات بهائیت
طبق اسناد به دست آمده از لانه جاسوسى آمریکا، با برچیده شدن رژیم منحوس پهلوى فرقه بهائیت با شدیدترین بحران در طول حیات یکصد و سى ساله اش روبرو گردید و مشکلات متعددى براى فرقه مذکور به وجود آمد و به تبع از دست دادن پشتوانه قوى دولتى، این تشکیلات منظم نیز به شدت آسیب دید و به قول سخنگوى بهائیان، به حال مرگ افتادند: «تاریخ: 20 ژوئن 79، جناب رابرت پرایور... کارمند سفارت را مطلع گردانید که یکى از 9 نفر از «مردان متفکر» جامعه بهائیت براى بحث در مورد اعمال اخیر رژیم جدید ایران، سرى به او زده است. سخنگوى بهائى گفت که جامعه، احساس مى کند که از جهات ادارى، اجتماعى و مالى در حال مرگ است و با بدترین بحران در تاریخ 128 ساله اش مواجه شده است».4
همچنین به دلیل محرز شدن جاسوسى عده اى از سران تشکیلات در شهرهاى مختلف کشور و نیز کمک به تثبیت نظام شاهنشاهى و نیز حیف و میل اموال مسلمین و سرازیر کردن بیت المال به جیب صهیونیست ها، تعدادى از آنان دستگیر و پس از محاکمه توسط دادگاه هاى انقلاب اسلامى به حبس هاى متفاوت و اعدام محکوم شدند. بهائیان تا سال 1362 کماکان به طور مخفیانه به فعالیت هاى تشکیلاتى خود ادامه مى دادند. در این سال دادستان کل کشور با انتشار نامه رسمى، هرگونه فعالیت تشکیلاتى بهائیت در ایران را ممنوع اعلام نمود. على رغم ممنوعیت فعالیت تشکیلاتى، سران این فرقه ضاله به دنبال تعقیب اهداف شوم اربابان خویش و براى تداوم سلطه و سیطره بر پیروان خود در ایران تلاش نمود تا با پنهان کارى به راه اندازى تشکیلات جدید در سطح محدود اقدام نماید.
تشکیلات بهائیت در ایران
همانگونه که گذشت مرکز هدایت و رهبرى فرقه بهائیت در اسرائیل است. در زمان قبل از انقلاب یک محفل نه نفرى ملى در تهران، کل تشکیلات بهائیت ایران را هدایت مى کرد. در کنار آن محافل محلى بود که هر کدام به بخش مختلفى تقسیم مى شدند. بعد از انقلاب این تشکیلات تغییر کرد؛ به دستور بیت العدل یک هیئت سه نفره به نام هیئت خادمین در تهران - که در نزد بهائیان به یاران ملى معروف است - به همراه هیئت هاى خادمین محلى در استان ها و شهرستان ها کار هدایت و رهبرى تشکیلات فرقه بهائیت را دنبال نمودند. هیئت خادمین استان ها و شهرستان ها توسط رابطى با مرکزیت بهائیت در تهران در ارتباط هستند و هر کدام از هیئت هاى خادمین توسط چندین هیئت دیگر یارى داده مى شوند و خانواده ها نیز در تشکیلات بهائیت جایگاه خود را داشته و نقش مؤرى در هدایت فرزندان و اعضاء خانواده که براساس دستورالعمل تشکیلات اجراشود، دارند. هر خانواده و هر فردى باید با (محفل محلى) در تماس باشد. بعد محفل هاى محلى دسته بندى مى شود و از چند شهر همه به یک رئیس مى رسند. رئیس استانشان یک نفر از آن هیئت سه نفرى است. او هر گزارشى که داشته باشد را به محفل ملى مى دهد و اطلاعات توسط این نماینده ها در محفل ملى جمع شده و از آنجا به بیت العدل (اسرائیل) مى فرستند.5
5. فرار و مهاجرت عناصر بهائى
با آغاز تحرک و خیزش انقلابى مردم مسلمان ایران به رهبرى حضرت امام خمینى(ره) سران و بزرگ سرمایه داران بهائى، سرمایه هاى کشور را از ایران خارج کرده، یکى پس از دیگرى از ایران گریختند. این گریز با پیروزى انقلاب اسلامى در 22 بهمن 1357 و پس از آن اوج گرفت.6
بسیارى از بهائیان سال هاى آغازین انقلاب خود را به صورت غیرقانونى و به شیوه «قاچاق» و از طریق پول به افرادى که در نوار مرزى ترکیه و ایران و یا نوار مرزى ایران و پاکستان و بنادر متروکه دریاى عمان زندگى مى کردند، به خارج از حوزه اقتدار جمهورى اسلامى رساندند و از کشورهاى انگلیس، آمریکا، فرانسه کانادا و...، درخواست پناهندگى کردند و بلافاصله از سوى دولت هاى مذکور، به عنوان پناهنده سیاسى پذیرفته مى شدند.
همچنین بر اساس «شماره تسجیلى» که براى هر بهائى صادر مى شود و به تأیید «بیت العدل حیفا» مى رسد، کلیه بهائیان ایران - در هر جاى جهان که باشند - مى توانند از دادگاه هاى دولت هاى بسیارى از کشورهاى جهان از انگلستان، ایالات متحده آمریکا، کانادا، فرانسه گرفته تا قبرس و چک و اسلواکى و مجارستان درخواست پناهندگى کنند و دادگاه هاى تمام این کشورها براساس یک توافق محرمانه فوراً به فرد تقاضا کننده، پناهندگى مى دهند و حتى مخارج بین راه او را نیز پرداخت مى کنند.7
6. تغییر نوع فعالیت ها
پس از پیروزى انقلاب اسلامى بهائیان فعالیت هاى خود را مخفى تر و مرموزانه تر تداوم بخشیدند و با توجه به وابستگى و سرسپردگى آنان به دشمنان خونخوار و کینه توز اسلام همچون آمریکا، انگلیس و اسرائیل، مورد حمایت هاى گسترده سیاسى و تبلیغاتى و اقتصادى آنان قرار گرفته و به گمراه سازى و انحطاط آفرینى پرداختند. و از طرف دیگر نقش ستون پنجم و جاسوسان مورد اعتماد را براى کشورهاى استعمارى غرب به ویژه آمریکا ایفا نمودند. این فعالیت ها همچنان استمرار یافته است و هم اینک این جمعیت بیگانه پرست در عرصه هاى فکرى و سیاسى - چه به صورت تلاش هاى تبلیغى و فرهنگى و چه به شکل تفرقه افکنى و جاسوسى براى دشمنان - به تلاش هاى مرموز و ویرانگر خود ادامه مى دهد.8
پی نوشت:
1. بهائیت در ایران، پیشین، ص 274 273.
2. ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، پیشین، ج 1، ص 376.
3. بهائیت در ایران، پیشین، صص 281- 282.
4. اسناد لانه جاسوسى، شماره 73، مسلک هاى استعمار، سند شماره 3، ص 1.2.
5. مصاحبه با یک نجات یافته دیگر از بهائیت ، 7، تشکیلات بهائیت بعد از انقلاب، روزنامه کیهان، 28/2/1386، صفحه 8.
6. احتضار بهائیت؛ وقوع انقلاب بهائیان در عصر پهلوى ها 38، احمد اللهیارى، روزنامه کیهان، یکشنبه 16 دى 1386.
7. خاطرات یک نجات یافته از بهائیت، به نقل از: سایه شوم بازتاب، شگردهاى نوین بهائیت علیه تشیع، روزنامه کیهان، 21/6/1385.
8. بهائیت، مذهب استعمار ساخته براى مقابله با اسلام، روزنامه جمهورى اسلامى، به نقل از: پایگاه موعود، 8 خرداد 1385.
منبع: www.porseman.org
پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى ایران و شکل گیرى نظامى مردمى بر اساس آموزه هاى اصیل اسلامى، بزرگترین ضربه به فرقه بهائیت و مدافعان داخلى و خارجى آن بود که توانست با اقدامات فکرى و فرهنگى بسیار ارزشمند خود، علاوه بر رهایى جامعه مسلمان ایران و جهان اسلام از عقاید گمراه کننده و نقشه هاى شوم این فرقه، چالش هاى اساسى فرا روى اهداف و برنامه استعمارى آن ایجاد نماید. در یک دسته بندى مهمترین پیامدهاى انقلاب اسلامى بر وضعیت بهائیان داخل کشور عبارتند از:
1. گرایش عده زیادى از بهائیان به اسلام
پس از پیروزى انقلاب اسلامى تعداد بسیارى از بهائیان که از اقشار محروم و بى اطلاع از ماهیت این فرقه بودند، متوجه فریبکارى سران این فرقه شده، دست از بهائیت کشیدند و با ایجاد تسهیلات لازم ازطرف نظام جمهورى اسلامى به سوى مساجد حرکت کرده و به صورت دسته جمعى و خانوادگى به دامان پاک اسلام بازگشتند. عده اى از آنان هم ضمن راه اندازى جنبشى با عنوان جنبش آزادى بخش بهائیان ایران (جابا) با انتشار نشریه اى با نام «احرار» در سال 1358 به مخالفت علنى با سیستم بهائیت پرداختند.
جنبش مذکور ضمن انتقاد از تشکیلات بهائیت قبل از انقلاب، از همه کسانى که در دوران شاه براى بیگانگان جاسوسى کرده و در پست هاى حساس آب به آسیاب دشمنان ایران ریخته اند، انتقاد نمود.1
اصولاً جاسوسى و خیانت به آب و خاک و خدمت به بیگانگان، «صفت مشترک» همه بهائیان است و این امر چه در گذشته و چه در حال، روشن و مستند و اثبات شده مى باشد. این تنها حسین فردوست نیست که اعلام مى کند «بهائى هایى که من دیده ام واقعا احساس ایرانیت نداشتند و این کاملاً محسوس بود و طبعاً این افراد جاسوس هاى بالفطره بودند»2 بلکه تمام کسانى که همچون او با این عناصر حشر و نشر، مراوده و تعامل داشته اند بر این واقعیت تلخ صحه مى گذارند. همین صفت و خصیصه مشترک است که بهائیان را به صورت ابزارهاى کارآمد به بهره بردارى سازمان هاى جاسوسى انگلیس و اسرائیل و آمریکا مى رساند و زمانى هم که این جاسوسان بالفطره به دام نیروهاى امنیتى ما گرفتار مى آیند و پس از محاکمه در دادگاه هاى انقلاب به اعدام محکوم مى شوند ناله هاى حقوق بشرى دشمنان بشریت از گلوها بالا مى آید و خود را به حمایت از این جاسوسان و خیانت کاران به استقلال و تمامیت ارضى ایران موظف مى دانند!
2. فقدان رسمیت
قبل از انقلاب اسلامى مردم مسلمان ایران به بهائیان به عنوان یک فرقه ضاله ضداسلام و ضد ملیت مى نگریستند؛ این طرز تلقى بعد از انقلاب نیز نه تنها تغییر نکرد، بلکه با توجه به افشاى اسناد خیانت، جاسوسى و توطئه هاى شوم این حزب سیاسى وابسته به بیگانگان بر علیه ملت مسلمان ایران، شدت نیز یافت و موجب گردید تا نظام مردمى و اسلامى به وجود آمده بعد از انقلاب هیچ گونه رسمیتى براى آنان قائل نشود و هرگونه فعالیت تشکیلاتى بهائیت ممنوع اعلام گردید.
3. از دست دادن حمایت دولتى
پس از پیروزى انقلاب اسلامى و سقوط رژیم وابسته پهلوى، این فرقه به یکباره تمام پشتوانه هاى سابق خود را در داخل کشور از دست داد و راه هاى سیطره بهائیت بر تشکیلات دولتى نیز مسدود گردید و از فعالیت این جریان منحط جلوگیرى به عمل آمد؛ به صورت منطقى نظام اسلامى نمى توانست مثل زمان هاى گذشته با بذل و بخشش به آنها پست و مقام داده و دست عوامل نفوذى اسرائیل و بیگانگان را در جاسوسى، کارشکنى و ایجاد اخلال و انحراف در بدنه اجرایى نظام اسلامى باز گذارد. از این رو مشاغل حساس و غیر حساس دولتى و بعضاً غیر دولتى، که در رژیم پهلوى به فراوانى در اختیار آنان قرارداده شده بود از آنان باز پس گرفته شد، از کلیه مراکز نظامى، فرهنگى و هنرى اخراج شدند، از ورود افراد وابسته به این فرقه به مراکز آموزش عالى جلوگیرى شد و آنان که در این مراکز بودند، اخراج شدند. چرا که تجربه گذشتگان نشان داده بود که وقتى آنان در محیط هاى آموزشى و فرهنگى، ادارى و سیاسى قرار مى گیرند، به علت وابستگى به تشکیلات بهائى از آن در جهت تبلیغ و ترویج بهائیت، ضربه زدن به دین مبین اسلام و منافع ملى، تأمین اهداف و مقاصد شوم اربابان خویش و استعمارگران، نهایت بهره بردارى را مى نمایند. از لحاظ اعتقادى و اخلاقى هم اختلاف زیادى بین موازین اخلاقى و اعتقادى آنان و مسلمانان وجود دارد و این خود مى تواند یکى دیگر از عوامل طرد آنان از موسسات عمومى و دولتى باشد. همچنین از اشتغال آنان به تعدادى شغل آزاد مشخص هم که با طهارت و نجاست ارتباط داشته و با شرع مقدس اسلام مغایر بود، جلوگیرى شد.3
4. آسیب دیدن تشکیلات بهائیت
طبق اسناد به دست آمده از لانه جاسوسى آمریکا، با برچیده شدن رژیم منحوس پهلوى فرقه بهائیت با شدیدترین بحران در طول حیات یکصد و سى ساله اش روبرو گردید و مشکلات متعددى براى فرقه مذکور به وجود آمد و به تبع از دست دادن پشتوانه قوى دولتى، این تشکیلات منظم نیز به شدت آسیب دید و به قول سخنگوى بهائیان، به حال مرگ افتادند: «تاریخ: 20 ژوئن 79، جناب رابرت پرایور... کارمند سفارت را مطلع گردانید که یکى از 9 نفر از «مردان متفکر» جامعه بهائیت براى بحث در مورد اعمال اخیر رژیم جدید ایران، سرى به او زده است. سخنگوى بهائى گفت که جامعه، احساس مى کند که از جهات ادارى، اجتماعى و مالى در حال مرگ است و با بدترین بحران در تاریخ 128 ساله اش مواجه شده است».4
همچنین به دلیل محرز شدن جاسوسى عده اى از سران تشکیلات در شهرهاى مختلف کشور و نیز کمک به تثبیت نظام شاهنشاهى و نیز حیف و میل اموال مسلمین و سرازیر کردن بیت المال به جیب صهیونیست ها، تعدادى از آنان دستگیر و پس از محاکمه توسط دادگاه هاى انقلاب اسلامى به حبس هاى متفاوت و اعدام محکوم شدند. بهائیان تا سال 1362 کماکان به طور مخفیانه به فعالیت هاى تشکیلاتى خود ادامه مى دادند. در این سال دادستان کل کشور با انتشار نامه رسمى، هرگونه فعالیت تشکیلاتى بهائیت در ایران را ممنوع اعلام نمود. على رغم ممنوعیت فعالیت تشکیلاتى، سران این فرقه ضاله به دنبال تعقیب اهداف شوم اربابان خویش و براى تداوم سلطه و سیطره بر پیروان خود در ایران تلاش نمود تا با پنهان کارى به راه اندازى تشکیلات جدید در سطح محدود اقدام نماید.
تشکیلات بهائیت در ایران
همانگونه که گذشت مرکز هدایت و رهبرى فرقه بهائیت در اسرائیل است. در زمان قبل از انقلاب یک محفل نه نفرى ملى در تهران، کل تشکیلات بهائیت ایران را هدایت مى کرد. در کنار آن محافل محلى بود که هر کدام به بخش مختلفى تقسیم مى شدند. بعد از انقلاب این تشکیلات تغییر کرد؛ به دستور بیت العدل یک هیئت سه نفره به نام هیئت خادمین در تهران - که در نزد بهائیان به یاران ملى معروف است - به همراه هیئت هاى خادمین محلى در استان ها و شهرستان ها کار هدایت و رهبرى تشکیلات فرقه بهائیت را دنبال نمودند. هیئت خادمین استان ها و شهرستان ها توسط رابطى با مرکزیت بهائیت در تهران در ارتباط هستند و هر کدام از هیئت هاى خادمین توسط چندین هیئت دیگر یارى داده مى شوند و خانواده ها نیز در تشکیلات بهائیت جایگاه خود را داشته و نقش مؤرى در هدایت فرزندان و اعضاء خانواده که براساس دستورالعمل تشکیلات اجراشود، دارند. هر خانواده و هر فردى باید با (محفل محلى) در تماس باشد. بعد محفل هاى محلى دسته بندى مى شود و از چند شهر همه به یک رئیس مى رسند. رئیس استانشان یک نفر از آن هیئت سه نفرى است. او هر گزارشى که داشته باشد را به محفل ملى مى دهد و اطلاعات توسط این نماینده ها در محفل ملى جمع شده و از آنجا به بیت العدل (اسرائیل) مى فرستند.5
5. فرار و مهاجرت عناصر بهائى
با آغاز تحرک و خیزش انقلابى مردم مسلمان ایران به رهبرى حضرت امام خمینى(ره) سران و بزرگ سرمایه داران بهائى، سرمایه هاى کشور را از ایران خارج کرده، یکى پس از دیگرى از ایران گریختند. این گریز با پیروزى انقلاب اسلامى در 22 بهمن 1357 و پس از آن اوج گرفت.6
بسیارى از بهائیان سال هاى آغازین انقلاب خود را به صورت غیرقانونى و به شیوه «قاچاق» و از طریق پول به افرادى که در نوار مرزى ترکیه و ایران و یا نوار مرزى ایران و پاکستان و بنادر متروکه دریاى عمان زندگى مى کردند، به خارج از حوزه اقتدار جمهورى اسلامى رساندند و از کشورهاى انگلیس، آمریکا، فرانسه کانادا و...، درخواست پناهندگى کردند و بلافاصله از سوى دولت هاى مذکور، به عنوان پناهنده سیاسى پذیرفته مى شدند.
همچنین بر اساس «شماره تسجیلى» که براى هر بهائى صادر مى شود و به تأیید «بیت العدل حیفا» مى رسد، کلیه بهائیان ایران - در هر جاى جهان که باشند - مى توانند از دادگاه هاى دولت هاى بسیارى از کشورهاى جهان از انگلستان، ایالات متحده آمریکا، کانادا، فرانسه گرفته تا قبرس و چک و اسلواکى و مجارستان درخواست پناهندگى کنند و دادگاه هاى تمام این کشورها براساس یک توافق محرمانه فوراً به فرد تقاضا کننده، پناهندگى مى دهند و حتى مخارج بین راه او را نیز پرداخت مى کنند.7
6. تغییر نوع فعالیت ها
پس از پیروزى انقلاب اسلامى بهائیان فعالیت هاى خود را مخفى تر و مرموزانه تر تداوم بخشیدند و با توجه به وابستگى و سرسپردگى آنان به دشمنان خونخوار و کینه توز اسلام همچون آمریکا، انگلیس و اسرائیل، مورد حمایت هاى گسترده سیاسى و تبلیغاتى و اقتصادى آنان قرار گرفته و به گمراه سازى و انحطاط آفرینى پرداختند. و از طرف دیگر نقش ستون پنجم و جاسوسان مورد اعتماد را براى کشورهاى استعمارى غرب به ویژه آمریکا ایفا نمودند. این فعالیت ها همچنان استمرار یافته است و هم اینک این جمعیت بیگانه پرست در عرصه هاى فکرى و سیاسى - چه به صورت تلاش هاى تبلیغى و فرهنگى و چه به شکل تفرقه افکنى و جاسوسى براى دشمنان - به تلاش هاى مرموز و ویرانگر خود ادامه مى دهد.8
پی نوشت:
1. بهائیت در ایران، پیشین، ص 274 273.
2. ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، پیشین، ج 1، ص 376.
3. بهائیت در ایران، پیشین، صص 281- 282.
4. اسناد لانه جاسوسى، شماره 73، مسلک هاى استعمار، سند شماره 3، ص 1.2.
5. مصاحبه با یک نجات یافته دیگر از بهائیت ، 7، تشکیلات بهائیت بعد از انقلاب، روزنامه کیهان، 28/2/1386، صفحه 8.
6. احتضار بهائیت؛ وقوع انقلاب بهائیان در عصر پهلوى ها 38، احمد اللهیارى، روزنامه کیهان، یکشنبه 16 دى 1386.
7. خاطرات یک نجات یافته از بهائیت، به نقل از: سایه شوم بازتاب، شگردهاى نوین بهائیت علیه تشیع، روزنامه کیهان، 21/6/1385.
8. بهائیت، مذهب استعمار ساخته براى مقابله با اسلام، روزنامه جمهورى اسلامى، به نقل از: پایگاه موعود، 8 خرداد 1385.
منبع: www.porseman.org