سه‌شنبه، 10 دی 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آیا حُسن ذاتی گریه را می‌توان فلسفه تأکید بر گریه و عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) دانست؟


پاسخ :
عدّه اى با توجه به آثار مثبت جسمانى و روانى گریه و تأثیر آن در پالایش روح و روان انسان مدّعى شدند سرّ تأکید ائمّه(علیهم السلام) نسبت به برپایى مجالس عزا به خاطر حسن ذاتى گریه است، زیرا «اظهار تأثّر» به وسیله گریه از نشانه هاى طبیعى و تعادل عاطفى آدمى است. اشخاصى که کمتر گریه مى کنند و نمى توانند بدین وسیله غم ها، و افسردگى هاى خویش را تخلیه کنند و عقده هاى درونى خویش را بگشایند، از روان متعادل و سلامت جسمى و روحى خوبى برخوردار نیستند. به همین جهت روانشناسان معتقدند: «زن ها از مردها عقده کمترى دارند، زیرا آنان زودتر مشکلات روحى خویش را به وسیله «گریه» بیرون مى ریزند و کمتر آن را در درون خویش پنهان مى دارند و این امر یکى از رموز سلامت آنان مى باشد».(1) و نیز معتقدند گریه فشارهاى ناشى از عقده هاى انباشته در درون انسان را مى کاهد و درمان بسیارى از آلام و رنج هاى درونى انسان است. در حقیقت اشک چشم به منزله سوپاپ اطمینانى است که در شرایط بحرانى موجب تعادل روح آدمى مى گردد.
به عقیده اینان به خاطر همین حُسن ذاتى گریه بود که یعقوب(علیه السلام) براى دورى فرزندش سالها اشک از دیدگان جارى ساخت و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در مرگ فرزندش ـ ابراهیم(2) ـ و صحابى جلیل القدرش عثمان بن مظعون به سختى گریست.(3) همچنین به هنگام مرگ جمعى از صحابه و یارانش و در شهادت عمویش حضرت حمزه گریان شد و بانوان مدینه را جهت گریستن بر حمزه دعوت کرد.(4) و به همین دلیل بود که حضرت زهرا(علیها السلام) در رحلت جانگداز رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شبانه روز مى گریست(5) و حضرت على بن الحسین(علیهما السلام) در شهادت پدر بزرگوارش سالیان دراز گریان بود.(6)
و لکن هر چند آثار مثبت گریه در پالایش روح انسان و حتّى تکامل آن و دیگر فواید طبّى آن، قابل انکار نیست، ولى چنین تحلیلى هرگز نمى تواند سرّ این همه تأکید و سفارش ائمّه اطهار(علیهم السلام) براى گریستن بر امام حسین(علیه السلام) و وعده ثواب هاى فراوان آن باشد. این تحلیل یک اشتباه بزرگ است، هر کس روایات اسلامى را در این زمینه بخواند، مى داند هدف مهمّ دیگرى در کار بوده است. (7)

پی نوشت:
(1). صد و پنجاه سال جوان بمانید، ص 134.
(2). صحیح بخارى، کتاب الجنائر، ح 1277 و کافى، ج 3، ص 262.
(3). کافى، ج 5، ص 495 ; بحارالانوار، ج 79، ص 91 و مسند احمد، ج 6، ص 43.
(4). وسائل الشیعة، ج 2، ص 70 و تاریخ طبرى، ج 2، ص 210.
(5). بحارالانوار، ج 43، ص 155 و 175.
(6). همان مدرک، ج 44، ص 284.
(7). گردآوری از کتاب: عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی، ص67.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.