احترام گذاشتن به همسر یعنی بجای سلطه گری، از همسرمان حمایت کنیم و به نیازهایش توجه نماییم.
تعداد کلمات 1060 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
نیازهای اصلی و فرعی
اگر همسران به نیازهای اساسی یکدیگر توجهی نداشته باشند، احتمال دارد که در زندگی مشترکشان دچار مسائل فراوانی شوند، باید دانست که در وجود هر انسانی چه زن باشد چه مرد، دو نیاز نهفته است:
1. نیاز به قدرت و اقتدار داشتن؛
2. نیاز به محبت و مورد مهرورزی دیگران قرار گرفتن.
با وجود این، آنها در این موارد باهم متفاوتاند، به این صورت که، نیاز به قدرت و اقتدار، در وجود مرد یک نیاز اصلی و بزرگتر و نیاز به محبت، نیاز فرعی و کوچکتر است. به تعبیر دیگر، مرد فقیرِ قدرت و اقتدار است. اما در وجود زن برخلاف مرد، نیاز به محبت و توجه یک نیاز اصلی و بزرگ و نیاز به قدرت، نیازی فرعی و کوچکتر است.
توجه به نیاز دیگری
اگر مردی بخواهد به نیاز اصلی خودش (نیاز به قدرت و اقتدار داشتن) پاسخ دهد و قدرت داشته باشد، باید این قدرت و اقتدار را از همسرش بگیرد و همسرش به او قدرت بدهد. به این صورت که، اگر مرد به همسرش محبت کند (محبتی که نیاز اصلی در وجود زن است)، زن به مرد قدرت و اقتدار میدهد.
چه بُودى ارْ دلِ آن ماه، مهربان بُودى که حالِ ما، نه چُنین بُودى ار چُنان بُودى[1]
اگر زن هم بخواهد به نیاز اصلی خودش (نیاز به محبت) پاسخ دهد، و از محبت همسرش بیشتر بهرهمند شود، باید به همسرش قدرت و اقتدار بخشد. در واقع، این دو با هم ارتباط دارند. هر چه زن در خانواده، نزد اقوام، دوستان و... بیشتر به شوهرش قدرت و اقتدار بدهد، همسرش بیشتر به او محبت میکند؛ برای نمونه، برای انجام امور مهم و مواردی که زن میداند برای همسرش مهم است و در مورد آنها حساس است، نظر همسرش را جویا شود و از او اجازه بگیرد. همانگونه که خداوند حکیم در قرآن کریم میفرماید: «مردان بر زنان قیمومت[2] و سرپرستى دارند».[3]
اقتدار می گیرد، محبت می دهد
بیشک، وقتی نیاز خود مرد که قدرتمند بودن است، برطرف شد، نیاز همسرش را _که دریافت محبّت است_ برآورده و به او محبت میکند. همچنین به هر میزانی که مرد به همسرش محبت کند و به او توجه نشان دهد، زن بیشتر به شوهرش اقتدار میدهد؛ زیرا زمانی که نیاز اصلی شما برآورده شد، در مورد آن چیزی که کمتر به آن نیازمند هستید، بخشنده تر میشوید.
بیشتر بخوانید : حفظ اقتدار همسر
نسیم اقتدار
در هرصورت، زن و شوهر، دو رکن اساسی خانواده هستند؛ مرد سلطان خانه و زن ملکه خانه است و واگذاری مسئولیت و مدیریت نهایی خانواده به مرد، به معنای برخورداری از قدرت تصمیمگیری در مسائل کلی و اساسی خانواده است. زنان نیز در امور داخلی خانه و تدبیر امور خانواده و فراهم کردن فضای مناسب عاطفی و محیط نشاطآمیز و تربیت فرزندان و...، سهم بسیاری دارند[4] و مرد تنها بدان جهت که آفرینش ویژهای دارد، سرپرست خانواده محسوب میشود.
شایسته است، همیشه نسیم اقتدار مرد احساس شود و وی اقتدار و جَذبه خود را در خانواده حفظ کند و بیجهت آن را خرج نکند. حضرت علی علیهالسلام در کلام ارزشمندی به ویژگی اقتدار مرد در خانواده تصریح میکنند و میفرمایند: «در برابر آنان مقداری از وجودت را نگهداری کن و تمام قدرت و نیرویت را در حق آنان بهکار مبر؛ زیرا خودداری کنی و تو را صاحب اقتدار ببینند، بهتر است از آنکه تو را به حال شکستگی و ضعف بنگرند»[5].
یاد باد آنکه چو چشمت به عِتابم مىکُشت مُعجزِ عیسویت در لب شکّرخا بود[6]
استفاده نابجا نکنید
نکته دیگر اینکه، مردها نباید از ویژگی اقتدار و مدیریت خانواده که به آنها داده شده است، استفاده نابهجا کنند؛ برای نمونه، یکی از صفتهای شایسته مرد، داشتن غیرت به خانواده و همسر است. با وجود این، شوهر نباید دچار غیرتورزى نابهجا شود و به خاطر برداشت استباه با سختگیریهای بیمورد، حریم شخصی را محدود کند.
ما بخت خویش و خوى تو را آزمودهایم با دیگران قدح کَش و با ما عِتاب کن[7]
در همین رابطه، امیرمؤمنان علیهالسلام میفرمایند: «بپرهیز از غیرت نشان دادن بیجا که درستکار را به بیماردلى، و پاکدامن را به بدگمانى رساند»[8].
مرد باشید
از سوی دیگر، اگر مردی چنان منفعل و بی دست و پا باشد که زنِ سلطهجویی، بتواند قیمومت او را برعهده بگیرد، مشکل از خود اوست. امیرمؤمنان علی علیهالسلام میفرمایند: «هر مردی که همسرش وی را اداره کند و بر او رئیس و حاکم باشد از رحمت الهی به دور است»[9]. به همین ترتیب، اگر مرد قبول مسئولیت کند و بخواهد در خانواده نقش فعالتری داشته باشد، ولی زن از وی اطاعت نکند و بخواهد مسئولیت همه چیز را خودش برعهده داشته باشد، مشکل از خودخواهی زن است و آسیبش را خواهد دید.
نویسنده : علی محمد صالحی
بیشتر بخوانید :
وظایف مرد در خانواده
ده خواسته زنان از همسران
وظایف زن نسبت به شوهر
[1] . «اگر دل آن یار با ما مهربان بود، چه مىشد؟ که اگر با ما مهربان مىبود، ما به این حال نبودیم». شرح جلالى بر حافظ، ج4، ص 2330.
[2] . قیمومت مرد بر همسرش به این معنا نیست که از وی سلب آزادی کند و مانع استقلال وی در حفظ حقوق فردى و اجتماعىاش شود، بلکه زن همچنان استقلال و آزادى خود را دارد و مىتواند از آنها دفاع کند و براى رسیدن به هدفهایش، مىتواند به مقدماتى که او را به آنها مىرساند، متوسل شود. ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 544.
[3] . «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلىَ النِّسَاء» (نساء:34).
[4] . راهنمای خانواده، صص 36-37.
[5] . «وَ اسْتَبْقِ مِنْ نَفْسِکَ بَقِیَّةً فَإِنَّ إِمْسَاکَکَ عَنْهُنَّ وَ هُنَّ تَرَیْنَ أَنَّکَ ذُو اقْتِدَارٍ خَیْرٌ مِنْ أَنْ یَعْثُرْنَ مِنْکَ عَلَى انْکِسَارٍ». بحارالأنوار، ج74، ص214.
[6] . «به یاد آن زمان که نگاه تند و سرزنشآمیز چشمت، مرا از پاى در مىآورد و (بیدرنگ) لب شیرینت به مانند معجزه حضرت عیسى که مرده را زنده مىکرد، به من روح تازهایى مىبخشید». شرح جلالى بر حافظ، ج2، ص 1102.
[7] . «ما بخت خود و اخلاق و خوی تو را پیش از این آزمودهایم. با دیگران شراب بنوش(خوبی کن) و با ما بدرفتارى و تندى کن!».
[8] . «إِیَّاکَ وَ التَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَةٍ فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو الصَّحِیحَةَ إِلَى السَّقَمِ وَ الْبَرِیئَةَ إِلَى الرِّیَبِ». نهج البلاغة، ترجمه محمد دشتى، ص 537.
[9] . «کُلُ امْرِئٍ تُدَبِّرُهُ امْرَأَتُهُ فَهُوَ مَلْعُونٌ». مکارم الأخلاق، ص 231.