پرورش روحیه مسؤولیتپذیری به معنای توانمندی در ادارهی کانون یک خانواده مستقل است.
چکیده : ازدواج صرفاً اطفای غریزهی جنسی نیست؛ وجود این غریزه در انسان برای ترغیب اوّلیه در انسان نهاده شده است. مفهوم ازدواج این است که ما توانایی ادارهی یک خانوادهی مستقل را بدون تکیه به دیگران داریم.
تعداد کلمات 1275 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1275 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
مقدمه
جوانی که نسبت به مسائل خانوادگی احساس مسؤولیت ندارد، هر چند از نظر جسمی، رشد فیزیکی، سنّ و سال و حتّی تمکّن مالی امکان ازدواج داشته باشد، بطور طبیعی وقت ازدواج این جوان نیست؛ زیرا روحیات کودکانهاش برای او مشکل میتراشد. بنابراین از مهمترین نکاتی که متولّیان امر تربیت و تعلیم و خود جوانان نیز باید به آن توجّه داشته باشند، رشد عقلی، روانی و اجتماعی است.
ضرورت داشتن روحیه مسؤولیتپذیری در ورورد به امر ازدواج
گاه در محیطهای دانشگاهی شاهد دانشجویانی هستیم که روحیه مسؤولیتپذیری و اجتماعی آنان همگام با توانمندی علمی و متناسب با سنّ و سال و رشد فیزیکی آنها پرورش نیافته است. بنابراین اگر دانشجویی با این ویژگیها در مورد ازدواجش مشاوره بخواهد، باید به او گفت: شما هنوز تا زمان ازدواج فاصله داری و رشد لازم را پیدا نکردهای! این گروه از جوانان باید برای رشد اجتماعی و روانی خود در عرصهی فعّالیتهای اجتماعی وارد شوند و در خلال ارتباطهای توأم با مسؤولیت این حس را در خود تقویت نمایند.
این گروه از جوانان که هنوز به احساس مسؤولیت نرسیدهاند و ذوقی در عرصههای اجتماعی از خود بروز نمیدهند، در ارتباط با خانوادهی خویش بیمسؤولیتی خود را به نمایش میگذارند. جوان دانشجویی که حدود سه، چهار ماه در خوابگاه به سر میبرد و حتّی یک تلفن به مادر و خانوادهاش نزده است، چگونه میتواند در تشکیل خانواده از خود احساس مسؤولیت نشان دهد؟! او هنوز به توانمندی عاطفی لازم نرسیده است. جوانی که از خانوادهی خویش غافل است و به فکر نگرانی مادر خود نیست و نمیتواند دیگران را درک کند، چگونه توانایی درک احساسات دختری را به عنوان همسرش خواهد داشت؟! هر چند چنین جوانی میتواند عواطف ناشی از غریزهی جنسی خود را تحت عنوان عاشق شدن به مخاطب خود نشان دهد، امّا خواستگاه این احساس عواطف و عاشق شدن از غلیان شهوت و غریزهی جنسی اوست و هیچ خواستگاه مسؤولیتی در آن دیده نمیشود. لذا به این عشق ورزیدن او نمیتوان اعتماد کرد.
این گروه از جوانان که هنوز به احساس مسؤولیت نرسیدهاند و ذوقی در عرصههای اجتماعی از خود بروز نمیدهند، در ارتباط با خانوادهی خویش بیمسؤولیتی خود را به نمایش میگذارند. جوان دانشجویی که حدود سه، چهار ماه در خوابگاه به سر میبرد و حتّی یک تلفن به مادر و خانوادهاش نزده است، چگونه میتواند در تشکیل خانواده از خود احساس مسؤولیت نشان دهد؟! او هنوز به توانمندی عاطفی لازم نرسیده است. جوانی که از خانوادهی خویش غافل است و به فکر نگرانی مادر خود نیست و نمیتواند دیگران را درک کند، چگونه توانایی درک احساسات دختری را به عنوان همسرش خواهد داشت؟! هر چند چنین جوانی میتواند عواطف ناشی از غریزهی جنسی خود را تحت عنوان عاشق شدن به مخاطب خود نشان دهد، امّا خواستگاه این احساس عواطف و عاشق شدن از غلیان شهوت و غریزهی جنسی اوست و هیچ خواستگاه مسؤولیتی در آن دیده نمیشود. لذا به این عشق ورزیدن او نمیتوان اعتماد کرد.
مسئولیت پذیری در پسران جوان
جوانی که وارد دانشگاه گردیده و هنوز برای خرید کتابهای درسی و خرید لباس و ملزومات زندگی وابسته به پدر و مادر است و با توجّه به تمکّن مالی پدر هنوز بر خود عیب نمیداند که دست به سوی پدر دراز کند و پول توجیبی بگیرد و توانایی کسب اندک درآمدی را ندارد، چگونه میتواند مسؤولیت یک خانواده را به عهده بگیرد. این جوان اصلاً برای ازدواج آمادگی ندارد؛ هر چند پدرش کریمانه هزینههای اوّلیهی زندگی او را تأمین میکند و برخوردش بدون توقّع و خالصانه باشد. اگر چه این مطالب رنگ و لعاب اقتصادی دارد، ولی مقصود جنبههای روانی و اجتماعی شرایط ازدواج است و مباحث اقتصادی بحثی جداگانه را میطلبد.
مقصود از بیان این مطلب، احساس مسؤولیت زندگی است وگرنه چه بسا جوانانی باشند که به لحاظ وضعیت اقتصادی در شرایط بسیار مطلوبی باشند و اصلاً نیاز اقتصادی نیز نداشته باشند و پدر مخارج او را تأمین میکند امّا اینکه دغدغهای برای تأمین آیندهی خود ندارد، به مراتب بدتر از جوانی است که وضعیت اقتصادیش مناسب نیست. این نکته را گذشتگان و بزرگتران با بیانی عامیانه مطرح میکردند که زمان ازدواج یک جوان، وقتی است که درب خانه یا درب اتاق را با پا باز کند، یعنی چنان با دستان پُر به خانه وارد شود که نا گزیر باشد در اتاق را با پا باز کند.
مقصود از بیان این مطلب، احساس مسؤولیت زندگی است وگرنه چه بسا جوانانی باشند که به لحاظ وضعیت اقتصادی در شرایط بسیار مطلوبی باشند و اصلاً نیاز اقتصادی نیز نداشته باشند و پدر مخارج او را تأمین میکند امّا اینکه دغدغهای برای تأمین آیندهی خود ندارد، به مراتب بدتر از جوانی است که وضعیت اقتصادیش مناسب نیست. این نکته را گذشتگان و بزرگتران با بیانی عامیانه مطرح میکردند که زمان ازدواج یک جوان، وقتی است که درب خانه یا درب اتاق را با پا باز کند، یعنی چنان با دستان پُر به خانه وارد شود که نا گزیر باشد در اتاق را با پا باز کند.
بیشتر بخوانید: آیا مشکلات اقتصادی مانعی برای ازدواج محسوب می شود؟
مسئولیت پذیری در دختران جوان
در مورد دختر خانمها نیز این احساس مسؤولیت صادق است. دختر خانمی که مدرک لیسانس خود را گرفته و دانشجوی فوق لیسانس است ولی هیچگاه در خود احساس مسؤولیت نکرده است حتّی یک بار هنگام بیماری مادر یا مشغلههای مادر آشپزی و مدیریت منزل را به عهده بگیرد. در حالی که به مدرک خود افتخار میکند و میگوید مثلاً فوق لیسانس فیزیک هستم، باید به او گفت: شما هم هنوز صلاحیت ازدواج را پیدا نکردهاید! اگر هفتهای مادر در خانه حضور نداشت و یا توانایی انجام کارهای خانه را نداشت، با اینکه این مادر چند دختر خانم در خانه دارد، چنان اوضاع خانه به هم ریخته است که لحظهای نمیتوان در آن خانه ماند. زمان ازدواج یک دختر زمانی فرا میرسد که او بتواند وظایف و امور یک مادر را بخوبی انجام دهد. مثلاً اگر مادر به سفر حجّ مشرّف شده است، خلأ وجود مادر را با فعّالیت و احساس مسؤولیت خود چه از نظر خانهداری و چه از نظر عاطفی برای اهل خانه پر نماید.
نباید علّت تأخیر در ازدواج را با فرافکنی به دیگران نسبت دهیم و عیوب خود را فراموش کنیم. دختر خانم باید ببیند چقدر برای ازدواج خود فعّالیت کرده و زمینههای ازدواج را در خود ایجاد کرده است. مقصود از این سخن پیدا کردن همسر نیست، بلکه فراهم کردن شرایط ازدواج از نظر روانی و توانمندی در ادارهی کانون یک خانواده است؛ زیرا مفهوم ازدواج تشکیل خانوادهای مستقل است. ازدواج صرفاً اطفای غریزهی جنسی نیست و وجود این غریزه در انسان برای ترغیب اوّلیه در انسان نهاده شده است. مفهوم ازدواج این است که ما توانایی ادارهی یک خانوادهی مستقل را بدون تکیه به دیگران داریم.
گاهی از جوانان چه دختر و چه پسر میشنویم که میگویند شما اسباب ازدواج ما را فراهم کنید تا ببینید ما توانایی ادارهی یک زندگی مستقل را داریم یا نه؟ دختر خانم میگوید بگذار من شوهر کنم، به شما نشان میدهم چه کدبانویی هستم. آقا پسر هم میگوید بگذارید من زن بگیرم، به شما نشان میدهم چه کدخدایی هستم. باید به این دختر خانم و آقا پسر گفت: هرگز نسیه معامله نکن! شما باید کدبانو بودن و کدخدا بودن خود را همچنین بلندهمّتی و حسّ مسؤولیتپذیری را قبل از ازدواج نشان بدهی.
نباید علّت تأخیر در ازدواج را با فرافکنی به دیگران نسبت دهیم و عیوب خود را فراموش کنیم. دختر خانم باید ببیند چقدر برای ازدواج خود فعّالیت کرده و زمینههای ازدواج را در خود ایجاد کرده است. مقصود از این سخن پیدا کردن همسر نیست، بلکه فراهم کردن شرایط ازدواج از نظر روانی و توانمندی در ادارهی کانون یک خانواده است؛ زیرا مفهوم ازدواج تشکیل خانوادهای مستقل است. ازدواج صرفاً اطفای غریزهی جنسی نیست و وجود این غریزه در انسان برای ترغیب اوّلیه در انسان نهاده شده است. مفهوم ازدواج این است که ما توانایی ادارهی یک خانوادهی مستقل را بدون تکیه به دیگران داریم.
گاهی از جوانان چه دختر و چه پسر میشنویم که میگویند شما اسباب ازدواج ما را فراهم کنید تا ببینید ما توانایی ادارهی یک زندگی مستقل را داریم یا نه؟ دختر خانم میگوید بگذار من شوهر کنم، به شما نشان میدهم چه کدبانویی هستم. آقا پسر هم میگوید بگذارید من زن بگیرم، به شما نشان میدهم چه کدخدایی هستم. باید به این دختر خانم و آقا پسر گفت: هرگز نسیه معامله نکن! شما باید کدبانو بودن و کدخدا بودن خود را همچنین بلندهمّتی و حسّ مسؤولیتپذیری را قبل از ازدواج نشان بدهی.
اهمیت بلوغ عاطفی در ازدواج
خواهر و برادری که در یک خانواده نمیتوانند با هم ارتباط عاطفی و روح سازش داشته باشند، چگونه میتوانند پس از ازدواج با همسران خود ارتباط عاطفی برقرار نمایند. بنابراین از دیگر شرایط ازدواج، «بلوغ عاطفی» جوانان است. دختر و پسر جوانی که توانایی تحمّل دیگران را ندارند، توانایی برقراری ارتباط با خواهر و برادر و دوستان خود را ندارند، در تداوم زندگی با همسر خویش درمانده میشوند. متأسّفانه در ازدواجهایی که بین جوانان ما صورت میپذیرد، به خاطر همین مسائل خاطر جمعی وجود ندارد که ازدواج و زندگی آنان با موفقیت ادامه یابد. وقتی دختر و پسر جوان به بلوغ عاطفی نرسیده باشند و در خانه، دانشگاه و اجتماع نسبت به دیگران گذشت نداشته باشند و در محیط کار از خود گذشت نشان نمیدهند، روحیهی تعاون، همکاری و همدلی ندارند و نمیتوانند در امور اجتماعی تفاهم داشته باشند، چگونه توانایی ایجاد عاطفه با همسر خویش را خواهند داشت؟!
بنابراین به مسألهی ازدواج صرفاً نباید به عنوان یک ابزار کنترل غریزهی جنسی نگاه کرد.
در پایان این قسمت باید متذکر شد که یک واقعیت تلخی که هنوز متاسفانه در کشور ما نمونههای نسبتاً زیادی رخ میدهد ازدواج در سنین خردسالی است یعنی نه تنها با ایجاد رابطه بالا رعایت نمیشود حتی رعایت حداقل سن هم نمیشود در برخورد با این معضل فقط ذکر این حدیث کافی است: به امام صادق یا امام کاظم (علیه السّلام) گفته شد: ما پسرانمان را در خردسالی، زن میدهیم. فرمود: «چنانچه آنها را در خردسالی به ازدواج هم درآورید، تقریباً انس و الفتی میان آنها برقرار نمیشود.»[1]
منبع: مطلع مهر، امیرحسین بانکی پور (1396)، انتشارات حدیث راه عشق، اصفهان، چاپ شصت و هشتم.
بنابراین به مسألهی ازدواج صرفاً نباید به عنوان یک ابزار کنترل غریزهی جنسی نگاه کرد.
در پایان این قسمت باید متذکر شد که یک واقعیت تلخی که هنوز متاسفانه در کشور ما نمونههای نسبتاً زیادی رخ میدهد ازدواج در سنین خردسالی است یعنی نه تنها با ایجاد رابطه بالا رعایت نمیشود حتی رعایت حداقل سن هم نمیشود در برخورد با این معضل فقط ذکر این حدیث کافی است: به امام صادق یا امام کاظم (علیه السّلام) گفته شد: ما پسرانمان را در خردسالی، زن میدهیم. فرمود: «چنانچه آنها را در خردسالی به ازدواج هم درآورید، تقریباً انس و الفتی میان آنها برقرار نمیشود.»[1]
منبع: مطلع مهر، امیرحسین بانکی پور (1396)، انتشارات حدیث راه عشق، اصفهان، چاپ شصت و هشتم.
بیشتر بخوانید:
ضرورت بلوغ اشد در ازدواج جوانان
آیا ازدواج مانع ادامه تحصیل دختران می شود؟
مشکلات خانوادگی مانعی در مسیر ازدواج جوانان
برنامهریزی برای ازدواج چگونه میسر می شود؟
موانعی که برای ازدواج کردن خود می تراشیم
پی نوشت :
[1] . الکافی عن هشام بن الحکم عن الامام الصادق أو الامام الکاظم (علیه السّلام)، قال قبل له إنا نزوج صبیاننا و هم صغار. قال: فقال: إذا زوجوا و هم صغار لم یکادوا یتألفوا. (الکافی، ج 1، ص 50)