یکی از مهمترین عواملی که مانع بروز نشاط میشود، سستی و کسالت است.
چکیده : این مقاله، سعی دارد موضوع نشاط را با توجه به آموزههای دینی، مورد بررسی قرار دهد. آموزههای دین، موانعی را برای نشاط، گوشزد میکند که با برطرف کردن آنها میتوان زمینه را برای به وجود آمدن نشاط، فراهم آورد.
تعداد کلمات 1229 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1229 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
مقدمه
برخوردار بودن از زندگی بانشاط، آرزویی دیرینه در زندگی انسانهاست. وجود برخی مشکلات در زندگی و نداشتن راهکاری مناسب برای رفع آن، بستر زندگی کسالتآور، را فراهم میآورد. اما به واقع، اینگونه زندگی کردن، در شأن انسان هدفدار و با انگیزه نیست. پس چه باید کرد؟ چه راهکارهایی را باید عملیاتی نمود، تا بتوان روحیهای بانشاط داشت؟ چگونه باید موانع را کنار زد، تا بتوان نشاط را به زندگی باز گرداند؟
این مقاله، سعی دارد موضوع نشاط را با توجه به آموزههای دینی، مورد بررسی قرار دهد. همچنین عوامل، موانع و کارکردهای نشاط در زندگی، مورد پژوهش قرار میگیرد. نشاط، از موضوعات مرتبط با موضوع کلی شادکامی (happiness) است. شادکامی از فرمول ذیل برخوردار است: شادکامی = شادی + رضامندی - تنیدگی[1]
نشاط، نقش مهمی را در زندگی انسانها ایفا میکند و به عنوان بخشی از شادی، دارای اثری ویژه است. آنچه در پی میآید، پژوهشی در موضوعات «نشاط» و «کسل» است که با عنوان کلی «شادکامی»، بررسی شده است.
این مقاله، سعی دارد موضوع نشاط را با توجه به آموزههای دینی، مورد بررسی قرار دهد. همچنین عوامل، موانع و کارکردهای نشاط در زندگی، مورد پژوهش قرار میگیرد. نشاط، از موضوعات مرتبط با موضوع کلی شادکامی (happiness) است. شادکامی از فرمول ذیل برخوردار است: شادکامی = شادی + رضامندی - تنیدگی[1]
نشاط، نقش مهمی را در زندگی انسانها ایفا میکند و به عنوان بخشی از شادی، دارای اثری ویژه است. آنچه در پی میآید، پژوهشی در موضوعات «نشاط» و «کسل» است که با عنوان کلی «شادکامی»، بررسی شده است.
موانع نشاط چیست؟
آدمی، همیشه در آرزوی داشتن لحظاتی مملو از تحرک و نشاط است؛ اما گاهی برخلاف میلش، نه تنها نشاط خود را از دست میدهد، بلکه خاستگاه بی نشاطی خود را نیز نمیداند، تا درصدد رفع آن برآید. آموزههای دین، موانعی را برای نشاط، گوشزد میکند که با برطرف کردن آنها میتوان زمینه را برای به وجود آمدن نشاط، فراهم آورد.
همانگونه که قبلا هم یادآوری شد، نشاط، نقطه مقابل سستی و اهمالکاری است. با وجود اینگونه احادیث، که در آنها، معصومان نشاط را در مقابل کسل قرار داده اند، میتوان نتیجه گرفت: یکی از عواملی که مانع بروز نشاط میشود، سستی و کسالت است. امام زینالعابدین(علیهالسلام) در مناجات خود به خداوند متعال، عرضه میدارد:
«ربنا و ا منن علینا بالنشاط و أعذنا من الفشل و الکسل؛[2] پروردگارا! با نشاط بر ما منت گذار و ما را از سستی و کسالت، پناه ده.»
در این حدیث که نشاط، موهبتی الهی دانسته شده است، نقطه مقابلی دارد که حضرت، از آن به پروردگار، پناه میبرد و آن، چیزی جز سستی و کسالت نیست. پر واضح است که با وجود این تقابل، عوامل کسالت، دقیقاً همان موانع نشاط هستند.
همانگونه که قبلا هم یادآوری شد، نشاط، نقطه مقابل سستی و اهمالکاری است. با وجود اینگونه احادیث، که در آنها، معصومان نشاط را در مقابل کسل قرار داده اند، میتوان نتیجه گرفت: یکی از عواملی که مانع بروز نشاط میشود، سستی و کسالت است. امام زینالعابدین(علیهالسلام) در مناجات خود به خداوند متعال، عرضه میدارد:
«ربنا و ا منن علینا بالنشاط و أعذنا من الفشل و الکسل؛[2] پروردگارا! با نشاط بر ما منت گذار و ما را از سستی و کسالت، پناه ده.»
در این حدیث که نشاط، موهبتی الهی دانسته شده است، نقطه مقابلی دارد که حضرت، از آن به پروردگار، پناه میبرد و آن، چیزی جز سستی و کسالت نیست. پر واضح است که با وجود این تقابل، عوامل کسالت، دقیقاً همان موانع نشاط هستند.
سستی ، از منظر احادیث
گستره وسیع احادیث مرتبط با موضوع سستی و وجود کلیدواژههای هم معنا، ما را به سمت دستهبندیهای در خور توجهی، هدایت میکند.
در بخش ابتدایی، به عوامل سستی پرداخته شده است. از مجموع حدود سی حدیث، دستهبندی نه گانهای صورت گرفت. پرخوری و سیری، بلندی موی بدن، وسوسههای شیطان، زیادهگویی، رویگردانی قلب، موقعیت خوشایند، کم کاری و اهمالکاری، توانی و پشیمانی، موضوعات دستهبندی شده این بخش هستند.
در بخش ابتدایی، به عوامل سستی پرداخته شده است. از مجموع حدود سی حدیث، دستهبندی نه گانهای صورت گرفت. پرخوری و سیری، بلندی موی بدن، وسوسههای شیطان، زیادهگویی، رویگردانی قلب، موقعیت خوشایند، کم کاری و اهمالکاری، توانی و پشیمانی، موضوعات دستهبندی شده این بخش هستند.
عوامل سستی چیست؟
ریشهیابی و یافتن عوامل سستی، زمینه درمان این نوع آسیبروانی را آسان میکند. بخشی از احادیث، به عوامل سستی پرداختهاند:
الف. پرخوری و سیری
یکی از مسائلی که بر سستی و کسالتبدنی، تأثیر مستقیم دارند، سیری است. رعایت اصل تعادل[3] در غذا خوردن، موجب سالم ماندن بدن میگردد. عدم رعایت این اصل، موجب پیامدهایی منفی همچون: قساوت قلب، سستی در نماز و تباهی بدن خواهد شد. امام علی(علیهالسلام) میفرماید:
«إیاکم و البطنة فإنها مقساة للقلب مکسلۀ عن الصلاة مفسدة لجسد؛[4]
از شکم پری بپرهیزید. به درستی که آن، محل سختی دل، جایگاه کاهلی نماز و جای فاسد شدن بدن است.» امام در این جا به عامل کسالت، یعنی پرخوری، اشاره نموده، تأثیر مستقیم آن را در نماز و سستی در آن میداند. ایشان ، در جای دیگری میفرماید:
«من شبع عوقب فی الحال ثلاث عقوبات: یلقى الغطاء مع قلبه، و النعاس على عینه، و الکسل على بدنه؛[5]
کسی که سیر شود. سه پیامد فوری را خواهد دید: پردهای بر قلبش افکنده میشود، خواب به چشمانش میآید، و سستی بر بدنش عارض میشود.»
پیامد فوری و سه جانبه سیری در این حدیث، پرده افکندن بر قلب، خواب به چشمها آمدن و سستی بدنی است. ملاحظه میشود که این سستی، جنبه فیزیولوژیک دارد. به همین جهت، در سفارشهای اسلام درباره غذا خوردن، آمده است: قبل از آن که سیر شوید، از سر سفره، برخیزید.[6]
«إیاکم و البطنة فإنها مقساة للقلب مکسلۀ عن الصلاة مفسدة لجسد؛[4]
از شکم پری بپرهیزید. به درستی که آن، محل سختی دل، جایگاه کاهلی نماز و جای فاسد شدن بدن است.» امام در این جا به عامل کسالت، یعنی پرخوری، اشاره نموده، تأثیر مستقیم آن را در نماز و سستی در آن میداند. ایشان ، در جای دیگری میفرماید:
«من شبع عوقب فی الحال ثلاث عقوبات: یلقى الغطاء مع قلبه، و النعاس على عینه، و الکسل على بدنه؛[5]
کسی که سیر شود. سه پیامد فوری را خواهد دید: پردهای بر قلبش افکنده میشود، خواب به چشمانش میآید، و سستی بر بدنش عارض میشود.»
پیامد فوری و سه جانبه سیری در این حدیث، پرده افکندن بر قلب، خواب به چشمها آمدن و سستی بدنی است. ملاحظه میشود که این سستی، جنبه فیزیولوژیک دارد. به همین جهت، در سفارشهای اسلام درباره غذا خوردن، آمده است: قبل از آن که سیر شوید، از سر سفره، برخیزید.[6]
ب. بلندی موی بدن
همانگونه که در بخش عوامل نشاط، به موضوع بهداشت فردی و از جمله بهداشت مو، اشاره شد، درست در نقطه مقابل آن، بلندی موی بدن، پیامدهایی همچون سستی و ضعف، خواهد داشت. امام کاظم(علیهالسلام) میفرماید:
«شعر الجسد إذا طال قطع ماء الصلب و أرخی المفاصل و ورث الضعف؛[7]
موی بدن، آنگاه که بلند گردد، آب پشت را قطع میکند، مفاصل را سست مینماید و ضعف [و سستی] به بار میآورد.»
سه پیامد یاد شده که هریک به گونهای، در سیستم بدن، ضعف به بار خواهد آورد، به خاطر بلند گذاشتن موی بدن است. تقابلی منطقی بین موی بلند گذاشتن و برطرف نمودن موهای زاید بدن، وجود دارد، همانگونه که از بین بردن موهای زاید بدن، موجب نشاط میگردد،[8] بلند گذاشتن آن هم باعث سستی میگردد.
«شعر الجسد إذا طال قطع ماء الصلب و أرخی المفاصل و ورث الضعف؛[7]
موی بدن، آنگاه که بلند گردد، آب پشت را قطع میکند، مفاصل را سست مینماید و ضعف [و سستی] به بار میآورد.»
سه پیامد یاد شده که هریک به گونهای، در سیستم بدن، ضعف به بار خواهد آورد، به خاطر بلند گذاشتن موی بدن است. تقابلی منطقی بین موی بلند گذاشتن و برطرف نمودن موهای زاید بدن، وجود دارد، همانگونه که از بین بردن موهای زاید بدن، موجب نشاط میگردد،[8] بلند گذاشتن آن هم باعث سستی میگردد.
ج. خواب طولانی بدون یاد خدا
نیاز به خواب، مسئلهای غیرقابل انکار است. خواب، توان و نیروی انسان را برای مقابله با مشکلات، افزایش میدهد و انسان را آماده کار و تلاش مضاعف میکند؛ اما چه خوابی، نشاط را از انسان میگیرد؟!
رسول گرامی اسلام، با دستهبندی خواب به سه مرحله، عبور از هر مرحله را برداشتن گامی به سوی نشاط میداند. گرههای هر مرحله که توسط شیطان زده شده است، با یاد خدا و وضو و نماز، باز میشود؛ اما اگر همین خواب طولانی، اثری از یاد خدا نداشته باشد، دیگر فرد هنگام بیدار شدن، نه تنها انسان بانشاطی نخواهد بود، بلکه برعکس، این خواب طولانی بدون یاد خدا، منجر به سستی وی نیز خواهد شد. رسول اکرم میفرماید:
«یعقد الشیطان على قافیة رأس أحدکم إذا هو نام ثلاث عقد، یضرب کل عقدة: علیک لیل طویل فارقد فإن استیقظ فذکر الله انتحلت عقدة و إن توضأ انحلت عقدة فإن صلی انحلت عقدة نشیطاً طیب النفس و إلا أصبح خبیث النفس کسلان؛[9]
آنگاه که انسان میخوابد، شیطان سه گره در سر او، ایجاد میکند و در طول خواب ندا میدهد که: بر تو شبی دراز گذشت، برخیزا اگر برخاست و ذکر خدا گفت، یک گره، باز میشود. اگر وضو گرفت، گره دیگری گشوده میشود و اگر نماز خواند، گره سوم باز میشود که در این صورت، صبح را با نشاط و رضایت خاطر، آغاز میکند؛ وگرنه، صبح را کسالتآور و با خاطری آشفته، آغاز خواهد کرد.»
لذا در اینجا خواب طولانی بدون یاد خدا و وسوسههای شیطان نیز میتواند عاملی برای به وجود آمدن سستی باشد.
ادامه دارد ...
منبع: کتاب شادی و شادکامی از دیدگاه اسلام
نویسنده: سید مهدی خطیب
رسول گرامی اسلام، با دستهبندی خواب به سه مرحله، عبور از هر مرحله را برداشتن گامی به سوی نشاط میداند. گرههای هر مرحله که توسط شیطان زده شده است، با یاد خدا و وضو و نماز، باز میشود؛ اما اگر همین خواب طولانی، اثری از یاد خدا نداشته باشد، دیگر فرد هنگام بیدار شدن، نه تنها انسان بانشاطی نخواهد بود، بلکه برعکس، این خواب طولانی بدون یاد خدا، منجر به سستی وی نیز خواهد شد. رسول اکرم میفرماید:
«یعقد الشیطان على قافیة رأس أحدکم إذا هو نام ثلاث عقد، یضرب کل عقدة: علیک لیل طویل فارقد فإن استیقظ فذکر الله انتحلت عقدة و إن توضأ انحلت عقدة فإن صلی انحلت عقدة نشیطاً طیب النفس و إلا أصبح خبیث النفس کسلان؛[9]
آنگاه که انسان میخوابد، شیطان سه گره در سر او، ایجاد میکند و در طول خواب ندا میدهد که: بر تو شبی دراز گذشت، برخیزا اگر برخاست و ذکر خدا گفت، یک گره، باز میشود. اگر وضو گرفت، گره دیگری گشوده میشود و اگر نماز خواند، گره سوم باز میشود که در این صورت، صبح را با نشاط و رضایت خاطر، آغاز میکند؛ وگرنه، صبح را کسالتآور و با خاطری آشفته، آغاز خواهد کرد.»
لذا در اینجا خواب طولانی بدون یاد خدا و وسوسههای شیطان نیز میتواند عاملی برای به وجود آمدن سستی باشد.
ادامه دارد ...
منبع: کتاب شادی و شادکامی از دیدگاه اسلام
نویسنده: سید مهدی خطیب
بیشتر بخوانید:
موانع نشاط ، عوامل سستی (بخش دوم)
شادی و نشاط ؛ پیامد روابط اجتماعی سالم
تقسیم بندی شادی از منظر دین اسلام
مفهوم و ماهیت شادی از منظر اسلام چیست؟
شادی پایدار و همیشگی ؛ پیامد بخشش دیگران
پی نوشت :
[1] . Happiness = Joy + satisfaction – stress.
[2] . امام صادق ع: «النشاط و ضد الکسل؛ نشاط، ضد سستی است» (بحار الأنوار، ج۹۴، ص۱۲۵، ح۱۹).
[3] . امام کاظم(علیهالسلام): «لو أن الناس قصدوا فی العلم لاعتدلت أبدانهم؛ اگر مردم، در خوردن اعتدال داشتند، بدنهایشان سالم میماند، (وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۴۰۷، ح۸)
[4] . غرر الحکم، ح ۲۷۴۳.
[5] . شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۲۰، ص۳۲۰، ح۶۷۴.
[6] . «کل و أنت تشتهى، و امسک و أنت تشتهى» (طب النبی، ص۲).
[7] . بحار الأنوار، ج۷۶، ص۹۱، ح۱۲.
[8] . امام صادق من: «النورة نشرة و طهور للجسد: نوره کشیدن زدودن موهای زاید بدن)، نشاط آور و مایه پاکی بدن است» ( الخصال، ص۶۱۱).
[9] . صحیح البخاری، ج۱، ص۳۸۳، ح۱۰۹۱.