در انتخاب همسر باید معیارهایی را به کار گرفت که بتوان از آنها دفاع کرد.
چکیده: اسلام با معیارهایی مثل زیبایی، شهرت و ثروت همسر مخالف نیست اما اگر کسی بخواهد فقط این ملاک ها برای ازدواج مد نظرش باشد در زندگی مشترکش دچار مشکل می شود. با ما همراه باشید تا علت ترجیح دینداری بر بقیه ملاک ها را بدانید.
تعداد کلمات 524 / تخمین زمان مطالعه 3 دقیقه
تعداد کلمات 524 / تخمین زمان مطالعه 3 دقیقه
دلیل ترجیح دینداری بر دیگر ملاکها
در بحث پیشین، به بیان چیستی معیارها و تقدم معیار ایمان بر دیگر معیارها پرداختیم؛ اما پرسش جدید، درباره چرایی تقدم معیار ایمان بر دیگر معیارهاست. آیا اسلام، با زیبایی مخالف است و لذت بردن همسران را نامطلوب میشمرد؟ آیا اسلام، با ثروت مخالف است و غنی و بینیازی همسران را نادرست میداند؟ و آیا اسلام، با شهرت مخالف است و بیاعتباری در جامعه را مطلوب میشمرد؟ چیستی معیارها ممکن است چنین تصوراتی را به وجود آورد. لذا برای روشن شدن مسئله، باید دیدگاه دین در این زمینه را دقیقتر مطالعه نمود.
بررسی روایات اسلامی نشان میدهد که مخالفت اسلام با معیار بودن این سه عنصر، به خاطر ستیز با لذت، ثروت و شهرت نیست؛ بلکه به دلیل تأثیر منفی آنها بر آینده زندگی است. میان آنچه تصور میکنیم با آنچه رخ میدهد، تفاوت فراوانی وجود دارد. مسئله اساسی، این است که با این ویژگیها، آن اهداف به دست نمیآیند. در حقیقت، آنچه میخواستهایم به دست نمیآوریم و آنچه به دست میآوریم، چیزی نیست که میخواستهایم. شاید بتوان آن اهداف را با حذف افراط در آنها مطلوب دانست؛ اما راه به دست آوردن آنها اشتباه است. مقدم داشتن زیبایی، ثروت و شهرت بر ایمان، به لذت و آسایش و عزت ختم نمیشود و این، یعنی ناکامی در زندگی زناشویی و سرآغاز ناسازگاری و همسرآزاری.
در تبیین این مسئله، در روایات اسلامی، مطالب فراوانی آمده است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره تأثیر معیار زیبایی و مال در ناکامی ازدواج میفرماید:
«مَنْ تَزَوَّجَ اِمْرَأَةً لاَ یَتَزَوَّجُهَا إِلاَّ لِجَمَالِهَا لَمْ یَرَ فِیهَا مَا یُحِبُّ وَ مَنْ تَزَوَّجَهَا لِمَالِهَا لاَ یَتَزَوَّجُهَا إِلاَّ لَهُ وَکَلَهُ اَللَّهُ إِلَیْهِ فَعَلَیْکُمْ بِذَاتِ اَلدِّینِ».[1] هرکه با زنی تنها به خاطر زیباییاش ازدواج کند، دلخواه خود را در او نمیبیند و هرکه با زنی تنها به خاطر مال و ثروتش ازدواج کند، خداوند او را به همان مال و ثروت وا میگذارد. پس هماره با زنان دیندار ازدواج کنید.
انسان، زیبایی را برای لذت بردن میخواهد و در این روایت، تصریح شده که اگر کسی همسر زیبا را بر همسر دیندار ترجیح دهد، به خواسته خود نخواهد رسید و این، سرآغاز ناکامی است. الزام لذت، از راه زیبایی به دست نمیآید.[2] این یک خطای شناختی است که باید اصلاح گردد.
مال نیز اینگونه است. انسان، مال را برای خوشبختی میخواهد و آنچه به زندگی صفا میبخشد، دوستی و صمیمیت میان همسران است و این امر، جز به وسیله خداوند به دست نمیآید. حال آنکه در این روایت تصریح شد که اگر کسی به خاطر ثروت با کسی ازدواج نماید، خداوند، او را به همان ثروت وا میگذارد! آیا ثروت میتواند به جای خداوند، مودت و رحمت را در دل همسران قرار دهد؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث دیگری، به ویژگی روحی و روانی چنین افرادی اشاره میکند و میفرماید:
«لا تَزَوَّجُوا النساءَ لِحُسنِهِنَّ ، فَعَسى حُسنُهُنَّ أن یُردِیَهُنّ ، و لا تَزَوَّجُوهنَّ لِأموالِهِنَّ ، فَعَسى أموالُهُنَّ أن تُطغِیَهُنَّ ، و لکِنْ تَزَوَّجُوهُنَّ على الدِّینِ»[3] با زنان به خاطر زیبایی شان ازدواج نکنید؛ چه بسا زیبایی آنها موجب تباهی آنان شود. برای ثروت نیز با آنان ازدواج نکنید؛ چه بسا ثروتشان آنان را به سرکشی وا دارد، بلکه براساس دینداری، با آنها ازدواج کنید.
در این حدیث، تبیین روشنتری ارائه شده است. پیامبر تصریح میکند که زیبایی، ممکن است همسر را به فساد بکشاند! فراموش نکنیم که بحث درباره ترجیح زیبایی بر دینداری است. زیبایی، میتواند زمینه فساد باشد و کسی که از نیروی ایمان برخوردار نباشد، قدرت مهارکننده نیز ندارد و همین امر، ممکن است او را به فساد بکشاند. حال باید دید آیا با زن زیبای آلوده، میتوان زندگی آسوده داشت؟ آیا این زیبایی، لذتبخش خواهد بود؟ این همان چیزی است که در روایت دیگری از آن به عنوان «دیدن آنچه ناخوشایند است»، یاد شده است.[4] نه تنها انسان به خواسته خود نمیرسد، بلکه چه بسا به خاطر آلوده شدن همسر، ناخوشایندیهای بسیاری نیز ببیند.
درباره مال نیز همین گونه است. انسان اگر احساس بی نیازی کند، سرکش خواهد شد.[5] همسر برخوردار از ثروت، و محروم از ایمان، ممکن است سرکشی کند و خانواده را که باید کانون مهر و صفا باشد، به میدان سرکشی تبدیل نماید. در این صورت، آیا میتوان انتظار خوشبختی داشت؟
در روایت دیگری، پیامبر به معیار شهرت نیز اشاره کرده و درباره پیامدهای منفی ازدواج به خاطر جایگاه اجتماعی، مال و اصل و نسب زن و پیامد مثبت ازدواج به خاطر حفظ دین میفرماید:
«مَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً لِعِزِّهَا لَمْ یَزِدْهُ اللَّهُ إِلا ذُلا، وَمَنْ تَزَوَّجَهَا لِمَالِهَا لَمْ یَزِدْهُ اللَّهُ إِلا فَقْرًا، وَمَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً لِحُسْنِهَا لَمْ یَزِدْهُ اللَّهُ إِلا دَنَاءَةً، وَمَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً لِیَغُضَّ بَصَرَهُ، وَیُحْصِنَ فَرْجَهُ، وَیَصِلَ رَحِمَهُ، کَانَ ذَلِکَ مِنْهُ ، وَبُورِکَ لَهُ فِیهَا، وَبَارَکَ اللَّهُ لَهَا فِیهِ»[6]
هرکه با زنی به خاطر عزت او ازدواج کند، خداوند جز بر ذلتش نمیافزاید و هرکه به خاطر مالش با او ازدواج کند، خداوند جز بر فقرش نمیافزاید و هرکه به خاطر حسب و نسبش با او ازدواج کند، خداوند جز بر پستیاش نمیافزاید؛ اما هرکه با زنی به این خاطر ازدواج کند که چشمش را بپوشاند و دامنش را پاک نگه دارد یا صلهرحم کند، خداوند، آن مرد را برای زن و آن زن را برای مرد، مبارک میگرداند.
عزت و اعتبار اجتماعی، یک امر مطلوبی است؛ اما برخی برای مشهور شدن، وصل شدن به صاحبان شهرت را وسیله قرار میدهند. صاحب شهرت، هم میتواند خود همسر باشد. که از شهرت شخصی برخوردار است و هم خانواده او-که از اعتبار خانوادگی برخوردار است- درحالی که عزت، تنها دست خداوند متعال است و کسی که از راه همسر مشهور، آن را میطلبد بیتردید نتیجه عکس خواهد گرفت.[7]
انسان، مال را برای بینیازی میخواهد؛ اما غافل از آنکه بینیازی، جزو امور عینی نیست که با ثروت به دست آید؛ بلکه یک مسئله روحی و روانی است. از این رو، صرف بر خورداری از ثروت نمیتواند احساس بینیازی به وجود آورد. چه بسا انسانهایی که به ظاهر، ثروتمنداند، اما در درون، به بینیازی نرسیدهاند. چنین کسی را باید ثروتمند فقیر نامید. بنابراین، طلب کردن بینیازی از راه انتخاب ثروت و ترد ایمان، موجب ناکامی خواهد شد و همین موجب ناآرامی و ناسازگاری میگردد.
خلاصه سخن آنکه هر آنچه مطلوب است، تنها به دست خداوند محقق خواهد شد و اگر کسی جز این راه را بپیماید، بیتردید ناکام خواهد شد. امام صادق (علیه السلام) در این باره میفرماید:
«إِذَا تَزَوَّجَ اَلرَّجُلُ اَلْمَرْأَةَ لِجَمَالِهَا أَوْ مَالِهَا وُکِلَ إِلَى ذَلِکَ وَ إِنْ تَزَوَّجَهَا لِدِینِهَا رَزَقَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْجَمَالَ وَ اَلْمَالَ»[8] اگر مردی با زنی برای زیبایی یا مالش ازدواج کند، به همین امر واگذار میشود؛ ولی اگر برای دیندار بودن با او ازدواج کند، خدا مال و زیبایی را نیز نصیبش میگرداند.
خداوند میتواند بدون مال و زیبایی، مطلوب انسان از آن دو را نصیب زندگی کند، به شرط آنکه به او تکیه کنیم و ایمان را معیار قرار دهیم.
منبع: کتاب «رضایت زناشویی»
نویسنده: عباس پسندیده
بررسی روایات اسلامی نشان میدهد که مخالفت اسلام با معیار بودن این سه عنصر، به خاطر ستیز با لذت، ثروت و شهرت نیست؛ بلکه به دلیل تأثیر منفی آنها بر آینده زندگی است. میان آنچه تصور میکنیم با آنچه رخ میدهد، تفاوت فراوانی وجود دارد. مسئله اساسی، این است که با این ویژگیها، آن اهداف به دست نمیآیند. در حقیقت، آنچه میخواستهایم به دست نمیآوریم و آنچه به دست میآوریم، چیزی نیست که میخواستهایم. شاید بتوان آن اهداف را با حذف افراط در آنها مطلوب دانست؛ اما راه به دست آوردن آنها اشتباه است. مقدم داشتن زیبایی، ثروت و شهرت بر ایمان، به لذت و آسایش و عزت ختم نمیشود و این، یعنی ناکامی در زندگی زناشویی و سرآغاز ناسازگاری و همسرآزاری.
در تبیین این مسئله، در روایات اسلامی، مطالب فراوانی آمده است. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره تأثیر معیار زیبایی و مال در ناکامی ازدواج میفرماید:
«مَنْ تَزَوَّجَ اِمْرَأَةً لاَ یَتَزَوَّجُهَا إِلاَّ لِجَمَالِهَا لَمْ یَرَ فِیهَا مَا یُحِبُّ وَ مَنْ تَزَوَّجَهَا لِمَالِهَا لاَ یَتَزَوَّجُهَا إِلاَّ لَهُ وَکَلَهُ اَللَّهُ إِلَیْهِ فَعَلَیْکُمْ بِذَاتِ اَلدِّینِ».[1] هرکه با زنی تنها به خاطر زیباییاش ازدواج کند، دلخواه خود را در او نمیبیند و هرکه با زنی تنها به خاطر مال و ثروتش ازدواج کند، خداوند او را به همان مال و ثروت وا میگذارد. پس هماره با زنان دیندار ازدواج کنید.
انسان، زیبایی را برای لذت بردن میخواهد و در این روایت، تصریح شده که اگر کسی همسر زیبا را بر همسر دیندار ترجیح دهد، به خواسته خود نخواهد رسید و این، سرآغاز ناکامی است. الزام لذت، از راه زیبایی به دست نمیآید.[2] این یک خطای شناختی است که باید اصلاح گردد.
مال نیز اینگونه است. انسان، مال را برای خوشبختی میخواهد و آنچه به زندگی صفا میبخشد، دوستی و صمیمیت میان همسران است و این امر، جز به وسیله خداوند به دست نمیآید. حال آنکه در این روایت تصریح شد که اگر کسی به خاطر ثروت با کسی ازدواج نماید، خداوند، او را به همان ثروت وا میگذارد! آیا ثروت میتواند به جای خداوند، مودت و رحمت را در دل همسران قرار دهد؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث دیگری، به ویژگی روحی و روانی چنین افرادی اشاره میکند و میفرماید:
«لا تَزَوَّجُوا النساءَ لِحُسنِهِنَّ ، فَعَسى حُسنُهُنَّ أن یُردِیَهُنّ ، و لا تَزَوَّجُوهنَّ لِأموالِهِنَّ ، فَعَسى أموالُهُنَّ أن تُطغِیَهُنَّ ، و لکِنْ تَزَوَّجُوهُنَّ على الدِّینِ»[3] با زنان به خاطر زیبایی شان ازدواج نکنید؛ چه بسا زیبایی آنها موجب تباهی آنان شود. برای ثروت نیز با آنان ازدواج نکنید؛ چه بسا ثروتشان آنان را به سرکشی وا دارد، بلکه براساس دینداری، با آنها ازدواج کنید.
در این حدیث، تبیین روشنتری ارائه شده است. پیامبر تصریح میکند که زیبایی، ممکن است همسر را به فساد بکشاند! فراموش نکنیم که بحث درباره ترجیح زیبایی بر دینداری است. زیبایی، میتواند زمینه فساد باشد و کسی که از نیروی ایمان برخوردار نباشد، قدرت مهارکننده نیز ندارد و همین امر، ممکن است او را به فساد بکشاند. حال باید دید آیا با زن زیبای آلوده، میتوان زندگی آسوده داشت؟ آیا این زیبایی، لذتبخش خواهد بود؟ این همان چیزی است که در روایت دیگری از آن به عنوان «دیدن آنچه ناخوشایند است»، یاد شده است.[4] نه تنها انسان به خواسته خود نمیرسد، بلکه چه بسا به خاطر آلوده شدن همسر، ناخوشایندیهای بسیاری نیز ببیند.
درباره مال نیز همین گونه است. انسان اگر احساس بی نیازی کند، سرکش خواهد شد.[5] همسر برخوردار از ثروت، و محروم از ایمان، ممکن است سرکشی کند و خانواده را که باید کانون مهر و صفا باشد، به میدان سرکشی تبدیل نماید. در این صورت، آیا میتوان انتظار خوشبختی داشت؟
در روایت دیگری، پیامبر به معیار شهرت نیز اشاره کرده و درباره پیامدهای منفی ازدواج به خاطر جایگاه اجتماعی، مال و اصل و نسب زن و پیامد مثبت ازدواج به خاطر حفظ دین میفرماید:
«مَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً لِعِزِّهَا لَمْ یَزِدْهُ اللَّهُ إِلا ذُلا، وَمَنْ تَزَوَّجَهَا لِمَالِهَا لَمْ یَزِدْهُ اللَّهُ إِلا فَقْرًا، وَمَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً لِحُسْنِهَا لَمْ یَزِدْهُ اللَّهُ إِلا دَنَاءَةً، وَمَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً لِیَغُضَّ بَصَرَهُ، وَیُحْصِنَ فَرْجَهُ، وَیَصِلَ رَحِمَهُ، کَانَ ذَلِکَ مِنْهُ ، وَبُورِکَ لَهُ فِیهَا، وَبَارَکَ اللَّهُ لَهَا فِیهِ»[6]
هرکه با زنی به خاطر عزت او ازدواج کند، خداوند جز بر ذلتش نمیافزاید و هرکه به خاطر مالش با او ازدواج کند، خداوند جز بر فقرش نمیافزاید و هرکه به خاطر حسب و نسبش با او ازدواج کند، خداوند جز بر پستیاش نمیافزاید؛ اما هرکه با زنی به این خاطر ازدواج کند که چشمش را بپوشاند و دامنش را پاک نگه دارد یا صلهرحم کند، خداوند، آن مرد را برای زن و آن زن را برای مرد، مبارک میگرداند.
عزت و اعتبار اجتماعی، یک امر مطلوبی است؛ اما برخی برای مشهور شدن، وصل شدن به صاحبان شهرت را وسیله قرار میدهند. صاحب شهرت، هم میتواند خود همسر باشد. که از شهرت شخصی برخوردار است و هم خانواده او-که از اعتبار خانوادگی برخوردار است- درحالی که عزت، تنها دست خداوند متعال است و کسی که از راه همسر مشهور، آن را میطلبد بیتردید نتیجه عکس خواهد گرفت.[7]
انسان، مال را برای بینیازی میخواهد؛ اما غافل از آنکه بینیازی، جزو امور عینی نیست که با ثروت به دست آید؛ بلکه یک مسئله روحی و روانی است. از این رو، صرف بر خورداری از ثروت نمیتواند احساس بینیازی به وجود آورد. چه بسا انسانهایی که به ظاهر، ثروتمنداند، اما در درون، به بینیازی نرسیدهاند. چنین کسی را باید ثروتمند فقیر نامید. بنابراین، طلب کردن بینیازی از راه انتخاب ثروت و ترد ایمان، موجب ناکامی خواهد شد و همین موجب ناآرامی و ناسازگاری میگردد.
خلاصه سخن آنکه هر آنچه مطلوب است، تنها به دست خداوند محقق خواهد شد و اگر کسی جز این راه را بپیماید، بیتردید ناکام خواهد شد. امام صادق (علیه السلام) در این باره میفرماید:
«إِذَا تَزَوَّجَ اَلرَّجُلُ اَلْمَرْأَةَ لِجَمَالِهَا أَوْ مَالِهَا وُکِلَ إِلَى ذَلِکَ وَ إِنْ تَزَوَّجَهَا لِدِینِهَا رَزَقَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْجَمَالَ وَ اَلْمَالَ»[8] اگر مردی با زنی برای زیبایی یا مالش ازدواج کند، به همین امر واگذار میشود؛ ولی اگر برای دیندار بودن با او ازدواج کند، خدا مال و زیبایی را نیز نصیبش میگرداند.
خداوند میتواند بدون مال و زیبایی، مطلوب انسان از آن دو را نصیب زندگی کند، به شرط آنکه به او تکیه کنیم و ایمان را معیار قرار دهیم.
منبع: کتاب «رضایت زناشویی»
نویسنده: عباس پسندیده
بیشتر بخوانید :
ملاک های انتخاب همسر از نگاه دین (بخش اول)
قواعد همسرگزینی
معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه اسلام
ملاک و معیار ازدواج
معیارهای انتخاب همسر
پی نوشت :
[1] . تهذیب الأحکام، ج ۷، ص۴۰۰، ح ۱۱۵۹۲ وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص۵۰، ح۲۵۰۰۷.
[2] . ر.ک: ص ۱۰۴ (فصل سوم/ منبع مودت و رحمت).
[3] . سنن ابن ماجه، ج ۱، ص۵۹۷؛ کنزالعمال، ج۱۶، ص ۲۹۲، ح ۴۴۵۳۷.
[4] . «من تزوج امرأة لمالها وکله الله إلیه، ومن تزوجها لجمالها رأی فیها ما یکره، و من تزوجها لدینها جمع الله له ذلک» هرکس با زنی برای مالش ازدواج کند، خدا او را به همین امر واگذار مینماید و هرکس که برای جمالش ازدواج کند، به چیزی میرسد که از آن کراهت دارد و هرکس به خاطر دین او ازدواج کند، خدا هر سه را برایش جمع میکند (تهذیب الأحکام، ج ۷، ص ۴۰۰، ۱۵۹۶؛ وسائل الشیعة ج۲۰، ص ۵۱، ح۲۵۰۰۸).
[5] . ر.ک: (ان الانسان لیطغی أن رآه استغنی) (سوره علق آیه ۶ و ۷)
[6] . المعجم الأوسط، ج۳، ص۲۱، ح۲۳۴۲؛ حلیة الأولیاء، ج۵، ص۲۴۵؛ مسند الشامبین، ج ۱، ص ۲۹، ۱۱۱ کنز العمال، ج ۱۶. مهر ۳۰۱، ج ۴۴۵۸۹.
[7] . پیامبر : « مَن نَکَحَ امرأةً بِمالٍ حَلالٍ غیرَ أنّهُ أرادَ بها فَخرا و رِیاءً لَم یَزِدْهُ اللّه ُ عزّ و جلّ بذلکَ إلاّ ذُلاًّ و هَوانا» هر که با مال حلال با زنی از راه حلال ازدواج کند، اما هدفش فخرفروشی و خودنمایی باشد. خداوند عزوجل جز بر خواری و سرشکستگی او نیفزاید. (ثواب الأعمال، ص۱۲۸۳ وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۵۲، ۲۵۰۱۱)
[8] . الکافی، ج ۵، ص۱۳۳۳ وسائل الشیعة، ج ۲۰، می۵۰ ح ۲۵۰۰۴.
[1] . تهذیب الأحکام، ج ۷، ص۴۰۰، ح ۱۱۵۹۲ وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص۵۰، ح۲۵۰۰۷.
[2] . ر.ک: ص ۱۰۴ (فصل سوم/ منبع مودت و رحمت).
[3] . سنن ابن ماجه، ج ۱، ص۵۹۷؛ کنزالعمال، ج۱۶، ص ۲۹۲، ح ۴۴۵۳۷.
[4] . «من تزوج امرأة لمالها وکله الله إلیه، ومن تزوجها لجمالها رأی فیها ما یکره، و من تزوجها لدینها جمع الله له ذلک» هرکس با زنی برای مالش ازدواج کند، خدا او را به همین امر واگذار مینماید و هرکس که برای جمالش ازدواج کند، به چیزی میرسد که از آن کراهت دارد و هرکس به خاطر دین او ازدواج کند، خدا هر سه را برایش جمع میکند (تهذیب الأحکام، ج ۷، ص ۴۰۰، ۱۵۹۶؛ وسائل الشیعة ج۲۰، ص ۵۱، ح۲۵۰۰۸).
[5] . ر.ک: (ان الانسان لیطغی أن رآه استغنی) (سوره علق آیه ۶ و ۷)
[6] . المعجم الأوسط، ج۳، ص۲۱، ح۲۳۴۲؛ حلیة الأولیاء، ج۵، ص۲۴۵؛ مسند الشامبین، ج ۱، ص ۲۹، ۱۱۱ کنز العمال، ج ۱۶. مهر ۳۰۱، ج ۴۴۵۸۹.
[7] . پیامبر : « مَن نَکَحَ امرأةً بِمالٍ حَلالٍ غیرَ أنّهُ أرادَ بها فَخرا و رِیاءً لَم یَزِدْهُ اللّه ُ عزّ و جلّ بذلکَ إلاّ ذُلاًّ و هَوانا» هر که با مال حلال با زنی از راه حلال ازدواج کند، اما هدفش فخرفروشی و خودنمایی باشد. خداوند عزوجل جز بر خواری و سرشکستگی او نیفزاید. (ثواب الأعمال، ص۱۲۸۳ وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۵۲، ۲۵۰۱۱)
[8] . الکافی، ج ۵، ص۱۳۳۳ وسائل الشیعة، ج ۲۰، می۵۰ ح ۲۵۰۰۴.