وجود همسر، به عنوان یکی از مهمترین ارکان خانواده، مایه سکون، آرامش و آسایش خاطر انسان می شود.
چکیده : ازنظر اسلام، برخورداری از امکانات، موجب سعادت فرد و زمینهساز دستیابی به خیروبرکت و شادی در زندگی دنیوی میشود. این امکانات، به دو بخش انسانی و غیرانسانی تقسیم میشوند؛ امکانات انسانی سعادت را میتوان در سه گروه خانواده، دوست و همسایه، طبقهبندی نمود. در این نوشتار به مبحث خانواده می پردازیم.
تعداد کلمات 1226 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1226 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
سعادت دنیوی
بررسی مصادیق سعادت در روایات، نشان میدهد که سعادت دنیوی، بر محور برخورداری از امکانات لازم برای زندگی دنیوی، استوار است. ازنظر اسلام، برخورداری از امکانات، باعث سعادتمندی میشود. وجود این امکانات، باعث سعادت فرد و زمینهساز دستیابی به خیروبرکت و شادی در زندگی دنیوی میشود. ازنظر اسلام، این داراییها، شرط لازم برای تحقق سعادت، محسوب میگردند. زندگی همراه با فقر، داشتن همسایگان و دوستان ناشایست و ...، زندگی سعادتمندانهای ازنظر اسلام نیست. درست است که اسلام، سعادت واقعی را در آخرت، قرار داده است؛ اما به دنیا نیز بیتوجه نبوده است. بررسی روایات، نشان میدهد برخلاف بسیاری از نگرشهایی که داشتن اینگونه داراییها را باروح اسلام، در تنافی میبینند، اسلام، در آن هیچ تنافیای نمیبیند.
همچنین بعضی از فرهنگها، دنیا را کاملاً مذموم دانسته، عزلت و گوشهگیری از آن را امری مقدس میدانند، درحالیکه اسلام، معتقد است باید از این دنیا، در راستای تأمین سعادت اخروی، استفاده کرد. توجه به این نکته، باعث میشود که نگاه اصالتگرایانه به دنیا نداشته باشیم. اگر دنیا، پلی برای آخرت است، گذر کردن از آن، لازم است؛ اما توقف در آن و دل بستن به آن، مضر است. با این نگاه، خانواده، مسکن و...، میتوانند وسیلهای برای سالم رسیدن به آخرت و تأمین سعادت اخروی باشند. این نوع نگاه، در بیشتر روایات، دیده میشود. «الدنیا مزرعة الآخرة»،[1] در اسلام، به عنوان راهبردی عملی و دائم، شمرده میشود و دنیا، تا وقتیکه نقش مزرعة آخرت را ایفا نماید، از تقدس بالایی برخوردار است.
در مورد اهمیت دنیا و نقش آن در ساختن آخرت، احادیث بسیاری وجود دارد. ازجمله، میتوان به این دعای پیامبر خدا اشاره کرد که میگوید:
اللهم أعنی علی دینی بدنیای وعلی آخرتی بتقوای[2]
خدایا مرا با دنیایم بر دینم و با تقوایم بر آخرتم کمک فرما.
پیامبر همچنین میفرماید:
فلیأخذ العبد المؤمن من نفسه لنفسه ومن دنیاه لآخرته.[3]
بنده مؤمن، باید از خود برای خود، و از دنیای خود برای آخرتش، بهره برگیرد.
احادیثی مانند این دو حدیث که بهنوعی به جایگاه دنیا بهعنوان مزرعه با آمادگاهی برای مسابقه قیامت یا بازار آخرت، اشاره دارند، بسیار فراوان است و میتوان ادعای تواتر معنوی در این موضوع را مطرح کرد. برای ارزیابی این مطلب، میتوان به مجموعه روایاتی که در کتاب دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث، آورده شده است، مراجعه نمود که کتابی جامع، در موضوع آیات و احادیث درباره دنیا و آخرت است.[4]
اکنون مجموعه احادیث مربوط به امکانات و وسائل کسب سعادت و مسائل پیرامونی آنها را موردبررسی تفصیلیتر قرار میدهیم. همانگونه که پیشتر گفته شد، روایات فراوانی درباره سعادت دنیوی وجود دارد و موضوعات متفاوتی را مطرح کردهاند. به لحاظ روششناسی، این روایات، باید از هم تفکیکشده، طبقهبندی شوند.
چنانکه آمد، این امکانات، به دو بخش انسانی و غیرانسانی تقسیم میشوند. این کار، بر اساس روش یافتن تشابهات و تمایزات، صورت میگیرد. مواردی از روایات مربوط به سعادت دنیوی، بعد انسانی دارند و مواردی هم بعد غیرانسانی. به همین جهت، موارد متعدد و پراکنده را در این دو عنوان، طبقهبندی میکنیم تا مباحث، روشنتر و دقیقتر شوند.[5]
لذا بحث خود را در این دو بخش، پی میگیریم.
همچنین بعضی از فرهنگها، دنیا را کاملاً مذموم دانسته، عزلت و گوشهگیری از آن را امری مقدس میدانند، درحالیکه اسلام، معتقد است باید از این دنیا، در راستای تأمین سعادت اخروی، استفاده کرد. توجه به این نکته، باعث میشود که نگاه اصالتگرایانه به دنیا نداشته باشیم. اگر دنیا، پلی برای آخرت است، گذر کردن از آن، لازم است؛ اما توقف در آن و دل بستن به آن، مضر است. با این نگاه، خانواده، مسکن و...، میتوانند وسیلهای برای سالم رسیدن به آخرت و تأمین سعادت اخروی باشند. این نوع نگاه، در بیشتر روایات، دیده میشود. «الدنیا مزرعة الآخرة»،[1] در اسلام، به عنوان راهبردی عملی و دائم، شمرده میشود و دنیا، تا وقتیکه نقش مزرعة آخرت را ایفا نماید، از تقدس بالایی برخوردار است.
در مورد اهمیت دنیا و نقش آن در ساختن آخرت، احادیث بسیاری وجود دارد. ازجمله، میتوان به این دعای پیامبر خدا اشاره کرد که میگوید:
اللهم أعنی علی دینی بدنیای وعلی آخرتی بتقوای[2]
خدایا مرا با دنیایم بر دینم و با تقوایم بر آخرتم کمک فرما.
پیامبر همچنین میفرماید:
فلیأخذ العبد المؤمن من نفسه لنفسه ومن دنیاه لآخرته.[3]
بنده مؤمن، باید از خود برای خود، و از دنیای خود برای آخرتش، بهره برگیرد.
احادیثی مانند این دو حدیث که بهنوعی به جایگاه دنیا بهعنوان مزرعه با آمادگاهی برای مسابقه قیامت یا بازار آخرت، اشاره دارند، بسیار فراوان است و میتوان ادعای تواتر معنوی در این موضوع را مطرح کرد. برای ارزیابی این مطلب، میتوان به مجموعه روایاتی که در کتاب دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث، آورده شده است، مراجعه نمود که کتابی جامع، در موضوع آیات و احادیث درباره دنیا و آخرت است.[4]
اکنون مجموعه احادیث مربوط به امکانات و وسائل کسب سعادت و مسائل پیرامونی آنها را موردبررسی تفصیلیتر قرار میدهیم. همانگونه که پیشتر گفته شد، روایات فراوانی درباره سعادت دنیوی وجود دارد و موضوعات متفاوتی را مطرح کردهاند. به لحاظ روششناسی، این روایات، باید از هم تفکیکشده، طبقهبندی شوند.
چنانکه آمد، این امکانات، به دو بخش انسانی و غیرانسانی تقسیم میشوند. این کار، بر اساس روش یافتن تشابهات و تمایزات، صورت میگیرد. مواردی از روایات مربوط به سعادت دنیوی، بعد انسانی دارند و مواردی هم بعد غیرانسانی. به همین جهت، موارد متعدد و پراکنده را در این دو عنوان، طبقهبندی میکنیم تا مباحث، روشنتر و دقیقتر شوند.[5]
لذا بحث خود را در این دو بخش، پی میگیریم.
۱. امکانات انسانی
مراد از امکانات انسانی، عوامل انسانی سعادت دنیوی است. این عوامل نیز موارد متعددی را تشکیل میدهند. لذا بازهم با استفاده از همان روش، میتوان نظام میان آنها را یافت و سپس طبقهبندی نمود.
بررسی این روایات، نشان میدهد که در سه عنوان عمومیتر قابلطبقهبندیاند و البته یکی از عنوانها، خود، زیرمجموعههایی خواهد داشت. بنابراین، بر اساس روایات، امکانات انسانی سعادت را میتوان در سه گروه خانواده، دوست و همسایه، طبقهبندی نمود که در ادامه، به بررسی آنها میپردازیم.
بررسی این روایات، نشان میدهد که در سه عنوان عمومیتر قابلطبقهبندیاند و البته یکی از عنوانها، خود، زیرمجموعههایی خواهد داشت. بنابراین، بر اساس روایات، امکانات انسانی سعادت را میتوان در سه گروه خانواده، دوست و همسایه، طبقهبندی نمود که در ادامه، به بررسی آنها میپردازیم.
الف. خانواده
در هیچ روایتی بهطور صریح، از خانواده بهعنوان عامل سعادت، یاد نشده است؛ اما در شمار عوامل انسانی سعادت، اموری مانند: همسر، فرزندان و والدین، به چشم میخورند که میتوان آنها را در عنوان جامع خانواده، طبقهبندی کرد. همچنین برخی دیگر از عوامل نیز هرچند مستقیماً عامل انسانی به شمار نمیروند، اما جزو ملزومات خانوادهاند؛ مانند توان سرپرستی خانواده و ازدواج. لذا میتوان آنها را نیز در این زمره، قرارداد.
آنچه به لحاظ روششناختی مهم است، اینکه در مرحله نخست، اصل هر موضوعی باید موردتوجه قرار گیرد و سپس به ویژگیهای آن پرداخت؛ هرچند در روایات، این دو از یکدیگر جدا نشده باشند. این موردی است که ممکن است بهطور مکرر در احادیث، اتفاق بیفتد. لذا پژوهشگر باید مهارت لازم را در این زمینه به دست بیاورد.
شایانذکر است که از مباحث آتی، انتظار نداریم که تمام ابعاد زندگی انسانها را موردبررسی قرار دهد؛ زیرا موضوع تحقیق حاضر، سعادت است. به همین دلیل، مسائل در حد نیاز موضوع، مطرح میشوند.
آنچه به لحاظ روششناختی مهم است، اینکه در مرحله نخست، اصل هر موضوعی باید موردتوجه قرار گیرد و سپس به ویژگیهای آن پرداخت؛ هرچند در روایات، این دو از یکدیگر جدا نشده باشند. این موردی است که ممکن است بهطور مکرر در احادیث، اتفاق بیفتد. لذا پژوهشگر باید مهارت لازم را در این زمینه به دست بیاورد.
شایانذکر است که از مباحث آتی، انتظار نداریم که تمام ابعاد زندگی انسانها را موردبررسی قرار دهد؛ زیرا موضوع تحقیق حاضر، سعادت است. به همین دلیل، مسائل در حد نیاز موضوع، مطرح میشوند.
یک- ازدواج
اولین مسئلهای که در زندگی خانوادگی جای بحث دارد، ازدواج است. در برخی روایات، ازدواج یکی از اسباب سعادت، دانسته شده است. پیامبر خدا دراینباره میفرماید:
من تزوج فقد أعطی نصف السعادة.[6]
هرکس ازدواج کند، نیمی از سعادت به او عطاشده است.
ازدواج، دروازه خانواده محسوب میشود و برای رسیدن به همه نیکیهای خانواده، باید از دریچه ازدواج گذشت. اگر همسران برای یکدیگر، نقش لباس را بازی میکنند و باعث آرامش بخشیدن به یکدیگرند. این خیر و سعادت، با گذر از دریچهای به نام ازدواج، تحقق مییابد.
من تزوج فقد أعطی نصف السعادة.[6]
هرکس ازدواج کند، نیمی از سعادت به او عطاشده است.
ازدواج، دروازه خانواده محسوب میشود و برای رسیدن به همه نیکیهای خانواده، باید از دریچه ازدواج گذشت. اگر همسران برای یکدیگر، نقش لباس را بازی میکنند و باعث آرامش بخشیدن به یکدیگرند. این خیر و سعادت، با گذر از دریچهای به نام ازدواج، تحقق مییابد.
دو. همسر
در روایات متعددی، همسر، عامل سعادت، معرفیشده است. البته تعبیر همسر، بهتنهایی در روایات مربوط به سعادت، به کار نرفته است؛ بلکه معمولاً همراه با ویژگیهای دیگری، بهکاررفته است. این، به همان جهت است که پیشتر هم بدان اشاره شد که سعادت دنیوی، در راستای سعادت اخروی، تأمین میشود.
بعد از ازدواج، نخستین چیزی که باعث سعادت میگردد، همسر است. همسر، از مهمترین ارکان خانواده است که وجودش، مایه آرامش و سکون خانواده و کامل شدن خوشی زندگی، عقل و قلب میشود.[7] البته تحقق این مطلب، بسته به ویژگیهایی است که همسر باید داشته باشد. لذا در روایات درباره سعادت، ویژگیهای همسر نیز ذکرشدهاند که در ادامه، بدانها میپردازیم.
ادامه دارد...
منبع: سعادت و شادکامی از دیدگاه اسلام
نویسنده: حمزه عبدی
بعد از ازدواج، نخستین چیزی که باعث سعادت میگردد، همسر است. همسر، از مهمترین ارکان خانواده است که وجودش، مایه آرامش و سکون خانواده و کامل شدن خوشی زندگی، عقل و قلب میشود.[7] البته تحقق این مطلب، بسته به ویژگیهایی است که همسر باید داشته باشد. لذا در روایات درباره سعادت، ویژگیهای همسر نیز ذکرشدهاند که در ادامه، بدانها میپردازیم.
ادامه دارد...
منبع: سعادت و شادکامی از دیدگاه اسلام
نویسنده: حمزه عبدی
بیشتر بخوانید:
مهمترین عوامل سعادت دنیوی؛ خانواده (بخش دوم)
آشنایی با عوامل سعادت دنیوی و اخروی
مفهوم و ماهیت سعادت از منظر اسلام
شادی های معنوی ؛ باورها و آیینهای مذهبی
شادی پایدار و همیشگی ؛ پیامد بخشش دیگران
تقسیم بندی شادی از منظر دین اسلام
پی نوشت :
[1]. عوالی اللالی، ج ۱، ص ۲۶۷. نیز، ر.ک: الکافی، ج ۲، ص ۴۵۸، ح ۱۹؛ الأمالی، طوسی، ص ۵۲۷.
[2]. مصباح المتهجد، ص ۱۷۲، ح ۲۵۹.
[3]. الکافی، ج ۲، ص ۷۰، ح ۹.
[4]. ر.ک: دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث، محمد محمدی ریشهری، پژوهشگر همکار سید رسول موسوی، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم: دارالحدیث، ۱۳۸۴ ش، اول.
[5]. البته هر پژوهشگری ممکن است بهگونهای این طبقهبندی را صورت دهد. مهم این است که این کار، باید صورت گیرد و هر پژوهشگری برای خود، دلایلی دارد و از آن، دفاع خواهد کرد.
[6]. مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۵۴، ح ۱۶۳۵۲.
[7]. در گفتگوی امام صادق و با یکی از یارانش، آمده است: «... خمس خصال من فقد واحدة منهن لم یزل ناقص العیش زائل العقل مشغول القلب، فأوها صخه البدن، و الثانی الأمن، و الثالثة السعة فی الرزق، و الرابعة الأنیس الموافق. قلت: و ما الأنیس الموافق؟ قال: الزوجة الصالحة، و الولد الصالح، و الخلیط الصالح، و الخامسه و می تجمع هذه الخصال الدعة (الخصال، ص ۲۸۴، ح ۳۴؛ مکارم الأخلاق، ج ۱، ص ۴۳۷).