يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

مصطفی خمینی

مصطفی خمینی
حجت‏الاسلام والمسلمین آیت‏اللَّه حاج آقا مصطفى خمینى فرزند ارجمند زعیم‏الشیعه آیت‏اللَّه العظمى نایب‏الامام خمینى مدظله العالى یكى از افاضل بنام و مدرسین والامقام حوزه علمیه نجف اشرف و حوزه قم بوده‏اند كه در سن جوانى به مرگ مشكوك و اجل غیر غیر طبیعى از دنیا رفت و جهان علم و فضل را در سوگ خود نشانید معظم له در دوازدهم ماه رجب‏المرجب 1349 قمرى در شهرستان علمى و مذهبى قم به دنیا آمد و در بیت علم و تقوى پرورش یافته و پس از دوران كودكى و خواندن دروس ابتدائى به خواندن مقدمات و ادبیات پرداخته و دروس سطوح را از محضر آیات و مدرسین بزرگوارى چون آیت‏اللَّه حائرى و آیت‏اللَّه صدوقى و آیت‏اللَّه سلطانى و آیت‏اللَّه حاج شیخ عبدالجواد اصفهانى استفاده نمود و با آن قریحه سرشار و هوش و استعداد فطرى كه مخصوص بیت جلیل اوست در مدت كوتاهى از سطوح فارغ شده و در سن بیست و یك سالگى به درس خارج فقه آیت‏اللَّه العظمى بروجردى و درس اصول والد ماجدش و مرحوم آیت‏اللَّه محقق داماد شركت و از خرمن علوم آنان بهره‏هاى وافى برده و كم كم مشاربالبنان گردیده و خود حوزه درس مستقلى تشكیل و عده چشمگیرى به حوزه درس معقول و منقولش حاظر و از بیانات ایشان استفاده نموده تا در روز سیزدهم آبانماه 1343 برابر سوم ماه رجب 1384 قمرى ایشان را عمال سفاك رژیم منحوس پهلوى و عوامل سازمان امنیت (به قول خودشان) در منزل حضرت آیت‏اللَّه العظمى مرعشى نجفى مدظله غفلتا دستگیر و به شهربانى برده و از آنجا به تهران و به زندان (قزل قلعه) منتقل نمودند. اما داستان دستگیرى ایشان برخلاف تفسیر بعضى از مغرضین از این قرار است. چون در نیمه شب مزبور نایب‏الامام والد معظم ایشان را از قم مأمورین ساواك به امر مستقیم دربار و اربابانشان به تهران و یكسره به تركیه تبعید نمودند فرزند برومند مذكورش صبح آنروز براى مذاكره و مشاوره به منزل حضرت آیت‏اللَّه مرعشى نجفى مدظله آمدند و چون منزل نایب‏الامام در محاصره مأمورین ساواك بود و آن مرحوم هم تحت مراقبت شدید آنها بودند به مجرد ورودشان به منزل آقاى مرعشى منزل در محاصره عمال دولت از پلیس و سازمانیها و غیره قرار گرفت و آیت‏اللَّه مرعشى میهمان عزیز خود را به اندرون برده و هنوز چند لحظه‏اى نگذشته و مذاكره‏اى نشده كه دژخیمان و جلادان بدتر از لشكر چنگیز بدون در زدن از دیوار و بام منزل هجوم آورده كه آقازاده را دستگیر كنند آیت‏اللَّه العظمى مرعشى نجفى روحى فداه پیش آمده و فریاد زدند چه مى‏خواهید گفتند فلانى پسر فلانى را فرمودند ایشان میهمان من است و من نمى‏گذارم میهمان مرا ببرید گفتند دستور بردن شما را نداریم وگرنه مى‏بردیم. پس خواستند به اطاق مخصوص آقا وارد شوند. آقا جلوى آنها را گرفت پس آن بیشرفها از خدا و پیامبر (ص) شرم نكرده و از آن پیرمرد نورانى و مرجع بزرگوارى كه مبتلا به چندین كسالت قلب و فشار خون و قند و اعصاب بودند و هنوز هستند (عافاه‏اللَّه) از پله‏هاى اطاق به میان حیات منزل انداخته و آقازاده عزیز را در حالى كه میزبانش بیهوش افتاده بود جلب نموده و به شهربانى برده و از آنجا به تهران و زندان قزل قلعه برده و مدت پنجاه و هفت روز در آنجا بازداشت و سپس در روز سه‏شنبه 24 ماه شعبان مطابق هشتم دى ماه 1332 شمسى آزاد و به قم آمده و پس از یك روز مجددا جلب و تبعید به تركیه خدمت والد بزرگوارشان شدند. اما از آن طرف میزبان گرامى ایشان آیت‏اللَّه العظمى نجفى مرعشى كه چند ساعتى بیهوش بودند چندین روز به واسطه این حادثه فشار خونشان بالا رفته و به خطر افتاده و از طرف پزشكان ممنوع‏الملاقات شدند و ایشان پس از اندكى بهبودى كرارا مى‏فرمودند دوست داشتم مرا ببرند و میهمان مرا نبرند. آیت‏اللَّه زاده خمینى حدود ده ماه در خدمت والدشان در تبعیدگاه تركیه بسر برده و از ابحاث خصوصى علمى والدش استفاده مى‏نموده تا در تاریخ نهم جمادى‏الثانى 1385 قمرى از تركیه به عراق تبعید و با استقبال گرم حوزه علمیه نجف اشرف وارد به حرم امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیه‏السلام باب مدینه علم گردیده و رحل اقامت افكند و به تدریس فقه و اصول پرداخته و جمع كثیرى از فضلاء نجف اشرف از محضرش استفاده نموده تا در هفتم ذى‏قعده 1397 به مرگ مشكوكى از دنیا رفته و جهان فضل را غرق ماتم نموده و در حوزه‏هاى علمى نجف و قم را در سوك خود نشانید. نویسنده كه از قدیم افتخار دوستى و ارادت و علاقه به آن شهید بزرگوار را داشتم و در محرم و صفر 1390 قمرى كه از راه قطر به سوریه و از آنجا به عراق و نجف مشرف شدم مكرر توفیق دیدارشان را یافته و از ضیافت گرم ایشان برخوردار شدم بعد از نماز مغرب و عشاء شب هشتم ذى‏قعده كه عازم منزل بودم از جائى خبر نداشتم درب صحن مطهر به یكى از دوستانم برخورد كرده خبر ناگهانى این ضایعه اسفناك را داد پایم لغزیده و حال شوكى دست داد و هرگز باور نمى‏كردم كه نخل شكوفاى علم و فضل و صداقت و اخلاق و محاسن آدابى چون آیت‏اللَّه حاج آقا مصطفى خمینى عزیز در بهار زندگى به زمین افتاد و ستاره درخشان و چراغ فروزانى مانند او به این زودى غروب و یك جهان فضل و دانش را با خود به گور برد. یا كوكباً ما كان اقصر عمره و كذا تكون كواكب الاسحار در مرگ و شهادت این بزرگوار موج عجیبى سراسر ایران و بالخصوص در نجف و قم و تهران برخاست و طلیعه انقلاب ایران گردید و در واقع شهادت ناگهانى ایشان موجب حیات و نجات ایران و ملت محروم و مستضعف ایران از زیر بار استعمار و رژیم شاهنشاهى و دربدر و آواره شدن پهلوى گردید. به مجرد شیوع این فاجعه بازارها و كلیه دكاكین قم و تهران و سایر بلاد بسته و حوزه‏هاى علمى تعطیل و مجالس سوگوارى و فاتحه تشكیل و عموم مردم با دل سوزان و دیدگان اشك‏آلود شركت و صداى گریه و ناله مردم به خصوص علماء و فضلا و محصلین علوم دینیه بلند و همه مى‏گفتند خدا به داد دل نایب‏الامام رسیده و صبر جزیل و اجر جمیل مرحمت فرماید. شرح اثر این حادثه بسیار و در كتاب (شهیدى دیگر از روحانیت) منعكس و ثبت مى‏باشد خلاصه در تمام ایران مجالس عدیده منعقد و به یاد آن بزرگوار اشك مى‏ریختند. در آن هنگام سیل تلگرافات تسلیت از همه طبقات حتى از یاسر عرفات رهبر انقلابى فلسطینى محضر امام مخابره شده مراتب همدردى و تاثر عمیق خود را ابلاغ نمودند. آثار علمى آنجناب: 1- یكدوره كامل بیع در ده مجلد 2- كتابى در مبحث اجاره- این كتاب در یورش مأمورین شاه به منزل نایب‏الامام (خمینى) در قم به ضمیمه صدها كتاب خطى دیگر از تالیفات امام و غیره به یغما برده شد. 3- كتابى در مبحث نكاح 4- حاشیه بر عروه‏الوثقى مرحوم علامه طباطبائى سید محمدكاظم یزدى 5- كتاب اصول از اول تا مبحث استصحاب 6- تفسیر قرآن در حدود چهار هزار صفحه ناتمام 7- حاشیه‏اى بر اسفار مبارزات فقید سعید و قربانیهاى آن مرحوم آیت‏اللَّه حاج آقا مصطفى رحمه‏اللَّه. در مبازرات ایران از سال 1341 شمسى یكى از افراد فعال و پركار و متحرك روحانیون یود و در به حركت درآوردن نیروهاى اصیل و فعالیت و كوششهاى طاقت‏فرسائى داشت. در سال 1342 شمسى بعد از دستگیرى والد بزرگوارش در اثر هجوم وحشیانه جلادان شاه یكى از فرزندانش را از دست داد و نیز در حمله دیگرى كه دژخیمان دربار در سیزدهم آبانماه 1343 به منزل ایشان نمودند فرزند خردسال دیگرش كشته شد. آن مرحوم بارها مى‏فرمود كه در راه آزادى كشته‏هاى بسیار خواهیم داد و بالاخره پیروزى ثمره پایدارى است. مزار آن شهید مجاهد چون آن فقید دانشمند به مرگ غیر مترقبه ناگهانى مشكوكى از دنیا رفت و جنازه‏اش با یك دنیا تاثر از نجف براى تغسیل و تجدید عهد با جدش حضرت ابى‏عبداللَّه الحسین علیه‏السلام حمل به كربلا و پس از غسل با آب فرات و طواف در حرمین شریفین حضرت حسین و حضرت عباس علیهماالسلام با بیش از هفتاد اتوبوس تشیع و به نجف اشرف برگردانیده و با تجلیل كم سابقه‏اى از عموم طبقات و تعطیل بازار كلیه دكاكین نجف در معیت حضرت آیت‏اللَّه العظمى خوئى مدظله و تمام مراجع و آیات عظام نجف جز والد ماجدش كه اندكى تشیع نمودند (به اندازه تشیع‏هایى كه از دیگران مى‏كرد) به حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) آورده و پس از نماز خواندن آیت‏اللَّه خوئى و طواف حرم مطهر در میان انبوه اشك و ناله در ایوان مطهر در مقبره علامه مرحوم آیت‏اللَّه العظمى حاج شیخ محمدحسین غروى اصفهانى (كمپانى) در جنب مقبره علامه حلى به خاك رفت عاش سعیدا و مات سعیدا حشره‏اللَّه مع السعداء والصالحین


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.