کلود رینز
Rains, Claude
بازیگر (1889، لندن- انگلستان؛ 1967)
با نام ویلیام کلود رینز به دنیا آمد. پسر بازیگر و کارگردان سینما، فردریک ویلیام رینز، بود. کارش را از کودکی در سال 1900 روی صحنه تآتر با خوانندگی آغاز کرد. بعد به حرفه هایی مثل پیغام رسانی، سوفلوری و مدیریت صحنه پرداخت. در 1912، در سفری هم راه با گروه گرانویل بارکر به امریکا، نخستین کارش را در آن جا ارائه داد. از 1915 تا 1919 به خدمت هنگ اسکاتلندی لندن درآمد و به درجه سروانی رسید. پس از جنگ جهانی اول به صحنه بازگشت و مدتی نیز در آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک در لندن تدریس کرد. در 1926 با یک گروه سیار تآتری به امریکا آمد، همان جا ماند و به فعالیت های تآتری اش ادامه داد. در 1933 نخستین فیلمش را با نام مرد نامرئی بازی کرد. در 1938 به تابعیت امریکا درآمد. در 1954 نیز موفق شد در برودوی روی صحنه برود. چهار بار برای فیلم های آقای اسمیت به واشینگتن می رود، کازابلانکا، آقای اسکفینکتن و بدنان کاندیدای دریافت اسکار شد ولی هیچ گاه این جایزه را دریافت نکرد. شش بار ازدواج کرد و همسران اول و دومش، ایزابل جینز (از 1913) و مری همینگوی (چند ماه از سال 1920) بازیگر بودند.
رینز از موفق ترین بازیگران نقش های دوم در هالیوود بود که توانست در انواع مختلف نقش هایی که بازی می کرد، ترکیبی از آگاهی، دقت و «شخصیت» را به نمایش بگذارد. توانایی او در رفتن به فراسوی طبقه بازیگری نقش های دوم، جای گاه ویژه ای بین هم عصرانش- به عنوان یکی از معدود بازیگران نقش دومی که ستاره بود- برایش فراهم آورده بود. در میان سالی و پیش از این که در سینما بازی کند، بازیگر موفق صحنه های تآتر لندن و نیویورک بود. صدای متمایز و رسای او باعث شد تا نقش اول مرد نامرئی را به دست بیاورد و اگر چه چهره اش در فیلم خیلی کم دیده می شود، اما قدرت و توانایی او در استفاده از صدایش در فیلم، او را در هالیوود تثبیت کرد. در ضمن شهرت فردی او باعث می شد تا گاهی نقش های اصلی را نیز به عهده بگیرد. در ایفای نقش آدم های شرور و سمپاتیک به یک اندازه مهارت داشت و همین توانایی باعث شد تا در طول سال هایی که در خدمت برادران وارنر بود، از او استفاده های زیادی شود، بازی او در نقش «لویی رنو» در کازابلانکا و مأمور نازی در بدنام شاید از به یاد ماندنی ترین نقش هایش باشد. در چندین فیلم کنار بتی دیویس، در اوج فعالیت هایش در هالیوود، ظاهر شد (مثل حالا مسافر و آقای اسکفینگتن). تا آخر عمر یک حرفه ای تمام عیار باقی ماند.
از فیلم ها:
1920- خانه ات را بساز (گودوینز)؛ 1933- مرد نامرئی (ویل)، مردی که سرش را نجات داد (لودویگ)، روشن بین (الوی)، راز ادوین درود (واکر)، آخرین قرارگاه (بارتن و گاسنیه)؛ 1936- تعطیلی ربوده شده (کورتیز)، دل های تقسیم شده (بورزیگی)، آنتونی ادورس (لروی)؛ 1937- شاهزاده و گدا (کیتلی)، آنان فراموش نخواهند کرد (لروی)؛ 1938- پرچم های سفید (گلدینگ)، طلا جایی است که آن را پیدا کنی (کورتیز)، چهار دختر (کورتیز)، ماجراهای رابین هود (کورتیز)؛ 1939- چهار همسر (کورتیز)، دختران با شهامت (کورتیز)، خوارز (دیترله)، آنان از من یک مجرم ساختند (برکلی)، آقای اسمیت به واشینگتن می رود (کاپرا)، پسران آزادی (کورتیز)؛ 1940- خانمی با موی سرخ (برنهارت)، شاهین دریا (کورتیز)، آقای جوردان وارد می شود (ا. هال)؛ 1941- چهار مادر (کیتلی)، کینگز رو (س. وود)، مرد گرگ نما (واگنر)؛ 1942- حالا مسافر (راپر)، کازابلانکا (کورتیز)؛ 1943- شبح اپرا (لوبین)، همیشه و یک روز (ر. کلر و...)؛ 1944- آقای اسکفینگتن (و. شرمن)، مسیر مارسی (کورتیز)؛ 1945- سزار و کلئوپاترا (پاسکال)، این عشق ما (دیترله)؛ 1946- فریب (راپر)، بدنام (هیچکاک)؛ 1947- دور از سوء ظن (کورتیز)؛ 1948- دوستان پُر شور (د. لین)؛ 1949- خط شنی (دیترله)، آهنگ تسلیم (لایسن)؛ 1950- جایی که خطر هست (فارو)، برج سفید (تتسلاف)؛ 1951- محموله مهر و موم شده (ورکر)؛ 1953- قطار سریع السیر پاریس (فرنچ)؛ 1956- لیسبون (میلاند)؛ 1959- این زمین مال من است (هـ . کینگ)؛ 1960- دنیای گم شده (اروین آلن)؛ 1961- جنگ دنیاها (ماگریتی)؛ 1962- لارنس عربستان (د. لین)؛ 1963- آغاز افتخار (ب. ساگال)؛ 1965- بزرگ ترین داستان عالم (استیونز).