راسخون : اين تحليلگر در دومين روز از نخستين همايش "انقلاب اسلامي و مهدويت" با موضوع "انقلاب اسلامي منهاي مهدويت و مهدويت منهاي انقلاب اسلامي" در تشريح اين موضوع اظهار داشت: مهدويت بايد در درون خود داراي حرکت باشد و آنهايي که معتقدند بايد نشست تا آن حضرت ظهور کنند، سخت در اشتباهند.
وي افزود: اگر مهدويت انقلاب اسلامي نداشته باشد فلسفه غيبت زير سئوال مي رود و پرسش هايي از اين قبيل مطرح مي شود که اساساً چرا غيبت به وجود آمد؟ يا چرا بايد ظهور در زمان ما باشد؟ و ما چه ويژگي هايي نسبت به گذشتگان و آيندگان داشته و يا داريم؟
عباسي با تاکيد بر اينکه معناي انتظار به درستي فهم نشده است، گفت: حضرت حجت همانطور که در روايتي داريم که ائمه چراغ هدايت هستند، مانند فانوسي است که به کشتي نشينان راه را نشان مي دهد و ناخدايان کشتي ها هستند که بايد خود را در طوفان ها و تاريکي ها به ساحل امن آنان برسانند؛ بنابراين ما بايد به سمت آن حضرت برويم نه آنکه منتظر باشيم تا او بيايد.
وي درخصوص معني ظهور هم با اشاره به آيه "انّ الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم" تصريح کرد: ظهور در برابر بطون است و به همين دليل اگر بُطون جامعه لايق آن حضرت نشود، ظهوري اتفاق نمي افتد.
عباسي دين اسلام را دين حرکت عنوان کرد و افزود: برخلاف عقيده عده اي در دولت هاي سازندگي و توسعه سياسي که فکر مي کنند انقلاب ايران در 15 خرداد 42 آغاز شد و در سال 57 تمام شد و بايد آن را تثبيت کرد، انقلاب اسلامي از غدير خم شروع شد و تا زماني که پرچم آن به دست امام زمان برسد ادامه دارد.
اين تحليلگر سياسي با تقسيم بندي تاريخ شيعي به دو بخش نبوت و امامت، خاطرنشان کرد: ولايت فقيه در بخش امامت تاريخ شيعه قرار مي گيرد و 61 زعيمي که پس از غيبت کبري وجود داشته اند، هريک انقلابي را انجام داده اند که کمتر از انقلاب حضرت روح الله نيست.
وي با ارائه مثال هايي از انقلاب هاي ديگر زعماي اسلامي مانند تدوين نهج البلاغه و تربيت موذن شيعي، اولين حکم اجتماعي را مربوط به حکم آيت الله محقق کرکي که اصالتا لبناني بوده و در نجف سکونت داشته دانست و اظهار داشت: اين فقيه که مشروعيت شاه طهماسب را امضا کرد و همه زعماي ديگر طول تاريخ اگر نبودند و انقلاب خود را نمي کردند انقلاب اسلامي 57 رخ نمي داد.
عباسي با تاکيد بر اينکه همه انقلاب ها از جمله انقلاب امام خميني بر مبناي مهدويت بوده است، گفت: انقلاب رهبر معظم انقلاب به مراتب سنگين تر از انقلاب امام خميني است چراکه انقلاب امام راحل بيرون کردن شاه بود ولي انقلاب رهبري توليد علم درون ديني است.
وي با اشاره به اينکه برخي از افراد از انقلاب پشيمان شده اند و خواستار بازگشت به ليبراليسم و مارکسيسم هستند و از زير عباي برخي ياران امام ليبرال دموکرات مسلمان و يا سوسيال دموکرات مسلمان خارج مي شود، گفت: انقلاب اسلامي 4 پارادايم را پشت سر گذاشته است که اولين پارادايم آن پارادايم نفي است که امام طلايه دار آن بود و فرمود نه شرقي و نه غربي.
وي پارادايم دوم را پارادايم حيرت ناميد و اظهار داشت: در دهه دوم انقلاب بحث هاي سنت و مدرنيسم مطرح شد و دهه سوم نيز که دهه تفکيک است بحث از بشرگرايي و خداگرايي مظرح شده است و از سال گذشته هم پارادايم تشخيص که تقابل نور و ظلمت بر اساس آيت الکرسي در جامعه شکل گرفته و اين دوره از زمان را به تاريخ تبديل کرده است.
وي با تاکيد بر اينکه جريان روشنفکري جامعه ما همواره از توده مردم عقب تر بوده است، اظهار داشت: دعوا ها بر سر کفر و ايمان است و التهابات بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري براي برگرداندن افکار به سال 57 تا عده اي که زماني انقلابي بودند و امروز در اتاق هاي فکر اين جريانات در لندن مروج تفکرات ليبراليستي هستند، بگويند که ماهم شرقي هستيم و هم غربي و اشتباه کرديم که گفتيم نه شرقي و نه غربي.
وي قوانين راهنمايي و رانندگي را نمونه اي از خريد گناه دانست و اظهار داشت: ما همانند مسيحيان که به کليسا مي روند و گناهان خود را مي خرند گناه عبور از چراغ قرمز و ساير تخلفات راهنمکايي و رانندگي را مي خريم و به نوعي مي توان گفت که ما در زندگي شخصي ديندار ولي در زندگي اجتماعي سکولار هستيم.
/2759/
جذب خبرنگار افتخاري