جالب اينجاست كه او در اين بيانيه به امام خميني هم استناد ميكند. اتفاقا من هم ميخواهم به سخنان امام خميني درباره بسيج و بسيجي اشاره كنم و تفاوت ديدگاه ميرحسين موسوي را با امام نشان بدهم. البته در بعضي موارد هم با ايشان موافق هستم، فقط در نتيجهگيري با وي مشكل دارم. مثلا موسوي ميگويد بسيجي نبايد مقابل ملت قرار بگيرد كه من هم موافقم. نه تنها بسيجي، بلكه هيچ كس ديگري هم نبايد در برابر مردم قرار بگيرد. خود امام خميني هم هرگز در برابر مردم قرار نگرفت. اما سوال اينجاست كه چرا آقاي موسوي، خودش در برابر مردم و آراي مردم قرار گرفت؟!
موسوي ميگويد:«بسیجی كه از دوستی مردم لذت ببرد؛ بسیجی که به دنبال رفاقت و محبت و یگانگی مردم باشد» باز هم موافقم. اصلا مگر ميشود بسيجي را از مردم جدا كرد؟ بسيجيها كه از فضا نيامدهاند، همين مردم عادي هستند. اتفاقا در ادبيات امام خميني و آيت الله خامنهاي هم هيچ وقت شاهد جدا كردن مردم و بسيجيها نيستيم، اما آقاي موسوي در بيانيه خود، مردم و بسيجيها را رودرروي هم ميداند!
موسوي ميگويد بسيج نبايد جناحي شود. صددرصد موافقم. بسيج از ابتدا هم وامدار هيچ جناحي نبود نه چپ و نه راست. بسيج پشتيبان انقلاب اسلامي بود و هست و خواهد بود. اينكه امروز برخي آدمها، به بسيج تهمت ميزنند، نه بخاطر جناحي بودن بسيج، بلكه بخاطر جناحي بودن خودشان است. از انقلاب فاصله گرفتهاند و وقتي بسيج را ميبينند كه همچنان از آرمانهاي انقلاب و نظام دفاع ميكند، به آن تهمت جناحي بودن ميزنند.
موسوي ميگويد:«قرار بود رفتار و اندیشه بسیجی در مردم اثر کند، نه آن که قدرت بسیج بر سر مردم فرود آید» احتمالا ميرحسين عزيز عمدا و يا سهوا يادش رفته كه اين سبزپوشان حامي وي بودند كه در آن راهپيمايي صلح و صفا، به پايگاههاي بسيج حمله كردند و از ديوار آن بالا رفتند و آنجا را به آتش كشيدند!
موسوي ميگويد:«امام بسیج را به عنوان ابزاری برای قدرت حاکمان نمیخواست، بلکه نهادی برای قدرت مردم میدید تا حاکمیت آنان بر سرنوشتشان تضمین نماید.» موسوي عزيز، قربان صفايت شوم الهي! باز هم بازي با كلمات؟ قدرت حاكمان در مقابل قدرت مردم؟ حالا كه شما بعد از 20 سال غيبت، دوباره پيدايتان شده و در انتخابات شكست خورديد، پس نتيجه ميگيريم حاكمان در برابر مردم ايستادهاند؟ اولا طبق نظر امام، رمز ماندگاري و بقاي انقلاب اسلامي، حضور بسيجيها در همه عرصهها است: «اگر بر كشورى نواى دلنشين تفكر بسيجى طنين انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد» و برهمين اساس امام ميفرمايد: «شما در جنگ تحميلى نشان داديد كه با مديريت صحيح و خوب مىتوان اسلام را فاتح جهان نمود. شما بايد بدانيد كه كارتان به پايان نرسيده است، انقلاب اسلامى در جهان نيازمند فداكاريهاى شماست و مسئولين تنها با پشتوانه شماست كه مىتوانند به تمامى تشنگان حقيقت و صداقت اثبات كنند كه بدون امريكا و شوروى مىشود به زندگى مسالمت آميز توأم با صلح و آزادى رسيد. حضور شما در صحنهها موجب مىشود كه ريشه ضد انقلاب در تمامى ابعاد از بيخ و بن قطع گردد»
موسوي ميگويد:«قرار نبود بسیج به دستگاهی تبدیل شود که اختیار انتخاب و آزادی رای را از مردم بستاند!» جل الخالق! درست خواندهايم؟ موسوي از اختيار مردم و آزادي راي ميگويد؟ مگر اين همان كسي نيست كه در برابر انتخاب مردم و آراي مردم ايستاد؟ پس چرا الان از ضرورت احترام به آراي آنها ميگويد؟ آقاي موسوي شوخي ميفرماييد.
موسوي ميگويد:«شما خود با مردمید و از مردمید. مفاهیمی که فطرت مردم آنها را میپسندد چرا باید در نزد برخی از دوستان بسیجی ما نفرت ایجاد کند؟» احتمالا منظور آقاي موسوي همان شعار «نه غزه، نه لبنان و جمهوري ايراني» است كه بسيجيها از آن نفرت دارند!
موسوي ميگويد:«کدام عیب و کاستی در آرزوهای امام برای بسیج وجود داشت که از آنها کناره گرفته شود؟» آقاي موسوي گرامي! اگر شما عيب و كاستي در آرزوهاي امام ميبينيد، حرفي نيست، ما عيبي نميبينيم. پس بياييد و آرزوهاي امام را براي بسيج با هم مرور كنيم و قضاوت كنيم چه كسي از آرزوهاي امام فاصله گرفته است؟ ما يا شما؟:
«ملتى كه در خط اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله- و مخالف با استكبار و پول پرستى و تحجرگرايى و مقدس نمايى است، بايد همه افرادش بسيجى باشند و فنون نظامى و دفاعى لازم را بدانند، چرا كه در هنگامه خطر ملتى سربلند و جاويد است كه اكثريت آن آمادگى لازم رزمى را داشته باشد. اگر بر كشورى نواى دلنشين تفكر بسيجى طنين انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد و الّا هر لحظه بايد منتظر حادثه ماند. بسيج بايد مثل گذشته و با قدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد. امروز يكى از ضروريترين تشكلها، بسيج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دينى و دانشجويان دانشگاهها بايد با تمام توان خود در مراكزشان از انقلاب و اسلام دفاع كنند و فرزندان بسيجىام در اين دو مركز، پاسدار اصول تغييرناپذير «نه شرقى و نه غربى» باشند. فرزندان انقلاب به هيچ وجه نگذارند ايادى امريكا و شوروى در آن دو محل حساس نفوذ كنند. تنها با بسيج است كه اين مهم انجام مىپذيرد. مسائل اعتقادى بسيجيان به عهده اين دو پايگاه علمى است. حوزه علميه و دانشگاه بايد چهارچوبهاى اصيل اسلام ناب محمدى را در اختيار تمامى اعضاى بسيج قرار دهند. بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامى باشند و اين شدنى است، چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامى نيست، بايد هستههاى مقاومت را در تمامى جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد.»
آقاي موسوي عزيز! يكي از بزرگترين دلايل ما براي اثبات جناحي نبودن بسيج اين است كه اين نهاد مقدس هرگز به خاطر چپ و راست كاري را انجام نداد، بلكه دستورات را تنها و تنها از يك نفر گرفت، مستقيما از زبان امام خميني. بسيجيهاي واقعي هرگز شك و ترديدي در دلشان نسبت به امام خميني ايجاد نشد و حتي يك لحظه هم با خودشان فكر نكردند كه آيا حق با امام خميني است يا آقاي منتظري! آقاي نخست وزير دوران امام كه براي اثبات امروزت، خودت را فرزند امام معرفي ميكني، نامه نوشتنت به منتظري را فراموش نكردهايم! پس لطفا از امام حرف نزن.
من اهل شعار دادن نيستم اما شما بهتر از هركسي ميدانيد كه بسيج فرمانش را مستقيما از امام ميگيرد نه شما. خود امام گفته است كه پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكتتان آسيبي نرسد. ولايت فقيه، يك مفهوم است، يك شخص نيست، اما شما يك شخص هستيد آقاي موسوي. امام هرگز نگفت كه گوش به فرمان ميرحسين موسوي باشيد!
البته امام خميني درباره شخص شما تعبيرات جالبي دارد:«نامه استعفاى شما باعث تعجب شد. حق اين بود كه اگر تصميم بدين كار داشتيد، لااقل من و يا مسئولين رده بالاى نظام را در جريان مىگذاشتيد. در زمانى كه مردم حزب اللَّه براى يارى اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه مىبرند چه وقت گله و استعفا است… همه بايد به خدا پناه بريم؛ و در مواقع عصبانيت دست به كارهايى نزنيم كه دشمنان اسلام از آن سوء استفاده كنند. مردم ما از اينگونه مسائل در طول انقلاب زياد ديدهاند، اين حركات هيچ تأثيرى در خطوط اصيل و اساسى انقلاب اسلامى ايران نخواهد داشت!»
تفسير سادهي جواب تند امام به شما اينست كه اولا شما باعث ناراحتي امام شديد. ثانيا در سختترين شرايط كه مردم به فكر اسلام بودند، شما به فكر خودتان بوديد. ثالثا با عصبانيت خود بهانه به دست دشمنان اسلام داديد. از همه مهمتر اينكه امام در برابر اين اقدام شما ميگويد:«مردم ما از اينگونه مسائل در طول انقلاب زياد ديدهاند، اين حركات هيچ تأثيرى در خطوط اصيل و اساسى انقلاب اسلامى ايران نخواهد داشت» پس بي خود به خودتان زحمت ندهيد!