اشرافی گری، بی توجهی به محرومان؛ آفت های عدم تحقق آرمان های انقلاب اسلامی

در واقع تا زمانی که مسیولان جامعه ی اسلامی ،خود اسلامی نشده اند و یدک کش عناوینی چون اشرافیت ، اختلاس ، عدم تخلق به اخلاق اسلامی ،دشمن گرایی و وابستگی و ... باشند بدیهی است اولا اسلامی در جامعه پیاده نمی شود و ثانیا به طریق اولی نمی توان انتظار داشت تا مردم جامعه به سبک زندگی اسلامی روی آورند .
سه‌شنبه، 17 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما
اشرافی گری، بی توجهی به محرومان؛ آفت های عدم تحقق آرمان های انقلاب اسلامی

 در واقع تا زمانی که مسیولان جامعه ی اسلامی ،خود اسلامی نشده اند و یدک کش عناوینی چون اشرافیت ، اختلاس ، عدم تخلق به اخلاق اسلامی ،دشمن گرایی و وابستگی و ... باشند بدیهی است اولا اسلامی در جامعه پیاده نمی شود و ثانیا به طریق اولی نمی توان انتظار داشت تا مردم جامعه به سبک زندگی اسلامی روی آورند .

یکی از انگیزه ها و شعار های اصلی انقلابیون در انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران در سال 1357،اسلام خواهی و تحقق و اجرای اسلام در عرصه های مختلف زندگی مردم بود و اتفاقا حضرت امام خمینی (ره)که بنیان گذار انقلاب اسلامی بودند انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی را بستری جهت تحقق اسلام بر می شمردند و بر آن تاکید می نمودند و از طرفی دیگر هم  مقام معظم رهبری بارها هدف از انقلاب اسلامی را تشکیل تمدن نوین و جهانی اسلامی و زمینه سازی ظهور منجی عالم بشریت بر شمرده اند .

حال که می دانیم  هدف انقلاب اسلامی اجرای اسلام عزیز و رشد و اعتلای آن بوده است و در واقع انقلاب شکوهمند اسلامی ما بدون اجرای اسلام اصالتی ندارد لذا  باید نسبت به اجرای دستورات اسلامی در عرصه های مختلف جامعه حساس بوده و اتفاقات مختلف را با مولفه های اسلامی بسنجیم و نسبت به رفع قصورات اهتمام جدی بورزیم .  یکی از موضوعات مهمی که در مبانی دینی ما به شدت مورد تاکید قرار گرفته است و اتفاقا در جامعه ی امروز ما موضوعی مبتلا به است مسیله ی چگونگی رفتار و سبک زندگی مسیولین حکومت اسلامی است . در این رابطه به ذکر دو حدیث شریف می پردازیم :

رسول گرامی اسلام (ص): الناس علی دین ملوکهم : یعنی مردم بر دین پادشاهان و بزرگان خویش هستند .

 امیرالمومنین (ع): الناس بأمرائهم أشبه منهم بآبائهم» یعنی مردم به  حاکمان و صاحبان امرشان بیشتر شباهت دارند تا به پدرانشان .

در احادیث فوق پیامبر گرامی اسلام(ص) و امیرالمومنین(ع) به اهمیت سبک زندگی مسیولان حکومت ها و تاثیر آنها در زندگی مردم اشاره می فرمایند که البته عقل هم به راحتی در می یابد که علت این بیانات شریف چیست . در واقع تا زمانی که مسیولانن جامعه ی اسلامی ،خود اسلامی نشده اند و یدک کش عناوینی چون اشرافیت ، اختلاس ، عدم تخلق به اخلاق اسلامی ،دشمن گرایی و وابستگی و ... باشند بدیهی است اولا اسلامی در جامعه پیاده نمی شود و ثانیا به طریق اولی نمی توان انتظار داشت تا مردم جامعه به سبک زندگی اسلامی روی آورند . قران کریم و سنت معصومان (ع) مولفه های بسیاری را در عرصه های مختلف ارایه داده اند که مسیولان کشور باید بدان مراجعه نمایند و خود را متخلق به آن اخلاق و مودب به آن آداب گردانند اما بنا به اهمیت این موضوع و نیازمندی شدید برخی مسیولان به این مبانی اصیل به ذکر چند نمونه از سیره ی امیرالمومنین امام علی (ع) می پردازیم :

1-پشتیبانی از حق و اهتمام به اجرای کامل آن با تمام وجود :

 از ویژگی های آن حضرت(ع)، نداشتن سازش با مخالفان حق و عدل و برخورداری از قاطعیت انقلابی در راه انجام وظیفه بود. خود آن حضرت(ع) می فرماید: به جان خودم سوگند، در نبرد با کسی که مخالفت حق کند و راه گمراهی پیش گیرد، نه مداهنه و سازش می کنم نه سستی)نهج البلاغه، الخطب: 24(و در  جایی دیگر می فرماید: در تمامی زندگی من، نقطه سیاهی نیست تا عیب جویان و اشاره کنندگان با چشم و ابرو اشاره کنند و سخنی گویند. خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بستانم و نیرومند نزد من ناتوان است تا حق دیگران را از او بازگیرم. ما با تمام وجود به قضای الهی خشنود و در برابر فرمانش تسلیم هستیم) نهج البلاغه، الخطب: 37( آن حضرت(ع) به آنچه می گفت عمل می کرد و از همین رو، قاطعیت، در اجرای حق و عدالت و  پشتیبانی از مظلوم در برابر ظالم از ویژگی های «حکومت علوی» بود. هرچند اجرای دقیق عدالت، به کام دنیا خواهان خوش نمی آمد و عده ای از او می رنجیدند، اما دلخوشی آن حضرت این بود که خدایش از او راضی است. آن حضرت(ع) می فرماید سخن گفتن از عدل و حق آسان ولی عمل بدان سخت و دشوار است.
 
2-رضایت خداوند اصل اساسی در سیاست علوی:

 امیرمؤمنان(ع) جز برای رضایت خداوند گامی برنداشت و بر آن بود تا با خداوند در حالت «راضیه مرضیه»  , با نفسی مطمئن ملاقات کند. )فجر، آیات 27 تا 30(   اینگونه است که در دوره جاهلیت و اسلام هرگز از این اصل در هیچ یک از سیاست هایش عدول نکرد. آن حضرت(ع) درباره این راهبرد اساسی در سیاست عمومی خویش می فرماید: به خدا سوگند، من همواره در زمره پیشتازان این حرکت بودم تا روزی که جبهه دشمن تار و مار شد و جاهلیت از صحنه بیرون رفت، بی آنکه کمترین ضعف یا ترسی داشته باشم و امروز نیز در همان راستا قدم برمی دارم و تصمیم دارم باطل را بشکافم تا حق از پهلوی آن بیرون آید. مرا با قریش چه کار؟ که دیروز در موضع کفر بودند و با آنان جنگیدم و امروز نیز که گرفتار فتنه و انحراف شده اند به پیکارشان خواهم خاست. من همانگونه که دیروز با آنان برخورد کردم امروز نیز همانم(نهج البلاغه، خ 33) همین سیاست است که دیگران را به دشمنان وی تبدیل کرد و  اجازه ندادند تا به عنوان خلیفه خدا و پیامبر(ص) بر منصب ولایت الهی خود در ظاهر قرار گیرد و او را از ولایت ظاهری و خلافت دنیوی محروم کردند. در حقیقت تنها گناه امام(ع) از نظر دیگران همان سازش ناپذیری و سیاست راهبردی رضایت خدا است. همین رضایت جوئی خداوند و عدم تکیه و اعتماد به غیر خدا موجب می شود تا ایشان به جنگاوری بی باک تبدیل شود و در زمان تنزیل و تاویل از مشرکان و منافقان نهراسد. حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمود:. .. و از شگفتی های زمانه این است که - شامیان- به من پیام داده اند که خود را برای مقابله با سرنیزه ها آماده کنم و برای ضربه های شمشیر شکیبا باشم، مادران گریان به سگوشان بنشینند! تاکنون کسی مرا با دعوت به جنگ تهدید نکرده است و از زخم های نیزه و شمشیر هراسی نداشته ام، چرا که بر یقین به پروردگارم تکیه دادم و دینم را زنگار شبهه نیالوده است(نهج البلاغهْ خ 22)

3- عدالت خواهی و عدالت محوری:

 از دیگر سیاست های راهبردی امام علی(ع) در سبک زندگی ایشان عدالت خواهی و عدالت محوری است. همین عنصر نیز بسیاری را از وی و حکومتش دور می کند؛ زیرا اجرای عدالت در حق خود و خویشان بسیار سخت و دشوار است؛ این در حالی است که آموزه های اسلامی تاکید دارد که عدالت را حتی در حق دشمنان چنان اجرا کنید که به وی ظلمی روا نشود و به خاطر خویشان و دوستی با افراد از عدالت عدول نکنید( مائده، آیه 8؛ انعام، آیه 152) سیاست های عدالتی امیرمومنان(ع) بر بی تقوایان سخت می آمد؛ زیرا از نظر قرآن عدالت نزدیک ترین حالت به تقوای الهی است. (همان) در روایت است آنگاه که حضرت امیر به دلیل رعایت مساوات در تقسیم بیت المال مورد عتاب قرار گرفت فرمود: آیا به من امر می کنید و اصرار می ورزید تا پیروزی را به بهای ستم بر کسانی که مسئولیت سرپرستی آنها بر دوشم نهاده شده است به دست آورم؟ به خدا سوگند که تا روزگار در گردش است و ستارگان آسمان در پی هم حرکت می کنند، چنین کار ناروایی نخواهم کرد. اگر این مال، ثروت شخصی من بود در تقسیم آن مساوات را رعایت می کردم، چه رسد به اینکه مال، مال الله است(نهج البلاغهْ، خ 124) آن امام را تندیس عدالت می گویند؛ چنان که خود می فرماید: به خدا سوگند  اگر اقلیم های هفت گانه زمین را با هر چه در زیر آسمان آنها است به من دهند تا خدا را در حد گرفتن پوست جوی از دهان موری نافرمانی کنم، نخواهم کرد. چرا که این دنیای شما در نزد من از برگ نیم جویده ای در دهان ملخی ناچیزتر است. علی را با نعمت های فناپذیر و لذت های گذرا و ناپایدار چه کار(نهج البلاغهْ، خ 222)

 4-همدردی با مردم و یاوری محرومان:

 گرایش به مردم و روحیه مهرورزی به آنان، از ویژگی های رهبران الهی است. بر اساس آموزه های قرآنی مومن باید مهارت همدلی و همدردی را بیاموزد و نسبت به دیگران اجرا کند. این که خداوند یکی از ویژگی های اهل ایمان و نماز را کمک به محروم و سائل دانسته در همین چارچوب است( ذاریات، آیات 19 و 20؛ معارج، آیات 24 و 25) کمک و انفاق و اطعام به دیگران و احسان به مردمان از اصولی است که در اسلام بسیار مورد تاکید است و رهبران الهی به عنوان  الگوهای حسنه باید در این امور پیشگام باشند چنانکه بودند و هستند. مغیرهًْ - الضبی - می گوید: علی(ع) به موالی - شهروندان غیر عرب و بردگان آزاد شده - تمایل بیشتری داشت و نسبت به آنان مهربانتر بود. در صورتی که - خلیفه دیگر به شدت از آنان دوری می گزید و پرهیز می کرد(الغارات: ص 341)درباره همدردی آن حضرت(ع) با مردم می توان به این سخن آن حضرت استناد کرد که فرمود: هیهات که هوی و هوسم بر من چیره شود و شکم بارگی به گزینش طعام های لذیذ وادارم کند، در حالی که چه بسا در یمامه و یا حجاز کسانی باشند که امید دستیابی به قرص نانی نداشته و خاطره ای از سیری ندارند و هرگز مباد که من با شکم پر بخوابم در حالی که شاید پیرامون من شکم های به پشت چسبیده و جگرهای سوخته باشد (نهج البلاغهًْ، نامه: 45)    بی خبری مسئولان حکومتی از وضع زندگی مردم جامعه، ناپسند است. در حکومت های غیرمردمی، حاکمان به راحتی و رفاه خود می اندیشند و همه وسایل آسایش را برای خود و بستگان خویش فراهم می کنند و به رنج و محرومیت و گرسنگی و نیاز طبقات محروم توجهی ندارند. حضرت علی(ع) این شیوه را از شأن حکومت اسلامی دور می داند و به یاد گرسنگان جامعه در دور افتاده ترین مناطق است.

 5-ساده زیستی:

 آن حضرت(ع) با آن که درآمد خوبی از کار و تلاش خویش در زمین ها و نخلستان ها داشت، ولی همه آنها را در راه خدا انفاق می کرد و خود بهره ای نمی برد. در دوران عزلت از سیاست و در اوج قدرت یکسان زیست و تفاوتی در زندگی اش پدید نیامد و به سوی تجملات نرفت، با آن که وضع مسلمانان در آن دوره خوب بود و اقتصاد شکوفایی داشتند، ایشان به کمترین چیزها قناعت می کرد و بسیار ساده می زیست. حضرت خود در این باره فرموده است: به خدا سوگند تن پوش خود را چندان وصله کرده ام که از وصله کننده اش شرم دارم. روزی گوینده ای به من گفت: آیا زمان دور افکندن آن فرا نرسیده است؟ و من گفتم: دور شو، که هنگام بامداد، از مردم شب رو سپاسگزاری می شود (یعنی نتیجه این رنج من در آینده مورد تمجید قرار خواهد گرفت). امیرالمومنین(ع) پنج سال حکومت کرد و در طول این مدت آجری بر آجر و خشتی روی خشت ننهاد و زمینی را به خود اختصاص نداد و درهم سفید و دینار سرخی به ارث نگذاشت(المناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص95) . امام علي (ع) ميفرمايند: «خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و ندارى تنگدست را به هيجان نياورد، و ثروتمند را به طغيان نكشاند.»(خطبه209 ،نهج البلاغه )

رهبر انقلاب نيز در اين زمينه مي فرمايند: «يک وقت هست که ما در زندگي شخصي خود مثلاً حرکت اشراف گونه اي داريم بين خودمان و خدا؛ که اگر حرام باشد، حرام است؛ اگر مکروه باشد، مکروه است؛ اگر مباح باشد، مباح است؛ اما يک وقت هست که ما جلوي چشم مردم يک مانور اشرافيگري ميدهيم؛ اين ديگر مباح و مکروه ندارد؛ همه اش حرام است؛ بهخاطر اينکه تعليم دهنده ي اشرافيگري است به: اولاً زيردستهاي خودمان، ثانياً آحاد مردم به اين کار تشويق ميشوند. ما نبايد مردم را به اين کار تشويق کنيم. ممکن است در داخل جامعه کساني پولدار باشند و ريخت و پاش کنند - البته اين کار بدي است، ولي به خودشان مربوط است - اما ريخت و پاش ما اولاً از جيبمان نيست، از بيتالمال است؛ ثانياً ريخت و پاش ما مشوق ريخت و پاش ديگران است. واقعاً "النّاس علي دين ملوکهم". ملوک در اينجا به معني پادشاهان نيست که بگوييم ما پادشاه نداريم؛ نه، ملوک شماها هستيد؛ النّاس علي دين ماها.»(8/6/84)

امام خميني(ره) نيز پيرامون ضرورت ساده زيستي مسئولان مي فرمايند: «آن روزى كه دولت ما توجه به كاخ پيدا كرد، آن روز است كه بايد ما فاتحه دولت و ملت را بخوانيم. آن روزى كه رئيس جمهور ما خداى نخواسته، از آن خوى كوخ‏نشينى بيرون برود و به كاخ‏نشينى توجه بكند، آن روز است كه انحطاط براى خود و براى كسانى كه با او تماس دارند پيدا مى‏شود. آن روزى كه مجلسيان خوى كاخ‏نشينى پيدا كنند خداى نخواسته، و از اين خوى ارزنده كوخ‏نشينى بيرون بروند، آن روز است كه ما براى اين كشور بايد فاتحه بخوانيم. ما در طول مشروطيت از اين كاخ‏نشينها خيلى صدمه خورديم. مجلسهاى ما مملو از كاخ‏نشين بود و در بينشان معدودى بودند كه از آن كوخ‏نشينها بودند، و همين معدودى كه از كوخ‏نشينها بودند از خيلى از انحرافات جلو مى‏گرفتند و سعى مى‏كردند براى جلوگيرى. آن روزى كه توجه اهل علم به دنيا شد و توجه به اين شد كه خانه داشته باشم چطور، و زرق و برق دنيا خداى نخواسته در آنها تأثير بكند، آن روز است كه بايد ما فاتحه اسلام را بخوانيم.» (صحيفه امام، ج‏17، ص 377)

دولت اسلامي بايد سيره حکومتي علي(ع) را شاخص خود قرار دهد که مي فرمايد: «من اگر مى‏خواستم، مى‏توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته‏هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذيذ برگزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم‏هايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد. آفريده نشده‏ام كه غذاهاى لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد، چونان حيوان پروارى كه تمام همّت او علف، و يا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پر كردن شكم بوده، و از آينده خود بى خبر است. آيا مرا بيهوده آفريدند آيا مرا به بازى گرفته‏اند آيا ريسمان گمراهى در دست گيرم و يا در راه سرگردانى قدم بگذارم.»(نامه45)

 در ساده زیستی حضرت امیر (ع) همین بس که در نامه ای به عثمان بن حنیف می فرمایند : أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَی مِنْ دُنْیاهُ بِطِمْرَیهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیهِ:آگاه باشید که امام شما از تمام دنیایش به دو جامه كهنه، و از خوراكش به دو قرص نان قناعت نموده.

 6-تذکر جدی به کارگزاران اشرافی :

 اميرالمؤمنين(ع) در پاسخ به شريح (که از مسئولين حکومت بود) و خانه اي با قيمت گزاف خريده بود، با نگاه خشم آلودي فرمود: «اى شريح! به زودى كسى به سراغت مى‏آيد كه به نوشته‏ات نگاه نمى‏كند، و از گواهانت نمى‏پرسد، تا تو را از آن خانه بيرون كرده و تنها به قبر بسپارد. اى شريح! انديشه كن كه آن خانه را با مال ديگران يا با پول حرام نخريده باشى، كه آنگاه خانه دنيا و آخرت را از دست داده‏اى. اما اگر هنگام خريد خانه، نزد من آمده بودى، براى تو سندى مى‏نوشتم كه ديگر براى خريد آن به درهمى يا بيشتر رغبت نمى‏كردى، آن سند را چنين مى‏نوشتم: اين خانه‏اى است كه بنده‏اى خوار آن را از مرده‏اى آماده كوچ خريده، خانه‏اى از سراى غرور، كه در محلّه نابود شوندگان و كوچه هلاك شدگان قرار دارد. اين خانه به چهار جهت منتهى مى‏گردد: يك سوى آن به آفت‏ها و بلاها، سوى دوّم آن به مصيبت‏ها، و سوى سوم به هوا و هوس‏هاى سست كننده، و سوى چهارم آن به شيطان گمراه كننده ختم مى‏شود، و در خانه به روى شيطان گشوده است. اين خانه را فريب خورده آزمند، از كسى كه خود به زودى از جهان رخت برمى‏بندد، به مبلغى كه او را از عزّت و قناعت خارج و به خوارى و دنيا پرستى كشانده، خريدارى كرده است. هرگونه نقصى در اين معامله باشد، بر عهده پروردگارى است كه اجساد پادشاهان را پوسانده، و جان جبّاران را گرفته، و سلطنت فرعون‏ها چون «كسرى» و «قيصر» و «تبّع» و «حمير» را نابود كرده است.

 آنان كه مال فراوان گرد آورده و بر آن افزودند و آنان كه قصرها ساخته و محكم كارى كردند، طلا كارى كرده و زينت دادند، فراوان اندوختند و نگهدارى كردند و به گمان خود براى فرزندان خود باقى گذاشتند، همگى آنان به پاى حسابرسى الهى، و جايگاه پاداش و كيفر رانده مى‏شوند؛ آنگاه كه فرمان داورى و قضاوت نهايى صادر شود «پس تبهكاران زيان خواهند ديد». به اين واقعيّت‏ها عقل گواهى مى‏دهد هرگاه كه از اسارت هواى نفس نجات يافته، و از دنيا پرستى به سلامت بگذرد.»(نامه3،نهج البلاغه )
 
7- حلال خواری و خشنودی خدا و پیامبر:

 از مهمترین ویژگی هایی که یک انسان مومن را از غیر مومن متمایز می کند همین اموری است که حضرت صادق(ع) در این حدیث فرموده است: به خدا سوگند علی بن ابی طالب(ع) تا روزی که از این دنیا رفت مال حرامی نخورد و هیچگاه بر سر دو راهی - که هر دو راه مورد خشنودی خدا باشد- قرار نگرفت مگر اینکه پرزحمت ترین آنها را برگزید و هر حادثه مهمی که برای پیامبر خدا پیش می آمد - به دلیل اعتمادی که به علی داشت- از او کمک می گرفت. در میان این امت هیچ کس نتوانست همانند علی(ع) راه پیامبر را- بی کم و کاست- طی کند و با این همه تلاش و کوشش، همواره چون بیمناکان کار می کرد، چشمی به بهشت و چشم دیگر بر آتش داشت، از سویی امیدوار پاداش بهشت و از سوی دیگر هراسناک از کیفر آتش بود. (الارشاد، ص 255) ابن عباس نیز درباره طالب رضای حق بودن ایشان می گوید: علی(ع) در تمامی کارهای خود همواره در پی رضایت الهی بود و به همین جهت «مرتضی» نامیده شد(المناقب، ج 3، ص 110)

8- پیشتاز در عمل نیک و خیر:

قرآن از سرعت و سبقت گیری مومنان در کارهای نیک و خیر سخن به میان آورده و آنان را تشویق می کند(بقره، آیه 148؛ مائده، آیه 48) اسوه های ایمان و عمل همواره در  هر کار خیر و نیکی پیشگام بوده و هستند. امیرالمؤمنین(ع) درباره خود می فرماید: ای مردم! به خدا سوگند من هرگز شما را به هیچ طاعتی فرا نمی خوانم مگر آنکه خود بر شما - در عمل به آن - پیشی می جویم و از هیچ گناهی نهی نمی کنم - مگر آنکه پیش از شما، خود را از عمل به آن بازمی دارم(نهج البلاغهْ، خ 173)

 9-کار و تلاش:

 آن حضرت(ع) با توجه به موقعیت های زندگی کاری را انجام می داد که نیاز جامعه بدان بود و امکانش برایش فراهم بود. ایشان به حکم قرآنی به آبادانی زمین می پرداخت(هود، آیه 61)و کارش را بیهوده نمی دانست؛ چنانکه قرآن می فرماید: ایحسب الانسان ان یترک سدی؛ آیا انسان گمان می کند که رها شده است؟(قیامت، آیه 36)در روایت است که امام علی(ع) هنگام شخم زدن زمین این آیه را می خواند. حضرت امام صادق(ع) درباره کار و تلاش آن  حضرت(ع) فرموده است: گاهی امیرالمومنین به سوی صحرا می رفت و همراه خود باری از هسته خرما می برد، وقتی سوال می شد این چیست که به همراه داری؟ می فرمود: هر دانه از اینها یک نخل است ان شاءا... آنگاه می رفت و همه آنها را می کاشت و دانه ای از آنها را نمی خورد(الکافی، ج 5، ص 75) آن  حضرت(ع) زندگی اش را از راه کار و تلاش تامین می کرد و خود را وابسته به بیت المال نمی کرد، بلکه چنان بود که دیگران نیز از کار و تلاش وی بهره مند می شدند. خود آن حضرت می فرمود: ای مردم کوفه اگر- مرا دیدید- با اندوخته ای بیشتر از وسایل شخصی زندگی و مرکب و غلام خود از نزد شما برگشتم، بدانید که خائن بوده ام- آن حضرت در مدت حکومت، از بیت المال مصرف نمی کرد- و هزینه زندگی او از زمین های کشاورزی که در ینبع داشت تامین می شد(الغارات، ص 44).

 10-عبادت و طریق بندگی:

 امام به حکم آیه 56 سوره ذاریات فلسفه آفرینش انسان را عبادت و عبودیت و بندگی دانسته و بر آن مسیر حرکت می کرد. حضرت صادق(ع) فرموده است: حضرت امیرالمومنین به هنگام وضو گرفتن اجازه نمی داد کسی برایش آب بریزد و می فرمود: دوست ندارم در نمازم به درگاه خدا کسی را شریک قرار دهم(علل الشرایع، ج1، ص 323) از نظر ایشان نماز، امانت الهی است که بندگان را به بندگی می رساند. برای همین بر آن اهتمام خاص داشت. در  تفسیر قشیری آمده است: هرگاه وقت ادای نماز می رسید، رنگ چهره امیرالمومنین تغییر می یافت و بر خود می لرزید. وقتی به او می گفتند: این چه حالت است؟ می فرمود: هنگام ادای امانتی رسیده است که بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه شد و آنها از حمل آن سرباز زدند و انسان این بار امانت را برداشت(المناقب، ج2، ص 124؛ الاحزاب، آیه 72).

 حال پس از بررسی برخی مولفه های سبک زندگی مسیولان حکومت اسلامی باید بگوییم مردم و مسیولان امر باید دقت نمایند که کسانی را بر مسانید امور بنشانند تا مولفه های اسلامی و انقلابی یک مدیر در طراز انقلاب اسلامی  را دارا باشد چرا که در صورت عدم تحقق این موضوع از آرمان های اسلامی و انقلابی دور خواهیم شد و از رسیدن به تمدن جهانی اسلام بازخواهیم ماند و دیگر  از مفاهیم مقدسی چون عدالت ، نفی سلطه بیگانگان ، جامعه ی توحیدی و ... که فلسفه ی انقلاب اسلامی بوده است جز نامی بر سر زبان ها نخواهد ماند لذا به حکم آیه ی شریفه ی ان الله لا یغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم ملت در بزنگاه های انتخاب آینده ی خود، وظیفه ی خطیری بر عهده دارند .
منبع : رجا نیوز

110



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.