کسی که به همسر خودش خیانت می کند احتمالا از ابتدای ازدواجشان این قصد را نداشته پس چه شد که بدون آن که اتفاق خاصی در ظاهر بیفتد چنین تغییری در او ایجاد شده است؟!
راسخون : مدتی است در جامعه ایران فعالیت هایی توسط خانواده ای آغاز شده که هدف آن ها تخریب خانواده است!
احتمالا در چند سال اخیر، در میان اطرافیانتان بارها نام طلاق را به عنوان انتخاب راه آخر شنیده باشید. راهکاری که زمانی عروس و داماد فکرش را هم نمی توانستند از سرشان بگذرانند. اما چطور می شود که زن و مرد با آن عشق گرمی که زمانی به یکدیگر داشتند حالا خود را در یک قدمی طلاق می بینند؟
در سال 1297 در ایران ثبت احوال تاسیس شد. نهادی که موظف بود احوالات مردمان را به همراه سرآمد آن ثبت کند. سال ها گذشت و آمار ثبت احوال به عنوان منبعی برای تحلیل اتفاقاتی از جمله ازدواج و طلاق مورد استفاده قرار گرفت. در سال 1344 حدود بیست و چهار هزار طلاق طی یک سال در دفتر خاطرات ایران یا همان ثبت احوال به ثبت رسید. این سیب در هوا آنقدر چرخید تا به سال 1385 رسید؛ حدود نود و چهار هزار طلاق در این سال!
حالا ماجرای طلاق وارد فاز جدیدی شده است. این یعنی صد و چهل و دو هزار طلاق در سال 1390 !
بعد از گذشت چندسال به سال 1395 می رسیم. اما این بار نمودارهای طلاق، رقم صد و هشتاد و یک هزار طلاق را آن هم فقط در طی همین سال به ما نشان می دهند!
این یعنی رشدی کمتر از دو برابر نسبت به ده سال قبل!
حال سوال اینجاست که رشد اینچنین پرشتاب و فزاینده ای از کجا آب می خورد؟
مشکلات زیادی مانند اختلافات زناشویی و اعتیاد و این دست از آسیب ها که در سالیان گذشته نیز خودنمایی می کرده اند کم و بیش وجود داشته اند، اما صدرنشین این اتفاقات که موجب برهم زدن ناگهانی آن روند شده چه کسی می تواند باشد؟
در این چند سال اخیر مگر چه چیزی به زندگی مردم روی آورده که معادله را اینطور وحشیانه به هم زده است؟!
" فضای مجازی "
فضای مجازی صرفا یک نرم افزار و یا سایت نیست. از گروه های مختلف غیرمفید گرفته تا انواع پیج های اینستاگرامی و حواشی ای که در دایرکت های این فضا به وقوع می پیوندند فقط بخشی از فضای مخرب مجازی است.
آیا فضا های مجازی هیچ منفعتی را برای شهروندان ندارند؟
واضح است که فواید قابل توجهی را دارند به شرط آن که گواهینامه و فرهنگ استفاده از این اسب سرکش را همه کاربران داشته باشند. اما آیا فرهنگ به تنهایی کافی است؟
کدام فرهنگ؟ وقتی عده ای به نام فرهنگ، تَن او را داخل قبر کرده و با رفتارشان هرلحظه او را به لرزه می اندازند!
افرادی هستند که خصوصی ترین تصاویر فردی شان را که تماشای آن به جز برای همسرشان مناسب هیچ شخص دیگری نیست را به نام فرهنگِ آزادی به نمایش می گذارند! حال آیا می توان عنوانی به غیر از جفا در حق فرهنگ را به این رفتارهای بدون چهارچوب اختصاص داد؟!
پس علاوه بر فرهنگ نیاز به تعهد اخلاقی نیز هست تا شاهد سر در آوردن افرادی مگس صفت داخل زندگی زناشویی دیگران نباشیم.
خیانت یک خانم به همسرش و یا عدم تعهد مردی به خانواده اش، در این فضا بدون سختی چندانی مهیا می شود!
بی بند و باری همان مسئله ای است که اسلام از همان ابتدای ظهورش هشدار های لازم را نسبت به آن با بیان های مختلف گوشزد کرده است.
بی بند و باری یکی از علل خیات است. کسی که به همسر خودش خیانت می کند احتمالا از ابتدای ازدواجشان این قصد را نداشته پس چه شد که بدون آن که اتفاق خاصی در ظاهر بیفتد چنین تغییری در او ایجاد شده است؟!
مشاهده مکرر روابط آزاد دیگران و آشنا شدن هر روزه با صورت ها و اندام های متنوع ! چه چیزی را به جز تنوع طلبی برای بسیاری از کاربران به وجود می آورد؟!
چگونه می توان منکِر تاثیر منفی افرادی در گروه ها و پیج ها باشیم که علناً یا مخفیانه هرزگی را به عنوان سبک زندگی خود انتخاب کرده اند؟
در بسیاری از موارد نیز زندگی ها به پایان و جدایی رسمی نمی رسند اما آنقدر سرد و بی روح می شوند که این خود آغاز داستان دیگریست. در اینجا نیز همچنان جای فرهنگ خالی است که بگوید استفاده از این فضا حد و اندازه ای معقول را باید داشته باشد. شاید جالب توجه باشد که فضای مجازی را در کنار دیگر مخدر ها همچون شیشه و تریاک بگذاریم. آری! استفاده از فضای مجازی هم که از حد بگذرد، اعتیاد دارد.
به خوبی آشکار است که ذکر این مطالب به ناچار ما را به این می رساند که شنا کردن در این دریای طوفانی نیاز به کنترل و دقت دارد حتی اگر شما ، همسرتان و یا فرزندان تان شناگران قابل اعتمادی باشید!
یادمان باشد شیشه ی عمر زندگی متاهلی ما در دستان خود ما قرار گرفته است.
به قلم : علی اکبری
راسخون : مدتی است در جامعه ایران فعالیت هایی توسط خانواده ای آغاز شده که هدف آن ها تخریب خانواده است!
احتمالا در چند سال اخیر، در میان اطرافیانتان بارها نام طلاق را به عنوان انتخاب راه آخر شنیده باشید. راهکاری که زمانی عروس و داماد فکرش را هم نمی توانستند از سرشان بگذرانند. اما چطور می شود که زن و مرد با آن عشق گرمی که زمانی به یکدیگر داشتند حالا خود را در یک قدمی طلاق می بینند؟
در سال 1297 در ایران ثبت احوال تاسیس شد. نهادی که موظف بود احوالات مردمان را به همراه سرآمد آن ثبت کند. سال ها گذشت و آمار ثبت احوال به عنوان منبعی برای تحلیل اتفاقاتی از جمله ازدواج و طلاق مورد استفاده قرار گرفت. در سال 1344 حدود بیست و چهار هزار طلاق طی یک سال در دفتر خاطرات ایران یا همان ثبت احوال به ثبت رسید. این سیب در هوا آنقدر چرخید تا به سال 1385 رسید؛ حدود نود و چهار هزار طلاق در این سال!
حالا ماجرای طلاق وارد فاز جدیدی شده است. این یعنی صد و چهل و دو هزار طلاق در سال 1390 !
بعد از گذشت چندسال به سال 1395 می رسیم. اما این بار نمودارهای طلاق، رقم صد و هشتاد و یک هزار طلاق را آن هم فقط در طی همین سال به ما نشان می دهند!
این یعنی رشدی کمتر از دو برابر نسبت به ده سال قبل!
حال سوال اینجاست که رشد اینچنین پرشتاب و فزاینده ای از کجا آب می خورد؟
مشکلات زیادی مانند اختلافات زناشویی و اعتیاد و این دست از آسیب ها که در سالیان گذشته نیز خودنمایی می کرده اند کم و بیش وجود داشته اند، اما صدرنشین این اتفاقات که موجب برهم زدن ناگهانی آن روند شده چه کسی می تواند باشد؟
در این چند سال اخیر مگر چه چیزی به زندگی مردم روی آورده که معادله را اینطور وحشیانه به هم زده است؟!
" فضای مجازی "
فضای مجازی صرفا یک نرم افزار و یا سایت نیست. از گروه های مختلف غیرمفید گرفته تا انواع پیج های اینستاگرامی و حواشی ای که در دایرکت های این فضا به وقوع می پیوندند فقط بخشی از فضای مخرب مجازی است.
آیا فضا های مجازی هیچ منفعتی را برای شهروندان ندارند؟
واضح است که فواید قابل توجهی را دارند به شرط آن که گواهینامه و فرهنگ استفاده از این اسب سرکش را همه کاربران داشته باشند. اما آیا فرهنگ به تنهایی کافی است؟
کدام فرهنگ؟ وقتی عده ای به نام فرهنگ، تَن او را داخل قبر کرده و با رفتارشان هرلحظه او را به لرزه می اندازند!
افرادی هستند که خصوصی ترین تصاویر فردی شان را که تماشای آن به جز برای همسرشان مناسب هیچ شخص دیگری نیست را به نام فرهنگِ آزادی به نمایش می گذارند! حال آیا می توان عنوانی به غیر از جفا در حق فرهنگ را به این رفتارهای بدون چهارچوب اختصاص داد؟!
پس علاوه بر فرهنگ نیاز به تعهد اخلاقی نیز هست تا شاهد سر در آوردن افرادی مگس صفت داخل زندگی زناشویی دیگران نباشیم.
خیانت یک خانم به همسرش و یا عدم تعهد مردی به خانواده اش، در این فضا بدون سختی چندانی مهیا می شود!
بی بند و باری همان مسئله ای است که اسلام از همان ابتدای ظهورش هشدار های لازم را نسبت به آن با بیان های مختلف گوشزد کرده است.
بی بند و باری یکی از علل خیات است. کسی که به همسر خودش خیانت می کند احتمالا از ابتدای ازدواجشان این قصد را نداشته پس چه شد که بدون آن که اتفاق خاصی در ظاهر بیفتد چنین تغییری در او ایجاد شده است؟!
مشاهده مکرر روابط آزاد دیگران و آشنا شدن هر روزه با صورت ها و اندام های متنوع ! چه چیزی را به جز تنوع طلبی برای بسیاری از کاربران به وجود می آورد؟!
چگونه می توان منکِر تاثیر منفی افرادی در گروه ها و پیج ها باشیم که علناً یا مخفیانه هرزگی را به عنوان سبک زندگی خود انتخاب کرده اند؟
در بسیاری از موارد نیز زندگی ها به پایان و جدایی رسمی نمی رسند اما آنقدر سرد و بی روح می شوند که این خود آغاز داستان دیگریست. در اینجا نیز همچنان جای فرهنگ خالی است که بگوید استفاده از این فضا حد و اندازه ای معقول را باید داشته باشد. شاید جالب توجه باشد که فضای مجازی را در کنار دیگر مخدر ها همچون شیشه و تریاک بگذاریم. آری! استفاده از فضای مجازی هم که از حد بگذرد، اعتیاد دارد.
به خوبی آشکار است که ذکر این مطالب به ناچار ما را به این می رساند که شنا کردن در این دریای طوفانی نیاز به کنترل و دقت دارد حتی اگر شما ، همسرتان و یا فرزندان تان شناگران قابل اعتمادی باشید!
یادمان باشد شیشه ی عمر زندگی متاهلی ما در دستان خود ما قرار گرفته است.
به قلم : علی اکبری
مطلب مرتبط :
ازدیاد طلاق به خاطر حضور در شبکه های مجازی
سونامی طلاق و راههای مقابله با آن
عشق و عاشقی مجازی چه عاقبتی دارد؟
سبک زندگی مدرن و افزایش آمار طلاق