چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

مثلث نعمت يعني‌چه؟ و چرا اين لقب را به حضرت ادريس داده‌اند؟


پاسخ :
خداوند پيامبرانش را با معجزات مختلف به سوي مردم گسيل نموده است. برخي را با كتاب آسماني و برخي را علاوه بر كتاب آسماني با علوم مختلف و برخي را علاوه بر كتاب و علم و فضايل ديگر قدرت و سلطنت فراگير در بين تمام موجودات مثل حضرت سليمان و داود پدرش، برخي از انبياي الهي را مسلح به سلاح معجزه و قدرت تصرف در تكوين و شفا دادن بيماران كرده و بين مردم فرستاد.
ادريس ـ عليه السلام ـ نيز يكي از انبياي الهي است كه در قرآن از او مكرر ياد شده است. «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا»[1] او مثل عيسي ـ عليه السلام ـ زنده است «وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا»[2] نام ادريس مشتق از دروس است و دروس ناپديد شدن نشان را گويند. از اين جهت او را ادريس گويند كه در جهان ديده نشد و به يكباره از چشم‌ها پنهان شد، چنانكه قرآن از آن واقعه ياد نموده است.
سلسله نسب او چنين است: ادريس بن مادِربن مهلائيل بن قنيان بن انوش بن شيث بن آدم. نام مادر ادريس قينوس است. نام ادريس به زبان عبري اختوق است كه به عربي ادريس ناميده شده.
ادريس بسيار متفكر و اهل فكر بود و بيشتر سكوت مي‌كرد و هنگام راه رفتن سر به زير بود،[3] او مبدع و مؤسس بسياري از علوم و متون است او تدريس مي‌كرد، ادريس آشنا به هفتاد زبان بود و به آن‌ها تكلم مي‌كرد. و به آن زبان‌ها مي‌توانست مردم را تدريس كند. شغل او تدريس بود، علم نجوم و حساب براي مردم مي‌آموخت، او علم حكمت را در نقاط مختلف جهان از جمله يونان چونان بذر پاشيد و حكماي الهي يونان از علم او بهره برده‌اند،‌او در ميان يونانيان به طر سمين وارمس مشهور است و اعراب آن جناب را هرمس والمثلث بالنعمه خوانند. مراد از هرمس عطارد است و مقصود از نعمت در كلمه مذكوره ‌حكمت،‌ حكومت و نبوت است، يعني خداوند به ادريس سه نعمت بزرگ داده است:
1. علم و حكمت: چنان‌كه مي‌دانيد علم بهترين نعمتي است كه خداوند به انسان عطا فرموده است تا به بركت آن از جهالت رها شود و راه درست را تشخيص دهد. چنانكه اگر علم از حوامع انساني رخت بر بندد، جامعه انساني تبديل به جامعه درندگان خواهد شد. اگرچه استفاده صحيح از علم نيز مسئله مهم است كه اگر از علم استفاده‌اي در جهت ارتقاي انسانيت و پيشرفت تمدن به كار گرفته شود در اين صورت علم مفيد خواهد بود، ولي اگر همين نعمت بزرگ الهي را براي ساختن بمب اتم به كار گيرند و به وسيله آن انسان‌ها را به خاك خون بكشند، اين علم ابزاري خواهد بود، براي رسيدن به هواهاي نفساني كه هيچ سودي ندارد.
2. حكومت: نيز يكي از نعمت‌هاي الهي است كه خداوند براي برخي از انبياي خويش آن را داده است كه در سايه حكومت عادلانه امور جوامع بشري را نظم داده و انسان‌ها را در راه رسيدن به سعادت، ترقي دنيا و آخرت ياري دهند،‌ چنان كه حكومت براي سودجويي و خودكامگي به كار گرفته شود نتيجه سوء و بد خواهد داشت. حكومت بايد به دست انسان عاقل و خردمند و فاضل و كامل اداره شود، در غير اين‌صورت گرفتار وحشيگري شده و ظلم به جاي عدل تمام جهان را فرا خواهد گرفت.
3. سومين نعمت خداوند بر ادريس پيامبر ـ عليه السلام ـ اين است كه خداوند او را نعمت نبوت داد، چون نبوت يكي از نعمتهاي بزرگ الهي است، كه از آن در روايات اسلامي به حجت ظاهري تعبير شده است. چنان كه نعمت نبوت كه از لطف الهي شامل انسانيت شده وجود نداشت هيچ يك از نعمت‌هاي الهي براي بشريت روي نمي‌كرد. چون علم از منشاء نبوت و وحي به انسان رسيده است و حكومت در سايه علم معنا پيدا مي‌كند و اگر حكومت منهاي علم باشد،‌ حكومت‌گران مثل چنگيز و اسكندر و هيتلر و جنايتكاران تاريخ معاصر بوش و شارون خواهند بود، پس‌حكومت، علم و نبوت سه نعمتي است كه خداوند به اهل‌اش مي‌دهد چنان كه به ادريس داده، به انبياي ديگر نيز مي‌دهد و انبياي ديگر حكومت را هرگز به نااهلان نمي سپارند و آن را به كساني مي‌سپارند كه داراي علوم الهي و حكمت باشند كه فقط معصومان از اين چشمه لايزال الهي از علم و حكمت الهي بهره‌مند شده‌اند. كه بعد از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ جانشينان معصوم اين حق را بر مردم دارند كه حكومت كنند و در دوره غيبت اين حق حكومت كه از حقوق انبياي الهي است به علم و فقهاء كه جانشين انبياء الهي و ائمه هستند، واگذار شده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ انبياء و قصص قرآني عمادزاده.
2. داستان‌هاي قرآن در الميزان حسين فعال عراقي.
3. تاريخ انبيا، سيد هاشم رسولي محلاتي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مريم/56.
[2] . مريم/57.
[3] . ميرخواند، روضة الصفا في سيرة الانبياء والملوك الخلفاء، ج 1، ص 63 ، و طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري، بيروت، ‌روائع التراث العربي، 1387 ق، ج1،‌ص 170، و ابن اثير الكامل، بيروت، دارصادر، 1402، ج1، ص 62، و ابن سعد، طبقات الكبري، بيروت، دارصادر، بي‌تا، ج1، ص40.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.