چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

اسباب عشق كدام است؟


پاسخ :
براي عشق اسبابي چند مطرح كرده اند كه از همه مهمتر دو سبب است و هر دو ريشه در فطرت هستي دارد:
يك. كمال جويي
همه هستي ميل به كمال دارد؛ كمال طلبي آميخته با حب بقا. همه موجودات در پي آنند كه چيزهايي را به دست آورند و بهره وجودي شان را بيشتر كنند. هر موجودي در پي كمال متناسب با خود است. دانه گندمي كه روي زمين قرار گرفته و با شرايط مساعدي شكافته شده و به تدريج مي رويد؛ بي شك متوجه آخرين مرحله (بوته گندم) است كه رشد خود را تكميل كند، سنبل دهد و دانه هاي زيادي بار آورد. انسان نيز مي خواهد سعه وجودي بيشتري بيابد و علم، قدرت، اراده و حياتش نامحدود و مطلق باشد. امام خميني (رحمت الله علیه) مي فرمايد:
«انسان اگر قدرت مطلق جهان باشد و عالم را در اختيار داشته باشد و به او بگويند كه جهان ديگري هم هست، فطرتا مايل است آن جهان را در اختيار داشته باشد، يا مثلا هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم ديگري هم هست، فطرتا مايل است آن علوم را هم بياموزد». (1)
دستگاه آفرينش با تربيت تكويني خود كمال خواه و كمال جو است و به همين سبب است كه با وجود تمام سختي ها و موانع، عاشق كمال است و براي رسيدن به آن، از هيچ كوششي و تلاشي فروگذار نمي كند. به بيان ديگر اين فطرت كمال خواهي است كه موجودات را عاشق ساخته است. (2)
آتش عشق است كاندر ني فتاد
جوشش عشق است كاندر مي فتاد (3)
دو. جمال خواهي
جمال عبارت است از حضور كمال لايق و ممكن يك شيء نزد انسان. بنابراين كمال هر شيء به قابليت كمال پذيري آن بستگي دارد. از طرفي اگر تمام كمالات لايق يك شيء نزد انسان باشد، آن شيء در غايت جمال و زيبايي است و اگر تنها بعضي از آن كمالات حاضر باشد، شيء به اندازه آن كمالات متصف به حسن و جمال مي شود. به عنوان مثال اگر خطي تمام كمالات لايق خط (متوازي، متناسب و منظم بودن) را دارا باشد، آن خط در اوج زيبايي است. هر چه اين كمالات كمتر باشد، از زيبايي كمتري برخوردار خواهد بود. اين جمال خواهي در انسان موجب پيدايش شاخه هاي گوناگون هنر و فرهنگ در تمدن بشري شده است و اسلام نيز آن را پذيرفته و حتي بخشي از اعجاز قرآن كريم، بر اساس هنر و زيبايي پي ريزي شده است.
بايد توجه كرد كه زيبايي و جمال، منحصر به محسوسات نيست؛ بلكه در غير آنها نيز وجود دارد؛ زيرا زيبايي را به علم، اخلاق و ديگر مفاهيم غير حسي نيز نسبت مي دهيم. در حالي كه هيچ يك از اين موارد با حواس پنج گانه ظاهري درك نمي شود؛ بلكه با بصيرت باطن و چشم دل ـ كه همان نور عقل است ـ درك مي گردد.
جمال و زيبايي عامل مهمي در تحقق و سريان عشق است. سر اينكه برخي، كساني را دوست دارند كه در زيبايي آنان ترديد است، اين است كه عاشق در معشوق، جمالي را مي بيند كه ديگران نمي بينند.
گفت ليلي را خليفه: كان تويي؟
كز تو مجنون شد پريشان و غوي!
از دگر خوبان تو افزون نيستي
گفت:خامش چون تومجنون نيستي(4)
پی نوشتها:
1- چهل حديث، صص 155-163.
2- محمد غزالي، احياء علوم الدين، ج 4، ص 276.
3- مثنوي معنوي، دفتر 1، بيت 10.
4- مثنوي معنوي ، دفتر 1، ابيات 407 و 408.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.