پرسش :
آیا در بارة علت دفن انسان پس از مرگ مطلبی در قرآن آمده است؟
پاسخ :
در قرآن مجید، فلسفه و حکمت وجوب دفن بدن انسان پس از مرگ مطلبی نیامده، امّا در روایات، بر این امر پرداخته شده است.
امام هشتممیفرماید: "همانا امر شده به دفن میّت، تا این که ظاهر نشود برای مردم، فساد جسد او، و زشتی قیافة وی، و اذّیت نشوند افراد جامعه از بوی بد او، و نیز متاذّی نگردند، از بیماری و آفت و فسادی که جنازة میّت چه بسا در پی داشته باشد]باعث مریضی دیگران شود[ و برای این که، بدن میّت، از دید دوستان و دشمنان وی مخفی باشد; تا دوستان محزون نشوند و دشمنان، شماتت و خوشحالی نکنند." در این حدیث، حکمتهای فراوانی برای دفن ذکر شده که به چند مورد آن اشاره میشود:
1. حفظ احترام مرده; چون اگر دفن نشود، بدن، به زودی متعفّن میگردد، قیافه تغییر میکند و حیوانات صحرا، آن را طعمة خود قرار میدهند، و این امور، بیاحترامی بزرگی به متوفّا و بستگان وی میباشد و بدیهی است که هیچ کس راضی نیست که عزیز او به این سرنوشت گرفتار شود.
2. بدن مرده، به انواع، میکروبها آلوده است و این سبب ابتلای افراد جامعه، به بیماریهای خطرناک میگردد.
3. مردم از بوی بد او اذیت میشوند.
4. دفن نشدن مرده، سبب آزردگی دوستان و شادشدن دشمنا است.
از قرآن مجید استفاده میشود که نخستین بدنی که دفن شد، بدن هابیل فرزند آدم بود(وسائلالشیعه،شیخحرعاملی، ج 2، ص 819، نشرمکتبهالاسلامیه. ) که به دست برادرش قابیل کشته شده، و او کیفیت دفن را از کلاغی آموخت:"فَبَعَثَ اللّهُ غُرابـًا یَبحَثُ فِی الاَرضِ لِیُرِیَهُ کَیفَ یُوَری سَوءَةَ اَخِیهِ قالَ یـَوَیلَتیَ اَعَجَزتُ اَن اَکونَ مِثلَ هـَذا الغُرابِ فَاُوَرِیَ سَوءَةَ اَخی فَاَصبَحَ مِنَ النّـَدِمین;(مائده، 31) پس خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را به چنگال گود نماید تا به او بنماید که چگونه بدن مردة برادر را زیر خاک پنهان سازد; ]قابیل[ با خود گفت: ای وای بر من! آیا من از آن عاجزترم که مانند این کلاغ باشم تا جسد برادر را زیر خاک پنهان کنم ]پس برادر را به خاک سپرد[ و از این کار سخت پشیمان گردید."
در حدیثی امامصادقمیفرماید: "هنگامی که قابیل برادر خود را کشت، او را در بیابان افکنده بود. درندگان به سوی جسد هابیل روی آوردند. قابیل برادر خود را مدتی به دوش کشید، لکن باز پرندگان اطراف او را گرفته بودند و منتظر بودند که چه موقع جسد را به خاک میافکند تا او را بخورند; در این موقع بود، خداوند زاغی را فرستاد که خاکهای زمین را کنار زد و جسد زاغ دیگر را در آن قرار داد و به روی آن خاک ریخت; قابیل که این منظره را تماشا میکرد، جسد برادر خویش را به خاک سپرد."( مجمعالبیان، مرحومطبرسی، ج 3، ص 185، ذیل آیه، نشر کتابفروشیاسلامیه; تفسیرنمونه، آیة...مکارم شیرازیودیگران،ج،ص 352، انتشارات دارالکتبالاسلامیه. )
از امامصادق(علیه السلام)از ابتدای نسل آدم علی نبینا و... و این که خدای متعال به آدم وحی کرد که دختران خود را به ازدواج پسران خویش در آورد، سؤال شد: حضرت فرمودند: "سبحان الله و تعالی عن ذلک علواً کبیراً; منزه است خدا و بزرگتر است، از این که اصل و اساس خلقت انسان و اولیا و انبیا و مؤمنان را بر امر حرامی قرار دهد، آیا خداوند قدرت نداشت که موجودی و جُفتی از حلال برای آنان خلق کند.( تفسیرصافی، فیضکاشانی(قدسسره)، ج 1/415، نشر موسسه اعلمی للمطبوعات ـ بیروت ـ لبنان . )"
بعضی مفسّران این روایات را معتبر میدانند و معتقدند که فرزندان آدم (برادر یا خواهر) ازدواج نکردند، بلکه خداوند برای آنها حور یا جّن آفرید. مرحوم فیض کاشانی، به این نظر معتقد است،( تفسیرصافی،پیشین،ص 418. ) لکن انصاف این است که قول علاّمه طباطبایی(رحمت الله علیه) به واقع نزدیکتر است، چون مطابق با ظاهر قرآن است، افزون براین که روایات فراوانی نیز مویّد این مطلب میباشد; بنابراین، روایاتی که ازدواج برادر با خواهر را نفی میکند باید طرد نمود چون با ظاهر آیه شریفه منافات دارد.
لکن تردیدی نیست، هر یک از دیدگاهها را که بپذیریم، فلسفه ازدواج، زیاد شدن نسل بشر است. خداوند، غریزه جنسی را در انسان قرار داد و ازدواج را تشریع فرمود تا بدین وسیله نسل بشر فراوان گردد و اگر ازدواج در بین فرزندان آدم تشریع نمیگردید، با فوت فرزندان آدم، نسل انسان منقرض میشد.
در قرآن مجید، فلسفه و حکمت وجوب دفن بدن انسان پس از مرگ مطلبی نیامده، امّا در روایات، بر این امر پرداخته شده است.
امام هشتممیفرماید: "همانا امر شده به دفن میّت، تا این که ظاهر نشود برای مردم، فساد جسد او، و زشتی قیافة وی، و اذّیت نشوند افراد جامعه از بوی بد او، و نیز متاذّی نگردند، از بیماری و آفت و فسادی که جنازة میّت چه بسا در پی داشته باشد]باعث مریضی دیگران شود[ و برای این که، بدن میّت، از دید دوستان و دشمنان وی مخفی باشد; تا دوستان محزون نشوند و دشمنان، شماتت و خوشحالی نکنند." در این حدیث، حکمتهای فراوانی برای دفن ذکر شده که به چند مورد آن اشاره میشود:
1. حفظ احترام مرده; چون اگر دفن نشود، بدن، به زودی متعفّن میگردد، قیافه تغییر میکند و حیوانات صحرا، آن را طعمة خود قرار میدهند، و این امور، بیاحترامی بزرگی به متوفّا و بستگان وی میباشد و بدیهی است که هیچ کس راضی نیست که عزیز او به این سرنوشت گرفتار شود.
2. بدن مرده، به انواع، میکروبها آلوده است و این سبب ابتلای افراد جامعه، به بیماریهای خطرناک میگردد.
3. مردم از بوی بد او اذیت میشوند.
4. دفن نشدن مرده، سبب آزردگی دوستان و شادشدن دشمنا است.
از قرآن مجید استفاده میشود که نخستین بدنی که دفن شد، بدن هابیل فرزند آدم بود(وسائلالشیعه،شیخحرعاملی، ج 2، ص 819، نشرمکتبهالاسلامیه. ) که به دست برادرش قابیل کشته شده، و او کیفیت دفن را از کلاغی آموخت:"فَبَعَثَ اللّهُ غُرابـًا یَبحَثُ فِی الاَرضِ لِیُرِیَهُ کَیفَ یُوَری سَوءَةَ اَخِیهِ قالَ یـَوَیلَتیَ اَعَجَزتُ اَن اَکونَ مِثلَ هـَذا الغُرابِ فَاُوَرِیَ سَوءَةَ اَخی فَاَصبَحَ مِنَ النّـَدِمین;(مائده، 31) پس خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را به چنگال گود نماید تا به او بنماید که چگونه بدن مردة برادر را زیر خاک پنهان سازد; ]قابیل[ با خود گفت: ای وای بر من! آیا من از آن عاجزترم که مانند این کلاغ باشم تا جسد برادر را زیر خاک پنهان کنم ]پس برادر را به خاک سپرد[ و از این کار سخت پشیمان گردید."
در حدیثی امامصادقمیفرماید: "هنگامی که قابیل برادر خود را کشت، او را در بیابان افکنده بود. درندگان به سوی جسد هابیل روی آوردند. قابیل برادر خود را مدتی به دوش کشید، لکن باز پرندگان اطراف او را گرفته بودند و منتظر بودند که چه موقع جسد را به خاک میافکند تا او را بخورند; در این موقع بود، خداوند زاغی را فرستاد که خاکهای زمین را کنار زد و جسد زاغ دیگر را در آن قرار داد و به روی آن خاک ریخت; قابیل که این منظره را تماشا میکرد، جسد برادر خویش را به خاک سپرد."( مجمعالبیان، مرحومطبرسی، ج 3، ص 185، ذیل آیه، نشر کتابفروشیاسلامیه; تفسیرنمونه، آیة...مکارم شیرازیودیگران،ج،ص 352، انتشارات دارالکتبالاسلامیه. )
از امامصادق(علیه السلام)از ابتدای نسل آدم علی نبینا و... و این که خدای متعال به آدم وحی کرد که دختران خود را به ازدواج پسران خویش در آورد، سؤال شد: حضرت فرمودند: "سبحان الله و تعالی عن ذلک علواً کبیراً; منزه است خدا و بزرگتر است، از این که اصل و اساس خلقت انسان و اولیا و انبیا و مؤمنان را بر امر حرامی قرار دهد، آیا خداوند قدرت نداشت که موجودی و جُفتی از حلال برای آنان خلق کند.( تفسیرصافی، فیضکاشانی(قدسسره)، ج 1/415، نشر موسسه اعلمی للمطبوعات ـ بیروت ـ لبنان . )"
بعضی مفسّران این روایات را معتبر میدانند و معتقدند که فرزندان آدم (برادر یا خواهر) ازدواج نکردند، بلکه خداوند برای آنها حور یا جّن آفرید. مرحوم فیض کاشانی، به این نظر معتقد است،( تفسیرصافی،پیشین،ص 418. ) لکن انصاف این است که قول علاّمه طباطبایی(رحمت الله علیه) به واقع نزدیکتر است، چون مطابق با ظاهر قرآن است، افزون براین که روایات فراوانی نیز مویّد این مطلب میباشد; بنابراین، روایاتی که ازدواج برادر با خواهر را نفی میکند باید طرد نمود چون با ظاهر آیه شریفه منافات دارد.
لکن تردیدی نیست، هر یک از دیدگاهها را که بپذیریم، فلسفه ازدواج، زیاد شدن نسل بشر است. خداوند، غریزه جنسی را در انسان قرار داد و ازدواج را تشریع فرمود تا بدین وسیله نسل بشر فراوان گردد و اگر ازدواج در بین فرزندان آدم تشریع نمیگردید، با فوت فرزندان آدم، نسل انسان منقرض میشد.