پرسش :
تاريخ زندگاني حضرت خديجه را بنويسيد.
پاسخ :
حضرت خديجه دختر خويله بن اسد بن عبدالعزّي بن قصي بن كلاب. نام مادر او فاطمه دختر زائدة بن اصم از زندگي او تا قبل از ازدواج با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خبرهاي چنداني در دست نيست ولي همه اخبار حاكي از آن است كه وي زني ثروتمند و در عين حال شرافتمندي بود. و از اين رو او را طاهره ميخواندند.[1]
خديجه قبل از ازدواج با پيامبر ابتدا با عتيق بن عائذ عبدالله بن عمر مخزومي ازدواج نمود و از او صاحب پسري به نام هند شد. پس از مرگ عتيق با ابو هاله مالك بن نباش تميمي ازدواج كرد و از او نيز صاحب پسري به نام هند و دختري به نام هالة شد، برخي ازدواج با ابو هالة را مقدم بر ازدواج با عتيق ميدانند.[2]
حضرت خديجه قبل از ازدواج با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با توجه به ثروت فراواني كه داشت با دادن سرمايه تجاري بسياري از مردم در سود تجارت آنان شريك ميشد. در اين ميان با توجه به شهرت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در دوره جواني به امانتداري و صداقت، خديجه خود خواهان آن شد كه حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ با سرمايه او و به همراه غلامش ميسرة به تجارت شام برود، چون پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به همراه ميسرة به اين سفر رفت در حالي كه 25 سال بيشتر نداشت. در راه در نزديكي شام با راهبي نصراني برخورد نمود و او مژده نبوت حضرت را داد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در شام اموال كاروان خود را سريعتر از ديگران فروخت و با سود بيشتري به مكه بازگشت .
وقتي خديجه از امانت داري حضرت آگاهي افزوني يافت و از سوي ديگر از پيشگويي راهب نصراني با خبر شد.[3] خود از طريق عمويش عمر و بن اسد به خواستگاري حضرت فرستاد.[4] پس پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز با حمزه ـ پس از شنيدن پيغام خديجه (س) ـ به خواستگاري خديجه رفت و اين ازدواج صورت گرفت. البته بنابر نقلي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به نزد خويله پدر خديجه (س) رفت[5] و با جلب نظر او با خديجه ازدواج نمود. سن خديجه را در اين زمان 40 سال دانسته اند با شروع زندگي خديجه در كنار پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ زندگي او دچار تحوّل شد، زيرا از اين پس در كنار شوهري بود كه حتي در ميان مشركين نيز به پاكي و درستي معروف بود و همه به صداقت و حسن خلق او ايمان داشتند. پس خديجه از اين پس ثروت خود را در اختيار حضرت قرار داد تا آن حضرت آنها را در راه كمك به تهيدستان و مستمندان مصرف نمايد.
با بعثت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خديجه (س) به عنوان اولين ايمان آورنده حضرت ـ صلّي الله عليه و آله ـ را در تمام مراحل رسالت ياري نمود.[6] ابن اثير به نقل از ابن اسحاق آورده است كه: خديجه نخستين مسلمان بود. پس خدا بدين امر بار اندوه رسولش را سبك كرد. وقتي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با خديجه راز دل ميگفت، خديجه از اندوه او ميكاست و او را تصديق ميكرد و كار مردم را بر او آسان ميكرد.[7] ابن حجر آورده است كه از امتيازات خديجه آن بود كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را هميشه گرامي ميداشت و سخن او را قبل و بعد از بعثت تصديق ميكرد. خديجه چون احساس كرد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نسبت به زيد بن حارثة تمايل خاصي دارد او را به حضرت بخشيد.[8] نيز آمده است كه وقتي كفار مسلمين را در مكه مورد حصر و تحريم اقتصادي و اجتماعي قرار دارند و مسلمانان در محله شعب ابي طالب يا بني هاشم جمع شدند تا در كنار هم مشكلات اين تحريم را سپري نمايند، خديجه تمامي اموال خود را در طول سه سال بين مسلمين انفاق كرد.[9]
عفيف كندي ميگويد: در جاهليت به مكه آمدم و چون خواستم براي خانواده ام عطريات و لباس تهيه نمايم به نزد عباس بن عبدالمطلب رفتم به كعبه نگاه كردم كه ديدم جواني به طرف كعبه آمد و رو به كعبه ايستاد، پس نوجواني و زني به دنبال او آمدند و در كنار و پشت او ايستادند و چون او به ركوع و سجود رفت آنان نيز چنين كردند، چون از عباس در خصوص آنها پرسيدم، گفت: محمد، علي و خديجه هستند.[10]
هم چنين آمده است كه چون حضرت جبرئيل بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل شد و وضو گرفتن و نماز خواندن را به حضرت آموخت. پيامبر نيز به خديجه آموخت. پس خديجه وضو گرفت و نماز خواند.[11]
تمام فرزندان پيامبر ـ غير از ابراهيم ـ از خديجه بودند.[12] براي خديجه 4 دختر به نامهاي رقيه، زينب، ام كلثوم و فاطمه و يك پسر به نام قاسم و بنابر نقلي دو پسر به نامهاي قاسم و عبدالله نام بردهاند.[13] برخي نيز سه پسر براي خديجه بر شمرده اند به نامهاي قاسم، طاهر و طيّب.
پس از آنكه محاصره مشركين عليه مسلمانان در اول سال دهم بعثت پايان يافت، خديجه (س) كه مشقات فراواني را متحمل شده بود در سن 65 سالگي مريض شد. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در آخرين لحظات بر بستر خديجه حاضر شد و او را به همنشيني با مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم و كلثوم دختر موسي در بهشت بشارت داد.[14] سرانجام خديجه در رمضان سال دهم وفات نمود، چند روز پس از آن ابوطالب نيز رحلت كرد. چون خبر رحلت ابوطالب نيز به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ رسيد فرمود: دو مصيبت بر اين است در اين ايام وارد شده است و من نميدانم كه كدام يك از اين دو برايم سخت تر است.[15]
از رسول خدا نقل شده كه حضرت جبرئيل نزد من آمد و گفت كه از سوي پروردگار و از سوي من به خديجه سلام بده و او را به خانه اي از زبرجد در بهشت كه هيچ سر و صدا و رنجي در آن نيست بشارت بده.[16]
به همين خاطر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ : درباره مقام و شأن حضرت خديجه ميفرمايد: بهترين زنان عالم مريم، آسيه، خديجه و فاطمه است؛ خديجه افضل زنان بهشت است. [17] وقتي مردم كافر بودند خديجه به من ايمان آورد، وقتي مرا تكذيب ميكردند او مرا تصديق ميكرد، وقتي مرا محروم كردند او مالش را در اختيار من قرار داد. [18]
معرفي منابع، جهت مطالعه بيشتر:
1ـ خديجه، علي محمد علي ذُخَيّل، ترجمه دكتر فيروز حريرچي.
2ـ رياحين الشريعه، ذبيح الله محلاتي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ابن اثير، اسدالغابة في معرفة الصامة، تهران، اسماعيليان، ج 5، ص 434. ابن حجر، الاصابة في تمييز الصحابة: ثمطيق عبدالموجود، بيروت: دارالكتب العملية، اول 1415 هجري، ج 8، ص 99.
[2] . ابن اثير، پيشين، ج 5، ص 434.
[3] . اسدالغابة، ج 5، ص 435، الاصابة، ج 8، ص 99.
[4] . اسدالغابه، ج 5. ص 435.
[5] . يعقوبي، تاريخ، نشر فرهنگ اهل بيت ـ عليه السّلام ـ، ج 2، ص 20 - 21.
[6] . الاصابه، 100 / 8، السدالغابة، 434 / 5.
[7] . السدالغابة، 437 / 5.
[8] . ابن حجر، 102 / 8.
[9] . يعقوبي، 31 / 2.
[10] . ابن حجر، 425 / 4.
[11] . يعقوبي، 23 / 2.
[12] . يعقوبي، 84 / 2، ابن حج، 100 / 8.
[13] . ابن حجر 100 / 8، يعقوبي، 20 / 2.
[14] . يعقوبي، 35/ 2.
[15] . ابن اثير، 439 / 5، يعقوبي 35 / 2.
[16] . ابن حجر، 102 / 8.
[17] . ابن اثير، 438 / 5.
[18] . ابن حجر، 103 / 8، ابن اثير، 438 / 5.
حضرت خديجه دختر خويله بن اسد بن عبدالعزّي بن قصي بن كلاب. نام مادر او فاطمه دختر زائدة بن اصم از زندگي او تا قبل از ازدواج با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خبرهاي چنداني در دست نيست ولي همه اخبار حاكي از آن است كه وي زني ثروتمند و در عين حال شرافتمندي بود. و از اين رو او را طاهره ميخواندند.[1]
خديجه قبل از ازدواج با پيامبر ابتدا با عتيق بن عائذ عبدالله بن عمر مخزومي ازدواج نمود و از او صاحب پسري به نام هند شد. پس از مرگ عتيق با ابو هاله مالك بن نباش تميمي ازدواج كرد و از او نيز صاحب پسري به نام هند و دختري به نام هالة شد، برخي ازدواج با ابو هالة را مقدم بر ازدواج با عتيق ميدانند.[2]
حضرت خديجه قبل از ازدواج با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با توجه به ثروت فراواني كه داشت با دادن سرمايه تجاري بسياري از مردم در سود تجارت آنان شريك ميشد. در اين ميان با توجه به شهرت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در دوره جواني به امانتداري و صداقت، خديجه خود خواهان آن شد كه حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ با سرمايه او و به همراه غلامش ميسرة به تجارت شام برود، چون پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به همراه ميسرة به اين سفر رفت در حالي كه 25 سال بيشتر نداشت. در راه در نزديكي شام با راهبي نصراني برخورد نمود و او مژده نبوت حضرت را داد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در شام اموال كاروان خود را سريعتر از ديگران فروخت و با سود بيشتري به مكه بازگشت .
وقتي خديجه از امانت داري حضرت آگاهي افزوني يافت و از سوي ديگر از پيشگويي راهب نصراني با خبر شد.[3] خود از طريق عمويش عمر و بن اسد به خواستگاري حضرت فرستاد.[4] پس پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز با حمزه ـ پس از شنيدن پيغام خديجه (س) ـ به خواستگاري خديجه رفت و اين ازدواج صورت گرفت. البته بنابر نقلي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به نزد خويله پدر خديجه (س) رفت[5] و با جلب نظر او با خديجه ازدواج نمود. سن خديجه را در اين زمان 40 سال دانسته اند با شروع زندگي خديجه در كنار پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ زندگي او دچار تحوّل شد، زيرا از اين پس در كنار شوهري بود كه حتي در ميان مشركين نيز به پاكي و درستي معروف بود و همه به صداقت و حسن خلق او ايمان داشتند. پس خديجه از اين پس ثروت خود را در اختيار حضرت قرار داد تا آن حضرت آنها را در راه كمك به تهيدستان و مستمندان مصرف نمايد.
با بعثت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خديجه (س) به عنوان اولين ايمان آورنده حضرت ـ صلّي الله عليه و آله ـ را در تمام مراحل رسالت ياري نمود.[6] ابن اثير به نقل از ابن اسحاق آورده است كه: خديجه نخستين مسلمان بود. پس خدا بدين امر بار اندوه رسولش را سبك كرد. وقتي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با خديجه راز دل ميگفت، خديجه از اندوه او ميكاست و او را تصديق ميكرد و كار مردم را بر او آسان ميكرد.[7] ابن حجر آورده است كه از امتيازات خديجه آن بود كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را هميشه گرامي ميداشت و سخن او را قبل و بعد از بعثت تصديق ميكرد. خديجه چون احساس كرد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نسبت به زيد بن حارثة تمايل خاصي دارد او را به حضرت بخشيد.[8] نيز آمده است كه وقتي كفار مسلمين را در مكه مورد حصر و تحريم اقتصادي و اجتماعي قرار دارند و مسلمانان در محله شعب ابي طالب يا بني هاشم جمع شدند تا در كنار هم مشكلات اين تحريم را سپري نمايند، خديجه تمامي اموال خود را در طول سه سال بين مسلمين انفاق كرد.[9]
عفيف كندي ميگويد: در جاهليت به مكه آمدم و چون خواستم براي خانواده ام عطريات و لباس تهيه نمايم به نزد عباس بن عبدالمطلب رفتم به كعبه نگاه كردم كه ديدم جواني به طرف كعبه آمد و رو به كعبه ايستاد، پس نوجواني و زني به دنبال او آمدند و در كنار و پشت او ايستادند و چون او به ركوع و سجود رفت آنان نيز چنين كردند، چون از عباس در خصوص آنها پرسيدم، گفت: محمد، علي و خديجه هستند.[10]
هم چنين آمده است كه چون حضرت جبرئيل بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل شد و وضو گرفتن و نماز خواندن را به حضرت آموخت. پيامبر نيز به خديجه آموخت. پس خديجه وضو گرفت و نماز خواند.[11]
تمام فرزندان پيامبر ـ غير از ابراهيم ـ از خديجه بودند.[12] براي خديجه 4 دختر به نامهاي رقيه، زينب، ام كلثوم و فاطمه و يك پسر به نام قاسم و بنابر نقلي دو پسر به نامهاي قاسم و عبدالله نام بردهاند.[13] برخي نيز سه پسر براي خديجه بر شمرده اند به نامهاي قاسم، طاهر و طيّب.
پس از آنكه محاصره مشركين عليه مسلمانان در اول سال دهم بعثت پايان يافت، خديجه (س) كه مشقات فراواني را متحمل شده بود در سن 65 سالگي مريض شد. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در آخرين لحظات بر بستر خديجه حاضر شد و او را به همنشيني با مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم و كلثوم دختر موسي در بهشت بشارت داد.[14] سرانجام خديجه در رمضان سال دهم وفات نمود، چند روز پس از آن ابوطالب نيز رحلت كرد. چون خبر رحلت ابوطالب نيز به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ رسيد فرمود: دو مصيبت بر اين است در اين ايام وارد شده است و من نميدانم كه كدام يك از اين دو برايم سخت تر است.[15]
از رسول خدا نقل شده كه حضرت جبرئيل نزد من آمد و گفت كه از سوي پروردگار و از سوي من به خديجه سلام بده و او را به خانه اي از زبرجد در بهشت كه هيچ سر و صدا و رنجي در آن نيست بشارت بده.[16]
به همين خاطر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ : درباره مقام و شأن حضرت خديجه ميفرمايد: بهترين زنان عالم مريم، آسيه، خديجه و فاطمه است؛ خديجه افضل زنان بهشت است. [17] وقتي مردم كافر بودند خديجه به من ايمان آورد، وقتي مرا تكذيب ميكردند او مرا تصديق ميكرد، وقتي مرا محروم كردند او مالش را در اختيار من قرار داد. [18]
معرفي منابع، جهت مطالعه بيشتر:
1ـ خديجه، علي محمد علي ذُخَيّل، ترجمه دكتر فيروز حريرچي.
2ـ رياحين الشريعه، ذبيح الله محلاتي.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ابن اثير، اسدالغابة في معرفة الصامة، تهران، اسماعيليان، ج 5، ص 434. ابن حجر، الاصابة في تمييز الصحابة: ثمطيق عبدالموجود، بيروت: دارالكتب العملية، اول 1415 هجري، ج 8، ص 99.
[2] . ابن اثير، پيشين، ج 5، ص 434.
[3] . اسدالغابة، ج 5، ص 435، الاصابة، ج 8، ص 99.
[4] . اسدالغابه، ج 5. ص 435.
[5] . يعقوبي، تاريخ، نشر فرهنگ اهل بيت ـ عليه السّلام ـ، ج 2، ص 20 - 21.
[6] . الاصابه، 100 / 8، السدالغابة، 434 / 5.
[7] . السدالغابة، 437 / 5.
[8] . ابن حجر، 102 / 8.
[9] . يعقوبي، 31 / 2.
[10] . ابن حجر، 425 / 4.
[11] . يعقوبي، 23 / 2.
[12] . يعقوبي، 84 / 2، ابن حج، 100 / 8.
[13] . ابن حجر 100 / 8، يعقوبي، 20 / 2.
[14] . يعقوبي، 35/ 2.
[15] . ابن اثير، 439 / 5، يعقوبي 35 / 2.
[16] . ابن حجر، 102 / 8.
[17] . ابن اثير، 438 / 5.
[18] . ابن حجر، 103 / 8، ابن اثير، 438 / 5.