عنوان: مسجد حوضي، سيد محمدعلي
پيشهور، پهلوان
سيد محمدعلي مسجد حوضي (بلورفروش)، فرزند سيدمحسن، در سال 1250 خورشيدي در تهران متولد شد. وي از ورزشکاران شناخته شده پايان دوران قاجار و ابتداي دوره پهلوي بود. سيد محمدعلي بلورفروش، شهرتش به نام مسجدي بود که در محله مسکوني پدرش واقع شده بود. مسجد ...
تاریخ ولادت و شرح حال او روشن نیست . برخی او را اهل اورگنج از شهرهای خوارزم («قتالی : پهلوان محمودبن پوریای ولی »، ص 76؛ خلیل ، ج 3، ص 489) یا از مردم گنجه (مدرس تبریزی ، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی ، ج 9، قسم 1، ص 159ـ160)، یا بر اساس طوماری قدیمی متعلق به دورة صفوی ، از اهالی سلماس و خوی ذکر کرده اند (پرتوبیضایی ...
پوران دخت : شاهنشاه ایران در زمان ساسانی . وی زنی بود که بر بیش از ١٠ کشور آسیایی پادشاهی میکرد .او پس از اردشیر شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست و فرامانروایی نمود . ...
هلاله : پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی بندهش ( ٣٩١ یشتها ۱+۲۷۴ یشتها ۲)کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست . از او به عنوان هفتمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را “همایچهر آزاد” ( همای وهمون ) نیز گفته اند . او مادر داراب بود و پس از “وهومن سپندداتان” بر تخت شاهنشاهیایران نشست . ...
گردآفرید : یکی دیگر از پهلونان سرزمین ایران . تاریخ از او به عنوان دختر گژدهم یاد میکند که بالباسیمردانه با سهراب زور آزمایی کرد . فردوسی بزرگ از او به نام زنی جنگجو و دلیر از سرزمین پاکان یادمیکند . ...
جهان پهلوان تختی اسوه مردانگی غلامرضا تختي در روز پنجم شهريور ماه 1309 در خانواده اي متوسط و مذهبي در محله خاني آباد تهران به دنيا آمد."رجب خان"- پدر تختي- غير از وي دو پسر و دو دختر ديگر نيز داشت که همه آنها از غلامرضا بزرگتر بودند."حاج قلي"، پدر بزرگ غلامرضا ، فروشنده خواروبار بود. از قول رجب ...
گواه و امضا كننده دیگر سند و سایر برادران و بزرگان امضا كننده سند مورخه 917 هجرى قمرى تنها سردار غیر قزلباش دلیر و تواناى شاه اسماعیل و سیاستمدار برجسته كه از مردان بزرگ و ایراندوست و معاند با اقوام ترك و تاتار و مغول و فرمانده جنگ با ازبكان در منطقه سمرقند و بخارا در ناحیه قلعه قریشى و غجدوان سنه 918 ...
نام یكى از پهلوانان ایران است كه چون كیكاوس به مازندران رفت ایران را به او سپرد و پسرش گرگین هم از پهلوانان بوده است. ...
پهلوان ایرانى كه نام او دو بار در گرشاسبنامهى اسدى طوسى آمده. اول در جنگ اول گرشاسب با لشكر بهو: «پس صف به مهیار و سنبان سپرد كمینگه به كشواد و گرداب گرد» دوم در جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو: «سوى راست لشكر به مهیار داد سوى چپ به بهپور سالار داد» ...
یكى از پهلوانان داستانى ایرانى و پدر گرازه. ...
پسر میلاد پهلوانى است ایرانى. میلاد بقول نولد كه محرف مهرداد (Mithradat) (نام پادشاه اشكانى) است. در داستان جنگ بیژن با گرازان كسى كه مایهى رنج بیژن و افكندن او در بند تورانیان شد گرگین میلاد بود. وى از جانب پادشاه ایران حكمران خوارزم گشت و شهرى به نام خود ساخت كه گرگان نامیده شد: «به طوس و به گودرز ...
پسر گودرز پهوان ایرانى (داستان): «چو شیدوش و رهام و گستهم و گیو چو خراد و فرهاد و برزین نیو...» (شا. بخ 890 :4) ...
(است. مقدس آفریده یا آفریده (خرد) پاك؛ په.) جهان پهلوان ایرانى، در روایات ملى پسركى گشتاسپ پادشاه كیانى. وى به دست زردشت رویین تن گردید و پیروزیها یافت و عاقبت در جنگ با رستم بر اثر تیر دو شاخه گزین كه به چشم او اصابت كرد، درگذشت. (په.) اسفندیار، پسر گشتاسپ پادشاه داستانى ایران باستان. این نام در فارسى ...
از خاندانهاى بزرگ پهلوانى در شاهنامه، خاندان نوذرى است كه از تخمهى نوذر پسر منوچهر بودند. و بزرگترین پهلوانان آن طایفه طوس و گستهم و زراسپ بودهاند. در اوستا از این خاندان سخن رفته است، و طوس و گستهم فرزند نوذر بودند چون فر نداشتند به شاهى ننشستند. طوس همواره سپهسالار ایران بوده و او از كسانى است كه ...
مراد از پهلوانان اشكانى دستهاى از پهلوانانند كه اصلا از شاهان و شاهزادگان اشكانى بوده، ولى به تدریج در داستانهاى ملى راه یافته و در شمار پهلوانان بزرگ عهد كیان درآمدهاند. از میان ایشان مهمتر از همه خانوادهى گودرزیان هستند كه گودرز گشوادگان و گیو و بیژن و رهام و بهرام از آنان بودند. و نیز به پهلوانان ...
دیگر از خاندانهاى معروف پهلوانى ایران، خاندان كاوه است كه افراد آن در شاهنامه، عبارت است از: كاوه و پسرش قارن و قباد است. داستان كاوهى آهنگر و علم او را در قصهى فریدون دیدیم. وى چون از ستم ضحاك به ستوه آمد، چرمى را كه بر شیوهى آهنگران هنگام كاربر پیش مىبست بر سر نیزه كرد و مردم را به یارى خویش خواند ...
پسر سام بود. از این پهلوان در اوستا نامى نیست. پدرش سام او را بر اثر سپیدى موى در شیرخوارگى از خود دور كرد و بر كوه البرز نهاد، تا در همانجا تباه گردد. اما سیمرغ كه در اوستا نامش Merequ Saena مرغوسئن است، او را بدید و برداشت و به آشیان خود برد، و چون فرزندان خویش بپرورد، و سرانجام به پدر بازگردانید. ...
نام او در اوستا SAMA (سامه) و آن نام خاندانى است، نه نام كسى. اما در روایات پهلوى نام دو تن از دلیران سیستانى است: یكى پدر اثرط كه در گرشاسبنامهى اسدى طوسى به صورت شم آمده است، و باید اصل آن سام باشد، و دیگر نوادهى گرشاسب و پدر زال مىباشد. سام در شاهنامه از پهلوانان دربار منوچهر و نوذر بود. (است. ...
نام نریمان از صفت نئیرمنو Nairemanu، یعنى نیرومند پیدا شده كه بعدها او را به صورت پهلوانى درآوردند. و این صفت را در اوستا به گرشاسب دادند، و همین نام نریمان است كه در شاهنامه گاهى به صورت نیرم دیده مىشود. از نریمان به عنوان پهلوان معروف خاندان سام در شاهنامه سخن رفته و این پهلوان در دژ سپند كشته شد، ...