معصومه آباد (زاده ۱۳۴۱ در آبادان)، عضو شورای شهر تهران دوره چهارم است.وی همچنین نویسنده کتاب «من زندهام» است. خانم اباد در اولین اسارتگاه با فاطمه ناهیدی اشنا شد وقتی ایشان و شمسی بهرامی را اسیر گرفتند معصومه او را مریم نامید و به عنوان هواهر خود معرفی کرد بعد از مدتی ...
سیده زهرا حسینی به سال ۱۳۴۲ در عراق به دنیا آمد. پدر و مادرش پیش از ولادت او در عراق زندگی میکردند و از اقوام کرد ایرانی بودند. زهرا فرزند دوم از شش فرزند خانواده بود. در همان کودکی(۱۳۴۷)همراه خانواده به ایران آمد و در خرمشهر ساکن شدند. پدرش پس از مدتها سرگردانی به عنوان رفتگر به استخدام شهرداری درآمد. ...
حاجيه خانم مهين طباطبايى اصفهانى، مادر مكرمه ى شهيدان؛ »حميد رضا« و »محسن«( هفتاد و دو سال قبل در اصفهان به دنيا آمد. پدرش »تقى« درجهدار ارتش بود. مادرش »عفت« زنى عفيفه و پاكدامنى بود و زبانزد اقوام و آشنايان. مهين كه به دنيا آمد، دخترى آرام و صبور بود. پدر و مادر سكوت او را حمل بر آرامش بچه ...
حاج محمد تقى موحدى، پدر معظم شهيدان؛ »حسن على«، »حسين على« و جانباز »مرتضى«( خانهاش در روستاى اصغرآباد است، با ديوارهاى خشت و گلى و در چوبى كلوندار. روى ديوار دالان بلند و سرپوشيده »به نام خدا« با رنگ سفيد نوشته شده كه مرتضى مىگويد: اين خط حسن على است، برادر شهيدم كه هميشه مشق خط مىكرد و بسيار ...
حاجيه خانم زهرا احمدى، مادر مكرمه ى شهيدان؛ »مهدى«، »مصطفى« و جانباز »محمد على« رحيمى( هفتاد و نه ساله است و در نجفآباد متولد شده. پدرش »حسين« عموزاده مادرش »رباب« بود. او در نجفآباد، مغازهاى داشت كه با توليد زين و يراق براى حيوانات باربر، امورات زندگىاش را مىگذراند. - آن وقتها ماشين نبود. ...
حاج يدالله چاووشى، پدر معظم شهيدان؛ »نعمتالله« و »عزيزالله«( از توى حياط قديمى كه رد مىشوى، ايوانى جلو هر اتاق قرار دارد. ما را به اتاق پذيرايى بزرگى مىبرند كه به سبك قديم كرسى در آن گذاشتهاند. حاج آقا مشغول نماز است. سلام را كه مىگويد، بعد از خوشآمد گويى صميمانه، شروع مىكند به بيان خاطرات. ...
حاج عباسعلى معينى، پدر معظم شهيدان؛ »قاسم« و »محمود« و جانباز »محمد على«( هفتاد و سه ساله است و در نجفآباد به دنيا آمده. پدرش »عبدالله« سواد قرآنى داشت و روى زمينهاى ديگران، كشاورزى مىكرد. او شش پسر و دو دختر داشت. »عباس على« فرزند چهارم او بود كه از كودكى در كفاشى مشغول به كار شد. شبانه در مكتبخانه ...
حاجيه خانم شاه بيگم حبيب اللهى نجفآبادى، مادر مكرمه ى شهيدان؛ »حسن«، »حسين« و »عباس« حجتى( شصت و سه ساله و اهل نجفآباد است. مشهدى صادق پدرش در باغ خود كشاورزى مىكرد. مادرش كرباس مىبافت. او دو دختر و چهار پسر داشت، دختران را به آموزش قالىبافى فرستاد تا هنر بياموزند. »حاج غلامرضا حبيباللهى« ...
حاج ميرزا محمد قاسم پور آرانى، پدر معظم شهيدان؛ »جواد« و »حسين«( هشتاد و دو ساله و اهل »آران« كاشان است. پدرش »على« براى ارباب كشاورزى مىكرد. مادرش شهربانو سواد قرآنى داشت و در ماه مبارك رمضان به خانمها قرآن مىآموخت. در منزل جلساتى را مىگذاشت و خانمها قرآن قرائت مىكردند. او هشت فرزند داشت. ...
حاجيه خانم سيمين ملازاده نوشآبادى، مادر مكرمه ى شهيدان؛ »حسن« و »غلامحسين« كاشفى( از حياطى بزرگ كه مىگذرى، به پلههايى مىرسى كه بايد از آن بالا بروى و بتوانى با او ملاقات كنى. مادرى مهربان كه با عصاى چوبى به استقبالت مىآيد و خوش آمد مىگويد با لبخندش هر آن چه از تلخى و دشوارى است را از ياد مىبرى. ...
حاج على رمضانى بيدگلى، پدر معظم شهيدان؛ »عليرضا«، »على محمد« و جانباز »جواد«( هفتاد و سه سال دارد و در »بيدگل« به دنيا آمده است. پدرش »على اكبر« روى زمينهاى ديگران زراعت مىكرد و مادرش »زيور« با پشمريسى و كرباسبافى كمك خرج خانه بود. دو دختر و پنج پسر داشتند. »على« كوچكترين فرزندش بود كه از هفت ...
حاج اسماعيل مسجدى نوشآبادى، پدر معظم شهيدان؛ »عباس« و »اصغر« و جانباز 70 درصد( هفتاد و دو سال قبل در »نوشآباد« به دنيا آمد. پدرش، »احمد« دشتبان بود و مسئوليت كشاورزانى را كه روى زمين كار مىكردند، بر عهده داشت. »اسماعيل« تك پسر و آخرين فرزند خانواده، وقتى شش ماهه بود پدرش را از دست داد. او دو خواهر ...
حاج نصرتالله اربابى بيدگلى، پدر معظم شهيدان »على«، »على محمد« و »على اصغر«( نماى خانه ساده است؛ خشتى و گلى. از حياط كه مىگذرى و از پلهها كه بالا مىروى، وارد اتاق بزرگى مىشوى كه حسنيه سرداران شهيد »ارباب بيدگلى« است. حاج نصرتالله و همسرش »جواهر خاموش« كه بعدها نام خود را به »زينب« تغيير داده ...
حاجيه خانم سلطان جزينى، مادر مكرمه ى شهيدان؛ »على اكبر« و »على اصغر« پناهى( از در كه مىروى تو، قاب عكس دو مرد جوان و مردى شبيه آن دو، اما با سن و سال بيشتر، روى طاقچه به چشم مىخورد. رد نگاهم را دنبال مىكند. - عكس سمت راست، على اكبر است و سمت چپ على اصغر. پدرشان را هم كه مىبينى. چه با حسرت ...
حاج مهدى قنبرى جولرستانى، پدر معظم شهيدان؛ »محمود«، »محمد« و »اسدالله«( هفتاد و نه سال قبل در روستاى جولرستان (از توابع شهرستان فلاورجان، استان اصفهان) به دنيا آمد. پدرش »محمد جعفر« مرد باسوادى بود كه سمت منشىگرى كدخدا را داشت. او در مكتب، »حساب سياق« خوانده بود و به امور مالى و مسائل روستاييان ...
حاج اسدالله كريمى هويه، پدر معظم شهيدان؛ »نجفعلى«، »قدرتالله« و »ولىالله«( هشتاد و شش سال قبل در روستاى »هويه« به دنيا آمد؛ روز چهارم از اولين ماه پاييز. پدرش، »قدمعلى« روى زمين ارباب گندم و جو مىكاشت. موقع برداشت، دو سهم از محصول را به ارباب مىداد و يك سهم را خودش برمىداشت. جز رنج و زحمت هيچ ...
حاجيه خانم فاطمه رحمانى، مادر مكرمه ى شهيدان؛ »قدمعلى«، »اسدالله«، و »خدارحم« رئوفى( هشتاد و سه سال قبل در »سهرفيروزان« از توابع فلاورجان به دنيا آمد. پدرش »قدمعلى« سواد مكتبى داشت. مردى زرنگ و همه فن حريف بود كه علاوه بر كشاورزى در دامدارى هم سر رشته داشت. فاطمه دو برادر و خواهر داشت. ده ساله بود ...
حاجيه خانم بلقيس افراسيابى، مادر مكرمه ى شهيدان؛ »ايرج« و »پرويز« درويشى( در سال 1315 در آبادان به دنيا آمد. پدرش »موسى«، كارمند شركت نفت بود. مادرش »مارال«، هنگام زايمان »بلقيس« از دنيا رفت. اقوام كه او را مسبب مرگ زن جوان مىدانستند، براى نگهدارىاش اقدامى نكردند. موسى يكه و تنها از دخترش نگهدارى ...
حاجيه خانم زهرا طوقيانى، مادر مكرمه ى شهيدان؛ »حسين«،»محمد على« و »رضا« و جانبازان »محمود« و »قنبر« سبكتكين( هفتاد و چهار سال قبل در زرين شهر به دنيا آمد. پدرش »حسن« دامدار عشاير بود. براى ييلاق به چهارمحال و بختيارى مىرفتند و براى قشلاق به شيراز. او دو دختر و سه پسر داشت و زهرا فرزند چهارمش بود. ...
حاجيه خانم شوكت فاتحى، مادر مكرمه ى شهيدان؛ »محمد تقى«، »رحمتالله« و »عباسعلى« بشارت( خانهاى نوساز در محلهاى جديد التأسيس دارد كه وسايل داخل آن را با نظم و سليقه خاصى چيدمان شده است. خاطرات گذشته به خوبى در ذهنش تداعى مىشود و گاه كه قدرى فراموشى به سراغش مىآيد، اقدس به او كمك مىكند. - مادر، ...