بحث سياسي ممنوع

نويسنده:محمد جباري
قديمي ترها حتما يادشان هست و جديدترها هم شايد 12 سال پيش آنها را درگوشه و کنار شهر ديده باشند يا حداقل از همان قديمي ها وصفش راشنيده باشند تکه کاغذ کوچکي که هروقت دوز سياسي جامعه بالا مي رفت سر از جاهايي مثل آرايشگاه ها تاکسي ها مطب ها و...در مي آورد تا جلوي بالا رفتن صداها را بگيرد، تا جلوي افزايش دما و آتش گرفتن فضا را بگيرد، تا جلوي خيلي چيزها رابگيرد؛ اعلان «بحث سياسي ممنوع».
اگر به من بود همين امروز دستور احياي اين تکه کاغذ را مي دادم. دستور مي دادم اعلان بحث سياسي ممنوع را در شکل ها و قطع هاي مختلف آماده کنند و در اختيار خانواده ها و رفيق رفقا قرار بدهند تا در خانه ها و پاتوق هاي دوستانه نصب کنند تا شايد با نصب اين کاغذها، حجم بحث هاي سياسي اين روزها در جمع هاي خودماني براي اثبات حقانيت فلان عقيده و بطلان بهمان عقيده کم و کمتر شود اگر دست من بود کنار اين اعلان يک نوشته توضيحي هم مي آوردم: دوستان عزيز باورکنيد اين روزها اين قدر اطلاعات مختلف از روزنامه ها و سايت ها و شبکه هاي تلويزيوني به دست آدم مي رسد که ديگر تقريبا هرکسي فارغ از درستي نظرش، به درک روشن و قطعي اي از اتفاقات اخير از نگاه خودش رسيده و تکليفش را با همه چيز مشخص کرده است. اگر هم اين طور نباشد باورکنيد با جرو بحث هاي شما و استدلال آوردن و هزار جور اطلاعات مستند رديف کردن هيچ اتفاقي براي طرف مقابلتان نمي افتد به جز بالا رفتن فشار و به هم خوردن کانون گرم خانواده و مهماني و دوستي تان. پس حداقل در جمع هاي خانوادگي و دوستانه نيازي به احساس وظيفه شما در توجيه و هدايت بقيه نيست. لطفا روي اعصاب هم راه نرويد و بگذاريد زندگي مان را بکنيم پايين اين اعلان هم مي نوشتم از طرف يک جوان که نزديک بود سر همين بحث ها رفاقت 21 ساله اش با قديمي ترين دوستش با خاک يکسان شود.
منبع:همشهري جوان ,شماره 224.