نويسندگان: دکتر اسماعيل کاوسي (1)
ماه منير بياناتي (2)



 

مقدمه

پيش از اين پژوهشگران تمايل فراواني جهت به کارگيري روش هاي کمي در پژوهش هاي اجتماعي و تبيين و تفسير نتايج حاصل بر اساس نظريه هاي موجود داشتند. اين رويکرد، موج اول روش شناسي و سرآغازي براي تکامل روش شناختي علوم اجتماعي، به معني فراگير آن بود. سال ها به طول انجاميد تا پژوهشگران دريافتند، روش هاي کمي براي بررسي تمام ابعاد يک پديده اجتماعي مناسب نيست. بنابراين، در پاسخ به نارسايي هاي روش شناسي کمي در شناخت واقعيت هاي اجتماعي، موج دوم روش شناسي پديد آمد، در موج دوم، پژوهشگران با به کارگيري روش هاي تحقيقي کيفي، توجه خود را از لايه هاي بيروني واقعيت اجتماعي به لايه هاي دروني تر منعطف کردند. بر اين اساس، دانش اجتماعي نيز انعطاف پذيري بيشتري يافت. روش شناسي کيفي ابزارهاي لازم را براي توجه به معنا، قدرت و تعامل در حيات اجتماعي فراهم مي سازد و قدرت عامليت بيشتري به سوژه هاي مورد مطالعه در تحقيقات مي بخشد.
طرح مسائل و موضوعات متفاوت و جديدي که به واسطه تحولات اجتماعي و فرهنگي در حال وقوع است، نيازمند انعطاف پذيري و تنوع بيشتري در روش شناسي علوم انساني و اجتماعي است. يکي از مشکلات علوم انساني در دوره معاصر، اتکاي بيش از حد به روش هاي تجربي و دوري از تفکر است، تفکري که بتواند هم لايه هاي سطحي موضوعات را ببيند و هم به اعماق لايه هاي زيرين نفوذ کند. پژوهش، فعاليتي نظام دار و علمي پيرامون يک موضوع، همراه با بررسي جوانب مختلف آن است. بنابر تعريفي ديگر، پژوهش، فرايند توليد دانش است. پژوهشگر با ابزارها و روش هاي گوناگون، اطلاعات را فراهم و سپس آنها را پردازش و تحليل مي کند. يکي از موانع اساسي موفقيت پژوهشگر، به خصوص در زمان انتخاب بحث و تقديم طرح هاي پژوهشي، ناکامي در گزينش اطلاعات و فقدان آگاهي لازم نسبت به شيوه هاي روشمند تحقيق است.
سطوح و ابعاد مختلف واقعيت اجتماعي، ماهيتي درهم تنيده دارند که مبناي نقشه هاي ( طرح هاي ) تحقيقاتي را بايد شکل دهند. افراد، وضعيت بلافصلي که در آن قرار گرفته اند و فهم فرايندي آنها از اين وضعيت، از جلوه هايي است که به عنوان سهم پژوهش کيفي مي تواند در کنار توجه به متن، شرايط کلي کنش و ضرورت هاي کلان اجتماعي ( چون طبقه و جنسيت ) چهارچوب مناسب تري را براي پژوهش در علوم انساني و اجتماعي به ارمغان آورد. با توجه به ضرورت شناخت و انجام پژوهش به روش کيفي در اين مجال، به تعريف روش تحقيق کيفي، تفاوت کيفي و کمي، اجزاي پژوهش کيفي و مواردي که در طرح پژوهش کيفي مطرح مي شوند، پرداخته شده است.

1- تعريف روش تحقيق کيفي

تحقيق کيفي عبارت است از: مجموعه فعاليت هايي ( چون مشاهده، مصاحبه و شرکت گسترده در فعاليت هاي پژوهشي ) که هرکدام به نحوي محقق را در کسب اطلاعات دست اول، درباره ي موضوع مورد تحقيق ياري مي دهند. بدين ترتيب، تحقيق کيفي از اطلاعات جمع آوري شده و توصيف هاي تحليلي، ادراکي و طبقه بندي شده حاصل مي شود. در اين روش دسترسي به اطلاعات به معناي زندگي کردن با مردم مورد پژوهش، يادگيري فرهنگ آنها، از جمله مباني ارزشي، عقيدتي و رفتاري، زبان آنان و تلاش براي درک احساس، انگيزش و هيجان هاي آنها مي باشد. در روش تحقيق کيفي، محقق رفتار اجتماعي را به اين دليل درک مي کند که خود را به جاي ديگران قرار مي دهد ( دلاور، 1385: 259 ).
آنسلم استراس مي گويد: « منظور ما از تحقيق کيفي عبارت از هر نوع تحقيقي است که يافته هايي را به دست مي دهند که با شيوه هايي غير از روش هاي آماري يا هر گونه کمّي کردن کسب نشده اند. شيوه مذکور ممکن است به تحقيق درباره ي زندگي افراد، شرح حال ها، رفتارها و همچنين درباره ي کارکرد سازماني، جنبش هاي اجتماعي يا روابط بين الملل معطوف باشد » ( استراس و کوربين، 1385: 17 ).

2- تفاوت پژوهش کيفي و کمّي

به پژوهش کمّي، (3) روش اثبات گر (4) و به پژوهش کيفي، پسا اثبات گرا (5) گفته مي شود. پژوهش اثبات گرا، ريشه در اين فرض دارد که جلوه هاي محيط اجتماعي، واقعيتي مستقل را تشکيل مي دهند و طي زمان و موقعيت ها، نسبتاً ثابت هستند. منظور از استقلال پديده، اين است که واقعيت، نزد پژوهشگر اثبات گرا عيني تلقي شده و جدا از پژوهشگر وجود دارد و توسط همگان ديده مي شود. به ديگر سخن، واقعيت اجتماعي وجود خارجي دارد و توسط مشاهده گران ساخته نمي شود. برخلاف پژوهش هاي کيفي ( پسا اثبات گرا ) که در آن واقعيت اجتماعي به وسيله مشارکت کنندگان در آن ساخته مي شود، فرض بر اين است که واقعيت اجتماعي، به طور پيوسته و مداوم در موقعيت هاي محلي ساخته مي شود. به عبارت ديگر، براي پژوهشگر کيفي واقعيت يگانه اي وجود ندارد، هر ناظر و مشاهده گري واقعيت را به صورت بخشي از فرايند پژوهشي خلق مي کند. واقعيت، مبتني بر ذهن است و تنها با ارجاع به يک ناظر موجوديت مي يابد. پژوهشگر کمي عينيت را وجهه ي همت خود قرار مي دهد و از داده ها جدا مي ايستد، ولي پژوهشگر کيفي خود را بخشي ناگسستني از داده ها مي داند و در حقيقت بدون مشارکت فعال پژوهشگر، داده اي وجود ندارد.
پژوهشگر اثبات گرا، دانش را از طريق گردآوري داده هاي عددي و مشاهده ي نمونه ها و سپس عرضه ي اين داده ها به تحليل عددي فراهم مي کند. در مقابل، پژوهش پسا اثبات گرا، ريشه در اين فرض دارد که جلوه هاي محيط اجتماعي به عنوان تفسيرهايي به وسيله ي افراد ساخته مي شود. اين تفسيرها شکل گذرا و وابسته به موقعيت دارند. پژوهشگران پسا اثبات گرا، دانش را از درجه ي اول از طريق گردآوري داده هاي کلامي با مطالعه ي جدّي و عمقي (6) موارد و عرضه اين داده ها به استقراي تحليلي فراهم مي آورند ( گال، 1382: 59 ).
پژوهشگران کيفي بر نوعي تفسير کل نگر تأکيد مي کنند. آنان واقعيت ها و ارزش ها را به صورتي غير قابل تفکيک و آميخته با يکديگر در نظر مي گيرند. از طرف ديگر پژوهشگران کمّي به جاي توجه بر تفسيرهاي کل نگر، بر عوامل و متغيرهاي فردي تأکيد دارند. پژوهشگر کمّي بر اين باور است که واقعيت را مي توان به مؤلفه هايش تقسيم کرد و با نگاه به اين اجزا، شناختي از کل به دست آورد. در مقابل پژوهشگر کمّي بر اين باور است که واقعيت را مي توان به مؤلفه هايش تقسيم کرد و با نگاه به اين اجزا، شناختي از کل به دست آورد. در مقابل پژوهشگر کيفي بر اساس اين باور که واقعيت، کليتي است غير قابل تقسيم، به بررسي کل فرايند مي پردازد. اصطلاح ديگري که گاه به جاي پژوهش کيفي به کار مي رود، پژوهش مطالعه ي موردي (7) است. اين اصطلاح بر اين واقعيت تأکيد مي ورزد که پژوهش کيفي، متمرکز بر مطالعه ي موارد است، نه جامعه ها و نمونه ها. البته پژوهش هاي کيفي و کمّي مي توانند از طريق کشف ( توسط پژوهش هاي کيفي ) و تأييد ( توسط پژوهش هاي کمي ) همديگر را کامل کنند. با وجود همه تفاوت ها، بسياري از پژوهشگران، ترکيبي از رويکردهاي کمّي و کيفي را براي فهم کامل پديده مورد بررسي خود به کار مي برند ( خوي نژاد، 1380: 160 ).

3- اجزاي عمده ي تحقيق کيفي

در تحقيق کيفي سه بخش عمده وجود دارد: بخش اول، داده هاي پژوهش است. داده ها مي توانند از منابع مختلف گردآوري شده باشند. مصاحبه، مشاهده و مشارکت، معمول ترين منابع هستند. بخش دوم شامل روش هاي تحليلي و تعبير و تفسيري است که براي رسيدن به يافته ها يا نظريه ها به کار مي رود. اين روش ها شامل شيوه هاي مفهوم پردازي از داده هاست که به کدگذاري (8) موسوم است. شيوه هاي ديگري مثل نمونه گيري غيرآماري، يادداشت برداري و نمايش روابط مفهومي، به صورت دياگرام نيز بخشي از مرحله ي تحليلي هستند. بخش سوم، عبارت است از گزارش هاي نوشته شده و شفاهي و ارائه آنها در مجله ها و کنفرانس هاي علمي.

4- انواع تحقيق کيفي

دسته بندي مورد توافقي از تحقيقات کيفي وجود ندارد. استراس و جوليت کوربين شيوه هاي تحقيق کيفي را شامل موارد زير مي دانند ( استراس و کوربين، پيشين: 20 ).
1- نظريه مبنايي: (9) آنچه به طور استقرايي (10)؛ ( از جزء به کل ) از مطالعه پديده اي به دست آيد و نمايانگر آن پديده باشد. به عبارت ديگر، بايد آن را کشف و کامل کرد و به طور آزمايشي از طريق گردآوري منظم اطلاعات و تجزيه و تحليل داده هايي که از آن پديده نشئت گرفته است، اثبات کرد.
2- مردم نگاري يا قوم نگاري: (11) پژوهش قوم نگاري معمولاً با انسان شناسي همبسته است. قوم نگاري، توصيفي عميق و تحليلي از موقعيت فرهنگي و در معناي وسيع از فرهنگ است. پژوهش قوم نگاري بر مشاهده، توصيف و داوري هاي کيفي يا تفسير پديده هاي مورد بررسي تأکيد بسيار دارد ( بازرگان، 1387: 114 ).
3- پديدار شناختي: (12) استفاده از پديدارشناسي، به منظور پژوهش و آگاهي مستقيم نسبت به تجربيات و مشاهدات مي باشد. به عبارت ديگر، شناخت نسبت به پديدارهايي است که بي واسطه در تجربه ما ظاهر مي شوند ( ورنو، 1372: 11 ).
4- وقايع زندگي يا تحقيق زندگي نامه اي: (13) در اين نوع تحقيق، مطالعه بر يک فرد متمرکز مي شود و از طريق روايت زندگي او به صورت حکايت گونه، رويدادهاي زندگي فردي در چهارچوبي وسيع تر نمايان مي شود، سپس با ارتباط دادن اين رويدادها، به عنوان نقطه هاي عطف و اطلاعات گردآوري شده مورد تفسير قرار مي گيرند. از پژوهش زندگي نامه اي به عنوان تاريخ شفاهي (14) نيز ياد مي شود ( بازرگان، پيشين: 46 ).
5- تحليل گفتمان (15): در اين نوع تحليل، داده ها در اصل به صورت گفتار توليد مي شوند؛ ولي بعداً آنها را به تحقيق با دقت و وسواس فراوان و با استفاده از علائمي که تأکيدها، مکث ها، خنده ها و ساير ظرايف غيرکلامي را هم بر کاغذ بياورد، به نوشتار تبديل مي کنند. موضوع اين دسته از مطالعات به يک معنا، « پيام » است. تحليل گفتمان عمدتاً در علوم سياسي ريشه دارد، ولي در شاخه هاي مختلفي از علوم ديگر، مانند زبان شناسي، انسان شناسي، جامعه شناسي و روان شناسي اجتماعي نيز کاربرد دارد ( رفيعي و ديگران، 1387: 164 ).
6- تأويل شناسي يا هرمنوتيک (16): روشي است که فهم متون و چگونگي ادراک و فهم و روند آن را بررسي مي کند. به عبارت ديگر هرمنوتيک، هنر دستيابي به فهم کامل و تام عبارت هاي گفتاري و نوشتاري است ( نيچه و ديگران، 1381: 9 ).
7- کردارشناسي (17): اين نظريه که از مطالعه رفتار حيوانات در محيط هاي طبيعي به دست آمده، بيان مي کند که نوزاد انساني
به طور ژنتيکي آماده است تا به افرادي که از او مراقبت مي کنند، دلبسته شود. اين دلبستگي از لحاظ تکاملي داراي ارزش است؛ زيرا سبب سازش با محيط مي شود. به عقيده جان بالبي، پايه هاي زيستي رفتارهاي دلبستگي، در صورتي که از ديدگاه تکاملي مطالعه شود، آسان تر قابل درک خواهد بود ( هنري ماسن، 1373: 140 ). به طور کلي در اين روش سعي مي شود تا انواع رفتار انسان ها شناسايي و درک شود.
8- نشانه شناسي (18): نشانه شناسي در درجه اول با آفرينش « معنا » در متون ( فيلم، برنامه هاي تلويزيوني و ديگر آثار هنري ) سروکار دارد. اين علم نشان مي دهد که نشانه و نقش آن چيست؟ نشانه ها و روابط، دو مفهوم کليدي تحليل نشانه شناختي هستند. در تحليل نشانه شناختي تفکيکي موقتي و اختياري بين محتوا و شکل قائل مي شويم و تمام توجه خود را معطوف نظام نشانه هايي مي کنيم که متن را مي سازد. مثلاً غذا در برنامه تلويزيوني نبايد فقط استيک، سالاد و ... تلقي شود؛ بلکه نظامي است از نشانه ها که حاوي معاني مربوط به موضوعاتي مثل پايگاه، سليقه، پيشرفت، مليت و غيره است ( آسابرگر، 1387: 15 ).
9- جامعه سنجي (19): اين روش را مورنو در سال 1934 براي مطالعه و اندازه گيري روابط از نظر جذب و دفع متقابل يا يک طرفه در يک گروه طبيعي پيشنهاد کرده است ( رفرس، 1369: 142 ). به طور کلي اين روش، وسيله اي براي تعيين درجه پذيرش افراد در يک گروه، کشف روابط اين افراد و آشکار کردن ساخت خود گروه به کار مي رود.

5- فرايند پژوهش کيفي در مراحل آن

فرايند پژوهش کيفي با سه فعاليت مهم و مرتبط با هم تعريف مي شود. اين سه فعاليت مهم عبارتند از: هستي شناسي، معرفت شناسي و روش شناسي. در واقع پژوهشگر در روش کيفي، با هر آنچه از سوابق فرهنگي خويش در توشه دارد، در چهارچوب هستي شناسي و نظريه هاي خود با پديدارهاي جهان رو به رو مي شود. اين هستي شناسي سلسله پرسش هايي را طرح مي کند که وي جوياي يافتن پاسخ آنهاست ( و اين در حوزه ي معرفت شناسي قرار مي گيرد ) و پژوهشگر مي کوشد به ياري روش شناسي ( شامل شيوه هاي گردآوري و تحليل داده ها ) موضوع را مورد تحليل قرار دهد و آنگاه تفسيرهايش را به نگارش درآورد. بنابراين، مي توان پنج مرحله براي فرايند پژوهش کيفي بر شمرد ( مارشال، 1377: 197 ):
مرحله ي اول: اين مرحله با پژوهشگر آغاز مي شود که فاعل شناسايي است با تکثر فرهنگي و واجد سنن تاريخي ويژه و ديدگاه هايي خاص نسبت به خود و آن ديگري که موضوع پژوهش است. اين پژوهشگر، برخلاف گذشته که تصور مي شد بايد عينک بي طرفي به چشم بزند، فارغ از پايبندي هاي شخصي خود به اخلاق و آداب پژوهش نيست.
مرحله دوم: پارادايم هاي نظري و چشم اندازهاست که شامل اعتقادات هستي شناسانه، معرفت شناسانه و مراحل فرايند است.پژوهشگر در جستجوي پاسخ به سه پرسش اساسي است: نخست اينکه انسان و واقعيت چيست؟ ديگر اينکه چه رابطه اي بين پژوهشگر و دانسته هايش برقرار است؟ و سرانجام اينکه چگونه مي توان جهان را شناخت؟ در مجموع چهار پارادايم عمده ساختار پژوهش کيفي را مي سازد که عبارتند از:
1- پارادايم ها و الگوهاي پوزيتيويستي و پساپوزيتيويستي که قائل به هستي شناسي واقع گرايانه يا واقع گرايانه ي انتقادي و معرفت شناسي هاي عيني است و روش هاي پژوهش غالب و رايج در اين پارادايم ها، روش هاي تجربي، نيمه تجربي، پيمايشي و روش هاي دقيقاً تعريف شده است.
2- پارادايم هاي ساختارگرايانه و هرمنوتيکي که مبتني بر هستي شناسي نسبي گرايانه و قائل به وجود واقعيت هاي چند گانه است. معرفت شناسي آن ذهنيت گراست، يعني فاعل شناسا و آزمودني، با هم به ادراک و فهم جهان مي رسند و روش شناسي آن طبيعت گرايانه است، به عبارت ديگر جهان طبيعي را چنان که هست، مورد بررسي قرار مي دهد. در ارزشيابي پژوهش، از معيارهاي نظريه ي زمينه اي بهره مي گيرد و به جاي ضوابط پوزيتيويستي، مثل روايي دروني و بيروني و پايايي و عينيت گرايي، از اصطلاحاتي چون باورپذيري، رسانش پذيري، قابل اعتماد بودن و قابل تأييد بودن استفاده مي شود.
3- پارادايم هاي انتقادي ( مارکسيسم و نظريه هاي آزادي خواهانه ) شامل پژوهش هاي فمينيستي ( دوره هاي آغازين فمينيسم ) و مارکسيستي، مطالعات فرهنگي و نظريه ي غير عادي که هستي شناسي آنها مادي گرايانه و واقع گرايانه است و بر اين نظرند که همين جهان واقعي و مادي موجبات تبعيض ها و تفاوت هاي نژادي و طبقاتي و جنسي را فراهم مي آورد. معرفت شناسي اين ديدگاه ها، ذهنيت گرا و روش شناسي شان طبيعت گرايانه و قوم نگارانه است. در اين پارادايم ها معيار ارزشيابي پژوهش هاي تجربي و مباحث نظري، دلالت هاي آزادي خواهانه ي آنها است و اينکه چقدر در اين مطالعات، همدلي و تعامل انساني به کار رفته است.
4- پارادايم هاي فمينيستي و پساساختارگرايانه که تأکيدشان بر متن اجتماعي و امکان ناپذيري بازنمايي کامل تجارب انساني است. در اين گونه مطالعات، اثري از ضوابط ارزشيابي پوزيتيويستي و پساپوزيتيويستي نيست و به جاي آن به متون چندصدايي و خودبازتابنده در تجارب مردم تحت ستم توجه مي شود. همچنين مطالعات فرهنگي و نظريه ي غيرعادي، از انواع فلسفه ها و نگرش هاي مارکسيسم، فمينيسم و پسامدرنيسم تأثير مي پذيرند. بنابراين در يک نگاه کلي، شاهد تنشي بنيادي در پژوهش هاي کيفي هستيم: از يک سو مطالعات فرهنگي داراي وجه طبيعت گرايانه و انسان مدارانه هستند و بر تجربه هاي انساني تأکيد مي کنند و از سوي ديگر، بسياري از مطالعات فرهنگي بر عوامل تعيين کننده ي مادي و ساختاري- مثل نژاد، طبقه، جنسيت و در واقع آثار تجربه هاي انساني- تأکيد مي ورزند.
مرحله سوم: راهکارهاي پژوهش شامل طرح پژوهش که در آن به دو مسئله مهم بازنمايي و مشروعيت مي پردازد و پژوهشگر را با روش هاي گردآوري و تحليل داده ها آشنا مي سازد. مثل مطالعه ي موردي که مبتني بر روش مصاحبه و مشاهده و تحليل مدارک است و يا فنون پديدارشناسانه واتنومتدولوژيکي، نظريه ي زمينه اي، روش هاي باليني و ضمن عمل، تاريخي، زندگي نامه اي و خودقوم نگاري.
مرحله چهارم: روش هاي گردآوري و تحليل منابع و مواد تجربي شامل مصاحبه، مشاهده ي مستقيم، تحليل بشرساخته ها ( مصنوعات ) مدارک و پيشينه هاي فرهنگي و مواد بصري و تجربه ي شخصي- و نيز انواع روش هاي خواندن و تحليل مصاحبه ها يا متون فرهنگي، مثل راهکارهاي تحليل محتوا، تحليل روايت و نشانه شناسي و الگوهاي تحليل رايانه اي براي استفاده از نرم افزارهايي که براي مديريت حجم زيادي از مدارک در پژوهش هاي کيفي طراحي شده است.
مرحله پنجم: هنر و سياست تفسير و ارزشيابي که مستلزم خلاقيت ويژه اي است، چرا که پژوهش کيفي کاري تأويلي است و ماهيت آن به گونه اي نيست که پژوهشگر بتواند به سادگي يافته هايش را از تحليل داده هاي بسيار به روي کاغذ بياورد. براي اين کار، پژوهشگر نخست به تهيه ي متني مي پردازد که شامل يادداشت هاي مقدماتي در محل انجام پژوهش است، آنگاه در نقش نويسنده و مفسر، اين متن را به متني پژوهشي تبديل مي کند. اين متن بازآفريني شده که تلاش هاي نخستين نويسنده براي معنا بخشيدن به آموخته ها را دربردارد، متن نهايي است و مي تواند به صورت اعترافات، متن رئاليستي، امپرسيونيستي، انتقادي، رسمي، ادبي، تحليلي و يا مبتني بر نظريه ي زمينه اي باشد. در واقع، کار معنا بخشيدن به يافته ها، هم هنري است و هم سياسي. براي ارزشيابي پژوهش کيفي نيز ضوابط زيادي وجود دارد و چون تفسير واحدي وجود ندارد، ضوابط آنها نيز بسيار است و هر تفسير با ضوابط خود ارزشيابي مي شود.

6- طرح پژوهش کيفي

طرح پژوهش کيفي را مي توان به دو بخش گسترده تقسيم کرد: الف ) « طراحي و برنامه ريزي » که فرايند پيدايش و گسترش مسئله پژوهشي است و ب ) « شروع تحقيق » که اجازه ي ورود به مکان تحقيق، شناخت درست و مناسب از افراد مورد تحقيق و استفاده از يک راهبرد نمونه گيري را براي محقق فراهم مي آورد. تحقيق زماني آغاز مي شود که ابزار و وسايل تحقيق کاملاً موجود و در دسترس باشد. در واقع پژوهش کيفي چهارچوبي شکل يافته از پرسش ها و ابزار تحقيق است.
در اين بخش طرح پژوهشي به عنوان عرصه اي متشکل از تصميمات اتخاذ شده براي انجام کار ميداني ( در شکل مقدماتي آن ) در نظر گرفته مي شود که مراحل جمع آوري داده ها تا نوشتن طرح را دربرمي گيرد. مراحل برنامه ريزي پژوهش کيفي عبارتند از:
1- يافتن منابعي براي ايده هاي پژوهش کيفي، 2- بررسي مسائل خود محقق، 3- مسائل موجود در صحنه اي که تحقيق در آن انجام مي شود، 4- نوشتن طرح پژوهشي و 5- حمايت از سوژه ها و نمونه هاي انساني که در تحقيقات کيفي مشارکت کرده اند. در طول پژوهش کيفي ممکن است طرح تحقيق تغيير کند و تطبيق روش هاي مورد استفاده و همچنين تمرکز بر مشکلات تا آنجا که زمان و زمينه ي تحقيق اجازه مي دهد، ادامه پيدا کند ( Lindlof & Taylor, 2002: 150 ).

7- مروري بر فرايند پژوهش کيفي

انجام طرح پژوهش در پژوهشي کيفي و پژوهش کمي با استفاده از روش هاي فرضي- قياسي متفاوت است. تحقيق کمي بر اساس يک نظم خطي انجام مي شود. در اين نوع تحقيق، پيش از هر کاري، ديدگاهي نظري اتخاذ مي کنيم و از اين ديدگاه نظري گزاره هاي قابل آزمايش را استنتاج مي کنيم. تمام مراحل روش کمي ( از نوشتن فرضيه هاي پژوهش تا انتخاب متغيرها و از انتخاب يک نمونه براي مطالعه تا هدايت و اجراي آزمايش بر آن نمونه )، بايد کاملاً روشن، دقيق و از پيش طراحي شده باشد. محقق در اين روش فقط از روش هاي ساده تر استفاده نمي کند ( مگر اينکه براي طرح پژوهشي سازنده باشد ). به ندرت پيش مي آيد که مراحل تحقيق در تحقيق کمي، از طرح اوليه منحرف شود. مهم تر از همه، اغلب پروژه هاي کمي منوط به کنترل زيادي است که محقق بر پروژه تحقيق دارد. اگر در پژوهش هاي کمي، محقق تسلط و کنترلي بر فاکتورها بخصوص در آزمايش رفتارها، ادراک، نگرش و ديدگاه هاي تحقيق نداشته باشد، پروژه تحقيقي به کاري عبث تبديل خواهد شد و اعتبار و قابليت اتکاي پژوهش به زير سؤال مي رود.
پژوهش کيفي در اصل استقرايي ( از جزء به کل )، در حال تکوين و تا اندازه اي بي قاعده است، همچنين غيرخطي بوده و کمتر مي توان آن را با درکي دقيق کنترل کرد. لينکن و گوبا به درک طبيعت گرايانه در پژوهش هاي کيفي اشاره مي کنند. آنها معتقدند: درک طبيعت گرايانه يعني برنامه ريزي براي رويدادهاي پيش بيني نشده گسترده و حتمي، بدون اشاره به اينکه دقيقاً در روابط هر کدام از متغيرها و موضوعات مورد مطالعه در تحقيق چه چيزي به دست خواهد آمد. به بيان ديگر، در پژوهش کيفي براي تصميم گيري درباره مسائلي که هنوز کشف نکرده ايم برنامه ريزي مي کنيم. در اين روش به محض درک هدف تحقيق و داشتن چند سؤال وسيع، کار تحقيق شروع مي شود. ممکن است با خواندن ادبيات پژوهشي، تعدادي رابطه ميان موضوعات بسازيم و راهي براي ورود به جهان اجتماعي پژوهشي پيدا کنيم، در غير اين صورت نمي توانيم پيش بيني کنيم که مطالعه ي ما چطور انجام مي شود و به چه نتايجي مي رسد. در حقيقت در پژوهش کيفي از هر پيش گويي جلوگيري مي شود.
بودان و بيکن، درباره مطالعه کيفي نمادين مي گويند: شروع به کار مطالعه بسيار وسيع است؛ محققان به دنبال مکان و افرادي هستند که داده هايي را به تحقيق اضافه کنند. آنها فکر مي کنند که با يافتن مکان و محل مي توانند مطالعه شان را بدون حاشيه شروع کنند، در حالي که تازه به درون شبکه گسترده اي از موضوعات پرتاب مي شوند. محققان در روش کيفي از جمع آوري داده ها و اطلاعات و مرور پژوهش ها و بررسي هاي قبلي شروع مي کنند؛ مي توانند تصميم بگيرند که از چه مکان ها و افرادي مي توان براي پيشبرد فرايند تحقيق استفاده کنند. مي توانند تصميم بگيرند که چطور وقت خود را با توجه به الزامات تحقيق، تقسيم بندي کنند، با چه کساني مصاحبه کنند و چه مسائل و موضوعات به بررسي عميق تر نياز دارد. ممکن است آنها از ايده ها و برنامه هايي استفاده کنند که قبلاً وجود داشته اند و در نهايت به نتايج جديدي دست پيدا کنند. آنها با پژوهش هاي اوليه به سمت مجموعه اطلاعات، داده ها و تحليل هاي کامل تر و درست تري پيش مي روند. فرايند پژوهش کيفي روندي چرخشي و دايره اي دارد. بسياري از مراحل، چندين بار تکرار مي شود. محقق در برخي قسمت ها، تحقيق را بارها تکرار مي کند تا به نتيجه ي درست و منطقي برسد و تفسير آگاهانه اي به دست آورد.
در ديدگاه ديگر از يک طرح پژوهش کيفي، « آگر » به قوم شناسي اشاره کرده است. قوم شناسي به توصيف و تفسير روابط مشاهده شده در ميان اعمال اجتماعي و سيستم هاي معاني موجود در يک بافت فرهنگي مي پردازد. چنين تحقيقي، نيازمند ارائه طرحي کلي ( شماتيک ) از فرم ها و چهارچوب ها، محتوا و معاني موجود در آن فرهنگ است. ناتواني محقق در درک روابط و وقايع مشاهده شده باعث مي شود اختلالي در اين درک به وجود بيايد و اين نشان مي دهد که طرح کلي ( شماي ) ارائه شده توسط محقق و يا آن مدل تفسيري اثبات شده، کافي نبوده است. زماني که محقق در مسير اجراي تحقيق قرار مي گيرد، ممکن است طرح هاي کلي که ارائه مي هد بارها کنار گذاشته شود و نمودارهاي جديد ( بر مبناي اطلاعات جديد ) ساخته شود تا اعمالي که در زمينه ( يا بافت ) تحقيق انجام مي شود، قابليت فهميده شدن ( توسط محقق ) را ممکن سازد.
محقق کيفي بايد باهوش، نوآور و داراي قدرت استدلالي بالايي باشد. در واقع او جهت ياب، هدف ياب و يک کارآگاه فرهنگي است. ظرافت هاي شخصيتي پژوهشگران کيفي نشان مي دهد آنها نکته سنج، منتقد، مبتکر و خلاق هستند. محقق کيفي از راهبردهاي منعطفانه استفاده مي کند، يعني هر درک او منحصر به فرد و حاوي محتواي خاصي است. از هر تکنيکي به عنوان تکيه گاهي براي درک واقعيت هاي اجتماعي استفاده مي کند تا طرح خود را پيش ببرد. محققان کيفي کنجکاو و منظم هستند و به صورت هدفمند به موضوعات مي نگرند.
اگرچه تحقيق کيفي با سؤال آغاز نمي شود، اما ساخت و طرح سؤال، هسته اصلي اجراي پژوهش کيفي را تشکيل مي دهد. در واقع، سؤال تحقيق دغدغه ذهني محقق است. در مراحل اوليه، محقق سؤالاتي درباره ادبيات تحقيق و جهان اطرافشان مي پرسد. او از سؤالاتي استفاده مي کند که به توضيحي جديد از يک موقعيت و وضعيت منتهي شود. در تحقيق کيفي سؤال ها به مثابه ي تدابير هدايت کننده و ابزار جهت ياب براي يافتن زمينه هاي اجتماعي عمل مي کند. محققان مصرانه به دنبال يافتن پاسخ سؤالات مي روند و فرايند پاسخگويي و سؤال و جواب منجر به ارائه ي ساختاري براي تحقيق مي شود. سؤالات تحقيق کيفي به ندرت ممکن است تا پايان تحقيق ثابت باقي بمانند و ممکن است تغيير کرده و جرح و تعديل شوند.

1-7- منابع ايده هاي پژوهشي

آنچه محققان کيفي را هدايت مي کند، کنجکاوي است. آنها مي خواهند از ساختار معنايي که در اطراف ما در حال چرخش است چيزهايي بدانند. در نتيجه، به دنبال زمينه هاي معنايي يعني نشانه ها، علامت ها و دلالت ها مي روند و نشانه ها را تفسير مي کنند. آنها مي خواهند بدانند مردم چگونه نشانه هاي موجود در جهان را معنا مي کنند تا به زندگي خود معنا دهند. منابعي که براي اغلب ايده هاي پژوهشي استفاده مي شوند، عبارتند از: نظريه ها و متون پژوهشي، مشکلات و معضلات عمومي، تجربه ها و فرصت هاي شخصي و اولويت هاي سرمايه گذاري. در ابتدا ممکن است ايده هاي پژوهشي محقق کم، شکل نيافته، گسترده و نامنظم باشد. ويرايش بيشتر، مي تواند اين گستردگي را از بين برده و آن را هدفمند کند.

2-7- نظريه ها و متون پژوهشي (20)

هدف اغلب پژوهش ها و مطالعاتي که از روش هاي کيفي استفاده مي کنند، رسيدن به فهم نظري از ارتباطات است. تحقيق کيفي در استفاده از نظريه ها انعطاف پذير است. يکي از دلايل اين انعطاف پذيري که توانايي محقق در ساخت و استفاده از نظريه مرتبط است. همان طور که ذکر شد، تحقيق کيفي به فهم و نگرش محقق بستگي دارد. استفاده از هر مفهوم يا نظريه براي شرح اطلاعات زمينه ي تحقيق، نمونه ي ديگري از يافته هاي انعطاف پذير در پژوهش کيفي است. محقق گاه مي تواند از نظريه هاي متفاوت و گاه متناقض براي پيشبرد تحقيق استفاده کند. البته ديدگاه هاي نظري ممکن است يافته هاي تحقيق را محدود کنند. در تحقيق کمي استفاده از نظريه باعث مي شود يافته هاي تحقيق علمي، شکلي جانبدارانه داشته باشد، ولي در پژوهش کيفي چنين نيست. مجلات علمي از ديگر منابع جمع آوري انتقادهاي نظري و نظريه ها به حساب مي آيد. اين مجلات گاه نظريه هايي را منتشر مي کنند که ممکن است در هدايت مباحث بسيار مفيد باشند. همايش ها و جلسه هاي علمي از بهترين مکان هايي است که مي توان در آن به تبادل نگرش ها و ديدگاه هاي نظري پرداخت. بعضي از اين جلسات دستاوردهاي علمي بسيار خوبي دارند. استفاده از نظريه در پژوهش کيفي ثابت نيست به اين معني که اين نظريات، شرايطي را براي محقق کيفي به وجود مي آورد که باعث مي شود آسان تر فکر کند و به تأثيرگذاري زمينه هاي پژوهشي پي ببرد.

3-7- مشکلات عمومي

مسائل و مشکلات جامعه مي تواند منبعي غني براي ايده هاي پژوهشي باشد. جامعه شناسي کيفي محققان مکتب شيکاگو در اوايل قرن بيستم، بر طيف وسيعي از مشکلات شهري تمرکز داشت و مسائلي مانند بيمارستان هاي رواني، مسائل سياهپوستان طبقه پايين و طبقه کارگر را مورد مطالعه قرار داده بود. همچنين مشکلات عمومي بسيار زياد موجود در سياست گذاري ها، مجادله ها و گفتمان هاي درون آن، مناقشه هاي حقوقي، موضوعات حقوق بشر، جنبش هاي اجتماعي، سياست ها و بحران هاي سازماني و ... هستند. در اين مشکلات، تضادها و تعارض هايي وجود دارد که محور اختلاف نظرها درباره اهداف، وضعيت، حقوق و تدابير و راه حل ها قرار مي گيرد. براي مثال مشکل سقط جنين شامل مجادله هايي ميان مخالفان و موافقان سقط جنين درباره حقوق زنان، حقوق جنين، قانونگذاري هاي دولتي و حکومتي و امکانات پزشکي و ... شده است ( هر يک مي تواند موضوع يک تحقيق کيفي باشد ). رسانه هاي جمعي هم مي توانند مشکلات بي شماري را که در جامعه قرار دارد، در اختيار محققان کيفي قرار دهند.البته توجه به رسانه هاي جمعي ( به عنوان منبعي براي معرفي مشکلات ) مانند شمشير دو لبه است، از يک طرف مي تواند مشکلات مهم را پيش روي محقق بگذارد و از طرف ديگر مي تواند با روش هاي غيرمشهود محقق را گمراه کند.

4-7-تجربه ها و فرصت هاي شخصي (21)

ما در زندگي خود در مورد موضوعات مختلف تجربه هاي زيادي داريم. اما مهم اين است که تجربيات خود را مسئله مند کرده و آن را به صورت يک سؤال مطرح کنيم. تحقيق کيفي اصولاً با يک سؤال آغاز مي شود. بهترين تمرين براي توسعه و گسترش درک ما از محيط، جستجوي تجربه هاي آشکار زندگي افراد است. مواجهه با فرهنگ ها و شيوه هاي مختلف زندگي، راه هاي جديدي براي انجام کارها به محقق نشان مي دهد که باعث شکسته شدن رفتارها و نگرش هاي قالبي در ذهن وي مي شود و به او بينش و بصيرتي براي ديدن ابعاد ديگر زندگي مي دهد. تعارض هاي هويتي، منبع ديگري براي ايده هاي پژوهشي هستند ( مسائلي مانند اخلاق، جنسيت، سن، مذهب و سياست که در متون محلي، اجتماعي و جهاني چالش برانگيز هستند ).

5-7- اولويت هاي سرمايه گذاري

محققان براي انجام تحقيقات هم به منابع انساني نياز دارند و هم به دانشکده ها و دانشگاه هايي با قدرت مالي بالا ( براي اينکه هزينه ها و مخارج تحقيق را به عهده بگيرند ). مؤسسات آکادميک ( به خصوص آنهايي که به عنوان دانشگاه هاي پژوهشي در نظر گرفته شده اند ) مي توانند نقش حمايتي در زمينه تحقيقات و پژوهش ها داشته باشند. محققان بايد بتوانند با توضيح ضرورت تحقيق، مؤسسات را براي تأمين هزينه هاي مالي تحقيق قانع کنند. پذيرش تحقيق براي محققان مزاياي زيادي دربر دارد، از سويي موجب مي شود آنها اعتبار و شهرت بيشتري در زمينه تحقيق خود کسب کنند و از سوي ديگر با مشارکت در جهان واقعي، مهارت هاي علمي و نظري خود را گسترش مي دهند. ( ibid: 160 )

8- ترديد و شک هاي محقق

محققان ايده هاي بسياري در سر دارند که هنوز در ذهن بوده و مکتوب نشده اند. گاه ممکن است اين ايده ها به طرح هاي پژوهشي تبديل شود. اما واقعيت در مورد اکثر آنها چنين نيست، تعدادي از آنها مورد آزمايش قرار مي گيرند و تبديل به پروژه هاي موفق مي شوند و بسياري نيز فراموش مي شوند. ايده هاي پژوهشي با جستجوهايي که محقق در زندگي اطرافش انجام مي دهد، پي در پي به وجود مي آيد. بسياري از دانشجويان خارجي که در کشورهاي آمريکايي و اروپايي درس مي خوانند، به کشورشان برمي گردند و پژوهش هاي عميقي از هويت ملي يا موضوعات اجتماعي سياسي کشورشان انجام مي دهند.
زماني که تحقيقي را انجام مي دهيم بايد از خود بپرسيم که وقتي ايده ي پژوهشي ارائه و به چالش کشيده مي شود تا به توليدات پژوهشي منجر شود، چه اهداف حرفه اي در پشت آن نهفته است؟ بسياري، تحقيق کيفي را تنها به دليل سرگرمي انجام داده و پيگيري جستجوها فقط به زمان فراغت اختصاص داده مي شود. در نتيجه ممکن است با چنين هدفي به دلايل اشتباهي نيز برسيم. تحقيق هاي پژوهشي مستلزم صرف زمان زيادي است و ممکن است اطلاعاتي که در آن به دست مي آيد بسيار کم باشد. ليندلوف معتقد است که درگير شدن در پروژه هاي طولاني مدت، اطلاعات فراواني مي دهد و مفيدتر از پژوهش هايي است که با عجله انجام مي شود و داده هاي اندک و تکراري دارد.

9- صحنه هاي تحقيق

همه ي فعاليت هاي ارتباطي مي تواند سرآغاز يک مطالعه و تحقيق باشد. پژوهشگر بايد بتواند در هر جا روش هايش را پياده کند، به گروه ها ملحق شود و با افراد آن رابطه برقرار کند، گويش هاي محلي را ياد بگيرد و قوانين قبيله، شهر و هر جامعه را بياموزد. اولين سؤالي که در هر پژوهش بايد از خود پرسيد، درباره ي صحنه تحقيق است. در اينجا واژه هايي وجود دارند که در عين اينکه به هم مرتبط هستند، معاني متفاوتي در پژوهش دارند. اين واژه ها عبارتند از: زمينه تحقيق (22)، مکان تحقيق (23) و صحنه تحقيق (24).
زمينه ي تحقيق به فصل مشترک کلي موضوع و زمينه اي که در تحقيق در آن انجام مي شود اشاره دارد. زمينه، گستره وسيع نظري است از وقايعي که محقق بايد به طور تخصصي و حرفه اي روي آن کار کند. محققان معمولاً بيشتر از يک زمينه را براي مطالعاتشان انتخاب مي کنند. مکان تحقيق به طور مشخص بر محل و مکان هاي مادي اشاره دارد که در آن پژوهشگر و بازيگر اجتماعي در کنار هم زندگي مي کنند. صحنه تحقيق، بافتي است که کنش هاي بازيگران اجتماعي در آنجا روي مي دهد و معنا پيدا مي کند و در واقع دامنه اي است که بازيگران اجتماعي براي کنش هاي اجتماعي خودشان تعريف کرده اند.
زمينه ي تحقيق، مکان هاي تحقيقي بسياري را شامل مي شود، اما همه مکان هاي تحقيق براي مطالعه صحنه هايي که ساختار واقعيت يک گروه اجتماعي را شکل مي دهند، ارزش برابري ندارد. پژوهشگران بايد بررسي کنند چه مکان هايي به سؤال هاي تحقيقشان پاسخ مي دهد. مرحله ي اول در اين فرايند، شناسايي صحنه اي است که قبلاً مطالعه و شناخته شده باشد. براي اين کار هم بايد به تعداد زيادي مکان هاي تحقيقي براي مطالعه بروند.
يک صحنه ي تحقيق مانند هر روش کار ميداني، همان نقشي را دارد که اعضاي يک فرهنگ مي توانند داشته باشند. اگر مکاني عمومي باشد محقق مي تواند به سادگي با افراد مرتبط ارتباط برقرار کند. در بسياري از مکان هاي عمومي مي توان رفتارهاي خاموش و پنهان افراد را براي تشخيص و شناسايي تغييرات اجتماعي پيدا کرد. در هر صحنه ي تحقيق مجموعه اي از قوانين نانوشته رفتاري وجود دارد. براي ورود به برخي محل ها محدوديت هايي براي محقق پيش مي آيد. اگر محقق خود عضو يک صحنه تحقيق است، بايد خود را واسازي کرده و تعهدات ايدئولوژيک و احساسي خود را کنار بگذارد.
براي چهارچوب يک صحنه پژوهشي، محقق بايد از دو منظر « اميک » و « اتيک » به موضوع بنگرد. ديدگاه « اميک »، تبيين و تشريح وجوه مختلف فرهنگ توسط حاملان يک فرهنگ و کنشگران بومي است و به تحليل پديده هاي رفتاري يا زبان شناختي يک ساختار دروني و يا تحليل کارکردي يک سيستم خاص مربوط مي شود. در نگرش اميک، از ميان معناهايي که اعضا به فعاليت ها و کنش هاي ارتباطي خود نسبت مي دهند، به موضوع نگاه مي شود. ديدگاه اتيک که رويکردي برون موضعي براي درک و فهم فرهنگ است، به مشخصه هاي رفتاري يا زباني ( بدون توجه به دلالت ساختاري ) مربوط مي شود. هنگامي که از دريچه ي اتيک به موضوعي مي نگريم، صحنه هاي پژوهشي را از ميان دسته بندي هايي مي بينيم که دانش ها و نظريه هاي قبلي آنها را دسته بندي کرده اند. با اين روش محقق مي تواند به جهان اجتماعي مانند ناظري هدفمند بنگرد، نه يک شرکت کننده.
در برخي مکان ها ممکن است وقايعي رخ دهد که غيرقابل پيش بيني هستند و نمي توان براي آن برنامه زماني منظمي نوشت. کدهاي فرهنگي از ديگر مقوله هاي قابل فهم در صحنه هاي تحقيق هستند. کدهاي فرهنگي همان نوشته هاي علمي است که مردم از آن به عنوان يک الگو در صحنه استفاده مي کنند.

10- طرح تحقيق (25)

محققان در طرح هاي پژوهشي اغلب سه هدف را دنبال مي کنند: 1- اعلام مبناي منطقي، هدف، روش ها، استدلال ها و نتايج مورد نظر محقق، 2- قانع کردن مخاطبان تحقيق و 3- طرح تحقيق، به مثابه يک هدف براي محقق. به عبارت ديگر، محقق چهارچوب هاي تحقيق را مشخص مي کند و عناصري را که تا آن زمان فقط درباره شان صحبت شده، توضيح مي دهد.
يک طرح پژوهشي از بخش هاي عنوان، چکيده يا خلاصه، منطق تحقيق، ناحيه هاي ادراکي پژوهش، فرضيات يا سؤالات تحقيق، روش شناسي، برنامه تحقيق و سازماندهي، تحليل و برنامه تشکيل شده است. در زير براي هر يک از اين بخش ها به اختصار توضيحاتي آورده شده است:
- عنوان: يک عنوان خوب بايد بازتابي از موضوع و بافت تحقيق باشد. بعضي از عنوان ها شامل اشاره اي به نحوه روش شناساني و چهارچوب نظري يا فلسفي تحقيق نيز هستند.
- چکيده يا خلاصه: بعد از عنوان، نويسنده شرح مختصري از پروژه ي تحقيقي ارائه مي دهد، اينکه چه چيزي مطالعه خواهد شد، چگونه بررسي مي شود و انتظار مي رود چه داده هايي در نهايت به دست آيد. اين چکيده با توجه به مخاطب تحقيق نوشته مي شود. در ادامه چکيده، کلمات کليدي تحقيق نوشته مي شود.
- منطق تحقيق: در اين بخش بايد به روشني به سؤال تحقيق پاسخ داده شود، يعني « چرا اين موضوع مطالعه مي شود؟ ». محقق بايد مسائل پژوهشي را به روشني جمع آوري و ارائه کند.
- ناحيه هاي ادراکي پژوهش: خوانندگان تحقيق به دنبال اين هستند که به منطق ادراکي تحقيق پي ببرند. اين موضوع به ويژه در مورد افراد تصميم گيرنده در اعطاي کمک هاي مالي به تحقيق اهميت زيادي دارد.
- فرضيات يا سؤالات تحقيق: در تحقيق کيفي کمتر فرضيه رسمي داريم. محقق در روش کيفي به دنبال تفسير کيفيت پديده هاي اجتماعي است و دليلي وجود ندارد که رابطه ي ميان متغيرها را پيش بيني کنيم. اين بدان معني نيست که محقق توانايي دسته بندي تفاسير و داده هاي جمع آوري شده را ندارد.
- روش شناسي، برنامه تحقيق و سازماندهي: مطالعات کيفي معمولاً طرح هاي چند روشي هستند. به ديگر سخن محقق از چندين روش براي پژوهش خود استفاده مي کند، در عين حال بايد توضيح دهد که چرا از اين روش ها استفاده مي کند. براي مثال اگر محقق براي تحقيق خود از روش هاي مشاهده، مصاحبه و تحليل اسناد استفاده مي کند، بايد شرح دهد که هر کدام از اين روشها براي چه هدفي انتخاب شده است. روش شناسي، بهترين راهبرد در تحقيق است که با استراتژي هايي، هدف هاي تحقيق را به نتايجي که به دست مي آيد، پيوند مي زند.
- برنامه ي تحقيق به راه هايي که در روش هاي مختلف تحقيق اجرا مي شود، اشاره مي کند. براي مثال اينکه چگونه وارد زمينه هاي تحقيق شويم؟ چگونه مکان هاي مختلف تحقيقي را ببينيم؟ و .... اين برنامه ممکن است در طول تحقيق تغيير کند.
- سازماندهي يا مديريت و اجراي طرح نيز به مديريت منابع ( مثل رايانه ها، نوارها، ديسک ها ، دستمزد افرادي که در پژوهش شرکت مي کنند و غيره ) مربوط است.
- تحليل : خوانندگان در پي دانستن نظام هاي رمزگذاري يا رويه هاي تحليلي هستند. حتي ممکن است بخواهند بدانند که نرم افزار تحليل داده ها چه نقشي در اعتبار و قابليت اعتماد خواهد داشت. در اين بخش محقق به انتظارات پروژه و تحليل و تفسير داده ها در زمينه تحقيق مي پردازد.
- برنامه: عنصر نهايي اغلب طرح ها، برنامه تکميل پروژه است( Ibid: 172 ).

11- حفاظت از موضوعات انساني در تحقيقات کيفي

نوشتن يک طرح پژوهشي فرصتي را نيز براي تفکر درباره اخلاق پژوهش فراهم مي کند. تصميمات اخلاقي از نکات بسيار مهم براي افرادي است که به عنوان موضوعات و سوژه هاي انساني مورد مطالعه قرار مي گيرند. اين موضوع زماني مهم است که مردم بايد در زمينه تحقيق آشکار بوده و به صورت واضح و روشني مورد مطالعه قرار گيرند. زماني که محقق مي خواهد ابزار تحقيق را به سازمان هاي نظارتي ارائه دهد، رعايت اخلاق پژوهش بيشتر نمايان مي شود. براي اين امر افراد مورد مطالعه بايد هم به شکل شفاهي و هم کتبي از پژوهش رضايت آگاهانه داشته باشند. توجه به جمعيت هاي آسيب پذير، حفاظت از داده ها و نحوه بازنمايي متني سوژه ها از ديگر مواردي است که بايد به آن توجه کافي شود ( Ibid: 200 ).

12- نتيجه گيري

امروزه روند پژوهش هاي کمي و کيفي ( در عصر پسامدرن و رواج حوزه هاي بين رشته اي ) در جهت تأليف، تلفيق و تعامل سير مي کند تا تقابل و تضعيف. هر دو ديدگاه کمي و کيفي با سنت هاي پوزيتيويستي و پساپوزيتيويستي در علوم طبيعي و اجتماعي شکل گرفته اند و هيچ يک مصون از تأثيرات عصر پسامدرن و پساپسامدرن نيستند. علاوه بر اين، هر دو روش ضمن قائل بودن به اينکه موضوع هاي مورد بررسي ارزش تحقيق دارند و تحقيق پذيرند، از انواع رسانه ها و ابزارها براي بيان هدف ها و يافته هايشان بهره مي برند. واقعيت نيز اين است که ملزومات زمان و زندگي امروز ايجاب مي کند از هر دو روش کيفي و کمي در جاي خود استفاده شود.
منابع تحقيق:

1. آسابرگر، آرتور، روش هاي تحليل رسانه ها، ترجمه پرويز اجلالي، تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها، 1387.
2. استراس، آنسلم و جوليت کوربين، اصول روش تحقيق کيفي، ترجمه بيوک محمدي، تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1385.
3. بازرگان، عباس، مقدمه اي بر روش هاي تحقيق کيفي و آميخته، تهران، ديدار، 1387.
4. خوي نژاد، غلامرضا، روش هاي پژوهش در علوم تربيتي، تهران: سمت: 1380.
5. دلاور، علي، مباني نظري و عملي پژوهش در علوم انساني و اجتماعي، تهران: رشد، 1385.
6. رفرس، پل، روان شناسي تجربي، ترجمه سيروس ذکا، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1369.
7. رفيعي، حسن و ديگران، روش هاي تحقيق بين رشته اي در اعتبار، تهران: دانژه، 1387.
8. گال، مرديت و ديگران، روش هاي تحقيق کمّي و کيفي در علوم تربيتي و روان شناسي، ترجمه احمدرضا نصر و ديگران، جلد اول، تهران: انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي و سمت، 1382.
9. مارشال، کاترين و کرچن ب. راسمن، روش تحقيق کيفي، ترجمه ي علي پارساييان و سيدمحمد اعرابي، تهران: دفتر پژوهش هاي فرهنگي، 1377.
10. نيچه، فريدريش و ديگران، هرمنوتيک مدرن، گزينه جستارها، ترجمه بابک احمدي و ديگران تهران: مرکز، 1381.
11. ورنو، روژه و ژان وال، نگاهي به پديدارشناسي و فلسفه هاي هست بودن، ترجمه يحيي مهدوي، تهران: خوارزمي، 1372.
12. هنري ماسن، پاول و ديگران، رشد و شخصيت کودک، ترجمه مهشيد ياسايي، تهران: مرکز، 1373.

1. Lindlof, T. R. & Bryan C. Talor, Qualitative Communication Research Methods, Second Edition, Sage, 2002.

پي‌نوشت‌ها:

1. عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي، واحد قيام دشت.
2. دانشجوي کارشناسي ارشد مديريت فناوري اطلاعات دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات.
3. Quantitative research
4. Positivism
5. Post Positivism
6. Intensive
7. Case study
8. Coding
9. Grounded theory
10. Induction
11. Ethnography
12. Phenomenology
13. Biographical
14. Oral history
15. Discourse analysis
16. Hermeneutic
17. Ethnology
18. Semiotics
19. Sociometry
20. Theories and research Literature
21. Personal experiences and opportunities
22. Field
23. Site/ Setting
24. Scene
25. The research proposal

منبع مقاله :
زيرنظر صالحي اميري، رضا، فتحي، سروش؛ ( 1391 )، مجموعه مقالات روشهاي تحقيق کيفي در پژوهش هاي اجتماعي، تهران: مجمع تشخيص مصلحت نظام، مركز تحقيقات استراتژيك، چاپ اول