نويسنده: اکبر رضي زاده
منبع:راسخون




 

«هوشنگ گلشيري» نويسنده، منتقد و پژوهشگر ممتاز اصفهاني در آخرين روزهاي سال 1316 خورشيدي (1316/12/25) در شهر گنبدهاي فيروزه اي نصف جهان، چشم به جهان هستي گشود و در روز چهارشنبه هيجدهم خرداد ماه 1379 در بيمارستان ايران مهر تهران درگذشت. جنازه ي اين داستان نويس مقتدر، فرداي آن روز (پنج شنبه 79/3/19) در صحن امام زاده طاهر کرج به خاک سپرده شد، که شرح مفصل اين غمنامه در اين مختصر نمي گنجد.
گلشيري تا پنج سالگي در زادگاهش بود و بعد به علت شغل پدرش مجبور شد از اصفهان به آبادان برود. در سال 1334 معلم شد و در روستاهاي اطراف اصفهان به کار تدريس پرداخت. او در سال 1337 داستان نويسي را آغاز کرد. در سال 1338 در دانشکده ادبيات فارسي به تحصيل پرداخت و مدتي بعد همراه با چند تن از شاعران و نويسندگان همدوره ي خود، انجمن ادب صائب را راه اندازي کرد.
در اواخر سال 1341 به دليل عقايد سياسي اش، به زندان سياسي شاه افتاد و مدت يک سال زنداني بود. در سال 1344 با کمک دوستان اديبش نشريه «جُنگ اصفهان» را راه انداخت و بزودي اساتيدي چون: ابوالحسن نجفي، احمد مير علايي، احمد گلشيري، فرخ فال، تراکمه، اخوت و کوشان به اين حلقه پيوستند. او در اين دوره در دبيرستانهاي اصفهان نيز به تدريس اشتغال داشت.
در سال 1347 به عضويت کانون نويسندگان ايران درآمد. در سال 1352 مجدداً به مدت شش ماه به زندان سياسي شاه افتاد و سپس او را از کار دبيري معلق کردند. در سال 1353 براي اقامت به تهران آمد و به همراه «رضا سيد حسيني»، «محمد علي سپانلو»، «پرويز مهاجر» و «داريوش آشوري» جلسات ادبي هفتگي را تشکيل دادند.
در سال 1356 سخنراني هايي در مراسم ده شب شعر انجمن فرهنگي گوته و کانون نويسندگان ايران ايراد کرد. در سال 1357 به دعوت «طرح بين المللي نويسندگي» و به منظور سخنراني در ايالت هاي مختلف امريکا به آن کشور سفر کرد. در سال 1358 مجدداً به شهر مادريش - اصفهان - رحل اقامت گزيد و به شغل دبيري و فعاليت در کانون مستقل فرهنگيان پرداخت. در همين سال با خانم «فرزانه طاهري» نويسنده و مترجم معاصر ازدواج کرد و باز به تهران رفت و در دانشکده هنرهاي زيبا به تدريس پرداخت در فاصله سالهاي 1362 تا 1367 با نسل جوانِ داستان نويس در روزهاي پنجشنبه جلسات داستان خواني برگزار مي کرد.
متأسفانه صداي گرم هوشنگ در خرداد ماه 1379 به علت بيماري به خاموشي گرائيد. و جامعه ي اهل قلم را به سوگ نشاند.

نگاهي به آثار بزرگمرد ادبيات داستاني:

نخستين مجموعه داستان گلشيري به نام «مثل هميشه» در سال 1347 منتشر شد. در اين داستان او سعي کرده است بطالت هاي زندگي کارمندان دون پايه را به تصوير کشد. او غالباً از شيوه «جريان سيال ذهن» که بر سياقِ آمد و شُدهاي ذهني متکي است، استفاده مي کرد. قبل از هوشنگ «غلامحسين ساعدي» نيز اين سبک را تجربه کرده بود. در اين دست قصه ها، انسانها با بحرانهاي دروني روبرو هستند و ذهن سيال آنها مدام به گذشته ها در رفت و آمد است.
«مثل هميشه» نشانگر آن است که گلشيري از همان آغازِ کار در پي جُستنِ راه هاي تازه ي داستان نويسي بوده و بر اهميت صناعتِ نگارش تأکيد داشته است. در همين دوره در رمان کوتاه «شازده احتجاب» 1347 بر اساس رؤياها و کابوس هاي آخرين باز مانده ي خانداني اشرافي، تاريخ ذهنيِ دوران قاجار را بازآفريني کرد. رُمان «کريستين و کيد» 1350 تجربه اي براي آفرينش رُمان نو است. اين داستان شرح ماجراي روشنفکري ايراني با زني انگليسي است که همراه شوهر و بچه هايش به اصفهان آمده است.
مجموعه «نمازخانه ي کوچک من» 1354 شامل دو دسته داستان است: داستان هايي درباره ي زندانيان سياسي و بازماندگان آن ها، و داستان هايي تحت عنوان (معصوم ها) در توصيف ترس و اختناقِ اجتماعي به شکلي اسطوره اي.
استادِ کم نظير در رُمان «بره ي گمشده ي راعي» که جلد اول - و تنها جلد آن- با نام «تدفين زندگان» در سال 1356 منتشر شد، به رابطه ي روشنفکران با سُنت و رسوم کهن پرداخت. وي نمايشنامه ي «سلامان و ابسال» را در سال 1353 نوشت که در 1354 به اجراء درآمد.
گلشيري نقدهاي پخته و بسيار قوي بر آثار ادبي نويسندگان معاصر نوشت.
آثار ديگر استاد عبارتند از: «معصوم پنجم» 1358. «جبه خانه» 1362. «حديث ماهيگير و ديو» 1362. فيلمنامه دوازده رخ (1369) و رُمان «آينه هاي دردار» 1371. اين رُمان ماجراي نويسنده اي است که ضمن خواندن داستان هايش در جمع ايرانيان مهاجر، به غور در گذشته مي پردازد تا خود و همسلان خود را بهتر بشناسد. مجموعه «دست تاريک دست روشن» 1374. مجموعه «پنج گنج» در سوئد 1368. «در ولايت هوا - تفنني در طنز - سوئد 1370» رُمان «جن نامه» سوئد 1998. «جدال نقش با نقاش - در نقد آثار دکتر سيمين دانشور، 1377». «در ستايش شعر سکوت، 1374». مجموعه نقد دو جلدي «باغ در باغ 1378»
گلشيري برنده چند جايزه ادبي شد: از جايزه فروغ در سال 1356 (همراه با بهرام صادقي) گرفته تا جايزه صلح اريش ماريارمارک آلماني، در سال 1377.
آخرين داستان هاي کوتاه هوشنگ گلشيري در مجموعه اي به نام «نيمه ي تاريک ماه» در سال 1380 منتشر شد.