نگاهی به سرودههای جهان خاتون
جهان ملک خاتون دختر جلال الدّین مسعود شاه بن محمود شاه اینجو شاعر نیمهی دوم قرن هشتم هجری در شیراز است که در شعر «جهان» تخلص میکرد. وی از بازماندگان خاندان اینجو در فارس بوده است که نسب خود را به خواجه
نویسنده: دکتر سیدمحمد ترابی
جهان ملک خاتون دختر جلال الدّین مسعود شاه بن محمود شاه اینجو شاعر نیمهی دوم قرن هشتم هجری در شیراز است که در شعر «جهان» تخلص میکرد. وی از بازماندگان خاندان اینجو در فارس بوده است که نسب خود را به خواجه عبدالله انصاری میکشانیدهاند. نیای مادری وی رشید الدّین فضل الله وزیر بود و او بعد از کشته شدن پدر در کنف حمایتِ عم خود شیخ ابواسحق اینجو به سر میبرد و تربیت مییافت و پس از غلبهی امیر مبارزالدّین بر شیراز و قتل میرشیخ در سال 758 هـ هم چنان در شیراز ماند و در کنار دشمنان خاندان خود به سر میبرد و به اختیار یا به اضطرار شاه شجاع مظفری (760 - 786 هـ) را مدح میگفت و در شیراز میزیست تا آن که بعد از سال 784 هـ بدرود حیات گفت.
از زندگانی جهان خاتون آگاهیهای مجملی داریم. دولتشاه سمرقندی حکایتی دربارهی او و عُبَید نقل میکند و میگوید او را با عُبید مشاعره و مناظره بوده است و نیز مطایبهی دیگری از عُبید دربارهی جهان خاتون و زنانه بودن شعرهایش بازگو میکند. اتفاقاً این شوخی عُبَید درست است، زیرا بیشتر غزلهای جهان در ذکر احساسهای عاشقانهی زنانه سروده شده و حتی در چند غزل از مردی بی وفا گله کرده است. جهان در بعضی از غزلهایش از «سلطان بخت» نامی یاد میکند و از طرز بیان به نظر میرسد که او معشوق جهان خاتون بوده است در حالی که سلطان بخت نامادری جهان خاتون و دوست صمیمی او بوده و تأثیر عمیقی که فوت او در جوانی در جهان خاتون کرده بود موضوع برخی از شعرهای وی گردیده است. ظاهراً جهان بعد از عهد شاهان اینجو در رنج افتاد و از جفای معاندان و تهیدستی و بی کسی و درویشی عذاب میکشید.
او غیر از شاه شجاع مظفری، سلطان احمد بهادرخان فرزند شیخ اویس ایلکانی (پادشاهی 784 - 813 هـ را نیز مدح گفت. وفات او مسلماً بعد از سال 784 هـ اتفاق افتاده است.
از دیوان جهان خاتون دو نسخه در کتابخانهی ملی پاریس محفوظ است. مجموع شعرهایش به حدود 5500 بیت میرسد و مشتمل است بر قصیده، ترجیع بند، قطعه، غزل و رباعیهای بسیار. شعرهای او خاصه غزلها و رباعیها شیرین و عاشقانه و گاه متضمن مدح است. زبانش ساده و شعرهایش سلیس و به ندرت مقرون به اشتباههای لفظی ولی فاقد مبالغه کاریهای شاعران استاد و بر روی هم متوسط است. از دیوان ماست:
شوقم به وصل دوست نهایت پذیر نیست *** ای دوست از وصال تو ما را گریز نیست
خوبان روزگار بدیدم به چشم سر *** آن بی نظیر در دو جهانش نظیر نیست
گفتی که در ضمیر نمیآوری مرا *** ما را به جز خیال رخت در ضمیر نیست
هر چند آفتاب جهانتاب روشن است *** لیکن چو ماه طلعت او مستنیر نیست
از ترکتاز حسن تو جانا دلی که دید *** کو در کمند زلف سیاهت اسیر نیست
شاهان به حال زار فقیران نظر کنند *** تو شاه روزگاری و چون من فقیر نیست
از پا درآمدم، ز سر لطف دست گیر *** چون جز آمد وصل توام دستگیر نیست
چشمی که در جمال تو حیران نمیشود *** حقّا که پیش اهل بصارت بصیر نیست
برخاک آستان تو سر مینهد جهان *** زآنش نظر به جانب تاج و سریر نیست
دلبر برفت و بر دل تنگم نظر نکرد *** وز آه سوزناک جهانی حذر نکرد
بگرفت اشک ما دو جهان سربه سر ولی *** آن بی وفا ز لطف سوی ما گذر نکرد
آهم گذشت و بر فلک هفتمین رسید *** وز هیچ نوع در دل سختش اثر نکرد
دانی که دیدهی من مهجور مستمند *** بی روی آن نگار نظر در قمر نکرد
دادم به باد عمر عزیز و به عمر خویش *** یک بوسهام نداد که خون در جگر نکرد
دل با وجود آن لب شیرین همچو قند *** هیچ التفات باز به سوی شکر نکرد
مسکین دل ضعیف جفادیدهی جهان *** جز بندگیِّ یار گناهی دگر نکرد
مرا سریست به درگاه تو نهاده به خاک *** که التجا بجز از تو به هیچ کس نکنم
بگو حوالهی من تا به کی به صبر کنی *** به جان دوست که من غیر یک نفس نکنم
به روز وصل به پای تو گر رسد دستم *** گرم به تیغ زنی روی باز پس نکنم
صبا بگوی به گل از زبان بلبل مست *** که من تحمل از این پیش در قفس نکنم
دلا مرا به جهان تا که جان بود در تن *** ز عشق سیر نگردم ز عیش بس نکنم
هوای کعبهی مقصود در دماغ من است *** به راه بادیه من گوش بر جرس نکنم
دلم چو بحر جهان است اگر رقیب خس است *** یقین بدان که ز عالم نظر به خس نکنم
اسرار تو در دیده نهان است مرا *** وز دیده سرشک خون روان است مرا
چون سر به فدای راه عشقت کردم *** ای هم نفسان چه جای جان است مرا
شبهای دراز بیشتر بیدارم *** نزدیک سحر روی به بالین آرم
می پندارم که دیده بی دیدن دوست *** در خواب رود، خیال میپندارم
منبع مقاله :
ترابی، سیّدمحمد؛ (1392)، نگاهی به تاریخ و ادبیات ایران (جلد اول) (از روزگار پیش از اسلام تا پایان قرن هشتم)، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}