«فمینیسم‏» و بی اعتنایی به نهاد «اخلاق‏»
نويسنده:سيد ابراهيم حسيني
منبع:مجله پرسمان
اهمیت اخلاق و تزكیه نفس درسلامت انسان‏ها و جوامع مختلف و نجات آن‏ها از مشكلات مفاسد اجتماعی، جنگ و خونریزی‏ها و . . . بركسی پوشیده نیست . هدف مهم بعثت رسول خاتم (ص) نیز تعلیم و تربیت و تتمیم مكارم اخلاقی بوده است . بی‏تردید اگر انسان بخواهد به سعادت و كمال اخلاقی نائل آید، باید در زندگی از اصولی پیروی كند; و لازمه پیروی از اصول، داشتن روشی معین است . این امر خود مستلزم سیر در یك جهت مشخص و پرهیز از امور موافق با هوس‏های زودگذر و مباین با هدف زندگانی و اصول پذیرفته شده است . بنابراین، تسلط انسان بر خویشتن و تزكیه نفس، برای تحقق زندگی معقول و انسانی ضرورت دارد; زیرا بشر موجودی متفكر با خواسته‏های بی‏نهایت است و اگر برای زندگی‏اش ضابطه‏ای نشناسد، خود و جهان را به تباهی می‏كشاند . در واقع در صحنه اجتماع ، مرز میان حیوان و انسان، اخلاق و رفتارهای شایسته است . در مساله زن و مرد در زندگی معاصر با دو بینش مواجه هستیم . در یك بینش، عقیده بر این است كه انسان به خودی خود و بدون توجه به ارزش‏های الاهی یا قراردادی انسانی اختیار بدنش را دارد . بر اساس بینش اومانیستی و لیبرالیستی، انسان در آزادی جسمی‏اش هیچ قید و بندی ندارد; هر چه می‏خواهد می‏خورد، هر چه می‏خواهد می‏نوشد هر چه مایل است می‏پوشد و با غریزه‏هایش هر طور می‏خواهد، بی‏هیچ مشكلی رفتار می‏كند . براساس این بینش، دیگر جا و معنای معقولی برای حجاب، عفت و . . . نمی‏ماند . اصل بر برهنگی (عدم محدودیت در پوشش یا به واسطه پوشش) است و حجاب حالتی است كه انسان در پذیرش یا رد آن آزاد است . با این مبنا، بنیاد اخلاق یا نهاد خانواده سست می‏گردد .
بر اساس بینش دوم، غرائز بشر، صرفا یك نیاز و مایه تداوم زندگی‏اش تلقی می‏شود نه یك ارزش . از این رو، معتقد است این نیاز غریزی باید به نحو معقول و معتدل ارضا شود; زیرا غریزه جنسی انسانیت انسان را تشكیل نمی‏دهد . بنابراین، باید در محدوده نیازها بررسی شود و شرایط مناسب برای ارضای متوازن و معقول آن فراهم آید . با این نگرش، برای حفظ انسانیت انسان، وجود انضباط و قید و بند عامل مصونیت است نه محدودیت . () در حقیقت در چنین مواردی مساله تعارض «دوآزادی‏» یا «دو قید» با یكدیگر است نه تعارض «آزادی‏» با «قید و محدودیت‏» و ترجیح محدودیت‏بر آزادی; به عبارت دیگر، مساله تعارض بین «آزادی انسانی‏» و «آزادی حیوانی‏» است . آزادی انسانی مقید است‏به عقیده، اخلاق و فضیلت، و به حریت و آزادگی انسان می‏انجامد () . آزادی حیوانی نیز به غرائز و شهوات پایان‏ناپذیر مقید است و به اسارت نفس و نابودی ارزش‏ها و استعدادهای انسانی منتهی می‏شود . انسانی كه هیچ حدود و مرزی نمی‏شناسد و ضابطه‏ای برای زندگی‏اش ندارد، در بند خواهش‏های نفسانی است و به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) به سان اسب چموش افسار گسیخته‏ای است كه تا صاحبش را زمین نزند و به هلاكت نرساند، آرام نمی‏گیرد . آن كه به ندای هوس‏های نفسانی پاسخ مثبت می‏دهد و بدون توجه به نتیجه كار، مطیع آن‏ها می‏گردد، از قید مذهب و اخلاق و انسانیت آزاد است; ولی اسیر غرائز به شمار می‏آید; نیروی مقابله با فریب‏های نفس را از دست داده است و سقوط و نابودی حقیقت وجودی‏اش قطعی است .
ناگفته نماند غریزه جنسی یكی از غرائز انسان و یكی از واقعیت‏های وجودی او است . اسلام هیچ واقعیتی، از جمله غریزه جنسی، را نادیده نگرفته و هرگز بهره‏مندی از این غریزه را خلاف معنویت و روحانیت ندانسته است . همه محدودیت‏ها و ممنوعیت‏هایی كه شریعت اسلامی برای غریزه جنسی در نظر گرفته، فقط برای آن است كه به این اسب چموش لگام زند و آن را از تازیانه و تحریك بی‏جای رهگذران حفظ كند تا مبادا به سركشی روی آورد و به جامعه آسیب رساند . پیامبر اكرم (ص) فرموده است: «نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای مسموم شیطان است .» () علی (ع) از روی تواضع به همه جز زنان جوان سلام می‏كردو در تبیین علت این امر می‏فرمود: «چون می‏ترسم در فتنه واقع شوم .» () این دیدگاه با دیدگاه فمینیستی كه می‏گوید، هیچ مكانی به زن یا مرد اختصاص ندارد، آن‏ها باید دوشادوش یكدیگر در همه جا از محیط آموزشی گرفته تا سینما و پارك و استخر به طور مختلط فعالیت داشته باشند - و احیانا در توجیه آن می‏گویند این كار به اجتماعی شدن و رشد ما كمك می‏كند - بسیار فاصله دارد . در شریعت اسلامی ارتباط سالم دختران و پسران ممنوع نیست; اما رفاقت آن‏ها باهم و اختلاط آن‏ها با یكدیگر ناپسند است و مردان و زنان از دوستی براساس شهوت و ارتباط بر قرار كردن با یكدیگر به صراحت نهی شده‏اند . () گوهر شریف انسانیت جز باطهارت و تقوا و انضباط اخلاقی قابل اكتساب نیست و اباحه‏گرایی و لیبرالیسم جز تباهی فضائل اخلاقی و ارزش‏های انسانی رهاوردی ندارد . بدیهی است مساله لزوم دسترسی نوجوانان به اطلاعات جامع در مسائل مربوط به تولیدمثل و بلوغ جنسی كه در سراسر متن پیش نویس سند پكن به آن اشاره‏های متعدد شده - باتوجه به این كه این گونه آموزش‏ها در كشورهای غربی به صورت افسار گسیخته و بدون نظارت خانواده به عنوان مشوق نوجوانان برای برقراری ارتباطات قبل از ازدواج و قبل از رشد فكری و عقلی كافی صورت می‏گیرد - به تزلزل پایه‏های اخلاقی جامعه و نابودی اركان خانواده می‏انجامد . امروزه، در پرتو گرایش‏های فمینیستی، بی‏توجهی به اخلاق، چنان رشد كرده است كه جهانگردی سكس به عنوان استراتژی توسعه توسط آژانس‏های كمك بین المللی پیشنهاد گردید و برای نخستین بار باحمایت و برنامه‏ریزی بانك جهانی، صندوق بین المللی پول و آژانس توسعه بین المللی امریكا روبه‏رو شد . ()
موضوعاتی كه از اواخر دهه 1960 از سوی فمینیست‏ها مطرح شد مانند سقط جنین، رپ، ناهمجنس خواهی اجباری، هرزه‏نگاری، «فن‏آوری تولید مثل‏» كه اصطلاحا «مادر میانجی‏» () خوانده می‏شود و سوسیالیسم جنسی و خانواده گسترده به جای خانواده هسته‏ای و . . . جایی برای تعهدات اخلاقی باقی نگذارده است . اصولا تعهد یعنی محدودیت آزادی، البته محدودیت آزادی; حیوانیت و حیوان زیستن . اعطای حق خودداری از تمكین جنسی به زنان در مقابل همسر، همراه با نارسایی‏های موجود در خانه و اجتماع موجب شده آثار تجاوزات جنسی به ویژه زنا با محارم به شدت افزایش یابد .
در پایان باید یادآور شد، تفكر جدایی اخلاق از دین نیز محصول سكولاریسم است كه بعد از رنسانس مطرح شد . به نظر می‏رسد، بدون داشتن عقاید دینی و حداقل اعتقاد به خدا و قیامت، اخلاق بنیانی استوار نخواهد داشت; زیرا اگر هدفمندی خلقت‏به فراموشی سپرده شود و انسان خود را آزاد آزاد پندارد، هیچ‏گاه احساس گناه نخواهد كرد . به سهولت می‏توان دریافت عفت و فحشا تنها در جوامعی مفهوم ومصداق دارند كه در آن‏ها زناشویی و اختصاص دو همسر به یكدیگر معنا داشته باشد . در غیر این صورت نه پاكدامنی و نه روسپی‏گری هیچ كدام از یكدیگر تمایز ندارند و به صفات بد و خوب موصوف نمی‏گردند . اصولا بر مبنای لیبرالیسم و نیز نسبی گرایی در ارزش‏ها و اصالت دادن به خواست‏بشر به جای مصلحت (اومانیسم)، برای اخلاق و ارزش گذاری (تعالی وانحطاط) اخلاقی جایی باقی نمی‏ماند . یكی از نویسندگان غربی بر مبنای لیبرالیسم و اومانیسم می‏نویسد: () «همجنس بازی مبتنی بر رضایت، كاملا مشروع بوده و مجازات مرتكبان این عمل شنیع ناروا شمرده می‏شود; زیرا حق همجنس بازی یك حق طبیعی بشر است و به همان اندازه مقدس و قابل دفاع است كه حق پرستش خدای متعال در عقاید مذهبی مقدس و قابل دفاع است . ()
به گفته روان شناسان «احساس گناه، نتیجه كنش متقابل لذت و ترس و مبتنی بر لذت‏های ممنوع است .» این كه احساس گناه با مفهوم مذهبی گناه پیوندی بسیار نزدیك دارد، به هیچ وجه اتفاقی نیست . شخصی كه از لذتی ممنوع (مثلا عمل خلاف عفت) بهره‏مند شد، مرتكب گناه گردیده است و ممكن است از ترس تنبیه (در این زندگی و آن جهان) رنج‏ببرد . یكی از رسالت‏های بسیار متنوع مذهب، اهمیت آن به منزله یك منبع ترس و احساس مسؤولیت در گستره اعمال لذت بخش خاصی است كه ممكن ست‏بروز آن به برخوردهای اجتماعی انجامد . بنابراین، احساس گناه به عنوان یك ناظم درونی رفتار عمل می‏كند . () بنیان اخلاق بر احساس مسؤولیت استوار است و مسؤولیت هنگامی مفهوم پیدا می‏كند كه در هستی، خدایی و حكمتی و شعوری باشد; وگرنه به گفته منطقی و مهم متفكر بزرگ روسی «داستایفسكی‏»: «اگر خدا نباشد، همه كارها و همه چیز جایز است‏» . این بدان جهت است كه غالبا میان خواسته‏های نفسانی و اصول اخلاقی تضاد وجود دارد . ارضای تمایلات نفسانی فقط با زیر پا نهادن اصول اخلاقی میسر است و رعایت اصول اخلاقی مستلزم تحمل محرومیت‏ها و ناگواری‏ها و چشم پوشی از لذت‏ها است . در این صورت، انسان‏های فاقد باورهای دینی و دارای تفكر اومانیستی یا اگزیستانسیالیستی و اباحه‏گرایی لیبرالیستی به چه دلیل به این محرومیت‏ها تن در دهند؟ ! به عبارت دیگر، ضمانت‏های اخلاقی و قانونی عامل عمده پیشرفت تمدن انسانی است; اما اخلاق و قانون بدون دین مانند آتشی در دور دست است كه روشنی نمی‏بخشد; () و این است واقعیت كلام «فوكو» ، فیلسوف پست مدرن قرن بیستم، كه می‏گوید: «به دنبال مرگ خداوند در قرن نوزدهم، بشر نیز در قرن بیستم مرد» . () بحران هویت جوانان و گسترش اعتیاد و بزهكاری‏های اجتماعی در همین امر ریشه دارد . «پل والری‏» ادیب و متفكر فرانسوی می‏گوید: «بحران تمدن غرب، در فقدان نظامی مشخص برای زیستن و اندیشیدن است‏» . و شاعر معروف آمریكایی «تی . اس . الیوت‏» «ظهور انسان میان تهی را از ویژگی‏های مهم انسان عصر مدرن‏» می‏داند . این بدان جهت است كه فرهنگ ماتریالیستی غرب و نیز اندیشه مدرنیته مذهب را امری سلیقه‏ای و دل‏خواه می‏داند و انسان را به كلی بریده از مبدا و معاد تفسیر می‏كند .
در جامعه سنتی، مذهب تصویری كلی از جهان را در اختیار فرد می‏گذارد و توجیه نهایی رفتار اخلاقی به عهده جهان بینی مذهبی است . در دنیای مدرن، مذهب مرجع نهایی نیست و به جای آن علم بر این مسند نشسته است . پی‏آمد قطعی رد تفسیر مذهبی از جهان و پذیرش تفسیر علمی بی‏گمان تهی شدن زندگی از معنا، بی‏هدف نمودن هستی، توجیه ناپذیری ارزش‏ها و در نتیجه پیروزی نیهیلیسم است . به گمان نیچه، نیهیلیسم سرنوشت محتوم دنیای مدرن به شمار می‏آید . ()
بنابراین، بر مبنای نظریات اومانیستی و لیبرالیستی، اخلاق معنا و جایگاهی معقول ندارد و چنانچه چیزی به نام اخلاق مطرح شود، صرفا در تنظیم روابط مادی و براساس محاسبات مادی است و با كمال انسانی هیچ ارتباطی ندارد . ()

پی‏نوشت:

1 . ر . ك: ده گفتار، شهید مطهری، ص 15- 19 .
2 . علی (ع) درباره تقوا و ضبط نفس می‏فرمایند «ان تقوی الله مفتاح سداد و دخیره معاد و عتق من كل ملكة و نجاة من كل هلكة . . .» .(نهج البلاغه، خطبه 230)
3 . النظرة سهم مسموم من سهام ابلیس فمن تركها خوفا من الله، اعطاه الله ایمانا و بعد حلاوته فی قلبه .(علامه مجلسی، بحارالانوار، ج‏104، ص‏38)
4 . قال الصادق (ع): كان رسوال الله (ص) یسلم علی النساء و یرددن علیه السلام و كان امیرالمؤمنین (ع) یسلم علی النساء و كان یكره ان یسلم علی الشابة منهن و یقول: اتخوف ان تعجبنی صوتها فیدخل علی اكثر مما اطلب من الاجر .(علامه مجلسی، بحارالانوار، ج‏40، ص‏335)
5 . نساء (4): 25، مائده (5): 5 .
6 . نگاهی به فمینیسم، ص 47 .
7. Surrogate mother یعنی زنی كه در مقال پول حاضر است از راه تلقیح مصنوعی یا به شیوه‏ای دیگر برای زنی كه نازا است، فرزند آورد .
8. Andrew Altman: Arguing About law, An Introduction to legal philosophy, New york: Wadsworth publishing company, 1996, P.146
9. Consider again the case of homosexual conduct. persons who find themselves ithhomosexual tendencies reasonably ...
10 . برای اطلاع بیش‏تر ر . ك: فلسفه اخلاق، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی .
11 . هیجان‏ها، روبرت پلاچیك، ترجمه محمود رمضان زاده، ص 188 و 189 .
12 . ر . ك: مسؤولیت و سازندگی، علی صفایی، ص‏21- 27; انسان و مذهب، احمد بهشتی، ص‏71- 73 .
13 . گذر از مدنیته؟ نیچه، فوكو و لیوتار و دریدا، شاهرخ حقیقی، ص‏20 .
14 . همایش تربیت در سیره و كلام امام علی (ع)، نشر تربیت اسلامی، ص 45 .