«فمینیسم» و بی اعتنایی به نهاد «اخلاق»
منبع:مجله پرسمان
بر اساس بینش دوم، غرائز بشر، صرفا یك نیاز و مایه تداوم زندگیاش تلقی میشود نه یك ارزش . از این رو، معتقد است این نیاز غریزی باید به نحو معقول و معتدل ارضا شود; زیرا غریزه جنسی انسانیت انسان را تشكیل نمیدهد . بنابراین، باید در محدوده نیازها بررسی شود و شرایط مناسب برای ارضای متوازن و معقول آن فراهم آید . با این نگرش، برای حفظ انسانیت انسان، وجود انضباط و قید و بند عامل مصونیت است نه محدودیت . () در حقیقت در چنین مواردی مساله تعارض «دوآزادی» یا «دو قید» با یكدیگر است نه تعارض «آزادی» با «قید و محدودیت» و ترجیح محدودیتبر آزادی; به عبارت دیگر، مساله تعارض بین «آزادی انسانی» و «آزادی حیوانی» است . آزادی انسانی مقید استبه عقیده، اخلاق و فضیلت، و به حریت و آزادگی انسان میانجامد () . آزادی حیوانی نیز به غرائز و شهوات پایانناپذیر مقید است و به اسارت نفس و نابودی ارزشها و استعدادهای انسانی منتهی میشود . انسانی كه هیچ حدود و مرزی نمیشناسد و ضابطهای برای زندگیاش ندارد، در بند خواهشهای نفسانی است و به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) به سان اسب چموش افسار گسیختهای است كه تا صاحبش را زمین نزند و به هلاكت نرساند، آرام نمیگیرد . آن كه به ندای هوسهای نفسانی پاسخ مثبت میدهد و بدون توجه به نتیجه كار، مطیع آنها میگردد، از قید مذهب و اخلاق و انسانیت آزاد است; ولی اسیر غرائز به شمار میآید; نیروی مقابله با فریبهای نفس را از دست داده است و سقوط و نابودی حقیقت وجودیاش قطعی است .
ناگفته نماند غریزه جنسی یكی از غرائز انسان و یكی از واقعیتهای وجودی او است . اسلام هیچ واقعیتی، از جمله غریزه جنسی، را نادیده نگرفته و هرگز بهرهمندی از این غریزه را خلاف معنویت و روحانیت ندانسته است . همه محدودیتها و ممنوعیتهایی كه شریعت اسلامی برای غریزه جنسی در نظر گرفته، فقط برای آن است كه به این اسب چموش لگام زند و آن را از تازیانه و تحریك بیجای رهگذران حفظ كند تا مبادا به سركشی روی آورد و به جامعه آسیب رساند . پیامبر اكرم (ص) فرموده است: «نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای مسموم شیطان است .» () علی (ع) از روی تواضع به همه جز زنان جوان سلام میكردو در تبیین علت این امر میفرمود: «چون میترسم در فتنه واقع شوم .» () این دیدگاه با دیدگاه فمینیستی كه میگوید، هیچ مكانی به زن یا مرد اختصاص ندارد، آنها باید دوشادوش یكدیگر در همه جا از محیط آموزشی گرفته تا سینما و پارك و استخر به طور مختلط فعالیت داشته باشند - و احیانا در توجیه آن میگویند این كار به اجتماعی شدن و رشد ما كمك میكند - بسیار فاصله دارد . در شریعت اسلامی ارتباط سالم دختران و پسران ممنوع نیست; اما رفاقت آنها باهم و اختلاط آنها با یكدیگر ناپسند است و مردان و زنان از دوستی براساس شهوت و ارتباط بر قرار كردن با یكدیگر به صراحت نهی شدهاند . () گوهر شریف انسانیت جز باطهارت و تقوا و انضباط اخلاقی قابل اكتساب نیست و اباحهگرایی و لیبرالیسم جز تباهی فضائل اخلاقی و ارزشهای انسانی رهاوردی ندارد . بدیهی است مساله لزوم دسترسی نوجوانان به اطلاعات جامع در مسائل مربوط به تولیدمثل و بلوغ جنسی كه در سراسر متن پیش نویس سند پكن به آن اشارههای متعدد شده - باتوجه به این كه این گونه آموزشها در كشورهای غربی به صورت افسار گسیخته و بدون نظارت خانواده به عنوان مشوق نوجوانان برای برقراری ارتباطات قبل از ازدواج و قبل از رشد فكری و عقلی كافی صورت میگیرد - به تزلزل پایههای اخلاقی جامعه و نابودی اركان خانواده میانجامد . امروزه، در پرتو گرایشهای فمینیستی، بیتوجهی به اخلاق، چنان رشد كرده است كه جهانگردی سكس به عنوان استراتژی توسعه توسط آژانسهای كمك بین المللی پیشنهاد گردید و برای نخستین بار باحمایت و برنامهریزی بانك جهانی، صندوق بین المللی پول و آژانس توسعه بین المللی امریكا روبهرو شد . ()
موضوعاتی كه از اواخر دهه 1960 از سوی فمینیستها مطرح شد مانند سقط جنین، رپ، ناهمجنس خواهی اجباری، هرزهنگاری، «فنآوری تولید مثل» كه اصطلاحا «مادر میانجی» () خوانده میشود و سوسیالیسم جنسی و خانواده گسترده به جای خانواده هستهای و . . . جایی برای تعهدات اخلاقی باقی نگذارده است . اصولا تعهد یعنی محدودیت آزادی، البته محدودیت آزادی; حیوانیت و حیوان زیستن . اعطای حق خودداری از تمكین جنسی به زنان در مقابل همسر، همراه با نارساییهای موجود در خانه و اجتماع موجب شده آثار تجاوزات جنسی به ویژه زنا با محارم به شدت افزایش یابد .
در پایان باید یادآور شد، تفكر جدایی اخلاق از دین نیز محصول سكولاریسم است كه بعد از رنسانس مطرح شد . به نظر میرسد، بدون داشتن عقاید دینی و حداقل اعتقاد به خدا و قیامت، اخلاق بنیانی استوار نخواهد داشت; زیرا اگر هدفمندی خلقتبه فراموشی سپرده شود و انسان خود را آزاد آزاد پندارد، هیچگاه احساس گناه نخواهد كرد . به سهولت میتوان دریافت عفت و فحشا تنها در جوامعی مفهوم ومصداق دارند كه در آنها زناشویی و اختصاص دو همسر به یكدیگر معنا داشته باشد . در غیر این صورت نه پاكدامنی و نه روسپیگری هیچ كدام از یكدیگر تمایز ندارند و به صفات بد و خوب موصوف نمیگردند . اصولا بر مبنای لیبرالیسم و نیز نسبی گرایی در ارزشها و اصالت دادن به خواستبشر به جای مصلحت (اومانیسم)، برای اخلاق و ارزش گذاری (تعالی وانحطاط) اخلاقی جایی باقی نمیماند . یكی از نویسندگان غربی بر مبنای لیبرالیسم و اومانیسم مینویسد: () «همجنس بازی مبتنی بر رضایت، كاملا مشروع بوده و مجازات مرتكبان این عمل شنیع ناروا شمرده میشود; زیرا حق همجنس بازی یك حق طبیعی بشر است و به همان اندازه مقدس و قابل دفاع است كه حق پرستش خدای متعال در عقاید مذهبی مقدس و قابل دفاع است . ()
به گفته روان شناسان «احساس گناه، نتیجه كنش متقابل لذت و ترس و مبتنی بر لذتهای ممنوع است .» این كه احساس گناه با مفهوم مذهبی گناه پیوندی بسیار نزدیك دارد، به هیچ وجه اتفاقی نیست . شخصی كه از لذتی ممنوع (مثلا عمل خلاف عفت) بهرهمند شد، مرتكب گناه گردیده است و ممكن است از ترس تنبیه (در این زندگی و آن جهان) رنجببرد . یكی از رسالتهای بسیار متنوع مذهب، اهمیت آن به منزله یك منبع ترس و احساس مسؤولیت در گستره اعمال لذت بخش خاصی است كه ممكن ستبروز آن به برخوردهای اجتماعی انجامد . بنابراین، احساس گناه به عنوان یك ناظم درونی رفتار عمل میكند . () بنیان اخلاق بر احساس مسؤولیت استوار است و مسؤولیت هنگامی مفهوم پیدا میكند كه در هستی، خدایی و حكمتی و شعوری باشد; وگرنه به گفته منطقی و مهم متفكر بزرگ روسی «داستایفسكی»: «اگر خدا نباشد، همه كارها و همه چیز جایز است» . این بدان جهت است كه غالبا میان خواستههای نفسانی و اصول اخلاقی تضاد وجود دارد . ارضای تمایلات نفسانی فقط با زیر پا نهادن اصول اخلاقی میسر است و رعایت اصول اخلاقی مستلزم تحمل محرومیتها و ناگواریها و چشم پوشی از لذتها است . در این صورت، انسانهای فاقد باورهای دینی و دارای تفكر اومانیستی یا اگزیستانسیالیستی و اباحهگرایی لیبرالیستی به چه دلیل به این محرومیتها تن در دهند؟ ! به عبارت دیگر، ضمانتهای اخلاقی و قانونی عامل عمده پیشرفت تمدن انسانی است; اما اخلاق و قانون بدون دین مانند آتشی در دور دست است كه روشنی نمیبخشد; () و این است واقعیت كلام «فوكو» ، فیلسوف پست مدرن قرن بیستم، كه میگوید: «به دنبال مرگ خداوند در قرن نوزدهم، بشر نیز در قرن بیستم مرد» . () بحران هویت جوانان و گسترش اعتیاد و بزهكاریهای اجتماعی در همین امر ریشه دارد . «پل والری» ادیب و متفكر فرانسوی میگوید: «بحران تمدن غرب، در فقدان نظامی مشخص برای زیستن و اندیشیدن است» . و شاعر معروف آمریكایی «تی . اس . الیوت» «ظهور انسان میان تهی را از ویژگیهای مهم انسان عصر مدرن» میداند . این بدان جهت است كه فرهنگ ماتریالیستی غرب و نیز اندیشه مدرنیته مذهب را امری سلیقهای و دلخواه میداند و انسان را به كلی بریده از مبدا و معاد تفسیر میكند .
در جامعه سنتی، مذهب تصویری كلی از جهان را در اختیار فرد میگذارد و توجیه نهایی رفتار اخلاقی به عهده جهان بینی مذهبی است . در دنیای مدرن، مذهب مرجع نهایی نیست و به جای آن علم بر این مسند نشسته است . پیآمد قطعی رد تفسیر مذهبی از جهان و پذیرش تفسیر علمی بیگمان تهی شدن زندگی از معنا، بیهدف نمودن هستی، توجیه ناپذیری ارزشها و در نتیجه پیروزی نیهیلیسم است . به گمان نیچه، نیهیلیسم سرنوشت محتوم دنیای مدرن به شمار میآید . ()
بنابراین، بر مبنای نظریات اومانیستی و لیبرالیستی، اخلاق معنا و جایگاهی معقول ندارد و چنانچه چیزی به نام اخلاق مطرح شود، صرفا در تنظیم روابط مادی و براساس محاسبات مادی است و با كمال انسانی هیچ ارتباطی ندارد . ()
پینوشت:
1 . ر . ك: ده گفتار، شهید مطهری، ص 15- 19 .
2 . علی (ع) درباره تقوا و ضبط نفس میفرمایند «ان تقوی الله مفتاح سداد و دخیره معاد و عتق من كل ملكة و نجاة من كل هلكة . . .» .(نهج البلاغه، خطبه 230)
3 . النظرة سهم مسموم من سهام ابلیس فمن تركها خوفا من الله، اعطاه الله ایمانا و بعد حلاوته فی قلبه .(علامه مجلسی، بحارالانوار، ج104، ص38)
4 . قال الصادق (ع): كان رسوال الله (ص) یسلم علی النساء و یرددن علیه السلام و كان امیرالمؤمنین (ع) یسلم علی النساء و كان یكره ان یسلم علی الشابة منهن و یقول: اتخوف ان تعجبنی صوتها فیدخل علی اكثر مما اطلب من الاجر .(علامه مجلسی، بحارالانوار، ج40، ص335)
5 . نساء (4): 25، مائده (5): 5 .
6 . نگاهی به فمینیسم، ص 47 .
7. Surrogate mother یعنی زنی كه در مقال پول حاضر است از راه تلقیح مصنوعی یا به شیوهای دیگر برای زنی كه نازا است، فرزند آورد .
8. Andrew Altman: Arguing About law, An Introduction to legal philosophy, New york: Wadsworth publishing company, 1996, P.146
9. Consider again the case of homosexual conduct. persons who find themselves ithhomosexual tendencies reasonably ...
10 . برای اطلاع بیشتر ر . ك: فلسفه اخلاق، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی .
11 . هیجانها، روبرت پلاچیك، ترجمه محمود رمضان زاده، ص 188 و 189 .
12 . ر . ك: مسؤولیت و سازندگی، علی صفایی، ص21- 27; انسان و مذهب، احمد بهشتی، ص71- 73 .
13 . گذر از مدنیته؟ نیچه، فوكو و لیوتار و دریدا، شاهرخ حقیقی، ص20 .
14 . همایش تربیت در سیره و كلام امام علی (ع)، نشر تربیت اسلامی، ص 45 .