بررسی پنج نظریه در باب پایان مدرنیته
نويسنده:احمد رهدار
منبع:فصلنامه معرفت
منبع:فصلنامه معرفت
مقدمه
شاید بتوان گفت، اولین دغدغهها از رشد تصاعدی دنیای صنعتی، به طور رسمی با انتشار كتاب بحران دنیای متجدد(1) در دهه دوم قرن بیستم، شروع شد و از دهه ششم این قرن، تبدیل به یك جریان غالب گردید كه در قالب تفكر «پست مدرن» شهرت جهانی یافت. پستمدرنیستها در برابر مدرنیستها ـ كه سعی میكردند تا با رقم زدن «اتوپیاهای خیالی و وهمی» مردمانِ گرفتار در «استبداد صنعت» را به آینده جهان صنعتی امیدوار كنند ـ تلاش مینمودند تا با رقم زدن «ضد اوتوپیا»هایی كه محصول پیشبینی آنها از آینده دنیای صنعتی بود، انسانهای مدرن، این «خدّام نوین صنعت» را از آینده تیره و تاری كه فراروی آنهاست، آگاه كنند.یكی از تضادهای این روزگار آن است كه در این دوران دگرگونیهای شگفت و شگرف، همه در انتظار آیندهاند و حال آنكه آینده هم اكنون در برابر چشمان همه در حال به هم ریختن و از هم پاشیدن حاضر و حال همه است و عجب آنكه بشریت هیچگاه در طول تاریخ خود مانند امروز از آینده بیمناك و ناامید نبوده است.(2) از همینرو، پیشبینی آینده و مطالعه دورنمای آن و برآورد احتمالات آن هم اكنون یكی از مواد درسی در بیش از پانصد دانشكده و دانشگاه امریكایی است.(3)هرمن كان(4) مدیر مؤسسه دانش آیندهشناسی «هودسن» و مؤلف كتاب جهان در سال 2000 كه یكی از بنیانگذاران فكر و طرح علمی آیندهنگری و آیندهنگاری است، شعار معروفی بدین مضمون دارد كه «ما باید درباره آنچه اندیشهناپذیر است، اندیشه كنیم»(5) و پل كرول از نویسندگان برجسته ماهنامه امریكایی حقیقت مینویسد: «ما باید خود را برای انتظار نامنتظر یا پیشبینی غیرقابل پیشبینی آماده سازیم»؛ یعنی همواره باید آینده غیرقابل تصور را تصور كرد و نپنداریم كه آیندهای دور از پندار وجود ندارد، آیندهای دور از پندار میتواند همین فردا باشد.(6)
رقابت و همت آیندهشناسان و آیندهنگاران، هر اندازه شدید و مدید باشد، آنان هیچگونه احاطه و كنترلی بر آینده ندارند و قدرت علمی آنان محدود به برآورد نسبی آینده با برداشتی از اكنون و گذشته است،(7) اما مخاطرات جدّی كه بشر امروزی فراروی خود میبیند، او را بینیاز از این شناخت نسبی نمیكند. از اینرو، این نوشتار در صدد است تا نگاهی تطبیقی به چند پیشبینی مهم كه از سوی برخی صاحبنظران غربی در مورد آینده جهان ارائه شده است، بیفكند.
1. دیدگاه «آلدوس لئونارد هاكسلی»(8)(9)
دنیای هاكسلی در كتاب مشهور و معروفش دنیای شگفتانگیز نو(10)(11) رقم خورده است. بیان طنزآمیز كتاب و حملات تند آن به انسانهای صنعتی، كتاب را از جذابیت خاصی برخوردار كرده است.دنیای هاكسلی دنیایی است كه در آن:
الف. نشانهای از فرهنگ و ارزشهای انسانی یافت نمیشود.
ب. تاریخ و سرگذشت بشری فراموش شده است.
ج. اصل حاكم بر آن، رفاه و پیشرفت و ثبات اجتماعی است.
د. اصل مزبور معلول نفی تفكر، اندیشه و اراده انسانها و ممانعت از خود آگاهی آنهاست.
ه . انسانها در این دنیا، ماشینهایی فاقد اراده و شعور هستند. این انسانها در كارخانه و در فرایند «بارورسازی» ـ كار انعقاد نطفه ـ و «دستگاه تربیت نطفه» ـ كار تربیت انسانها در پنج گروه اجتماعی (گروه آلفا: طبقات بالا و كارگزاران حكومت؛ گروه بتا: كارشناسان فنی و حرفهای تخصصی؛ گروههای گاما، دلتا و ایپسیلون: به ترتیب در ردههای پایینتر اجتماعی) ـ همواره زیر نظر «دستگاه كنترل كننده جهانی» رشد میكنند.
و. در این دنیا با استفاده از روش «قلمهزنی» میتوان از یك نطفه، 90 زوج كودك متولد كرد. پیش از آنكه این نطفهها مراحل جنینی را طی كنند، «مسؤولان تعیین سرنوشت اجتماعی» ارقام مورد نیاز خود را به بارورسازها میفرستند و این نطفهها به تناسب نیاز، مخصوص یكی از گروههای پنجگانه اجتماعی تربیت میشوند و پس از تولد نیز همواره از روش «آموزش در حال خواب»، تلقینات لازم بر آنان اعمال میشود.
ز. در این دنیا انسانها برای رهایی از «عذاب اندیشیدن» ـ بیماری اندیشه ـ و رهایی از دغدغه اراده، همواره از ماده مخدری به نام «سوما» ـ كه به طور رایگان در همه جا عرضه میشود ـ استفاده میكنند.
ح. رایجترین شیوه آموزش در دنیای هاكسلی «آموزش در حال خواب» است كه همواره توسط مسؤولان تعیین سرنوشت اجتماعی بر روی انسانها اعمال میشود.
2. دیدگاه «جرج اُروِل»(12)
در دنیای ارول، اصول كلی عبارتند از: «گفتار جدید»،(13)(14) «دوگانه باوری»(15)(16) و «تغییرپذیری گذشته». سه شعار اصلی نیز «جنگ، صلح است»، «آزادی، بردگی است» و «نادانی، توانایی است» میباشد.(17)همچنین برای حفظ ثبات داخلی، پیوسته علیه دشمن فرضی خارجی، مراسمی با نام «مراسم نفرت» برپا میشود.
ارول پیشبینی میكند كه در سال 1984:
الف. تنها سه ابرقاره بزرگ وجود دارد:
1. اقیانوسیه؛ شامل: امریكا، جزایر آتلانتیك، بریتانیا، استرالیا و جنوب افریقا.
2. اروسیه؛ شامل: تمامی بخشهای شمالی اروپا و آسیا، از پرتغال تا باببرینگ.
3. شرقاسیه؛ شامل: چین و كشورهای جنوبی چین، جزایر ژاپن، بخش بزرگ اما در حال تغییر منچوری، مغولستان و تبت.
ب. قدرت انحصارا در دست حزب است كه رهبر قَدَرقدرت آن، «برادر بزرگ یا ناظر كبیر»(18) نام دارد و نام آن بر روی تمامی دیوارها با عبارت «ناظر كبیر تو را مینگرد»(19) و یا «مرگ بر ناظر كبیر»(20) حك شده است