نویسنده: مایکل استنفورد
مترجم: احمد گل محمدی



 

در این میان، فلسفه چه نقش و جایگاهی دارد؟ شگفت‌آور خواهد بود اگر پژوهشی جدی، مهم و بسیار گسترده، مسائلی جالب برای فیلسوف طرح نکند. چنانکه یک فیلسوف جدید تاریخ بیان کرده "فقط از آنجا که تاریخ یک حوزه‌ی برجسته و غنی تلاش فکری است- زیرا خود تاریخ آشکارا ارزشمند است- فلسفی اندیشیدن درباره‌ی آن ارزش دارد، (R. F. Atkinson, 1978,pp.ix-x). در واقع هنگام بررسی این رشته پی می‌بریم که این انتظار [عرضه‌ی مسائل فلسفی] تا حدود زیادی بر آورده شده است، زیرا تاریخ (یا مطالعه‌ی تاریخ) چندین ویژگی دارد. ویژگی نخست اینکه هر چند تاریخ مدعی نقل واقعیت های تجربی درباره‌ی دنیای عینی است، این واقعیت‌ها نه به آنچه حاضر است، مشاهده‌پذیر است، و باید با آن روبه‌رو‌شد، بلکه به پدیده‌هایی تعلق دارند که گذشته، مشاهده ناپذیر و (به معنای معمولی کلمه) فاقد وجود خارجی هستند. ویژگی دیگر اینکه بر خلاف اکثر پژوهش‌های دانشگاهی دیگر، زبان تاریخ چندان فنی و تخصصی نیست یا اصلاً نیست (K?rner, 1970,p.48:. ر.ک). تاریخ عمدتاً با زبان عادی و روزمره سروکار دارد و اگر زبانی فنی و تخصصی هم به کار رود، زبان متعلق به علوم تجربی تخصصی است. ویژگی سوم، ولی مرتبط، این است که تاریخ در واقع به هر فعالیت دیگر انسان علاقه‌مند بوده و هست. از این دیدگاه تاریخ، خود مانند فلسفه است. شاید تاریخ و فلسفه رشته‌هایی چندان متفاوت نباشند (چنانکه گیاه شناسی و زمین شناسی شاید نباشند)، ولی به دو شیوه‌ی متفاوت با دنیا برخورد می‌کنند.
ویژگی دیگر تاریخ، باز هم بر خلاف اکثر رشته‌ها و فعالیت‌های دانشگاهی دیگر، نبود نظریه‌ها و قوانین است؛ یعنی ساختار قانون محور (1) ندارد. تبیین محروم بودن تاریخ از یک زبان فنی و تخصصی نیازمند فرصتی بیشتر است. به هر حال هر گونه ساختاری که ممکن است مورخان به کار ببرند تقریباً همیشه از حوزه‌های دیگر، معمولاً از علوم نظریه محورتر، گرفته می‌شود. با وجود این، تاریخ هر چند دارای ساختار نظریه‌مند نیست، روش، یا شاید روش‌های خاص خود را دارد. ویژگی پنجم، تاریخ رشته‌ای است که در آن پژوهشگر با مواد و موضوع پژوهش خود همسان و همانند است، دست کم به لحاظ تعلق داشتن به یک حوزه از چیزها. مانند روان‌شناسی و جامعه شناسی، تاریخ (اگر به هر حال علم باشد) یکی از علوم انسانی است؛ علومی که ، به قول آنتونی گیدنر، رابطه و نسبتی ذهن به ذهن (نه رابطه ای ذهن- عین) با حوزه‌ی مطالعه‌ی خود دارند ( Giddens, 1976,p.146).
ششم، در حالی که اکثر رشته های علمی دانشگاهی این موضوع را مطالعه می‌کنند که چیزها و امور چگونه هستند، تاریخ (مانند زمین شناسی، اخترشناسی و زیست شناسی تکاملی) با این موضوع سرو کار دارد که چیزها و امور چگونه بودند. ولی موضوع‌هایی که تاریخ مطالعه می‌کند (مردان و زنان، کنش‌ها، وضع و حالت امور، افکار و تصورات) به اندازه‌ی موضوع‌های علوم نامبرده پایدار نبوده، جملگی دگرگون یا حتی ناپدید می‌شوند. پس تاریخ درباره‌ی امر ناپایدار است و باید نه تنها ماهیت چیزهای تشکیل دهنده‌ی موضوع و مواد خود را مطالعه کند، بلکه باید چگونگی، چرایی و زمان دگرگونی آنها را نیز جویا شود. از این لحاظ، زمان یا واژه ی «کِی» بسیار مهم است، زیرا در واقع کرونولوژی یا ترتیب زمانی تنها ساختار منسجم است که تاریخ در اختیار دارد.
ویژگی هفتم و پایانی: دو ویژگی چهارم و پنجم بر این واقعیت دلالت دارند که هم پژوهشگر تاریخ و هم موضوع پژوهش او نه تنها به یک دنیا بلکه به یک نظم زمانی تعلق دارند. در تاریخ بودن و آگاهی از این امر ، تاریخمندی، نامیده می‌شود و ویژگی‌ای است که نه تنها حیوانات دیگر، بلکه در واقع همه‌ی انسان‌ها ندارند. ولی برای آنان که به هر صورت از تاریخ آگاه هستند، آگاهی از جایگاه آنها در تاریخ، یا تاریخمندی آنها، بسیار اهمیت دارد. به قول پاسکال، تاریخ کتابی است که می‌نویسیم و در آن نوشته می‌شویم.،
پس می‌توان پرسید که این به چه معناست؟ و در اینجاست که به یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم تاریخ می‌رسیم: معنا. نه تنها پژوهشگر، بلکه خواننده‌ی تاریخ یا در واقع هر شخصی که به هر حال از گذشته آگاه باشد، باید همواره یک پرسش را مطرح کند: این به چه معناست؟ رویدادهای تاریخی، مانند اعدام لویی شانزدهم، چه معنایی برای کارگزار یا شاهد، مثلاً مردم پاریس، دارد؟ برای روزنامه‌نگاران، خاطره‌نویسان و وقایع‌نگاران که بعداً آنها را تفسیر می‌کنند چه معنایی دارد؟ برای استاد قرن بیستمی که می‌کوشد این رویدادها را درک و تبیین کند، چه معنایی دارد؟ مهم‌ترین نکته اینکه همه‌ی اینها برای شما چه معنایی دارد؟ اینها بخشی از معنای زندگی برای شما را تشکیل می‌دهند. پس جست‌وجوی معنا و پرسش از معناهای دیگران برای هر گونه مطالعه‌ی انسانی، به ویژه تاریخ، بسیار مهم است.

پی‌نوشت‌ها:

1.homological: از ریشه ی یونانی" nomos" به معنای قانون.

منبع مقاله :
استنفورد، مایکل، (1392)، درآمدی بر فلسفه‌ی تاریخ، ترجمه: احمد گل محمدی، تهران: نشر نی، چاپ ششم