نویسنده: تیم دیلینی
برگردان: بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی



 

مارتا بی تیریس پارت وب (1943- 1858) در بیست و دوم ژانویه‌ی سال 1858، در استندیش ‌هاوس، منطقه‌ای در جوار کوتس ولدز، در نزدیکی گلوسستر انگلستان به دنیا آمد (Webb, 1982). او هشتمین دختر ریچارد پاتر، از تجار منطقه، و لُورِنسینا هیورت بود. چهار ساله بود که برادرش، وارث ذکور خانواده، به دنیا آمد و سه سال بعد از دنیا رفت. او خیلی زود به ماهیت جنسیتی جامعه‌اش پی برد. چنان که خود توضیح می‌دهد زندگی‌اش «تحت الشعاع به دنیا آمدن و مرگ برادر نوزادش» قرار داشت (Webb, 1926: 58). یکی از مهم‌ترین مشغله‌های ذهنی وب از کودکی، مقوله‌ی جنسیت بود. «به نظر می‌رسد اساساً تجربه‌ی سردرگم کننده‌ای از هویت جنسیتی داشته است که اگر چه عاملی تعیین کننده در زندگی‌اش نبود، قطعاً احساسات درهمی را در مورد زن بودن برای وی به همراه آورد. چه بسا بخشی از واکنش‌های وی در این باره ناشی از این امر نیز بود که همه‌ی خواهرانش بنا به آداب و رسوم رایج، ازدواج‌های موفق ینداشتند و سرویس دهی متداول زنانه را در زندگی در پیش گرفته بودند» (Lengermann and Niebrugge - Brantley, 1998).
ریچارد پاتر که از راه خرید و فروش سهام راه آهن گذران زندگی می‌کرد، کارخانه داری بسیار ثروتمند شد. لورنسینا دوست نزدیک هربرت اسپنسر، که به خانه‌ی آن‌ها رفت و آمدی مستمر داشت، بود. ریچارد اولین باز زمانی که اسپنسر ماشین پرنده‌ی اختراعی‌اش (نوعی هواپیما) را به نمایش گذاشته بود، با وی آشنا شد. او که مجذوب این ماشین شده بود، پیشنهاد سرمایه گذاری برای تولید آن را به اسپنسر داد؛ اما متأسفانه ماشین پرنده‌ی اسپنسر هیچ گاه از زمین بلند نشد (Muggeridge and Adam, 1968). اسپنسر ازدواج پدر و مادر بی تیریس را ازدواجی ایدئال می‌دانست؛ «تحسین برانگیزترین زوجی که تا به حال دیده‌ام» (Spencer, 1904: 19). پدران ریچارد و لورنسینا، هر دو، در اوایل قرن نوزدهم صنعت گرانی توانمند شده بودند. شیوه‌ی زندگی توان گرانه‌ی والدین بی تیریس (هر دو از سابقه‌ی محلی لیبرال برخوردار بودند)، این امکان را برای ایشان فراهم آورده بود که علاقه‌ی شدیدی به تمام جوانب تربیت فرزندان خود داشته باشند
(Muggeridge and Adam, 1968). خانه‌ی پاتر‌ها مملو بود از کتاب‌های گوناگون و دوستانی فرهیخته. دختران خانواده به مطالعه و بحث صریح درباره‌ی برداشت‌های‌شان از آنچه خوانده بودند، تشویق می‌شدند (Webb, 1932). هر نُه دختر خانواده آزاد بودند هر قدر که می‌خواستند در مزرعه‌ی بزرگ محل زندگی‌شان، که پر بود از اسب‌های کوچک، سگ و گربه، پرسه بزنند. پیک نیک‌هایی مفصل ترتیب می‌دادند و جشن تولدهایی باشکوه برگزار می‌کردند. مستخدمان خانه موظف بودند هر چه آن‌ها می‌خواستند برای‌شان فراهم کنند. خانه‌ی پاترها خانه‌ای بسیار مجلل بود.
بی تیریس، همچون خواهرانش، در خانه آموزش دید. چنان که خود در دوران شاگردی (1926) ، تنها جلد کامل شده از کتابی سه جلدی که قصد داشت درباره‌ی زندگی خود بنویسد، ذکر می‌کند آموزشی همه جانبه دید که مشتمل بود بر: پژوهش نظری دین و فلسفه، مطالعات ادبیات، زبان‌های باستان، زبان‌های جدید، تاریخ، ریاضیات و علوم.
گفته می‌شود که لورنسینا، مادر بی تیریس، تقریباً زنی بی عیب و نقص بود. پدرش چنان وی را تربیت کرده بود که «مظهر پاکدامنی» باشد و در نظر خانواده‌اش نیز چنین بود (Muggeridge and Adam, 1968). از همان نخستین بار که او با ریچارد پاتر در رُم ملاقات کرد، بی درنگ عاشق یکدیگر شدند و لورنسینا در نظر ریچارد هم یک «فرشته» بود. ریچارد که از خانواده‌ای از هم پاشیده شده بود، تمام تلاش خود را کرد تا ازدواج و خانواده‌ای موفق و شادکام با لورنسینا را تضمین کند. لورنسینا در سال 1882 درگذشت و از آن پس، بی تیریس بهترین دوست و همدم نزدیک پدرش شد و اداره‌ی خانه‌های‌شان را در لندن و نیز در استندیش‌ هاوس به عهده گرفت (Webb, 1982). او از مصاحبت‌های برانگیزاننده یا مهمانانی چون اسپنسر برخوردار شد. «هربرت اسپنسر هرگز ازدواج نکرد، اما همچون دیگر افراد مجرد صاحب نام، در عصر ملکه‌ی ویکتوریا، دختران جوان را دوست داشت. در آن ایام، مادران از این که دوستی مجرد و مسن به دختران‌شان، پیش از سن بلوغ، اظهار محبت کند، فقط تحت تأثیر قرار گرفته و خرسند می‌شدند... او گفت که دختر بچه‌ها به مثابه موارد جانشین غریزه‌ی فرزنددوستی انجام وظیفه می‌کردند» (Muggeridge and Adam, 1968). اسپنسر از مواجه شدن با انبوه دختران جوان در استندیش لذت می‌برد و دختران نیز برای ملاقات او لحظه شماری می‌کردند.
بی تیریس پاتر وب در نوجوانی پدرش را در سفر کاری طولانی وی به امریکا همراهی کرد. در دفترچه‌ی خاطرات روزانه‌اش، نکاتی درباره‌ی موضوعاتی مانند داشتن حق تردید درباره‌ی دین رایج نوشت و اضافه کرد که هر کس موظف است نظامی اعتقادی برای خود بسازد. او بخش عمده‌ای از زندگی‌اش را صرف جست و جو برای نظام اعتقادی خود کرد (Lengermann and Niebrugge - Brantley, 1998). به مثابه زنی جوان، فشار انتظارات اجتماعی را برای یافتن شوهر بر خود احساس می‌کرد. در رفاه رشد کرده بود و آموخته بود که باور داشته باشد هر کاری بخواهد می‌تواند انجام دهد. متأسفانه، در این دوران موقعیت‌های شغلی موجود برای زنان در جامعه بسیار اندک بودند. بی تیریس پاتر وب در خلال دهه‌ی 1880، بر سر یک دوراهی قرار داشت. به مثابه دختری «ثروتمند، باهوش و جذاب، برای این کار که به طور متعارف ازدواجی موفق داشته باشد، به ظاهر چیزی کم نداشت. اما نحوه‌ی تربیت او... در درونش تضادی عمیق میان احساس و عقل و میان غرایز زنانه و تمایلش برای حفظ استقلال و کسب موفقیت در جهان مردانه به وجود آورده بود...» (Webb, 1982). او میان الزامی که به ازدواج کردن احساس می‌کرد و میل شدیدش برای این که «خود را به جایی برساند»، گیر کرده بود. وی در تلاش برای پیدا کردن خود، به جست و جوی کارهای پیش پا افتاده روی آورد و با عشق وسواس گونه به دنبال ژوزف چمبرلین، سیاستمداری تندرو، رفت (Webb, 1982). عشق وسواس گونه نافرجام ماند و «برای خلاصی از آزاری که به خود روا می‌داشت، به گمان این که با در پیش گرفتن شغل تسکین می‌یابد، به شرق لندن رفت» (Webb, 1982: xii). در مقام «مأمور وصول اجاره» در ساختمان‌های کاترین، که یک مجموعه‌ی مسکونی فقیرنشین و مخروبه بود، مشغول به کار شد. شرایط سخت زندگی ساکنان این مجموعه برایش تکان دهنده و یأس آور بود. این نخستین بار بود که وی به طور واقعی تفاوت‌های مجموعه میان طبقه‌ی مرفه و طبقه‌ی کارگر در انگلستان را مشاهده می‌کرد.
پس از مدتی، از طریق ارتباطات خانوادگی، کاری نزد شوهر یکی از عموزاده‌هایش به نام چارلز بوث، که نویسنده و پژوهش‌گری اجتماعی بود، یافت. پاتر تمام شیوه‌های پژوهش اجتماعی را از بوث آموخت؛ شیوه‌های کمّی و کیفی، مصاحبه‌ی شخصی، مطالعات مشاهده‌ای، تحلیل محتوا و تحلیل‌های آماری. در کار نزد بوث بود که متقاعد شد به مثابه «کارگر ذهنی» به کار بپردازد، او اغلب برای این که خود را هم ردیف سایر کارگران قرار دهد، از این اصطلاح استفاده می‌کرد (Lengermann and Niebrugge - Brantley, 1998). او همچنین مجاب شد که نیاز دارد برای کمک به افرادی که کم‌تر خوشبخت بودند، کاری بکند. در کنار جست و جوی وظیفه شناسانه به منظور یافتن راهی برای بهبود زندگی طبقه‌ی کارگر، مصمم شد زندگی‌اش را صرف امور خیریه کند. پاتر عاقبت احساس کرد که راهش را در زندگی یافته است.
در سال 1891، در حالی که با مقرری ماهانه‌ای که پس از مرگ پدرش به او داده می‌شد زندگی می‌کرد، تأثیرگذارترین کتاب خود را که به تنهایی نوشته بود، با عنوان جنبش تعاونی در بریتانیای کبیر، به انتشار رساند. زندگی شخصی‌اش هم رو به بهبود بود. یک سال پیش از این با سیدنی وب، از کارمندان دولت که مدارج ترقی را به سرعت طی می‌کرد و از ایدئولوگ‌های انجمن فابین، ملاقات کرده بود و در وهله‌ی نخست، صرفاً به مثابه یک دوست و هم فکر به وی علاقه مند شد. سیدنی وی در بیست و سوم جولای 1892، بر بی میلی بی تیریس (برای ازدواج با وی) فائق آمد. بی تیریس اصرار داشت که پیمان زناشویی آنان مبتنی بر برابری و در حکم نوعی همکاری باشد (Webb, 1982). به هر حال، با این که دیگر داشت می‌پذیرفت که به مثابه «پیر دختری» مشغول به کار خود باشد، به واقع مخالفتی با ازدواج کردن نداشت. گفته می‌شود که بی تیریس در سال 1889، یعنی یک سال پیش از آشنایی با سیدنی وب گفته بود «خدا گواه است که تجرد برای هر زنی رنج آور است» (Webb, 1982: 232). ازدواج آنان، که هر دو سوسیالیست و در پی بازسازی جامعه‌ی انگلستان بودند، بر سر زبان‌ها افتاد. بی تیریس پاتر وب، تا آخر عمر با همسرش، درباره‌ی موضوعات گوناگون اجتماعی به کار و تحقیق پرداخت. از جمله آثار مشترک این زوج عبارت‌اند از: تاریخ اتحادیه‌های صنفی (1894) ؛ کتاب راهنمای حجیم دموکراسی صنعتی (1897)؛ تاریخ محدودیت فروش مشروبات الکلی در انگلستان (1903) ؛ بخش‌ها و استان‌ها (1906)؛ املاک اربابی و شهرستان‌های آزاد (1908)؛ تاریخ قانون حمایت از مستمندان در انگلستان: قانون قدیم (1927)، تاریخ قانون حمایت از مستمندان در انگلستان: صد ساله‌ی اخیر (1929)؛ روش‌های مطالعات اجتماعی (1932)؛ و آخرین اثرشان در حوزه‌ی علوم اجتماعی، کمونیسم شورایی: تمدنی جدید (1937). این زوج بی تردید، در زمینه‌ی انتشار کتاب از مهارت برخوردار بودند. آنان علاوه بر انتشار کتاب، مدرسه‌ی علوم اقتصادی و سیاسی لندن را در سال 1859 برپا کردند. بی تیریس هم نشریه‌ی نیواستیتزمن را، با محوریت موضوعات جامعه شناختی، راه انداخت. او مدتی در شیکاگو اقامت کرد و در تلاش برای اصلاح قوانین، به انجام پژوهش‌های اجتماعی در خصوص فقر شهری پرداخت. بی تیریس و سیدنی وب در سال 1928 به همپشایر رفتند، خود را بازنشسته کردند و تا آخر عمر، که برای بی تیریس سال 1943 و برای سیدنی سال 1947 بود، در همان جا زندگی کردند.

تأثیرگذاری در عرصه‌ی جامعه شناسی

بی تیریس پاتر وب به رفع موانع جنسیتی که در حوزه‌های تخصصی، نظیر جامعه شناسی وجود داشت، کمک کرد. او معتقد بود، برای این که کارهای جامعه شناختی جنبه‌ی علمی داشته باشند، باید به شیوه‌ای استقرایی به دست آمده باشند و بر تحقیقات تجربی دقیق و منسجم بنا شوند. پژوهش تجربی به جامعه شناسی کمک می‌کند، چرا که علمای علوم اجتماعی را قادر می‌سازد تا نشان دهند که جامعه نظامی است متشکل از ساختارهای اجتماعی رو به تکوین و نه محصول فرعی کنش‌های فردی. از نظر او، هدف جامعه شناسی باید کشف این نکته باشد که چگونه ممکن است برابری اقتصادی از طریق فرایند تصمیم گیری دموکراتیک حاصل شود. تحقیق تجربی بی تیریس و سیدنی وب «منجر به مشارکتی عقلانی - سیاسی شد که مجموعه‌ای از تحقیقات تجربی را با گرایش به سیاست گذاری، بر جای گذاشت که امکان تشکیل دولت رفاه انگلستان را در قرن بیستم فراهم آورد» (Lengermann and Niebraugge - Brantley, 2000).
پاتر وب نخستین بار حین کار نزد بوث بود که به اهمیت استفاده از داده‌های تجربی پی برد. علاوه بر این، در همان جا به این دیدگاه دست یافت که نظام سرمایه داری به تدریج در حال نابود کردن طبقه‌ی کارگر در بریتانیا است؛ طبقه‌ای که آسیب پذیرتر است. او با مطالعات تجربی درباره‌ی وضعیت طبقه‌ی کارگر در پی یافتن راهی برای بهبود زندگی آنان برآمد. این را باید یک دگرگونی اساسی در وب دانست، چرا که وی نه فقط در کودکی از نعمات ثروت بهره برده بود، بلکه بر اساس اصل تحول اجتماعی اسپنسر نیز رشد یافته بود. اسپنسر، کمابیش، فقرا را در فقری که دچار آن‌اند مقصر می‌دانست، چرا که آنان «شایستگی» سازگاری با محیط (از جمله ساختارهای اقتصادی جامعه) را نداشتند. بی تیریس از مالتوس آموخته بود که امور خیریه، از آن جا که برای افرادی که شایستگی سازگاری با محیط را ندارند، امکان بقا و بارآوردن فرزندانی همچون خود را فراهم می‌آورد، به افزایش جمعیت منجر می‌شود. اساساً ایده‌ی دخالت دولت در نظم طبیعی امور، در تعارض مستقیم با اصول تحول اجتماعی بود. بسیار مایه‌ی تعجب است که پاتر وب مبارزی دلسوز و سخاوتمند در راه نجات کارگران فقیر شد.
او در خلال انجام تحقیقات تجربی در خصوص کارگران فقیر دریافت که فقر منبعث از شرایط اجتماعی و مقوله‌ای ساختاری است و نه آن طور که اسپنسر می‌پنداشت، ناشی از عدم سازگاری افراد با محیط. از نظر پاتر وب، سوسیالیسم باید جایگزین سرمایه داری می‌شد. سوسیالیسم بریتانیایی اساساً عمل گرایانه است و با تصورات انقلابی مارکس درباره‌ی بازسازی جامعه تفاوت دارد. بی تیریس پس از ازدواج با سیدنی، عضو «انجمن فابین‌های جوان» شد و با سوسیالیسم فابینی آشنا شد. از نظر فابین‌ها، جامعه را باید از طریق اصلاحات آرام و به دور از خشونت تغییر داد. «ایشان نام فابیوس، یکی از سرداران رومی، را بر گروه خود گذاشتند: باید در انتظار لحظه‌ی مناسب باقی ماند، همان‌طور که فابیوس در حمله به هانیبال با صبر فراوان در انتظار لحظه‌ی مناسب باقی ماند. با این که افراد بسیاری تأخیرهای او را مورد نکوهش قرار دادند، اما وقتی زمان مناسب فرا رسید باید، همچون فابیوس، با تمام توان به دشمن ضربه زد. در غیر این صورت، صبر شما بیهوده و بی ثمر خواهد بود» (Muggeridge and Adam, 1967: 131). فابین‌ها وارد مشاغل دولتی شدند و کوشیدند سیاست گذاری‌ها و برنامه ریزی‌ها را بر اساس سوسیالیسم شکل دهند. ایشان به پیشرفت اجتماعی (تحول) باور داشتند، اما معتقد بودند تحقق آن مستلزم کمک رهنمودی است. به قول وب، کارگران را باید راهبری کرد، زیرا «با شناختی که از جنبش کارگری داریم، نمی توانیم انتظار داشته باشیم رهبری از میان افراد طبقه‌ی کارگر پیدا شود. ما فقط به نفوذ در مردان جوان طبقه‌ی متوسط امید داریم که پیش از پیوستن به جبهه‌ی مقابل، آنان را جذب جمع گرایی کنیم» (Webb, 1983: 77).
وب هرگز خود را در زمره‌ی فمینیست‌ها به شمار نیاورد. در واقع، بسیاری از فمینیست‌های امروزی به علت مخالفت او با اعطای حق رأی به زنان در دهه‌های 1880 و 1890، آثار او را نادیده می‌گیرند. علت این که وی هیچ‌گاه با جنبش فمینیستی احساس نزدیکی نکرد این بود که در زندگی شخصی‌اش تجربه‌ای منفی نداشت که ناشی از جنسیتش باشد. در سفر به ایالات متحده از‌ هال ‌هاوس دیدن کرد و جین آدامز جنبش تعاونی در بریتانیای کبیر وی را خواند (Lengermann and Niebrugge - Brantley, 1998). این گونه بود که مشغله‌ی ذهنی وب در وهله‌ی نخست بدبختی‌های فقرا شد، نه زنان.
بی تیریس پاتر وب را باید از نخستین جامعه شناسان زن به شمار آورد. او تلاش کرد تا برای کمک به کارگران فقیر قوانینی وضع شود. وب، همنوا با سنت راستین جامعه‌شناسی، بر استفاده از داده‌های تجربی برای اثبات نظریه‌های جامعه شناختی و سیاست گذاری اجتماعی تأکید داشت. او سهمی درخور توجه در عرصه‌ی جامعه شناسی دارد.
منبع مقاله :
دیلینی، تیم؛ (1391)، نظریه‌های کلاسیک جامعه شناسی، ترجمه‌ی بهرنگ صدیقی و وحید طلوعی، تهران: نشر نی، چاپ ششم.