اختلال هويت جنسي از ديدگاه صاحبنظران
اختلال هويت جنسي از ديدگاه صاحبنظران
نويسنده:اعظم طيراني
منبع:روزنامه قدس
منبع:روزنامه قدس
آيا مي دانيد كه در تمام دنيا، گذشته از نسل و نژاد، فرهنگ و تربيت، مملكت و مليت، انسانهايي زندگي مي كنند كه در بدترين شرايط روحي- رواني به سر مي برند. اين اشخاص از بدو تولد، تا روزي كه فردي به داد آنها برسد، مثل يك پرنده در قفس براي رهايي از موقعيت دشواري كه دارند خود را به ميله هاي آهنين آن مي كوبند تا شايد در باز شود و بتوانند پرواز كنند.حميد يكي از اين افراد است، افرادي كه در علم روانپزشكي آنها را با نام «ترانس سكسوال» مي شناسيم.او را اولين بار در دفتر يكي از وكلاي دادگستري ملاقات كردم. در نگاه اول به سختي مي توانستم قبول كنم كه تا چند ماه پيش او يك زن بوده است.
خودش مي گويد: طي سالها بزرگترين مشكل من در زندگي عدم تطابق روح و جسمم با هم بود. درست برخلاف خواهر دوقلويم. يادم مي آيد از وقتي كه موقعيت انتخاب لباس و اسباب بازي داشتم، هميشه با پوشيدن دامن، پيراهن و لباسهاي دخترانه مخالف بودم و به جاي عروسك، تفنگ، شمشير و اسباب بازيهاي پسرانه را ترجيح مي دادم. علاقه اي به بازي با دخترهاي همسن و سالم حتي خواهر دوقلويم نداشتم. در عوض تمام دوستان دوران كودكي ام، پسر بچه ها بودند. به اين ترتيب تا قبل از رسيدن به سن تكليف، مشكل چنداني احساس نمي كردم، اما از آن به بعد به ناچار منزوي شدم. هر چه بيشتر مي گذشت، بيشتر احساس مي كردم، مردي هستم زنداني در پيكر يك زن كه نه تنها زيباييها و لطافتهاي زنانه بلكه تحصيلات دانشگاهي، شغل مناسب و حتي ازدواج هم، او را از اين تعارض عذاب آور خلاص نمي كند. در واقع ازدواج موجب شد من بيشتر خودم را بشناسم و ديگر در اين كه واقعاً يك مرد هستم ترديدي نداشتم. هر چه خانواده، همسرم و حتي جلسات پي در پي مشاوره روانشناسي و روانپزشكي، بيشتر تلاش مي كردند كه من همان جنسيت جسمي كه در آن بودم را بپذيرم، مقاومت من بيشتر مي شد كه به آنها بفهمانم كه واقعاً يك مرد هستم... گر چه دوران بسيار سختي بود، اما سرانجام موفق شدم و حالا خوشحالم از اين كه اكنون مي توانم يك زندگي آرام، يعني بدون تعارض و اضطراب داشته باشم، چون حالا يك هويت واقعي دارم. يك مرد هستم مثل همه مردها....
حميد درست مي گويد، او نمي توانست روحش را سركوب كند و يا اين كه جسمش را آن گونه كه بود، بپذيرد. به همين دليل براي رهايي از اين تعارض ناچار به عمل تغيير جنسيت بود، تا بتواند يك زندگي طبيعي و يك هويت جنسي قابل قبول از نظر خود داشته باشد....
نقش جنسي نيز الگوي رفتاري بيروني است كه منعكس كننده احساس دروني و اعلام جنسيتي است كه فرد به آن تعلق دارد. يعني انتقال تصوير مرد بودن در مقابل زن بودن به ديگران. از همين رو در شرايط طبيعي، هويت جنسي و نقش جنسي هماهنگي دارند، يعني اگر زني احساس زن بودن مي كند، با رفتارش اين احساس را به دنياي بيروني انتقال مي دهد، همچنين مردي كه خود را به عنوان يك مرد قبول دارد، مردانه عمل كرده و با گفتار و رفتارش مرد بودن خود را ابراز مي كند.
در اين افراد هورمون جنسي مهمي (زنانه يا مردانه) در زندگي جنيني و پس از تولدشان توليد نمي شود، به همين دليل حالات جنسي ثانويه در آنان پديدار نخواهد شد، چون كروموزوم X دوم، كه به نظر مي رسد مسؤول زنانگي كامل است، وجود ندارد و همواره با كمبود استروژن مواجه هستند. از ويژگيهاي ديگر اين افراد مي توان به گردن پرده دار، پايين بودن خط رويش مو، قامت كوتاه و ظريف و... اشاره كرد و با توجه به اين كه اين نوزادان با ظاهر جنسي مؤنت و طبيعي متولد مي شوند، بدون ترديد به جنس مؤنث منسوب و در همين نقش پرورش مي يابند و به دختران «ناهمجنس گراي معمولي» تبديل خواهند شد.
وي مي افزايد: افراد مبتلا به اين سندرم داراي كروموزوم جنسي XYY47 هستند كه مرداني داراي قد بسيار بلند، قدرت بدني، قيافه خشن و داراي هوشبهري پايين تر از افراد طبيعي مي باشند.
دكتر عليرضا كاهاني، متخصص پزشكي قانوني نيز درباره اختلال هويت جنسي مي گويد: اين اختلال يعني احساس مبرم ناراحتي از ساخت آناتوميك بدن خود و آرزوي مبرم از خلاصي ظاهر جنسي خويش و زندگي كردن در نقش جنس مقابل. به عبارتي «ترانس سكسواليسم» حالت كسي است كه داراي شخصيت مشخص و معين باشد. ولي قوياً معتقد به تعلق داشتن به جنس مخالف است.
به گفته دكتر كاهاني، اختلال هويت جنسي شديدترين درجه اختلال جنسي مي باشد، زيرا از نظر جنسي بين جسم و فكر تناقض و مغايرت وجود دارد، بنابراين شخص سعي مي كند در اجتماع به صورت جنس مقابل ظاهر شده و با استفاده از درمان هورموني و جراحي، ظاهر بيولوژيكي جنس مقابل را احراز نمايد. به عبارتي اختلال هويت جنسي، وضعيتي است كه فرد ميل وافر به گذراندن تمام اوقات حيات خود در نقش جنس مخالف را دارد، يا به عبارتي مرداني كه روح و روان زنانه در جسم مردانه دارند و زناني كه روح و روان مردانه درجسم زنانه دارند.
به گفته دكتر تلافيان، ميزان شيوع اين اختلال در كل جمعيت از هر 30 هزار مرد يك نفر و از هر 100 هزار زن يك نفر مي باشد. پس به طور كلي ميزان شيوع اين اختلال در مردها سه برابر زنهاست.
با اين حال دكتر كاهاني در مورد سبب شناسي اختلال هويت جنسي معتقد است: در اين مورد فرضيات متعددي وجود دارد و علت اصلي آن كماكان ناشناخته است.
به گفته وي، گروهي علت اصلي آن را بيولوژيكي و در تفاوتهاي ساختماني مغز مي دانند و گروه ديگر نظريه يادگيري اجتماعي و برخي نيز عوامل رواني- اجتماعي را دخيل مي دانند.
دكتر كاهاني همچنين مي افزايد: برخي از محققان، سرشت در مقابل تربيت را مطرح مي كنند و معتقدند كه هويت جنسي بستگي به چگونگي تولد، رشد كودك و نحوه تربيت او دارد. آنان همچنين در شكل گيري خصوصيات جنسي كودك نقش اجتماعي را هم مؤثر مي دانند، زيرا اجتماع را مي توان شامل خانواده، گروه همتاها و همسالان، مسؤولان مدرسه و همچنين فرهنگي كه كودك در آن رشد مي يابد، و وسايل ارتباط جمعي نظير تلويزيون دانست. البته در اين بين خانواده نقش بسيار مهمي در رشد هويت جنسي كودك دارد، از جمله آن كه معلوم شده است، غيبت پدر يا تسلط مادر در خانواده مي تواند در افزايش زنانگي يا كاهش مردانگي در پسرها مؤثر باشد.
به گفته اين متخصص پزشكي قانوني، نقش جنسي از بدو تولد يعني از هنگام اسم گذاري كودك آغاز مي شود و رفتارهاي متناسب با جنس كودك شكل مي گيرد، پس از همين زمان مرد يا زن بودن كودك مشخص شده و به طور مستمر آراستن كودك بر حسب جنسيت وي تداوم مي يابد، از جمله لباس پوشيدن، روش كوتاه كردن مو، مسايل تربيتي متناسب با جنس كودك واز همه مهمتر اين كه والدين نسبت به رفتارهاي جنس مخالف در كودكان واكنش نشان مي دهند. از همين رو حتي پاداش و تنبيه كودك هم متناسب با جنس او انجام مي شود. پس از هيچ طريقي نمي توان متغيرهاي محيطي و بيولوژيكي را كه از لحظه تولد و شايد قبل از آن بر هم تأثير مي گذارند، ناديده گرفت.
برخي از روانشناسان معتقدند كه مصرف هورمونها در دوران بارداري نيز در بروز «اختلال هويت جنسي» جنين مؤثر است، به طوري كه در صورت ترشح زياد تستسترون در دوران بارداري، در مغز جنين دختر، هسته اوليه مردانگي به وجود مي آيد و در صورت كاهش آن در جنين پسر، وي به سمت دختر بودن گرايش پيدا مي كند.
درمان ترانس سكسوال
دكتر تلافيان درباره درمان اين بيماران خاطرنشان كرد: پس از تشخيص اختلال مزبور توسط يك تيم متشكل از روانشناس و روانپزشك، رفتار درماني فرد مبتلا به صورت شش ماه مداوم، «هر دو هفته يك بار» انجام و تلاش مي شود، وي در همان نقش جنسي كه از نظر فيزيولوژيكي و جسمي دارد، باقي بماند، اما اگر پس از گذراندن اين دوره «رفتار درماني» بيمار متقاعد نشد در نقش جنسي كه قرار دارد، باقي بماند، آن گاه توسط پزشكي قانوني مجوز عمل تغيير جنسيت براي او صادر مي شود.
دكتر كاهاني نيز در اين مورد معتقد است: درمان اين نوع بيماران آزمون زندگي واقعي است، به طوري كه طي مدت انجام اين آزمون از بيمار درخواست مي شود براي مدت يك تا دو سال به طور تمام وقت در نقش جنس مقابل زندگي كند، يعني هم در محيط كار و هم در محيط تحصيل در نقش جنس مقابل باشد. در اين دوره بيمار به صورت آشكار آرزوي خود براي تعلق به جنس مقابل را به اعضاي خانواده و دوستان نشان مي دهد، زيرا اين مسأله موجب بروز اضطراب در بيمار شده و احساس طرد شدن در بسياري از امور زندگي خود را تجربه مي كند و در عمل تغيير جنسيت نيز افشاي اين مسأله مي تواند آسيب رسان باشد، بويژه اگر فرد مبتلا متأهل و صاحب فرزند نيز باشد.
دكتر كاهاني در ادامه مي افزايد: مسلماً درخواست بيمار براي تعلق به جنس مقابل فشار زيادي بر اعضاي خانواده تحميل مي كند، اما اگر اعضاي خانواده اش او را درك و از خواسته اش حمايت كنند، همدلي آنها در كاهش تعارض و اضطراب بيمار بسيار مفيد خواهد بود.
سيد محمد حبيبي؛ روانشناس باليني، نيز در مورد اين اختلال مي گويد: اختلال هويت جنسي، اختلالي كاملاً شناخته شده، و در طبقه بندي اختلالات رواني گنجانده شده است، اما ويژگيهاي اين بيماران به گونه اي است كه مخصوصاً دختران از اظهار آن احساس ناراحتي كرده و نمي توانند آن را مطرح كنند، اما در هر صورت آنان اطلاعات كاملي در مورد اين مسأله به دست مي آورند، به ويژه دخترهاي تحصيل كرده و دانشگاهي كه از طريق مراجعه به مراكز مشاوره اين احساس و تعارضاتي را كه با آن مواجه هستند را عنوان و براي درمان آن اقدام مي كنند.
به گفته اين روانشناس، اين اختلال از دوران كودكي آغاز شده و از همان ابتدا افراد مبتلا، علاقه شديدي دارند كه در قالب نقش جنس مخالف باشند. به عنوان مثال اغلب اين افراد از همان دوران كودكي يعني در سنين مهد كودك و پيش دبستاني، تمايل به پوشيدن لباسهاي جنس مخالف دارند و معمولاً لباسهايي بين دو پوشش را انتخاب مي كنند.
همچنين گرايشهاي جنسي اين افراد در دوران راهنمايي - اوايل نوجواني- شروع مي شود، يعني ضمن اين كه با همجنسهاي خودش سر و كار دارد، از بعضي همكلاسيهايش خوشش مي آيد، اما اين موضوع را مطرح نمي كند، ولي اذيت مي شود و از اين احساس فوق العاده در رنج و عذاب است، به طوري كه حتي ممكن است ديگران نيز متوجه چنين احساسي شوند، با اين حال اين افراد نسبت به اخلاقيات بسيار پايبند هستند. از همين رو دوره هايي از تعارض و اضطراب را مي گذرانند كه دوره هاي بسيار سخت و غير قابل تحملي است.
حبيبي در ادامه مي افزايد: تعارضات روحي- رواني اين افراد در دوره دبيرستان نيز ادامه دارد به طوري كه اگر جرأتش را داشته باشند، اين موضوع را با خانواده خود مطرح مي كنند و متأسفانه در برخي موارد، از خانواده طرد مي شوند.
به گفته اين روانشناس، در زندگي اين دخترها و پسرها نكات مشترك زيادي مشاهده مي شود و آنان تجارب تلخ مشابهي را تجربه كرده اند، زيرا عنوانهاي بد زيادي به آنها داده اند. بعضي از خانواده ها با اين چنين فرزنداني حتي برخورد فيزيكي هم دارند و ناخواسته آنان را وادار به فرار از خانه و خانواده و آواره كوچه و خيابان مي كنند، چه بسا ممكن است افراد مزبور توسط مأموران انتظامي دستگيرشوند، از آن جايي كه اكثر افراد درباره اين اختلال اطلاعي ندارند، متأسفانه اين بيماران را خواه يا ناخواه دچار مشكلاتي مي كنند و برچسبهاي اشتباهي به آنان مي زنند و متأسفانه مشكلات آنان را چند برابر مي كنند.
يعني آگاهي و اطميناني كه فرد از جنس خودش پيدا كرده، دقيقاً برعكس واقعيتهاي ژنتيك، آناتوميك و فيزيولوژيكي اوست. مثلاً؛ فردي كه بايد مرد باشد تمام خصوصيات رواني و تمايلات ذهني او زنانه است يعني تمام خواسته ها و رفتارش از كودكي دخترانه بوده است.
به گفته پروفسور مير جلالي، چنين فردي بدنش را متعلق به خودش نمي داند و اطمينان دارد كه طبيعت درباره او اشتباه كرده است. به طوري كه يك ناهماهنگي كامل بين روح، روان و جسم او حاكم است. البته تعدادي از اين ناهماهنگيها هميشه در تمام جوامع وجود داشته و دارد، به طوري كه از لحاظ آماري بين 2 تا 6 نفر براي هر 100 هزار نفر تخمين زده مي شود.
وي در ادامه مي افزايد: گر چه اين عمل يك جراحي منطقي نيست و عمل منطقي ترانس سكسوال، عملي است كه تغييراتي در آن مركز جنس و جنسيت كه در مغز اين افراد وجود دارد صورت گيرد تا هويت واژگون شده آنان را به شكل مطلوب و هماهنگ با جسمشان درآورد، اما به دليل اين كه چنين اقدامي فعلاً ميسر نيست، به ناچار از جراح درخواست مي شود كه بدن شخص مذكور را تا آن حدودي كه ممكن است از راه جراحي تغيير جنسيت و هورمون درماني با هويتي كه او از خود دارد، هماهنگ سازد.
با وجود اين مشكلات عمل جراحي براي «S.T»ها «تولدي دوباره» است، يعني فرار از زندان جسم خود، زيرا آنان بعد از عمل تغيير جنسيت راحت تر زندگي و تعادل بيشتري براي سازگاري اجتماعي پيدا مي كنند. ضمن اين كه از تعارضي كه قبلاً دچار آن بوده اند نجات مي يابند. البته اين مزايا در صورتي حاصل مي شود كه افراد مذكور از حمايتهاي لازم خانوادگي برخوردار بوده و تبديل به مجموعه اي از بيماريهاي عصبي و روحي- رواني نشده باشند.
وي مي افزايد: در گذشته اين بيماران ناچار بودند براي معالجه به كشورهاي ديگر مراجعه كنند و در نتيجه متحمل هزينه و دردسرهاي زيادي شوند، اما اكنون درمان اين اختلال در ايران امكان پذير است، ضمن اين كه بيماران، هزينه هاي كمتري را متقبل مي شوند و از شرايط بهتري برخوردارند.
به گفته وي، تاكنون در «درمانگاه G.R. S ميرداماد» 530 مراجعه كننده خواستار تغيير جنسيت بوده اند كه 425 نفر آنها «از هر دو جنس» تغيير جنسيت داده اند - البته تعدادي از آنان از كشورهاي ديگر مراجعه كرده اند- جالب آن كه در اين تعداد از «S.T»ها، مورد پشيمان از عمل تغيير جنسيت نداشته ايم و تعداد ناراضي از عمل (به دليل عوارض پس از عمل جراحي) 10 درصد مي باشد كه بيشتر آنها قابل اصلاح و ترميم مي باشند، ولي خوشبختانه اكثر آنان زندگي طبيعي دارند و ازدواج هم كرده اند.
ضمن آن كه در حقوق خانواده، ولايت فرزند مشترك نيز با پدر و جد پدري است و مادر در آن نقشي ندارد. همچنين رياست خانواده و حق طلاق هم ضمن پرداخت حقوق مالي زن با مرد است. بنابراين نقش غير قابل انكار جنسيت در قوانين ما به وضوح مشخص است، به همين دليل بحث «تغيير جنسيت» از موارد بسيار مهمي است كه تاكنون كمتر مورد توجه قرار گرفته و به نظر مي رسد وضع قوانين خاص مربوط به آن امري كاملاً ضروري باشد.
سهرابي مهر مي گويد: در قوانين مدون اين موضوع مورد بررسي واقع نشده و كاملاً مسكوت مانده است، ولي با توجه به اصل 167 قانون اساسي مي توانيم با مراجعه به منابع معتبر فقهي نظر فقها را جويا شويم.
حضرت امام خميني(ره) در كتاب تحريرالوسيله به اين موضوع پرداخته اند، كه براساس نظر ايشان موارد ذيل بيان مي شود.
ايشان در خصوص تغيير جنسيت، مجوز شرعي اين عمل را به روشني بيان مي كنند و در مسأله اول قسمت مربوط به تغيير جنسيت، مي فرمايند كه: «در ظاهر آن است كه تغيير جنس مرد به زن به سبب عمل و برعكس آن، حرام نيست وهمچنين اين عمل در خنثي حرام نيست تا ملحق به يكي از دو جنس شود، اما آيا اگر زن در خود تمايلاتي از سنخ تمايلات مرد يا بعضي از آثار رجوليت را مي بيند يا مرد در خود تمايلات جنس مخالف يا بعضي از آثار را مي بيند تغيير آن واجب است؟ ظاهر آن است كه واجب نيست.»
وي در ادامه مي افزايد: با توجه به فرمايش امام خميني(ره) تغيير جنسيت حرام نيست، اما اگر شخصي فكر كند چنين احساس متعارضي دارد، آيا ضروري است كه حتماً عمل تغيير جنسيت انجام دهد؟ ايشان مي فرمايند كه واجب نيست و مي تواند همان طور زندگي كند.
حال با توجه به داشتن مجوز شرعي، فرض كنيم فردي با اختلال هويت مواجه است، يعني روح وي منطبق با جسمش نيست و با مراجعه به روانپزشكان نيز اين امر مورد تأييد واقع شده است. اقدامات عملي كه بايد در اين زمينه انجام شود تا بتواند تغيير جنسيت دهد را مي توان اين گونه بيان كرد.
به گفته سهرابي مهر، ابتدا اين فرد جهت كسب مجوز از مراجع قضايي براي عمل جراحي بايد به دادستان حوزه قضايي محل سكونت خود مراجعه كند و اگر در آن حوزه قضايي دادستان، داراي معاون در امور سرپرستي باشد، مي تواند به اين قسمت مراجعه و نامه معرفي به پزشكي قانوني را جهت اعلام نظر اين مرجع بگيرد.
در مراجعه به پزشكي قانوني، متقاضي به يكي از روانپزشكان معرفي مي شود تا با نظر وي، در فاصله زماني حدود شش ماه تا دو سال پزشك مربوطه نظر خود را به پزشكي قانوني و پزشكي قانوني نيز پاسخ مرجع قضايي را براي تأييد، يا عدم تأييد اختلال هويتي متقاضي اعلام كند.
چنانچه پزشكي قانوني اين ناهماهنگي را تأييد كرد، با اجازه دادستان، فرد حق دارد به مركز تخصصي جراحي عمل تغيير جنسيت مراجعه نمايد و با ارايه مجوز اخذ شده مورد عمل جراحي قرار گيرد. البته بعضي از ادارات دولتي از جمله سازمان بهزيستي مساعدت لازم را با اين افراد به عمل مي آورد و در صورت نياز جهت كمك هزينه عمل جراحي، وام قرض الحسنه به اين افراد پرداخت مي كند.
اين وكيل پايه يك دادگستري اضافه مي كند: پس از عمل تغيير جنسيت، فرد بايد گواهي انجام عمل جراحي را از مركزي كه عمل را انجام داده، اخذ كند.
به گفته وي، درست است كه از اين به بعد روح در كالبد واقعي اش قرار گرفته و فرد از تعارض ناشي از اين اختلال راحت شده، اما اين شخص مسايل اجتماعي فراواني را پيش رو خواهد داشت. اولين مشكل حقوقي، تعارض مدرك شناسايي فرد با جنسيت جديدش مي باشد و بناچار بايد با مراجعه به مراجع قضايي اين مسايل را حل كند كه قطعاً كار آسان و سريعي نخواهد بود.
سهرابي مهر ادامه داد: براي اين كار فرد بايد دادخواستي با خواسته اثبات جنسيت و تغيير نام، به طرفيت اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه اش، تقديم دادگاه عمومي محل اقامتش كند تا با ارايه مدارك تغيير جنسيت دادگاه اين مسأله را اثبات و حكم به تغيير نام او بدهد و پس از تغيير نام در شناسنامه اش، بتواند تمام مدارك خود از جمله گواهينامه رانندگي، گذرنامه و غيره را نيز تغيير دهد.
البته اگر خانمي، مرد شده باشد، وضعيت نظام وظيفه او براي اين تغييرات مشكلي است كه بايد حل شود. بنابراين او پس از تغيير نام با شناسنامه اش به اداره نظام وظيفه مراجعه مي كند و چون با توجه به قوانين موجود، اين افراد از انجام خدمت وظيفه معاف مي باشند، كارت معافيت پزشكي برايشان صادر خواهد شد.
سهرابي مهر تأكيد مي كند: مطابق نظر حضرت امام خميني(ره) از تاريخ تغيير جنسيت، تزويج باطل مي شود بدون اين كه احتياجي به قرائت «صيغه طلاق» باشد و نكاح منعقده سابق، منحل مي گردد و به فرض آن كه در ايام عده، زن عمل تغيير جنسيت را انجام داده باشد الباقي ايام عده طلاق يا حتي وفات، ساقط مي شود.
وضعيت مهريه نيز به اين صورت است كه اگر بعد از نزديكي عمل تغيير جنسيت روي دهد، كماكان مرد بايد تمام مهريه را به زنش كه هم اكنون مرد شده، بدون كم و كاست بپردازد، اما در صورتي كه قبل از نزديكي، زن تغيير جنسيت دهد، امام خميني(ره) مي فرمايند: بر ذمه شوهر است كه تمام مهريه را بپردازد.
در مورد اقربيت نيز مسأله به اين شكل است كه اگر خواهري عمل تغيير جنسيت انجام دهد، انتساب وي با اعضاي خانواده قطع نمي شود و برادر محسوب مي گردد. اين حكم در مورد عمو كه پس از عمل، عمه خواهد شد نيز جاري است. همچنين در مورد سايرين هم به همين شكل مي باشد، اما موضوع مهمتر اين كه آيا محرميت نيز كماكان برقرار خواهد بود، به عنوان مثال پدري كه عمل كرده و پس از عمل، مادر پسرش محسوب نمي شود، آيا به پسرش محرم خواهد بود؟ كه محل ترديد واقع شده و امام خميني(ره) مي فرمايند: بعيد نيست كه محرم باشند (در مواردي كه مطرح شد).
سهرابي مهر تأكيد مي كند، كه اين افراد داراي حقوق قانوني و شرعي مشخص هستند و اين احكام در صورتي پس از عمل جراحي، بر شخص بار مي شود كه عمل جراحي تغيير جنسيت وي كاشفيت داشته باشد و در حقيقت جنس را منطبق با روح كرده باشند.
دكتر تلافيان نيز مي گويد: بررسيها نشان مي دهد، هنگامي كه افراد «T.S» به سن بلوغ مي رسند، چون نيازهاي جنسي آنان با آناتومي بدنشان هماهنگ نيست در انتخاب شريك جنسي، از ديدگاه ديگران ممكن است غير طبيعي به نظر برسند، يعني با ديگر اختلالات جنسي از جمله «هموسكسوالها» يا «همجنس گرايان» اشتباه گرفته شوند. در صورتي كه «ترانس سكسوالها» اصلاً انحراف جنسي ندارند و اين يكي از مهمترين مسايلي است كه بايد هم خانواده بيمار و هم افراد جامعه به طور واضح و روشن بدانند و با چنين افكار اشتباهي موجب رنج و عذاب بيشتر اين بيماران نشوند.
اين متخصص پزشكي قانوني در مورد مشكلات فردي «S.T»ها به درگيري و تناقض جسم و روان آنان اشاره مي كند و مي گويد: مشكلات خانوادگي كه آنان دچارش هستند، عدم قبول چنين نقص و عيبي است. همچنين به دليل وجود ديدگاههاي فرهنگي، اجتماعي و جنبه هاي تعصبي والدين مقاومت به خرج مي دهند، كه حتي منجر به ضرب و شتم و راندن چنين افرادي از كانون خانواده مي شود.
وي در مورد مشكلات اجتماعي «S.T»ها نيز معتقد است: انزوا و طرد اجتماعي اين افراد موجب اخراج از مدرسه، آزار و اذيت توسط همسالان، سوءاستفاده افراد خاطي در جامعه، نااميدي، احساس پوچي و در نهايت افسردگي شديد و عوارض ناشي از آن مي شود.
دكتر كاهاني تأكيد مي كند: به طور حتم اگر مشكلات فردي، خانوادگي و اجتماعي ذكر شده از طريق درمان رواني و خانوادگي، آگاه ساختن مردم از اين پديده به عنوان يك بيماري و درمان رواني، آزمون زندگي واقعي و سپس عمل جراحي برطرف نشود، به هيچ عنوان نمي توانيم آرامش واقعي را در فرد مزبور ايجاد كنيم.
خودش مي گويد: طي سالها بزرگترين مشكل من در زندگي عدم تطابق روح و جسمم با هم بود. درست برخلاف خواهر دوقلويم. يادم مي آيد از وقتي كه موقعيت انتخاب لباس و اسباب بازي داشتم، هميشه با پوشيدن دامن، پيراهن و لباسهاي دخترانه مخالف بودم و به جاي عروسك، تفنگ، شمشير و اسباب بازيهاي پسرانه را ترجيح مي دادم. علاقه اي به بازي با دخترهاي همسن و سالم حتي خواهر دوقلويم نداشتم. در عوض تمام دوستان دوران كودكي ام، پسر بچه ها بودند. به اين ترتيب تا قبل از رسيدن به سن تكليف، مشكل چنداني احساس نمي كردم، اما از آن به بعد به ناچار منزوي شدم. هر چه بيشتر مي گذشت، بيشتر احساس مي كردم، مردي هستم زنداني در پيكر يك زن كه نه تنها زيباييها و لطافتهاي زنانه بلكه تحصيلات دانشگاهي، شغل مناسب و حتي ازدواج هم، او را از اين تعارض عذاب آور خلاص نمي كند. در واقع ازدواج موجب شد من بيشتر خودم را بشناسم و ديگر در اين كه واقعاً يك مرد هستم ترديدي نداشتم. هر چه خانواده، همسرم و حتي جلسات پي در پي مشاوره روانشناسي و روانپزشكي، بيشتر تلاش مي كردند كه من همان جنسيت جسمي كه در آن بودم را بپذيرم، مقاومت من بيشتر مي شد كه به آنها بفهمانم كه واقعاً يك مرد هستم... گر چه دوران بسيار سختي بود، اما سرانجام موفق شدم و حالا خوشحالم از اين كه اكنون مي توانم يك زندگي آرام، يعني بدون تعارض و اضطراب داشته باشم، چون حالا يك هويت واقعي دارم. يك مرد هستم مثل همه مردها....
حميد درست مي گويد، او نمي توانست روحش را سركوب كند و يا اين كه جسمش را آن گونه كه بود، بپذيرد. به همين دليل براي رهايي از اين تعارض ناچار به عمل تغيير جنسيت بود، تا بتواند يك زندگي طبيعي و يك هويت جنسي قابل قبول از نظر خود داشته باشد....
هويت جنسي چيست؟
هويت جنسي حالتي روانشناختي است كه احساس دروني شخص را از مرد يا زن بودن منعكس مي كند. نگرش جنسي نيز بر يك رشته نگرشها، الگوهاي رفتاري و ساير صفاتي كه معمولاً با مردانگي و زنانگي مربوطند و توسط فرهنگ خاص افراد تعيين مي شوند متكي است، پس شخصي كه از نظر هويت جنسي سالم باشد با اطمينان مي تواند بگويد «من يك مرد هستم» يا «من يك زن هستم».نقش جنسي نيز الگوي رفتاري بيروني است كه منعكس كننده احساس دروني و اعلام جنسيتي است كه فرد به آن تعلق دارد. يعني انتقال تصوير مرد بودن در مقابل زن بودن به ديگران. از همين رو در شرايط طبيعي، هويت جنسي و نقش جنسي هماهنگي دارند، يعني اگر زني احساس زن بودن مي كند، با رفتارش اين احساس را به دنياي بيروني انتقال مي دهد، همچنين مردي كه خود را به عنوان يك مرد قبول دارد، مردانه عمل كرده و با گفتار و رفتارش مرد بودن خود را ابراز مي كند.
جنسيت
محمدعلي سهرابي مهر، وكيل پايه يك دادگستري در مورد جنسيت افراد مي گويد: هر انسان داراي 23 جفت كروموزوم است كه يك جفت آن را كروموزومهاي جنسي تشكيل مي دهند و چنانچه دو كروموزوم ايكس (X) زن و مردي در زمان انعقاد، با هم تركيب شود، جنس ژنتيكي فرزند مؤنث و به صورت XX خواهد بود و اگر كروموزوم Y مرد با كروموزوم X زن تركيب شود، فرزند مذكر و نمايش كروموزومي وي به صورت XY خواهد بود، همچنين با بررسي غدد هورموني فرد مي توان پي به جنسيت وي برد، ضمن اين كه از بدو تولد، شرايط ظاهري وي است كه به راحتي جنسيت او را مشخص مي كند، اما آنچه اخيراً روانشناسان به آن پرداخته اند تشخيص جنسيت فرد براساس خلق و خو، رفتار و كردار و همچنين روابط اجتماعي وي مي باشد. در صورتي كه تشخيص جنسيت فرد، در چهار مورد مذكور هماهنگ باشد، مشكلي وجود ندارد، اما اگر در هر يك از اين موارد فرد دچار ناهماهنگي يا اختلالي باشد، در حيطه روانپزشكي جزو مبتلايان به اختلالات رواني- جنسي محسوب مي شود.انواع اختلالات جنسي
دكتر محمدرضا تلافيان، روانپزشك و عضو كميسيون روانپزشكي و پزشكي قانوني درباره اختلال دو جنسي مي گويد: اصطلاحي تحت عنوان «هرمافروديسم» يا «دوجنسي» وجود دارد و شامل انواع سندرمها هستند كه افرادي با جنبه هاي تشريحي و فيزيولوژيكي بارز جنس مقابل به وجود مي آورند. همچنين يك سري سندرمهايي شناخته شده اند كه سندرمهاي ژنتيكي محسوب مي شوند و تقريباً مي توان گفت كه درمان قطعي براي آنها تاكنون نداشته ايم.سندرم ترنر
به گفته دكتر تلافيان، مبتلايان به اين اختلال به جاي 46 كروموزوم داراي 45 كروموزوم مي باشند كه در زمان تقسيمهاي سلولي در دوران جنيني، ساختار كروموزومي آنها يك كروموزوم جنسي كم دارد، يعني به جاي XX46 داراي XO45 يا «X صفر» مي باشند.در اين افراد هورمون جنسي مهمي (زنانه يا مردانه) در زندگي جنيني و پس از تولدشان توليد نمي شود، به همين دليل حالات جنسي ثانويه در آنان پديدار نخواهد شد، چون كروموزوم X دوم، كه به نظر مي رسد مسؤول زنانگي كامل است، وجود ندارد و همواره با كمبود استروژن مواجه هستند. از ويژگيهاي ديگر اين افراد مي توان به گردن پرده دار، پايين بودن خط رويش مو، قامت كوتاه و ظريف و... اشاره كرد و با توجه به اين كه اين نوزادان با ظاهر جنسي مؤنت و طبيعي متولد مي شوند، بدون ترديد به جنس مؤنث منسوب و در همين نقش پرورش مي يابند و به دختران «ناهمجنس گراي معمولي» تبديل خواهند شد.
سندرم كلاين فلتر
اين متخصص مي گويد: مبتلايان به اختلال مزبور، پسرهايي هستند كه يك كروموزوم جنسي اضافه دارند، يعني به جاي XY46 داراي XXY47 مي باشند. ويژگيهاي اين پسرها را مي توان قد بلند، لاغر و داراي رفتارهاي جهش يافته به طرف رفتارهاي زنانه برشمرد، همچنين ممكن است از لحاظ هوشي كمي ضعيف تر از همسالان خود باشند.وي مي افزايد: افراد مبتلا به اين سندرم داراي كروموزوم جنسي XYY47 هستند كه مرداني داراي قد بسيار بلند، قدرت بدني، قيافه خشن و داراي هوشبهري پايين تر از افراد طبيعي مي باشند.
اختلال هويت جنسي يا ترانس سكسوال
به اعتقاد دكتر تلافيان، اختلال هويت جنسي، يك اختلال روانپزشكي است كه هم آناتومي و هم فيزيولوژي هورموني و فرمول كروموزومي جنسي فرد هماهنگ، و همچنين ظاهرش هم در همان جنسي است كه فرمول ژنتيكي وي مي باشد، اما از نظر رواني از آن نقش جنسي كه در آن است، در عذاب شديد مي باشد.دكتر عليرضا كاهاني، متخصص پزشكي قانوني نيز درباره اختلال هويت جنسي مي گويد: اين اختلال يعني احساس مبرم ناراحتي از ساخت آناتوميك بدن خود و آرزوي مبرم از خلاصي ظاهر جنسي خويش و زندگي كردن در نقش جنس مقابل. به عبارتي «ترانس سكسواليسم» حالت كسي است كه داراي شخصيت مشخص و معين باشد. ولي قوياً معتقد به تعلق داشتن به جنس مخالف است.
به گفته دكتر كاهاني، اختلال هويت جنسي شديدترين درجه اختلال جنسي مي باشد، زيرا از نظر جنسي بين جسم و فكر تناقض و مغايرت وجود دارد، بنابراين شخص سعي مي كند در اجتماع به صورت جنس مقابل ظاهر شده و با استفاده از درمان هورموني و جراحي، ظاهر بيولوژيكي جنس مقابل را احراز نمايد. به عبارتي اختلال هويت جنسي، وضعيتي است كه فرد ميل وافر به گذراندن تمام اوقات حيات خود در نقش جنس مخالف را دارد، يا به عبارتي مرداني كه روح و روان زنانه در جسم مردانه دارند و زناني كه روح و روان مردانه درجسم زنانه دارند.
تشخيص فرد ترانس
دكتر تلافيان در اين مورد اظهار مي دارد: در اختلال هويت جنسي كه شايعترين آن ترانس سكسوال «T.S» است، فرد بايد به مدت دو سال مداوم و مستمر از آناتومي بدن خود و نقش جنسي كه در جامعه و خانواده دارد، شديداً احساس و ابراز نارضايتي كند و به طور مستمر براي تغيير جنسيت ظاهري خود كوشش و اصرار بورزد.به گفته دكتر تلافيان، ميزان شيوع اين اختلال در كل جمعيت از هر 30 هزار مرد يك نفر و از هر 100 هزار زن يك نفر مي باشد. پس به طور كلي ميزان شيوع اين اختلال در مردها سه برابر زنهاست.
سبب شناسي اختلال
به عقيده اين متخصص روانپزشكي، علت اين اختلال هنوز به طور قطع مشخص نشده است و سبب شناسي آن به چند عامل نسبت داده مي شود، اما به احتمال زياد، مهمترين عامل آن علل ژنتيكي است.با اين حال دكتر كاهاني در مورد سبب شناسي اختلال هويت جنسي معتقد است: در اين مورد فرضيات متعددي وجود دارد و علت اصلي آن كماكان ناشناخته است.
به گفته وي، گروهي علت اصلي آن را بيولوژيكي و در تفاوتهاي ساختماني مغز مي دانند و گروه ديگر نظريه يادگيري اجتماعي و برخي نيز عوامل رواني- اجتماعي را دخيل مي دانند.
دكتر كاهاني همچنين مي افزايد: برخي از محققان، سرشت در مقابل تربيت را مطرح مي كنند و معتقدند كه هويت جنسي بستگي به چگونگي تولد، رشد كودك و نحوه تربيت او دارد. آنان همچنين در شكل گيري خصوصيات جنسي كودك نقش اجتماعي را هم مؤثر مي دانند، زيرا اجتماع را مي توان شامل خانواده، گروه همتاها و همسالان، مسؤولان مدرسه و همچنين فرهنگي كه كودك در آن رشد مي يابد، و وسايل ارتباط جمعي نظير تلويزيون دانست. البته در اين بين خانواده نقش بسيار مهمي در رشد هويت جنسي كودك دارد، از جمله آن كه معلوم شده است، غيبت پدر يا تسلط مادر در خانواده مي تواند در افزايش زنانگي يا كاهش مردانگي در پسرها مؤثر باشد.
به گفته اين متخصص پزشكي قانوني، نقش جنسي از بدو تولد يعني از هنگام اسم گذاري كودك آغاز مي شود و رفتارهاي متناسب با جنس كودك شكل مي گيرد، پس از همين زمان مرد يا زن بودن كودك مشخص شده و به طور مستمر آراستن كودك بر حسب جنسيت وي تداوم مي يابد، از جمله لباس پوشيدن، روش كوتاه كردن مو، مسايل تربيتي متناسب با جنس كودك واز همه مهمتر اين كه والدين نسبت به رفتارهاي جنس مخالف در كودكان واكنش نشان مي دهند. از همين رو حتي پاداش و تنبيه كودك هم متناسب با جنس او انجام مي شود. پس از هيچ طريقي نمي توان متغيرهاي محيطي و بيولوژيكي را كه از لحظه تولد و شايد قبل از آن بر هم تأثير مي گذارند، ناديده گرفت.
برخي از روانشناسان معتقدند كه مصرف هورمونها در دوران بارداري نيز در بروز «اختلال هويت جنسي» جنين مؤثر است، به طوري كه در صورت ترشح زياد تستسترون در دوران بارداري، در مغز جنين دختر، هسته اوليه مردانگي به وجود مي آيد و در صورت كاهش آن در جنين پسر، وي به سمت دختر بودن گرايش پيدا مي كند.
درمان ترانس سكسوال
دكتر تلافيان درباره درمان اين بيماران خاطرنشان كرد: پس از تشخيص اختلال مزبور توسط يك تيم متشكل از روانشناس و روانپزشك، رفتار درماني فرد مبتلا به صورت شش ماه مداوم، «هر دو هفته يك بار» انجام و تلاش مي شود، وي در همان نقش جنسي كه از نظر فيزيولوژيكي و جسمي دارد، باقي بماند، اما اگر پس از گذراندن اين دوره «رفتار درماني» بيمار متقاعد نشد در نقش جنسي كه قرار دارد، باقي بماند، آن گاه توسط پزشكي قانوني مجوز عمل تغيير جنسيت براي او صادر مي شود.
دكتر كاهاني نيز در اين مورد معتقد است: درمان اين نوع بيماران آزمون زندگي واقعي است، به طوري كه طي مدت انجام اين آزمون از بيمار درخواست مي شود براي مدت يك تا دو سال به طور تمام وقت در نقش جنس مقابل زندگي كند، يعني هم در محيط كار و هم در محيط تحصيل در نقش جنس مقابل باشد. در اين دوره بيمار به صورت آشكار آرزوي خود براي تعلق به جنس مقابل را به اعضاي خانواده و دوستان نشان مي دهد، زيرا اين مسأله موجب بروز اضطراب در بيمار شده و احساس طرد شدن در بسياري از امور زندگي خود را تجربه مي كند و در عمل تغيير جنسيت نيز افشاي اين مسأله مي تواند آسيب رسان باشد، بويژه اگر فرد مبتلا متأهل و صاحب فرزند نيز باشد.
دكتر كاهاني در ادامه مي افزايد: مسلماً درخواست بيمار براي تعلق به جنس مقابل فشار زيادي بر اعضاي خانواده تحميل مي كند، اما اگر اعضاي خانواده اش او را درك و از خواسته اش حمايت كنند، همدلي آنها در كاهش تعارض و اضطراب بيمار بسيار مفيد خواهد بود.
سيد محمد حبيبي؛ روانشناس باليني، نيز در مورد اين اختلال مي گويد: اختلال هويت جنسي، اختلالي كاملاً شناخته شده، و در طبقه بندي اختلالات رواني گنجانده شده است، اما ويژگيهاي اين بيماران به گونه اي است كه مخصوصاً دختران از اظهار آن احساس ناراحتي كرده و نمي توانند آن را مطرح كنند، اما در هر صورت آنان اطلاعات كاملي در مورد اين مسأله به دست مي آورند، به ويژه دخترهاي تحصيل كرده و دانشگاهي كه از طريق مراجعه به مراكز مشاوره اين احساس و تعارضاتي را كه با آن مواجه هستند را عنوان و براي درمان آن اقدام مي كنند.
به گفته اين روانشناس، اين اختلال از دوران كودكي آغاز شده و از همان ابتدا افراد مبتلا، علاقه شديدي دارند كه در قالب نقش جنس مخالف باشند. به عنوان مثال اغلب اين افراد از همان دوران كودكي يعني در سنين مهد كودك و پيش دبستاني، تمايل به پوشيدن لباسهاي جنس مخالف دارند و معمولاً لباسهايي بين دو پوشش را انتخاب مي كنند.
همچنين گرايشهاي جنسي اين افراد در دوران راهنمايي - اوايل نوجواني- شروع مي شود، يعني ضمن اين كه با همجنسهاي خودش سر و كار دارد، از بعضي همكلاسيهايش خوشش مي آيد، اما اين موضوع را مطرح نمي كند، ولي اذيت مي شود و از اين احساس فوق العاده در رنج و عذاب است، به طوري كه حتي ممكن است ديگران نيز متوجه چنين احساسي شوند، با اين حال اين افراد نسبت به اخلاقيات بسيار پايبند هستند. از همين رو دوره هايي از تعارض و اضطراب را مي گذرانند كه دوره هاي بسيار سخت و غير قابل تحملي است.
حبيبي در ادامه مي افزايد: تعارضات روحي- رواني اين افراد در دوره دبيرستان نيز ادامه دارد به طوري كه اگر جرأتش را داشته باشند، اين موضوع را با خانواده خود مطرح مي كنند و متأسفانه در برخي موارد، از خانواده طرد مي شوند.
به گفته اين روانشناس، در زندگي اين دخترها و پسرها نكات مشترك زيادي مشاهده مي شود و آنان تجارب تلخ مشابهي را تجربه كرده اند، زيرا عنوانهاي بد زيادي به آنها داده اند. بعضي از خانواده ها با اين چنين فرزنداني حتي برخورد فيزيكي هم دارند و ناخواسته آنان را وادار به فرار از خانه و خانواده و آواره كوچه و خيابان مي كنند، چه بسا ممكن است افراد مزبور توسط مأموران انتظامي دستگيرشوند، از آن جايي كه اكثر افراد درباره اين اختلال اطلاعي ندارند، متأسفانه اين بيماران را خواه يا ناخواه دچار مشكلاتي مي كنند و برچسبهاي اشتباهي به آنان مي زنند و متأسفانه مشكلات آنان را چند برابر مي كنند.
واژگوني كامل هويت جنسي!
پروفسور بهرام مير جلالي، جراح و فوق تخصص G.R.S درباره اين اختلال معتقد است: اين پديده يك بيماري محسوب نمي شود، بلكه يك ناهماهنگي روحي و جسمي است كه مي توان آن را «روان دگر جنسي» و يا همان ترانس سكسواليسم ناميد، كه يك واژگوني كامل هويت جنسي مي باشد.يعني آگاهي و اطميناني كه فرد از جنس خودش پيدا كرده، دقيقاً برعكس واقعيتهاي ژنتيك، آناتوميك و فيزيولوژيكي اوست. مثلاً؛ فردي كه بايد مرد باشد تمام خصوصيات رواني و تمايلات ذهني او زنانه است يعني تمام خواسته ها و رفتارش از كودكي دخترانه بوده است.
به گفته پروفسور مير جلالي، چنين فردي بدنش را متعلق به خودش نمي داند و اطمينان دارد كه طبيعت درباره او اشتباه كرده است. به طوري كه يك ناهماهنگي كامل بين روح، روان و جسم او حاكم است. البته تعدادي از اين ناهماهنگيها هميشه در تمام جوامع وجود داشته و دارد، به طوري كه از لحاظ آماري بين 2 تا 6 نفر براي هر 100 هزار نفر تخمين زده مي شود.
اگر كوششها بي ثمر باقي ماند...!
پروفسورمير جلالي، اظهار مي دارد: تشخيص اختلال هويت جنسي فقط در كار و تخصص روانپزشكان است كه بايد اين اشخاص را از اختلالات جنسي ديگر تفكيك و تاريخچه زندگي وي را به خوبي بررسي كنند. همچنين تمام سعي خود را بر اين داشته باشند كه فرد مزبور بدن و جسم خود را قبول كند و از اين واژگوني هويت جنسي رهايي يابد، اما اگر اين كوششها بي ثمر باقي ماند، بهتر است صلاحيت عمل تغيير جنسيت را يك روانپزشك با تجربه در امور اختلالات جنسي تعيين كند، تا از اين طريق آخرين درمان صورت گيرد.وي در ادامه مي افزايد: گر چه اين عمل يك جراحي منطقي نيست و عمل منطقي ترانس سكسوال، عملي است كه تغييراتي در آن مركز جنس و جنسيت كه در مغز اين افراد وجود دارد صورت گيرد تا هويت واژگون شده آنان را به شكل مطلوب و هماهنگ با جسمشان درآورد، اما به دليل اين كه چنين اقدامي فعلاً ميسر نيست، به ناچار از جراح درخواست مي شود كه بدن شخص مذكور را تا آن حدودي كه ممكن است از راه جراحي تغيير جنسيت و هورمون درماني با هويتي كه او از خود دارد، هماهنگ سازد.
تولدي دوباره
بنا به گفته پروفسور مير جلالي، اين عمل بسيار مشكل فقط يك شبيه سازي است، به طوري كه اين اشخاص قادر به باروري نيستند و براي پيدا كردن شرايط دلخواه خود همواره بايد تحت درمان هورموني باشند و با عوارض اين عمل بسازند، و از همه مهمتر اين كه احتياج به يك متخصص روان درمانگر جنسي و روانپزشك دارند.با وجود اين مشكلات عمل جراحي براي «S.T»ها «تولدي دوباره» است، يعني فرار از زندان جسم خود، زيرا آنان بعد از عمل تغيير جنسيت راحت تر زندگي و تعادل بيشتري براي سازگاري اجتماعي پيدا مي كنند. ضمن اين كه از تعارضي كه قبلاً دچار آن بوده اند نجات مي يابند. البته اين مزايا در صورتي حاصل مي شود كه افراد مذكور از حمايتهاي لازم خانوادگي برخوردار بوده و تبديل به مجموعه اي از بيماريهاي عصبي و روحي- رواني نشده باشند.
آثار تأخير در معالجه
حسين زماني نظامي؛ تكنسين پروفسور مير جلالي و مسؤول «درمانگاه G.R.S» كه وظيفه پذيرش، آمادگي قبل از عمل، ارايه كمك به هنگام عمل و مراقبتهاي بعد از آن، همچنين راهنمايي بيماران و خانواده آنها براي معرفي به بهزيستي را عهده دار است، نيز درباره ترانس سكسوالها مي گويد: يكي از مشكلاتي كه بيماران ايراني با آن مواجه اند اين است كه در سنين بالا براي درمان مراجعه مي كنند، البته علت اين مسأله را مي توان در ناآگاهي خانواده ها و اشتباه كردن آن با ساير اختلالات رواني- جنسي و فشارهاي اجتماعي دانست. به همين دليل سازگاري اجتماعي اين بيماران پس از «عمل تغيير جنسيت» روند سخت تري پيدا مي كند.وي مي افزايد: در گذشته اين بيماران ناچار بودند براي معالجه به كشورهاي ديگر مراجعه كنند و در نتيجه متحمل هزينه و دردسرهاي زيادي شوند، اما اكنون درمان اين اختلال در ايران امكان پذير است، ضمن اين كه بيماران، هزينه هاي كمتري را متقبل مي شوند و از شرايط بهتري برخوردارند.
به گفته وي، تاكنون در «درمانگاه G.R. S ميرداماد» 530 مراجعه كننده خواستار تغيير جنسيت بوده اند كه 425 نفر آنها «از هر دو جنس» تغيير جنسيت داده اند - البته تعدادي از آنان از كشورهاي ديگر مراجعه كرده اند- جالب آن كه در اين تعداد از «S.T»ها، مورد پشيمان از عمل تغيير جنسيت نداشته ايم و تعداد ناراضي از عمل (به دليل عوارض پس از عمل جراحي) 10 درصد مي باشد كه بيشتر آنها قابل اصلاح و ترميم مي باشند، ولي خوشبختانه اكثر آنان زندگي طبيعي دارند و ازدواج هم كرده اند.
تغيير جنسيت از ديدگاه فقهي و قانوني
محمدعلي سهرابي مهر، كارشناس ارشد حقوق خصوصي، در مورد مسايل فقهي و حقوقي مترتب بر موضوع تغيير جنسيت در كشورمان مي گويد: قانونگذار بر اساس نوع جنسيت هر فرد در مواردي تفاوتهايي قايل شده كه اساس اين موارد از «شرع انور» اتخاذ شده است. نمونه آن را در زمينه اداي شهادت در دادگاهها، پرداخت مبلغ ديه در مورد زن و مرد، نحوه تقسيم ارثيه در مورد فرزندان دختر و پسر، عدم قصاص پدر در صورت قتل فرزند و عكس آن درباره مادر و... مي توان مشاهده كرد.ضمن آن كه در حقوق خانواده، ولايت فرزند مشترك نيز با پدر و جد پدري است و مادر در آن نقشي ندارد. همچنين رياست خانواده و حق طلاق هم ضمن پرداخت حقوق مالي زن با مرد است. بنابراين نقش غير قابل انكار جنسيت در قوانين ما به وضوح مشخص است، به همين دليل بحث «تغيير جنسيت» از موارد بسيار مهمي است كه تاكنون كمتر مورد توجه قرار گرفته و به نظر مي رسد وضع قوانين خاص مربوط به آن امري كاملاً ضروري باشد.
نظر حضرت امام خميني(ره) چيست؟
به گفته اين وكيل پايه يك دادگستري، در بحث تغيير جنسيت دو فرض متصور است، فردي كه زن است و به مرد تغيير جنس مي دهد و شخصي كه مرد است و به زن تغيير جنس مي دهد. در اين راستا حقوق و تكاليف فرد براساس اين تغيير جنسيت دچار تحول خواهد شد، پس لازم است به طور مشخص وضعيت حقوقي اين افراد مورد بررسي قرار گيرد.سهرابي مهر مي گويد: در قوانين مدون اين موضوع مورد بررسي واقع نشده و كاملاً مسكوت مانده است، ولي با توجه به اصل 167 قانون اساسي مي توانيم با مراجعه به منابع معتبر فقهي نظر فقها را جويا شويم.
حضرت امام خميني(ره) در كتاب تحريرالوسيله به اين موضوع پرداخته اند، كه براساس نظر ايشان موارد ذيل بيان مي شود.
ايشان در خصوص تغيير جنسيت، مجوز شرعي اين عمل را به روشني بيان مي كنند و در مسأله اول قسمت مربوط به تغيير جنسيت، مي فرمايند كه: «در ظاهر آن است كه تغيير جنس مرد به زن به سبب عمل و برعكس آن، حرام نيست وهمچنين اين عمل در خنثي حرام نيست تا ملحق به يكي از دو جنس شود، اما آيا اگر زن در خود تمايلاتي از سنخ تمايلات مرد يا بعضي از آثار رجوليت را مي بيند يا مرد در خود تمايلات جنس مخالف يا بعضي از آثار را مي بيند تغيير آن واجب است؟ ظاهر آن است كه واجب نيست.»
وي در ادامه مي افزايد: با توجه به فرمايش امام خميني(ره) تغيير جنسيت حرام نيست، اما اگر شخصي فكر كند چنين احساس متعارضي دارد، آيا ضروري است كه حتماً عمل تغيير جنسيت انجام دهد؟ ايشان مي فرمايند كه واجب نيست و مي تواند همان طور زندگي كند.
حال با توجه به داشتن مجوز شرعي، فرض كنيم فردي با اختلال هويت مواجه است، يعني روح وي منطبق با جسمش نيست و با مراجعه به روانپزشكان نيز اين امر مورد تأييد واقع شده است. اقدامات عملي كه بايد در اين زمينه انجام شود تا بتواند تغيير جنسيت دهد را مي توان اين گونه بيان كرد.
به گفته سهرابي مهر، ابتدا اين فرد جهت كسب مجوز از مراجع قضايي براي عمل جراحي بايد به دادستان حوزه قضايي محل سكونت خود مراجعه كند و اگر در آن حوزه قضايي دادستان، داراي معاون در امور سرپرستي باشد، مي تواند به اين قسمت مراجعه و نامه معرفي به پزشكي قانوني را جهت اعلام نظر اين مرجع بگيرد.
در مراجعه به پزشكي قانوني، متقاضي به يكي از روانپزشكان معرفي مي شود تا با نظر وي، در فاصله زماني حدود شش ماه تا دو سال پزشك مربوطه نظر خود را به پزشكي قانوني و پزشكي قانوني نيز پاسخ مرجع قضايي را براي تأييد، يا عدم تأييد اختلال هويتي متقاضي اعلام كند.
چنانچه پزشكي قانوني اين ناهماهنگي را تأييد كرد، با اجازه دادستان، فرد حق دارد به مركز تخصصي جراحي عمل تغيير جنسيت مراجعه نمايد و با ارايه مجوز اخذ شده مورد عمل جراحي قرار گيرد. البته بعضي از ادارات دولتي از جمله سازمان بهزيستي مساعدت لازم را با اين افراد به عمل مي آورد و در صورت نياز جهت كمك هزينه عمل جراحي، وام قرض الحسنه به اين افراد پرداخت مي كند.
اين وكيل پايه يك دادگستري اضافه مي كند: پس از عمل تغيير جنسيت، فرد بايد گواهي انجام عمل جراحي را از مركزي كه عمل را انجام داده، اخذ كند.
به گفته وي، درست است كه از اين به بعد روح در كالبد واقعي اش قرار گرفته و فرد از تعارض ناشي از اين اختلال راحت شده، اما اين شخص مسايل اجتماعي فراواني را پيش رو خواهد داشت. اولين مشكل حقوقي، تعارض مدرك شناسايي فرد با جنسيت جديدش مي باشد و بناچار بايد با مراجعه به مراجع قضايي اين مسايل را حل كند كه قطعاً كار آسان و سريعي نخواهد بود.
سهرابي مهر ادامه داد: براي اين كار فرد بايد دادخواستي با خواسته اثبات جنسيت و تغيير نام، به طرفيت اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه اش، تقديم دادگاه عمومي محل اقامتش كند تا با ارايه مدارك تغيير جنسيت دادگاه اين مسأله را اثبات و حكم به تغيير نام او بدهد و پس از تغيير نام در شناسنامه اش، بتواند تمام مدارك خود از جمله گواهينامه رانندگي، گذرنامه و غيره را نيز تغيير دهد.
البته اگر خانمي، مرد شده باشد، وضعيت نظام وظيفه او براي اين تغييرات مشكلي است كه بايد حل شود. بنابراين او پس از تغيير نام با شناسنامه اش به اداره نظام وظيفه مراجعه مي كند و چون با توجه به قوانين موجود، اين افراد از انجام خدمت وظيفه معاف مي باشند، كارت معافيت پزشكي برايشان صادر خواهد شد.
وضعيت تأهل بعد از عمل جراحي
بنابر نظر همين وكيل دادگستري، مسأله ديگري كه پس از عمل تغيير جنسيت مطرح است، وضعيت تأهل شخص مي باشد. اگر فرد مجرد بود كه احتياج به اقدام ديگري ندارد، چون در صفحه توضيحات شناسنامه، مجوز تغيير نام كه اثبات كننده تغيير جنسيت نيز مي باشد قيد مي شود، اما اگر فرد متأهل بود، اقدامات وي بايد در دادگاه خانواده نيز پيگيري شود.سهرابي مهر تأكيد مي كند: مطابق نظر حضرت امام خميني(ره) از تاريخ تغيير جنسيت، تزويج باطل مي شود بدون اين كه احتياجي به قرائت «صيغه طلاق» باشد و نكاح منعقده سابق، منحل مي گردد و به فرض آن كه در ايام عده، زن عمل تغيير جنسيت را انجام داده باشد الباقي ايام عده طلاق يا حتي وفات، ساقط مي شود.
وضعيت مهريه نيز به اين صورت است كه اگر بعد از نزديكي عمل تغيير جنسيت روي دهد، كماكان مرد بايد تمام مهريه را به زنش كه هم اكنون مرد شده، بدون كم و كاست بپردازد، اما در صورتي كه قبل از نزديكي، زن تغيير جنسيت دهد، امام خميني(ره) مي فرمايند: بر ذمه شوهر است كه تمام مهريه را بپردازد.
ولايت بر فرزندان
اين كارشناس ارشد حقوق در خصوص مسأله ولايت بر فرزندان، زماني كه پدر تغيير جنسيت مي دهد، مي گويد: در اين فرض پدر با تغيير جنسيتش از باب ولايت، ديگر پدر محسوب نمي شود و مادر هم كه حق ولايت ندارد، پس ولايت فقط با جد پدري فرزند خواهد بود و با فقدان او ولايت با حاكم است، بنابراين اذن در ازدواج ولي دختر در اينجا فقط با جد پدري است و پدري كه تغيير جنسيت داده در اين خصوص هيچ نقشي نخواهد داشت، در اين فرض، اگر مادر تغيير جنسيت داده و پدر هم تغيير جنسيت داده باشد ولايت به مادري هم كه تغيير جنسيت داده و مرد شده است، داده نخواهد شد. اما در مورد وضعيت نكاح زن و شوهري كه تغيير جنسيت مي دهند، اگر اين عمل همزمان باشد، حضرت امام خميني(ره) مي فرمايند: اگر چه بقاي نكاحشان بعيد نمي باشد، ولي بهتر است مجدداً بين اين دو فرد صيغه عقد نكاح قرائت شود و اگر زن پس از عمل خواست با مرد ديگري ازدواج كند، بهتر است با اذن ايشان (مردي كه قبل از عمل تغيير جنسيت شوهر او محسوب مي شده است) صيغه طلاق قرائت شود.وضعيت ارث «S.T»
سهرابي مهر معتقد است: وضعيت ارث نيز از موارد حايز اهميت در اين زمينه است. گر چه در خصوص تغيير جنس فرزندان، مشكل زيادي وجود ندارد، چون ايشان براساس جنس پس از عمل، ارث خواهند برد، اما آنچه جاي بحث دارد، در مورد پدر و مادري است كه تغيير جنسيت داده اند، چون نه پدر محسوب مي شوند ونه مادر. پس رسيدن ارث به ايشان محل ترديد واقع شده است، البته مي توان ملاك تقسيم ارث را زمان انعقاد نطفه فرزندشان در نظر گرفت و با توجه به اين كه در آن زمان، كدام پدر بوده و كدام مادر، ارث تقسيم مي شود، در اين باره حضرت امام خميني(ره) مي فرمايند: بهتر است بين ورثه مسأله با مصالحه حل شود.در مورد اقربيت نيز مسأله به اين شكل است كه اگر خواهري عمل تغيير جنسيت انجام دهد، انتساب وي با اعضاي خانواده قطع نمي شود و برادر محسوب مي گردد. اين حكم در مورد عمو كه پس از عمل، عمه خواهد شد نيز جاري است. همچنين در مورد سايرين هم به همين شكل مي باشد، اما موضوع مهمتر اين كه آيا محرميت نيز كماكان برقرار خواهد بود، به عنوان مثال پدري كه عمل كرده و پس از عمل، مادر پسرش محسوب نمي شود، آيا به پسرش محرم خواهد بود؟ كه محل ترديد واقع شده و امام خميني(ره) مي فرمايند: بعيد نيست كه محرم باشند (در مواردي كه مطرح شد).
سهرابي مهر تأكيد مي كند، كه اين افراد داراي حقوق قانوني و شرعي مشخص هستند و اين احكام در صورتي پس از عمل جراحي، بر شخص بار مي شود كه عمل جراحي تغيير جنسيت وي كاشفيت داشته باشد و در حقيقت جنس را منطبق با روح كرده باشند.
مبدل پوشها
به گفته سهرابي مهر، گروهي معروف به «مبدل پوشها» در جامعه هستند كه با وجود سلامت جسمي، رواني و جنسي، صرفاً نوع پوشش ظاهر جنس مخالف را ترجيح مي دهند. به عنوان نمونه مردهايي كه با نحوه آرايش زنانه و موي بلند در جامعه ظاهر مي شوند و يا زنهايي كه با پوشش و سبك موي مردانه در مجالس و مهمانيها شركت مي كنند كه البته «مبدل پوشها» اغلب اهداف متفاوتي دارند، يا مي خواهند با نوع پوشش خود وابستگي شان را به خرده فرهنگ خاصي مشخص كنند يا اين كه دوست دارند با سايرين متفاوت باشند و از اين طريق خود را مطرح كنند، اما گروهي از مبدل پوشها دچار اختلال شخصيت هستند و به طور ناخودآگاه اين رفتار را انجام مي دهند كه در هر صورت با «ترانس سكسوالها» متفاوت بوده و نبايد آنان را با هم اشتباه كرد.دكتر تلافيان نيز مي گويد: بررسيها نشان مي دهد، هنگامي كه افراد «T.S» به سن بلوغ مي رسند، چون نيازهاي جنسي آنان با آناتومي بدنشان هماهنگ نيست در انتخاب شريك جنسي، از ديدگاه ديگران ممكن است غير طبيعي به نظر برسند، يعني با ديگر اختلالات جنسي از جمله «هموسكسوالها» يا «همجنس گرايان» اشتباه گرفته شوند. در صورتي كه «ترانس سكسوالها» اصلاً انحراف جنسي ندارند و اين يكي از مهمترين مسايلي است كه بايد هم خانواده بيمار و هم افراد جامعه به طور واضح و روشن بدانند و با چنين افكار اشتباهي موجب رنج و عذاب بيشتر اين بيماران نشوند.
نقش خانواده در ايجاد آرامش
دكتر كاهاني، هم مي گويد: هنوز در عملكرد خانواده بر روي اين بيماران اطلاعات زيادي موجود نيست، ولي پژوهشهاي علمي متفاوتي انجام شده كه بر نقش خانواده و محيطي كه اختلال هويت جنسي در آن به وجود آمده، رشد يافته و شكل گرفته تأكيد كرده است، بنابراين حمايت خانوادگي و پذيرش فرد «ترانس سكسوال» از سوي خانواده در موفق بودن درمان، حتي درمان جراحي تغيير جنسيت بسيار مفيد و مؤثر است، چون در هر حال اين افراد دچار مشكلات فردي، اجتماعي و خانوادگي عديده اي هستند.اين متخصص پزشكي قانوني در مورد مشكلات فردي «S.T»ها به درگيري و تناقض جسم و روان آنان اشاره مي كند و مي گويد: مشكلات خانوادگي كه آنان دچارش هستند، عدم قبول چنين نقص و عيبي است. همچنين به دليل وجود ديدگاههاي فرهنگي، اجتماعي و جنبه هاي تعصبي والدين مقاومت به خرج مي دهند، كه حتي منجر به ضرب و شتم و راندن چنين افرادي از كانون خانواده مي شود.
وي در مورد مشكلات اجتماعي «S.T»ها نيز معتقد است: انزوا و طرد اجتماعي اين افراد موجب اخراج از مدرسه، آزار و اذيت توسط همسالان، سوءاستفاده افراد خاطي در جامعه، نااميدي، احساس پوچي و در نهايت افسردگي شديد و عوارض ناشي از آن مي شود.
دكتر كاهاني تأكيد مي كند: به طور حتم اگر مشكلات فردي، خانوادگي و اجتماعي ذكر شده از طريق درمان رواني و خانوادگي، آگاه ساختن مردم از اين پديده به عنوان يك بيماري و درمان رواني، آزمون زندگي واقعي و سپس عمل جراحي برطرف نشود، به هيچ عنوان نمي توانيم آرامش واقعي را در فرد مزبور ايجاد كنيم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}