شاعر: علی صالحی





 
فردا که چشم ها ز عطش تار می‌شود
زینب هزار بار عزادار می‌شود
فردا به وقت نذری و خیرات کوفیان
ضرب عمود ، سهم علمدار می‌شود
فردا میان معرکه ، پهلوی اکبرم
تصویر سرخ ، قصه مسمار می‌شود
هنگام دفن حنجر زخمی کودکم
دنیا به فرق مادرش آوار می‌شود
آن تازیانه‌ای که به دست مغیره بود
بعد از غروب واقعه تکرار می‌شود
در این دیار درد ، یتیم سه ساله‌ام
در سلسله اسیر و گرفتار می‌شود
در گیر و دار غارت خیمه ، در این زمین
کار تمام اهل حرم زار می‌شود
آری بدون معجر و بی یار و بی پناه
ناموس عشق در همه جا خوار می‌شود

 

توضیح: شاعر در مصرع آخر، اشاره به خوارشدن اهل‌بیت امام حسین علیه‌السلام می‌کند که منظور خواری از دید دشمنان اهل‌بیت است چرا که بنا به گفته حضرت زینب علیهاالسلام، حوادث کربلا با تمام مصائب و بلاهایش، چیزی جز زیبایی و عزت برای خاندان امام حسین علیه‌السلام نبود.