بازتاب شاهنامه در آثار تاریخی قرن نهم و دهم
محمود احمدی (2)
چکیده
بهرهگیری از نظم در متون نثر، سابقهای دیرینه و قدمتی هزاران ساله دارد و همانگونه که در اغلب علوم، بهره گرفتن از آثار دانشمندان پیشین و استفاده از دانش و تجربیات آنها، کاربرد داشته و دارد، در حوزهی ادبیات هم استفاده از آثار بزرگان و گذشتگان رایج بوده و هست، به خصوص نویسندگان و همهی آنان که خالق آثار بزرگان و گذشتگان رایج بوده و هست، به خصوص نویسندگان و همهی آنان که خالق آثار منثور هستند، اغلب از تراوشهای منظوم فرزانگان قبل خود بهره گرفته و به غنا و جذابیت و تکمیل و تعمیق آثار خود پرداختهاند. از طرفی نام و یاد گذشتگان گرانقدر خود را بازآفرینی و به نوعی آثار و خلاقیتهای آنان را معرفی مینمایند. از جمله نویسندگانی که به این مهم پرداختهاند، مورخان دو قرن نهم و دهم میباشند، که در آثار منثور خود ابیات فراوان از آثار بزرگانی چون فردوسی، نظامی، سعدی، مولوی و... ذکر کردهاند. این نوشتار به بازتاب ابیات شاهنامهی فردوسی در آثار منثور تاریخی دو قرن مذکور و بیان کاربردهای مختلف ابیات پرداخته، کاربردهای موضوعی و غیر موضوعی این بیات را از طریق نمودارها و جداول، تحلیل کمّی و آماری کرده است.درآمد
با اینکه حوزهی نثر بسیار گستردهتر از نظم میباشد، اما اغلب از نظم در تکمیل نثر بهره گرفته میشود و اغلب نثرنویسان، با اقتباس از کلام شاعران، بر تنوع، جذابیت و تأثیر سخن خود افزودهاند. بر این اساس ما بازتاب شعر را در نثرِ تمام دورههای تاریخ ادبیات شاهد هستیم. کمتر متونی را میتوان یافت که از این امر پیروی نکند، چه متون نثر ادبی، چه سیاسی و چه تاریخی و...، اما نوع و میزان حضور نظم در متون نثرِ مختلف، متفاوت است و عوامل گوناگونی از قبیل تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... در این امر دخیل میباشد.کاربرد درست و به موقع ابیات در متون نثر، اغلب به قصد تفهیم بهتر معنا، اثرگذاری بیشتر کلام و ماندگاری بیشتر در ذهن مخاطب، تنوع بخشی به بیان، تمثیل و... صورت گرفته است.
شیوهی استفادهی متون نثر از ابیات شاخص شاعران، به صیانت از اشعار آنها کمک کرده، در تصحیح و خوانش درست اشعار مؤثر بوده است. شکل صحیح بسیاری از ابیات از این طریق به دست آمده و خیلی از اشعار پراکنده و بینام، شناسایی شده است. به علاوه میزان شهرت و اثرگذاری شاعران و گسترش شعر آنها را در بین نویسندگان و ادیبان نشان داده، گل چینی از ابیات تمثیلی فراهم کرده، با تکرار این ابیات در آثار نویسندگان، آنها را به ضربالمثلهایی در دورههای بعد بدل کرده است. از طرفی بازتاب این اشعار، دلیلی بر آگاهی و اطلاع نثرنویسان از دیوان شاعران بوده و ایجاب میکرده تا بر نظم و نثر تسلط داشته باشند. همچنین این بازتاب، حکایت از سلطهی شعر بر نثر در متون کهن و کلاسیک داشته است. از طرف دیگر، این امر دلیلی بر قریحه و ذوق نثرنویسان در همهی دورهها بوده و این استفادهی مناسب و بهجا، علاوه بر اینکه غنای معنایی و تنوع بیانی به کلام آنها بخشیده، بر میزان ذوق و مخاطبشناسی و رعایت موقعیتهای مختلفِ بافت کلام از طرف گوینده دلالت میکند.
وابستگی فن نویسندگی به حافظه و حضور ذهن گوینده و مطالعهی دیوان شعرا امر دیگری است، که بنا به سنت گذشتگان در همهی متون نثر رعایت شده است.
این جستار بر آن است تا گزارشی توصیفی و بعضاً تحلیلی از بازتاب دستچین ابیات شاهنامهی فردوسی توسط مورخان قرن نهم و دهم ارایه و کاربردهای معنایی و توصیفی و دستوری و ادبی این ابیات را نشان دهد. اگرچه کاربرد اشعار در متون نثر تاریخی که به نوعی نثر علمی محسوب میشود، کمتر صبغهی ادبی داشته است و تنوع کاربردها نیز محدود است.
اغلب آثار تاریخی دورهی مورد بحث ما، به صورت متنوع و به طور پراکنده از تمام قسمتهای شاهنامه استفاده کردهاند. در بررسی از میان حدود یکصد و پنجاه اثر منثور در قرن نهم و دهم، چهل و شش اثر تاریخی، تفکیک و پس از بررسی، سی و سه اثر که دارای ابیات شاهنامه بودند، شناسایی شد و در سیزده اثر هم هیچگونه بیتی از شاهنامه نداشتند.
از مشکلات جدّی در این سی و سه اثر، شناسایی و شناخت ابیات شاهنامه از میان انبوه ابیاتی بود که هم وزن شاهنامه و اغلب در لابهلای ابیات مربوط به شاهنامه بیان شده بودند. نویسندگان از اشعار اسکندرنامهی نظامی، هفت اورنگ جامی، بوستان سعدی، گرشاسبنامهی اسدی طوسی و دیوان برخی از شعرا، در آثار خود و در کنار ابیات شاهنامهی فردوسی استفاده کردهاند. این آثار هم وزن شاهنامه بوده و تشخیص انبوهی از ابیات از شعرای مختلف و شناسایی و تفکیک ابیات فردوسی، کار چندان آسانی نبود. لذا با همهی دقتی که صورت گرفته است، باز هم امکان خطا وجود دارد و امید است آیندگان با بررسی بهتر و بیشتر، خطاهای احتمالی را جبران کنند.
این سی و سه اثر که در حقیقت بیش از شصت جلد کتاب میباشد ( برخی آثار، 15 جلد است )، از آثار چاپ شده میباشند و نسخههای خطی موضوع کار نگارنده نبوده است. تکتک جلدها صفحه به صفحه بررسی شده و ابیات شاهنامه شناسایی و استخراج شده است و به همین لحاظ در بخش جداول و نمودارها سعی شده آمار نسبتاً دقیقی ارائه گردد. نویسندگان، ابیات را به دو صورت استشهاد کردهاند: مورد اول به صورت مستقیم و با ذکر نام فردوسی و مورد دوم به صورت غیر مستقیم و بدون ذکر نام فردوسی. ابیاتی که در آثار منثور این دوره به چشم میخورد، دارای تغییرات و اختلافاتی در حروف، واژه، جمله و مصرع دیده میشود برخی واژهها را جابهجا کرده و حتی اسامی را جایگزین و نام ممدوح خود را ذکر نمودهاند. گاهی مصرعهای شاهنامه را با هم یکی کرده و بیتی جدید نوشتهاند. برخی یک بیت و بعضی بیش از سیصد بیت از شاهنامه را در اثر خود آوردهاند. برخی یک بیت را چندین بار مکرر ذکر کردهاند. تقلید از یکدیگر نیز در آثار آنها دیده میشود؛ به عنوان مثال، ظفرنامهی شرفالدین یزدی از جمله آثاری است که مورد استفاده و تقلید روضهی الصفا و تاریخ حبیب السیر قرار گرفته است.
در میان ابیات استشهادی، به ابیاتی برمی خوریم که سرایندهی آن معلوم نیست، گاهی یک مصرع از شاهنامه ذکر شده است و مصرع دوم معلوم نیست از کیست ؟ و این احتمال وجود دارد که خود نویسنده طبع شعر داشته و شاعر بوده و گاهی به مقتضای متن، مصرع و یا بیتی به ابیات استشهادی اضافه مینموده است.
انتخاب ابیات به گونهای است که گویی نویسنده یا نویسندگان، شاهنامه را یا از حفظ داشتهاند یا نسخهی کامل آن را در اختیار داشتهاند. تنوع و انتخاب درست و مناسب ابیات، نشان دهندهی هنر نویسندگی و توانایی بالای نویسندگان و اشراف کامل آنها بر حوزهی نظم و نثر میباشد.
اشکالی که بر نویسندگان این دوره میتواند وارد باشد، این است که در انتخاب ابیات، نام شاعر را ذکر نکردهاند، گرچه شاید آن زمان مرسوم نویسندگان نبوده است، اما همین امر سبب میشود برخی سوء استفاده کنندگان در دورههای بعد، از این فرصت، استفادهی نابهجا کنند و زمینهساز تحریف، تخریب و سرقت ابیات شوند و یا آنها را به نام خود یا شخص دیگری غیر از سرایندهی واقعی آن نسبت دهند. همانگونه که امروزه بسیاری از ابیات دچار چنین سرنوشتی شدهاند. در بین ابیات استشهادی برخی ابیاتی وجود دارد که در شاهنامه نیست و بعضی صاحبنظران معتقدند از فردوسی است.
ما در این نوشتار ابیات شاهنامه و با منسوب به فردوسی را نخست براساس شاهنامهی تصحیح دکتر خالقی مطلق و نسخه بدلهای آن مقابله کرده، اختلافات را دستهبندی و با علایم اختصاری وضع شده از جانب خالقی مطلق برای نسخه بدلها نشان دادهایم.
کاربردهای ابیات شاهنامه در آثار تاریخی قرن نهم و دهم
هر نویسندهای در به کار بردن ابیات دارای اهداف و انگیزهای بوده، اگر غرضی تفنّنی نیز در نظر داشته به گفتهی مرحوم صفا: « این تفنّنها کلام را از صورت نثر بیرون میآورد و به جانب شعر که محل هنرنمایی گوینده است متمایل میسازد ».مورّخین این دوره، اغلب شاهنامه را مناسبترین منبع برای تکمیل و تتمیم و غنابخشیدن به اثر خود میدانند و از جایجای شاهنامه در سرتاسر آثار خود بهره میبرند. برخی ابیات شاهنامه چنان برای آنان جلب توجه میکند، که نمیتوانند حتی از تکرار چندین بارهی آن صرفنظر کنند. این توجه ویژه به شاهنامه را میتوان در اهتمام مورخان به زنده نگه داشتن شاهنامه و تاریخ ایران و زبان فارسی و حماسههای ایرانی دانست، چیزی که تا حدّ زیادی مدّنظر فردوسی نیز بوده است.
یادآور میشود که تنوع ابیات و کاربردهای گوناگون آنها و فراوانی شواهد و امثال ما را بر آن میدارد، که به نمونههایی از کاربردهای دستوری، معنایی و ادبی اشاره کنیم.
پیوندهای دستوری: ابیات شاهنامه در این متون را از نظر پیوند دستوری به دو صورت میتوان بررسی کرد:
1- ابیاتی که پیوند دستوری ندارند:
اینگونه ابیات به لحاظ رابطهی دستوری جدا از متون هستند و چنانچه از متن حذف شوند از حیث معنا خللی به متن وارد نمیشود. جای قرار گرفتن این ابیات معمولاً یا در ابتدا و یا در میانه و یا در پایان کلام است.1-1- بیان ابیات در آغاز و ابتدای کلام
این نوع ارتباط در متون قرن نهم و دهم از بسامد پایینی برخوردار است، ظاهراً نویسندگان ترجیح میدادند ابتدا سخن خود را بیان کنند و سپس در لابهلای کلام و متن خود از ابیات شاهنامه استفاده کنند. در نمونهی زیر نویسنده بعد از بیان عنوان « ذکر نامهی شاهزاده محمد بهادر به پایهی سریر اعلی خاقانی خلّدملکه و سلطانه و افاض علی العالمین عدله و احسانه » این ابیات را در شروع کلام بیان میکند.سرنامه کرد آفرین از نخست *** بر آن کس که کینه نبودش بجست
خداوند بهارم و کیوان و هور *** خداوند پیل و خداوند مور
یکی را برآرد به چرخ بلند *** دگر را کند خوار و زار و نژند
( کاتب، 1386: 224/5 )
2-1- بیان ابیات در بین کلام
حضور اینگونه ابیات در میان کلام، بر شیوایی متن میافزاید و متن را جذّابتر میکند. حذف آنها در معنی و مفهوم جمله خلل چندانی وارد نمیکند، ولی ممکن است از میزان اثرگذاری آن بکاهد. « چون انظار عساکر نصرت مآثر به خان افتاد و هر کس که در هر جا که بود به یکبارگی حمله بردند.ببارید تیر از کمان سران *** بر آن رزمجویان و جوشن وران
قبل از آنکه غول برسد همان مردم که پیش آمده بودند لشکر مخالف را برداشتند. » ( دوغلات، 1383: 445 )
3-1- بیان ابیات در پایان و انتهای کلام
در این قسمت نویسنده در انتهای کلام خود و در خاتمه ابیات استشهادی را بیان کرده، با حسن مقطعی از ابیات کلام خود را آراسته و به پایان میبرد. این مورد نیز در متون مذکور بسامد بالایی ندارد: « ... و در مرقدی که در حوالی سلطانیه در حال حیات بنیاد نهاده بود و آن موضع را شرویاز خوانند مدفون شد.جهان گر گشاده کند راز خویش *** نماید به تو شیب و افراز خویش
کنارش پر از تاجداران بود *** برش پر ز خون سواران بود
پر از مرد دانا بود دامنش *** پر از گلرخان چاک پیراهنش»
( سمرقندی، 1353: 127 )
2- بیان ابیاتی که به متن وابسته هستند و پیوستگی دارند:
در این روش، ابیات با عوامل مختلف پیوند، به متن وابسته میشوند به گونهای که تفکیک و جدا کردن آنها از متن، باعث گسیختن رشتهی معنایی کلام میشود و به متن نوشته آسیب میرساند. در این جا ابیات، کارکرد تکمیل کنندگی عبارات متن را دارند و این تلفیق شعر و نثر، کلام را کاملتر و شیواتر کرده است.توانمندی و هنر نویسنده در انتخاب و چینش ابیات در متون خود در آثار این دوره نمایان است. ارتباط اشعار با متون با عوامل گوناگون ارتباطی و پیوندهای مختلف زیر صورت گرفته است.
1-2- انتقال از نصر به شعر با استفاده از عوامل ربطی
منظور از عوامل ربطی، همان پیوند دهندههای لفظی هستند، که موجب میشوند انتقال از نثر به بیت، بهتر و مشخصتر نشان داده شوند.2-2- پیوند انسجام نقلی
« از فرمان آن حضرت عدول نجویی تا آنچه موجب شفقت و عنایت است صورت تتمیم یابد چنانک گفتهاند:یکی داستان زد جهان دیده کی *** که مرد جوان چون بود نیکپی
به دام آیدش ناسگالیده میش *** پلنگ از پس پشت و صیاد پیش
به هشیاری و حلم و رای و خرد *** هژبر ژیان را به دام آورد»
( مرعشی، 1364 ب: 350/351 )
3-2- پیوند انسجام موصولی
« ... و یزدجرد را دو پسر بود، فیروز و هرمز، چون او نسبت به پسر کهتر، محبت بیشتر داشت در اواخر ایام حیات مجمعی ساخته به مضمون این دو بیت زبان بگشود که:اگر چند فیروز با فرو بال *** ز هرمز فزونست چندین بسال
به هرمز همی بینم آهستگی *** خردمندی و شرم و بایستگی »
( خواندمیر، 1362: 236/1 )
4-2- پیوند انسجام زمانی
« ... و امیر نوروز در زمان اندک، قطع مسافت بسیار نموده و در شهر ذیقعدهی سنهی اربع و تسعین و ستّ مائه به وقتی که:سپاه شب تیره بر دشت و راغ *** یکی فرش گسترد از پرّ زاغ
چو فولاد زنگار خورده سپهر *** تو گویی به قیر اندر اندوده چهر
دو روزه به اردوی باید و رسید، در پشتهای نزول کرد » ( میرخواند، 1380: 4211/8 ).
5-2- پیوند انسجام شرطی
« ... و یکی از خواص امرای بزرگ خود را بفرستد تا درین جانب، عهد و میثاق را به ایمان مؤکد گرداند و بعد از آن ابواب رسل وسایل از جانبین مفتوح گردد و مسلمانان در میان، متضرر نشوند و الا:اگر من سپاهی فرستم به روم *** ترا تیغ پولاد گردد چو موم»
( شرفالدین یزدی: 281/2 )
6-2- پیوند انسجام علّی
« و در اثنای آن، چون اسباب و مقدمات چنانچه سزد و زیبد، در غایت کمال و نهایت جمال، دور از آسیب عینالکمال آماده و مرتّب بود.بفرمود تا موبدان و ردان *** ستارهشناسان و هم بخردان
شوند انجمن نزد تخت بلند *** ز راز سپهرش پژوهش کنند »
( شرفالدین یزدی: 187/1 )
7-2- انتقال از نثر به شعر بدون کاربرد عوامل انسجام ربطی
« ... بعد از تلاقی عسکرین و تسویه صفوف، آتش حرب بالا گرفت و میمنهی نوشزاد بر میسرهی رام بر زرین حمله آورده، غالب شدند و خون فراوان ریختند، رام بر زین بقیهی سپاه را:بفرمود تا تیر باران کنند *** هوا چون تگرگ بهاران کنند »
( میرخواند، 1380: 924/2 )
3- پیوندهای معنایی ابیات شاهنامه در متون تاریخی قرن نهم و دهم
از جمله نکاتی که مورد توجه اغلب نویسندگان این دوره بوده است، توجه به حوزهی معنایی ابیات و کاربرد درست آنها در متن نوشته میباشد. با توجه به فشارهای روحی و جسمی که بر مردم آن عصر در اثر حملات وحشیانهی دشمنان، به ویژه قوم خونآشام و بیرحم مغول، وارد شده بود و اثرات بعضاً مخرّب این جنایات بر پیکرهی جامعه، میطلبید تا نویسندگان به ابیات عبرتموز و پندآمیز و تذکرهگونه و مشابه آن بیشتر توجه کنند و در جایجای متون خود، در کنار اشاره به شرح فتوحات و تحولات سیاسی و حکومتی، اینگونه ابیات را یادآور گردند.توجه و التفات به سایر حوزههای معنایی هم از دید تیزبین برخی نویسندگان و مورخین دور نمانده و به مسایلی از جمله: حکمت، بیتوجهی به دنیا، مدح و ستایش، اغراق، مفاخره و... نیز پرداختهاند که به گلچینی از آنها اشاره میشود.
1-3- بیان معانی تعلیمی
1-1-3- پند و حکمت
« خیال فاسد به دماغ راه داده پای از حدّ خود بیرون نهاده، روی به غارت و تاراج آورد و از وخامت عاقبت و شومی کفران نعمت نیندیشیده، ثمرهی شجرهی بدکرداری وریع زرع جفاکاری از وی پوشیده ماند.به هنگام شاید درختی مکار *** که زهر آورد بار او روزگار »
( روملو، 1384: 509/1 )
2-1-3- عبرتآموزی
« بو جای خود از سرگرفت و آهنگ آن کرد که کمان از قربان برکشد و تیراندازد و مبارزی از یمین نیزه بر بناگوش او زد و از پشت مرکب درگشت.چنین است کردار چرخ بلند *** به دستی کلاه و به دیگر کمند »
( حافظ ابرو، ب، 1350: 110 )
3-1-3- تقدیرگرایی و اعتقاد به بخت و اقبال
« ... قلعهیی که چشم زمانه بر آن بلندی نگاه نتوانستی نمود و گوش سپهر نیارستی که آن را به کوشش توان گشود با قلعهیی که حرسه آن همواره با تیر چرخ در محادثه باشند تیر چرخ چه اثر و ضرر نماید.ولیکن چو خشم آورد بخت شوم *** شود سنگ خارا به کردار موم »
( حافظ ابرو، 1372: 768 )
2-3- بیان معانی غنایی
1-2-3- مدح و ستایش
« ... چون سیاوش نقاش درآمد، زبان به مدح و ثنای ملک داراب برگشود، ملک را دعای به واجب و ثنای درخور تاج و تخت ملک بگفت که جمله را پسند آمد، گفت:بکام تو بادا سپهر بلند *** دلت شاد بادا تنت ارجمند
همیشه بزی شاد و روشن روان *** همیشه خرد پیر و دولت جوان
ترا داد یزدان به پاکی نژاد *** کسی چون تو از پاک مادر نزاد »
( بیغمی، 1339: 190/1 )
2-2-3- مرثیه
در روضهی الصفا در بیان حمل جنازهی آقا محمدشاه آمده است: « ... برادر فتحعلیخان نایب السلطنه... چون قرب جوار یافت با تمامت همراهان پیاده شده، بر تختِ روانِ شاهِ بیروان تعظیم و کرنش عظیم کرده و مویه برگرفت و موی عارض برخاک نهاده، ندبه و نوحه آغاز نمود و همی گفت که:کس از تاجداران بدینسان نمرد *** که تو مردیای مهترین شاه گرد
نه پور و برادر نه بوم نه بر *** نه تخت و نه شاهی، نه تاج و کمر
سرت را بریده سه تن اهرمن *** تنت را به تخت ازدواجت کفن
پیاه سپهبُد پیاده سپاه *** پر از خاک سر برگرفتند راه
دریده درفش و نگونسار کوس *** رخ نامداران به رنگ آبنوس »
( میرخواند، 1380: 7437/13 )
3-3- بیان معانی حماسی
1-3-3- اغراق و بزرگنمایی
« ... و خاک معرکه را بیابان در بیابان با خون مخالفان برآمیختند سپرها و جبها بر سینه و تن دشمنان به زخم تیر و ضرب سنان و شمشیر دوخته و دریده شد و سرهای گردنکشان و گردنهای سروران به گرز گران و زخم کمد شکسته و بسته آمد.ز بس نیزه و گرز و شمشیر تیز *** برآمد تو گفتی همان رستخیز
اجل بر گشاده زهر سو کمین *** چو دریای خون شد سراسر زمین
چنان شد که کسی روی کشور ندید *** ز بس کشتگان شد زمین ناپدید »
( شرفالدین یزدی: 389/1-388 )
2-3-3- تکمیل و تتمیم معنا
« چون چهار بالش ملک از وجود اسلاف مخدوم ( محروم ) ماند اخلاف شایسته بر آن تکیه زنند و چون دست ایالت از مکانت پدران کامکار خالی ماند اولاد رشید بدان تمکین نمایند:یکی گم شود دیگر آید به جای *** جهان را نمانند بی کدخدای
درخت برومند چون شد بلند *** گر آمد ز گردون برو برگزند
چو از جایگه بگسلد پای خویش *** بشاخ نوآئین دهد جای خویش »
( واصفی، 1349: 171 )
3-3-3- تأیید و تأکید معنا
« ... دختر قیصر را نزد پدر فرستاد و در آن وقت، مستوره به اسکندر حامله بود و فیلقوس از ناموس، حمل دختر را پنهان داشته، چون اسکندر به وجود آمد؛ گفت: پسر صلبی منسب و مدتی مدید آن امر مبطن مبهم بود.همی گفت قیصر بهر مهتری *** که پیدا شد از تخم من قیصری
نیاورد کس نام داراب بر *** سکندر پسر بود و قیصر پدر »
( خواندمیر، 1362: 207/1 )
4-3-3- بیان استدلال
« مهریار گفت: ای حرامزاده مرا از خاقان چه باک است. بگیرید این حرامزاده را. اخیسعدان طبّاخ از جای برجست و گفت: ای حرامزادهی غدار یاد داری که با فرزندانم چه کردی ؟ فرزندان جوانم را کشتی.درختی که کشتی و آمد به بار *** برش را نبینی کنون در کنار
گرش بارخاراست خود کشتهای *** وگر پرنیان است خود رشتهای »
( بیغمی، 1388: 276 )
5-3-3- برگردان منظوم معنا
« ... صحاری نیشابور از خون شکاری لعلفام گشت و خار و خاره چون گل و گلنار نمود:درو دشت گفتی همه خون گرفت *** ز خون خاک رنگ طرخون گرفت »
( حافظ ابرو، ج 1372: 716 )
4- پیوندهای ادبی ابیات شاهنامه در متون نثر تاریخی قرن نهم و دهم
1-4- استفاده از ابیات به منظور توصیف
استفاده از ابیات به منظور توصیف در آثار این دوره به وفور مشاهده میشود. این توصیفها در موضوعات گوناگون از جمله توصیف شخصیت، توصیف روزگار، حادثه، زمان و... صورت گرفته است که به مواردی اشاره میشود.1-1-4- توصیف شخصیت
1-1-1-4- توصیف شخصیت بر پایهی اغراق
« ... او ملکی دولتیار و پادشاهی کامکار بود و به فرط رؤیت و پیشبینی و کمال حمیّت و رحمتگزینی، از جملهی سروران ممتاز و چهار سوی جهان را به عدل و انصاف کار ساز:به مردی و گفتار و رای و نژاد *** از او پاکتر در جهان کس نزاد »
( میرخواند، 1380: 3760/8 )
2-1-1-4- توصیف شخصیت بر پایهی تشبیه
« ... و اگر چشم در پرده ظلام نظر بر عارض زیبای او انداختی پنداشتی که آفتاب برآمد. ماه دیدار، گلعذار، جادوچشم، دلفریب، سیب زنخدان و دُر دندان و شاه خوبان و چون خورشید درخشان ».دو چشمش بهسان دو نرگس به باغ *** مژه تیر[ گی ] برده از پرّ زاغ
دو ابر [ و ] بسان کمان طراز *** بر او توز پوشیده از مشک ناز
دهانش به تنگی، دل مستمند *** سر زلف [ او ] چون سلق پایبند
دو یاقوت خندان، دو نرگس دژم *** ستونی درو بر چو سیمین قلم
دو زلفش به کردار مشکین زره *** چو زنجیر گشته گره به گره
چو از غالیه بر گل انگشتری *** همه زیر انگشتری مشتری »
( بیغمی، 1388: 459 )
2-1-4- توصیف ادبی فضا
« ... گرد از صفه اغبر به طارم اخضر افلاک رسانید و بر روی هوا از تکائف غبار ابری تیره پیکر بلکه زمینی دیگر پیدا آمد.ز آواز اسبان و گرد سپاه *** بشد روشنایی ز خورشید و ماه
ستاره سنان بود و خورشید تیغ *** ز آهن زمین بود و از گرد میغ »
( حافظ ابرو، ج، 1372: 792 )
3-1-4- توصیف ادبی زمان
«آن روز و آن شب شراب میخوردند و عیش میکردند تا روز دیگر که عالم منوّر و نورانی شد و آفتاب گلرنگ برآمد.چو خورشید پیدا شد از پشت زاغ *** برآمد به کردار روشن چراغ
چو خورشید رخشنده آمد پدید *** زمین شد بسان گل شنبلید »
( بیغمی، 1339: 484/2 )
4-1-4- توصیف روزگار
« طایفهی شاملو که با علی قلیخان بودند از هزیمت آذربایجانیه به هزیمت رفتند و به جانب تفلیس افتادند، سپاه بیسردار متفرق و گرفتار آمدند و جمعی به قتل رسیدند، اموال غازین به تصرف گرجیان درآمد و طهمورث منصور و مغرور روی به شهر خود آورد. آری:چنین است کار سرای سپنج *** گهی صحت آرد گهی درد و رنج
( میرخواند، 1380: 6842/12 )
5-1-4- توصیف حادثه
« ... و در یک زمان چندانی از هر دو سپاه به قتل پیوست که از موج خون، مرغاب چون دریای [ بی ] پایاب شد و تمامت صحاری و جبال از خون گلگون گشت و از غریدن کوس و نالیدن نای، شیر [ ان ] بیشه و نهنگان دریا را دل در بردر طپیدن آمد و اجزای زمین در لرزیدن،ز بس ناله کوس و بانگ درای *** همی آسمان اندر آمد ز جای
چنان شد ز گرد سپه آفتاب *** که آتش برآمد ز دریای آب
درخشیدن تیغ و زوبین و خشت *** تو گفتی شب اندر هوا لاله کشت
سر سرکشان زیر گرز گران *** چو سندان شد و پتک آهنگران
ز خون رودگویی همی میشده است *** ز نیزه هوا بیشهی نی شده است »
( حافظ ابرو، الف، 1389: 134/135 )
6-1-4- استفاده از ابیات به عنوان تمثیل و مثل
« ... آنگاه برخاست و گرد باغ برآمده و سنگی به دست آورده، به هوا برد و به قوّت هرچه تمامتر بر روی باغبان زد، مگسان پریده، جان به سلامت بردند و بیچاره باغبان به شهرستان عدم شتافت. از مار که دشمن دانا بود، گزندی نیافت و از بوزینه که دوست نادان بود، دید آنچه دید.که دشمن چو دانا بود به ز دوست *** که با دشمن و دوست دانش نکوست »
( میرخواند، 1380: 831/2 )
5- بررسی و مقابلهی ابیات استخراج شده با متن شاهنامه و نسخه بدلها
1-5- ابیاتی که در متن شاهنامه وجود ندارند ولی در پاورقی و برخی نسخ دیگر ذکر گردیدهاند.
در بررسیها به ابیاتی برمی خوریم که در میان بدنه و متن شاهنامه مشاهده نمیشوند، ولی به شکلهای گوناگونی در پاورقی به نقل از نسخ متعدّد شاهنامه و با تغییراتی قابل توجه آمده است. به عنوان مثال: گاهی فقط یک مصرع از یک بیت با آن مطابقت دارد، در یک جا مصرع اول و در جای دیگر مصرع دوم، با پاورقی یکی است.برآمد خروشیدن کرنای *** زمین و زمان اندر آمد زجای
بیت مذکور در تاریخ ایلچی صفحهی 102 و ظفرنامهی شرفالدین یزدی جلد اول صفحهی 386 آمده است. ولی فقط مصرع اول آن در پاورقی به نقل از نسخ « ق، ل » ذکر شده است. ( فردوسی، 1386: 223/3 و 386 )
در آن شب دلیران نصرت شعار *** بکشتند از ایشان فزون از شمار
( شرفالدین یزدی: 335/1 )
مصرع دوم بیت مذکور در پاورقی شاهنامه جلد اول صفحهی 148 به نقل از نسخهی « ل » آمده است.
گاهی یک بیت همانگونه که در چندین کتاب تاریخی آمده، در چند نسخه هم ذکر گردیده است.
زسم ستوران در آن پهن دشت *** زمین شش شد و آسمان گشت هشت
این بیت در احسن التواریخ جلد دوم صفحهی 1188، بدایع الوقایع صفحهی 282، تاریخ الفی جلد هشتم صفحهی 5603، تاریخ حبیب السیر جلد اول صفحهی 164، تاریخ رشیدی صفحهی 443، فیروزشاه نامه صفحهی 594 و روضهی الصفا جلد چهارم صفحهی 1512 آمده است.
بیت مذکور در متن ابیات شاهنامه نیست، اما در نسخ « س، لن، ق، ق 2، لی، پ، ل 2، ب » ذکر شده است.
در برخی موارد هم اختلاف ابیات استشهادی با نسخ متعدد به یک، دو یا چند واژه میرسد.
دهاده به ابر آمد و داروگیر *** هوا دام کرکس شد از پرتیر
( میرخواند، 1380: 6931/12 )
این بیت در نسخ « ق، ل » بدین صورت آمده است.
ز جوشن سواران وز داروگیر *** هوا دام کرکس بد از پرتیر
( فردوسی، 1386: 223/3 )
گاهی چند بیت که پشت سر هم بیان شده، هر کدام مطابق با نسخهای ذکر شده است.
ستون کرد چپ و خم آورد راست *** خروش از خم چره چاچی بخاست
ببوسید پیکان سر انگشت او *** گذر کرد بر مهرهی پشت او
قضا گفت گیر و قدر گفت ده *** فلک گفت احسنت و مه گفت زه
( خوافی، 1340: 132/2 )
بیت اول به نقل از نسخههای « و، لن »، بیت دوم براساس نسخهی « س » و بیت سوم به نقل از نسخههای « س، ق، س 2 » ذکر شده است. ( فردوسی، 1386: 184/3 )
2-5- ابیاتی که در متن شاهنامه وجود دارند ولی دارای اختلافات متعدد میباشند.
الف) اختلاف در حروفبیابان چو دریای خون شد درست *** تو گفتی ز روی زمین لاله رست
( روملو، 1384: 454/1 )
حرف « ز » در شاهنامه به « که » تغییر یافته است. ( فردوسی، 1366: 141/1 )
ب) اختلاف در واژه
تو دانی که با ما چه کردی به مهر *** که از جان تو شاد بادا سپهر
( بیغمی، 1339: 601/2 )
به جای « چه کردی » در مصرع اول واژهی « بگردد » در شاهنامه آمده است. ( فردوسی، 1386: 242/3 )
ج) اختلاف در مصرع
دهاده برآمد ز هر دو گروه *** زمین شد ز سم ستوران ستوه
( روملو، 1384: 720/2 )
مصرع اول با شاهنامه مطابقت دارد. ( فردوسی، 1366: 300/1 )
د) جابهجایی مصرعها
یکی را سزاوار تخت آفرید *** یکی را چنین تیرهبخت آفرید
( شرفالدین یزدی: 346/1 )
در شاهنامه مصرعها جابجا ذکر شده است. ( فردوسی، 1386: 250/3 )
ه) جابهجایی واژهها
جهاندار با داد چون گشت جفت *** پی او زمانه نیارد نهضت
( شرفالدین یزدی: 388/2 )
در شاهنامه اینگونه آمده است:
جهاندار چون گشت با داد جفت *** زمانه پی او نیارد نهفت
( فردوسی، 1386: 222/6 )
و) عدم تعلق دو مصرع به یک بیت
به پیش سپاه اندرون کوس و پیل *** زمین شد به کردار دریای نیل
( شرفالدین، یزدی: 451/2 )
مصرع اول در جلد 7 شاهنامه، صفحه 127، بیت 521 و مصرع دوم در جلد 7 صفحه 127، بیت 519 آمده است.
3-5- ابیات مطابق با متن
شواهد نشان میدهد از میان بیش از یک هزار و دویست و هشتاد بیت استخراج شده از سی و سه اثر تاریخی، حدود دویست و نود و هشت بیت آن با متن شاهنامه مطابقت دارد و مابقی آنها در نسخ متعدد، دارای اختلاف میباشند.دکتر خالقی مطلق عمده ابیاتی را که در متن شاهنامه ذکر نکرده است، الحاقی میداند.
4-5- ابیات منسوب به فردوسی
در کنار ابیات استخراجی، به مواردی برمی خوریم که د رمتن و پاورقی شاهنامه نیامده است، ولی برخی صاحب نظران آن ابیات را از فردوسی میدانند و حتی برخی از آن ابیات توسط خود نویسندگان آثار، به نقل از فردوسی بیان کرده اند.در میان حدود پنجاه و چهار بیت به دست آمده که در شاهنامه نیست، هشت مورد نقل مستقیم وجود دارد که در مجموع این پنجاه و چهاربیت را میتوان ابیات منسوب به فردوسی به حساب آورد.
6- نتیجهگیری:
نتیجهی حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در قرن نهم و دهم از میان چهل و شش اثر منثور تاریخی، در سی و سه اثر، ابیاتی از شاهنامه به کار رفته است. این ابیات به ضرورت و تناسب موضوع از جانب نثر نویسان، جهت توصیف، تمثیل، استدلال، تأیید یا تکمیل کلام، انتخاب شده اند. استفاده از ابیات و یا مصرعهایی از شاهنامه در متون تاریخی این دوره، متنوع بوده، از یک تا دویست و هشتاد بیت در هر اثر متفاوت بوده است. در خصوص میزان استفاده از ابیات شاهنامه در این دو قرن نیز باید گفت:کاربرد اشعار شاهنامه در قرن دهم نسبت به قرن نهم کمتر بوده، طبعاً این تنزّل تا حدّ زیادی به حاکمیت شاهان صفوی و جلوگیری آنها از هرگونه ستایش و مدح غیر معصومین برمیگردد. تناسب موضوع آثار تاریخی نیز موجب انعکاس بخشهایی از شاهنامه میشود که جنبهی اسطورهای و قهرمانی دارد.
پینوشتها:
1. عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
2. دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد
- اسفزازی، معینالدین محمد زمچی. (1338). روضات الجنات فی اوصاف مدینهی هرات. تصحیح سید محمد کاظم امام. تهران: دانشگاه تهران.
- امینی هروی، امیر صدرالدین ابراهیم. (1383). فتوحات شاهی. تصحیح دکتر محمدرضا نصیری. چاپ اول. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
- بیغمی، محمد. (1339). دارابنامه، تصحیح ذبیحا... صفا. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب
- ـــ (1388). فیروزشاه نامه. به کوشش ایرج افشار و مهران افشاری. تهران: نشر چشمه.
- تتوی، احمد بن نصرا... و بدوانی، ملاعبدالقادر. (1382). تاریخ الفی. تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد. تهران: انتشارات علمی فرهنگی.
- ترجانیزاده، احمد. (1353). « خداشناسی در شاهنامه ». سخنرانی و بحث دربارهی شاهنامه فردوسی. انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر.
- حاجی، سیفالدین. (1337). آثار الوزرا. تصحیح میرجلالالدین حسینی ارموی « محدث ». تهران: دانشگاه تهران.
- حافظ ابرو، عبدا... بن لطفا... (1389). تاریخ سلاطین کرت. تصحیح میرهاشم محدث. نشر میراث مکتوب.
- ـــ (1350). ذیل جامع التواریخ رشیدی. به اهتمام خانبابا بیانی. تهران: انجمن آثار ملی.
- ـــ. ذیل کتاب ظفرنامه نظامالدین شامی. تصحیح دکتر کریمی. تهران: تابش
- ـــ (1372). زبدهی التواریخ. تصحیح سید کمال حاج سید جوادی. تهران: نشر نی
- حسینی، خورشاه بن قباد. (1379). تاریخ ایلچی. تصحیح محمدرضا نصیری و کوئیچی هانه دا. ناشر: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
- حسینی، غیاثالدین بن همامالدین « خواندمیر ». (1362). تاریخ حبیب السیر. زیر نظر محمد دبیر سیاقی. چاپ سوم. انتشارات کتابفروشی خیام.
- ـــ (1372). مآثر الملوک. تصحیح میرهاشم محدث. چاپ اول. مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.
- خنجی اصفهانی، فضلا... بن روزبهان. (1382). تاریخ عالم آرای امینی. تصحیح محمد اکبر عشیق. چاپ اول. تهران: میراث مکتوب.
خوافی، محمد. (1340). مجمل فصیحی. تصحیح محمود فرخ. ناشر: کتابفروشی باستان مشهد.
- دو غلات، میرزا محمد حیدر. (1383). تاریخ رشیدی. تصحیح عباسقلی غفاری فرد. چاپ اول. تهران: میراث مکتوب
- روملو، حسن بیگ. (184). احسن التواریخ. تصحیح عبدالحسین نوایی. چاپ اول. تهران: اساطیر.
- سمرقندی، عبدالرزاق. (1353). مطلع سعدین و مجمع بحرین. به اهتمام عبدالحسین نوایی. تهران: طهوری.
- سیهرندی، یحیی بن احمد. (1382). تاریخ مبارک شاهی. تصحیح محمد هدایت حسین. چاپ اول. تهران: اساطیر.
- شامی، نظامالدین. (1363). ظفرنامه. به کوشش: پناهی سمنانی. چاپ اول. انتشارات بامداد.
- علویزاده، فرزانه و ساکت، سلمان و رادمرد، عبدا... (1389). « نقش ابیات شاهنامه در انسجام متنی تاریخ جهانگشا » مجلهی علمی - پژوهشی. ( جستارهای ادبی ) دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد. شمارهی چهارم. سال چهل و سوم. ( زمستان 1389 )
- غفاری کاشانی، قاضی احمد بن محمد. (1404 ه ق). تاریخ نگارستان. تصحیح: مرتضی مدرس گیلانی. چاپ اول. تهران: حافظ.
- فردوسی، ابوالقاسم. (1366). شاهنامه. تصحیح جلال خالقی مطلق. 8 ج. محل نشر: نیویورک
- ـــ (1386). شاهنامه. تصحیح جلال خالقی مطلق. 8 ج. چاپ اول. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- قزوینی، یحیی بن عبداللطیف. (1363). لب التواریخ. انتشارات بنیاد گویا
- قمی، قاضی احمد. (1359). خلاصهی التواریخ. تصحیح احسان اشراقی. تهران: دانشگاه تهران.
- کاتب، احمد بن حسین بن علی. (1386). تاریخ جدید یزد. به کوشش ایرج افشار. تهران: امیر کبیر.
- لاهیجی، علی بن شمسالدین. (1352). تاریخ خانی. تصحیح منوچهر ستوده. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
- مرعشی، سید ظهیرالدین بن سید نصیرالدین. (1363). تاریخ طبرستان و رویان و مازندران. تصحیح یوهان آلبرشت برنهارددورن. تهران: شرق.
- ـــ (1364). تاریخ گیلان و دیلمستان. تصحیح منوچهر ستوده. انتشارات اطلاعات.
- منشی قزوینی، بوداق. (1377). جواهر الاخبار. به کوشش محمدرضا نصیری و کوئیچی هانه دا. توکیو: مؤسسهی مطالعات فرهنگها و زبانهای آسیا و آفریقا.
- میر خواند، محمد بن خاوند شاه (1380) روضهی الصفا. تصحیح جمشید کیان فرد. چاپ اول. تهران: اساطیر.
- نطنزی، معینالدین. (1383). منتخب التواریخ معینی. به اهتمام پروین استخری. چاپ اول. تهران: اساطیر.
- نویسنده ناشناس. (1349). عالم آرای شاه اسماعیل. تصحیح اصغر منتظر صاحب. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- واصفی، زینالدین محمود. (1349). بدایع الوقایع. تصحیح الکساندر بلدروف. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
- یزدی، شرفالدین علی. ظفرنامه. تصحیح محمد عباسی. شرکت سهامی چاپ رنگین.
منبع مقاله :
مجموعه مقالههای شاهنامه و پژوهشهای آیینی؛ (1392) به کوشش فرزاد قائمی، ویراستهی سیما ارمی اول، مشهد، مؤسسهی چاپ و انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ نخست.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}