كشته دین گفت خواهم با خدا سودا كنم
می‌روم در كربلا تا نـهضتی برپا كنم
من حسینم نوگل بستان زهرای بتول
حكم یزدان را میان مسلمین اجرا كنم
می‌روم تا داد مظلومان ستانم از یزید
دین خیرالمرسلین را تا ابد احیا كنم
می‌روم با دشمن قرآن بجنگم چون علی
روزگار ظالمین را چون شب یلدا كنم
می‌روم با خون یاران و جوانان عزیز
آبیاری گلستان عترت طاها كنم
می‌روم تا از دم تیغ عدالت تا ابد
نقش ظالم ناپدید از صفحه‌ی دنیا كنم
می‌روم تا ریشه كن سازم بنای ظلم را
می‌روم تا كاخ عدل و داد را برپا كنم
می‌روم تا خون پاک اكبر و عباس را
از دل و جان در ره معشوق خود اهدا كنم
می‌روم دست ستم كوته كنم از جان خلق
گمرهان را رهبری با خطبه غرا كنم
می‌روم تا با بیان نغز و گفتار فصیح
ظالم غـافل ز حق را تا ابد رسوا كنم
می‌روم تا كشتی دین را به ساحل آورم
مسلمین را ایمن از طوفان محنت‌ها كنم
می‌روم تا با فداكاری هفتاد و دو تن
دفتر تاریخ دین حق به خون امضا كنم
می‌روم بهر نجات عاصیان در روز حشر
خط آزادی طلب از خالق یكتا كنم
می‌روم امروز تا صد چون «حیاتی» را به دهر
فارغ و آسوده از اندیشه فردا كنم