کاهلی در شاهنامه
خصلت دیگری که در شاهنامه نکوهش شده است، کاهلی میباشد. از نگاه فردوسی کاهلی در زندگی همهی قشرهای جامعه سختی و بدبختی میآورد. هر کسی گرفتار آن گردد به هدف خود نخواهد رسید. کاهلی حتی اشخاص دلیر را ضعیف
نویسنده: میرزا ملااحمد
خصلت دیگری که در شاهنامه نکوهش شده است، کاهلی میباشد. از نگاه فردوسی کاهلی در زندگی همهی قشرهای جامعه سختی و بدبختی میآورد. هر کسی گرفتار آن گردد به هدف خود نخواهد رسید. کاهلی حتی اشخاص دلیر را ضعیف و بدبخت میسازد:
اگر کاهلی پیشه گیرد دلیر *** نگردد ز آسایش و گاه سیر
کجا کاهلی تیره بختی بود *** به او بر همی رنج و سختی بود
شاعر این خصلت بد را سبب کار فقر و بینوایی آدمیان دانسته، دور شدن از آن و به کوشش پرداختن را تلقین مینماید:
تنآسایی و کاهلی دور کن *** بکوش و ز رنج تنت سور کن
که اندر جهان سود بیرنج نیست *** هر آن را که کاهل بود گنج نیست
کاهلی را شاعر مخصوصاً برای جوانان خیلی مضر میشمارد و آن را حتی برای آنان مرگ آور میداند:
چو کاهل بود مرد برنا به کار *** از او سیر گردد دل روزگار
کاهلی باعث بیآبرویی و بدنامی جوانان شده، به روحیه و اخلاق آنان تأثیر منفی میرساند:
که چون کاهلی پیشه گیرد جوان *** بماند منش پست و تیره روان
شاعر کاهلی را برای پیران نیز ناروا دانسته، سبب کار خواری و ذلیلی آنها در جامعه میداند:
همان پیرمردی که بیکار گشت *** به چشم گران مایگان خوار گشت
کاهلی از نظر شاعر به انسان فقط رنج و سختی میآورد و هر کسی به آن تمایل پیدا کند، بدبخت خواهد شد:
کجا کاهلی تیره بختی بود *** به او بر همی رنج و سختی بود
فردوسی منشأ کاهلی را در بددلی آن آدمیان میداند. شخصی که بددل و بدکار است، به تنبلی روی میآورد:
همان کاهلی مردم از بددلی است *** همآواز با بددلی کاهلی است
کاهلی میتواند حتی آزادمردان را به بند گرفتار نماید و به سر آنها هم بدبختی و تیرهروزی آورد:
چه گفت آن سخنگوی آزاده مرد *** که آزاده را کاهلی بنده کرد
به تأخیر گذاشتن کاری که اجرای آن در عین حال امکان پذیر است، یکی از نشانههای کاهلی است. بیسبب نیست که مردم گفتهاند: «کار امروزه به فردا مگذار.» در این باره علی (علیه السلام) نیز فرموده است: «به تأخیر انداختن کارها سرفصل تنبلی و سستی است.» فردوسی هم این حکمت را به طریق ذیل بیان کرده است:
از امروز کاری به فردا ممان *** که داند که فردا چه گردد زمان
گلستان که امروز باشد به بار *** چو فردا چنین گل نیاید به کار
فردوسی کاهلی و تنیلی را همچون پدیدهی بدی با هر وسیله نکوهش نموده، مردم را به کوشش و کار دعوت مینماید و این را واسطهی پیشرفت انسان و جامعه و آبادی کشور میداند.
منبع مقاله :
ملااحمد، میرزا؛ (1388)، بیا تا جهان را به بد نسپریم (پیام اخلاقی حکیم ابوالقاسم فردوسی)، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}