نویسنده: میرزا ملا احمداف




 

رودکی‌شناسی از ارکان اساسی فعالیت‌های علمی دانشمند معروف تاجیک عبدالغنی میرزایف (1) (1908-1976) به شمار می‌رود. میرزایف به تدقیق در احوال و آثار رودکی، اساساً در آستانه‌ی جشن 1100 سالگی بنیاد‌گذار ادبیات کلاسیکی فارس و تاجیک، که سال 1958 جشن گرفته شد، شروع نموده است.
سال 1955 قرار حکومت تاجیکستان «درباره‌ی گذراندن جشن 1100 سالگی روز تولد کلاسیک بزرگ ادبیات تاجیک رودکی» پذیرفته شد و گروهی از دانشمندان، از جمله میرزایف، به جمع‌آوری و تحقیق آثار شاعر آماده شدند.
میرزایف در برابر جمع‌آوری اشعار رودکی و مواد تحقیقاتی به تدقیق مسئله‌ی پیدایش و تشکل غزل و نقش رودکی در رشد و تکامل آن پرداخت و سال 1957 رساله‌ی رودکی و انکشاف غزل در عصرهای دهم و پانزدهم را به حروف فارسی در شکل کتابی جداگانه به چاپ رساند. این اثر سال 1958 به مناسبت جشن مذکور به زبان روسی (با ترجمه‌ی محمد نوری عثمان‌اف) نیز چاپ شد.
تحلیل مفصل اثر مذکور را، که بیشتر جنبه‌ی نظری دارد، به جای دیگری موکول نموده و حالا به تأکید بر این نکته اکتفا می‌نماییم که در این رساله هر چند اندیشه‌ی بحث‌برانگیز «غزل در عصر دهم هنوز یک شکل خاص نظم را تشکل نمی‌دهد»، بیان شده است، ولی مؤلف در آخر به این نتیجه رسیده است که «رودکی از روی تمام غزالسرایان فارس - تاجیک فرمانروایی می‌کرده است.»(2)
همان طور که معلوم است رودکی‌شناسی تاریخ قدیمی داشته و به خصوص از سده‌ی نوزدهم آغاز و در اروپا جنبه‌ی علمی پیدا می‌کند. در این مدت در برابر مقاله‌ها و رساله‌های زیاد چند اثر جامع نیز آفریده شده‌اند، که آثار اته، عینی، سعید نفیسی، میرزای، طاهر جان اف و افصح زاد از همین قبیلند.
اثر میرزایف ابوعبدالله رودکی از مهم‌ترین تألیفات در این زمینه بوده و دستاوردهای علمی که تا آن زمان، یعنی تا سال 1958، در رودکی‌شناسی عالم به وجود آمده را جمع‌بندی می‌نماید. کتاب از سر سخن، شش باب و فهرست‌های گوناگون تشکیل شده است.
در سر سخن خیلی مختصر میرزایف در خصوص شرایط تألیف کتاب سخن رانده و به نوشته شدن آن درمدتی کوتاه اشاره می‌نماید. همان‌گونه که از ملاحظه‌‌های خود میرزایف در باب دوم اثر نیز بر می‌آید، او هنگام تألیف اثر کتاب احوال و اشعار ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی سمرقندی سعید نفیسی مدد زیادی به او رسانده است؛ زیرا سعید نفیسی در کتاب خود معلومات منابع تاریخی و ادبی را، که بیشتر به زبان‌های خارجی تألیف شده‌اند، به زبان فارسی ترجمه نموده و جای داده است. همچنین سعید نفیسی اشعار پراکنده‌ی رودکی را از منابع گوناگون جمع‌آوری نموده و در بخش سوم کتابش با ذکر مأخذ به طبع رسانده است. از این رو، میرزایف اقرار می‌کند که «اگر اثر سعید نفیسی نمی‌بود، ما نیز تدقیقات خود را در مدت یک چند ماه نمی‌توانستیم انجام دهیم».(3) در سر سخن همچنین ناتمام بودن اثر و در آینده ادامه دادن تحقیق موضوعات زبان و صنعت شعر رودکی تأکید می‌شود.
باب اول کتاب زمان رودکی پیش ازهمه شرح وضع حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ماوراءالنهر را در سده‌های نهم و دهم در بر می‌گیرد. میرزایف بر اساس معلومات سرچشمه‌های تاریخی، امثال کتاب المسالک و الممالک اسطخری، معجم‌البلدان یاقوت حموی، تاریخ بخارا اثر نرشخی، تاریخ الامم والملوک طبری، آثار الباقیه‌ی بیرونی، زین‌الخبار گردیزی، روضة‌الصفا اثر میرزخواند و آثار تدقیقاتی واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد،(4) غفوراف، یکوبوفسکی، سمن‌اف، داویداوویچ، اثر مسّان لیتوینسکی، سعید نفیسی و دیگران، مبارزه‌های سیاسی و آزادی‌خواهانه‌ی مردم تاجیک، تأسیس دولت‎‌های طاهریان، صفاریان و سامانیان را در قلمرو خلافت، رشد اقتصاد و وسعت و آبادانی شهرها را به قلم آورده. سپس در همین زمینه رشد یافتن علم، ادبیات و فرهنگ را تأکید نموده و از جمله زبان دولتی شدن پارسی دری - تاجیکی را از دستاوردهای مهم فرهنگی می‌داند. او به مسائل بحث‌انگیز محل پیدایش و ریشه‌ی زبان پارسی دری وارد شده و با استناد به مواد منابع معتبر، درستی اندیشه‌های ملک‌الشعرای بهار را در این مسئله تأکید می‌کند و به این نتیجه می‌رسد: «اول این که زبان دری پارسی - تاجیکی نه این که در وقت استیلای حکمرانان عرب از قسمت جنوب غربی ایران - ولایت فارس - به خراسان و ماوراءالنهر آورده نشده است، بلکه وی زبان اهالی محلی مردم ایرانی نژاد همین سرزمین بوده است...»(5). این نتیجه‌گیری‌های میرزایف امروز نیز خیلی مهمند، زیرا در این اواخر بعضی محققان مانند ایران‌شناس فرانسوی ژیلبر لازار(6) در مقاله و سخنرانی‌های خود اندیشه‌ی نادرست مذکور را بدون آوردن دلیل‌های قانع کننده از نو به میان می‌گذارند. (7) در باب مذکور به پیشرفت علم در آن زمان اشاره شده و خدمات برجسته‌ی دانشمندان بزرگی همچون ابوبکر محمد رازی، فارابی، ابوعلی ابن‌سینا، ابوریحان بیرونی، ابوبکر نرشخی، ابوالفضل بلعمی و امثال آن‌ها توضیح داده شده است.
میرزایف به وضع حیات ادبی در سده‌های نهم و دهم توجه خاص نموده و پیش از همه تأکید می‌کند که «نثر دری پارسی - تاجیکی کتابتی همچون نظم کلاسیکی محض زاده‌ی همین دوره می‌باشد».(8) او به انواع گوناگون نثر آن دوره اشاره نموده و ارزش بلند سه شاهنامه‌ی منثور، ترجمه‌ی تایخ طبری و تفسیر طبری، حدود العالم، دانشنامه‌ی ابن سینا و التفهیم بیرونی را در تشکل و پیشرفت نثر فارس و تاجیک یادآوری می‌کند.
نظم فارس و تاجیک را در آن دوران میرزایف «درخشان‌ترین دوره‌ی تاریخ ادبی پیش از اکتیبری (قبل از انقلاب اکتبر) خلق تاجیک و عموماً خلق‌های ایرانی نژاد» (9) می‌داند. در این باب مؤلف شرح حال مختصر نمایندگان بر جسته‌ی ادبیات سده‌ی دهم مانند شهید بلخی، مرادی بخارایی، رابعه‌ی بلخی، ابوالمؤید بلخی، ابوشکور بلخی، دقیقی، کسایی مروزی، بشّار مرغزی و منجیک ترمذی را ذکر می‌کند و مهم‌ترین ویژگی‌های نظم آن دوره را شرح می‌دهد. از جمله تأکید می‌کند که فقط در همین دوره شکل‌های اساسی نظم فارس و تاجیک از مثنوی، رباعی، قصیده و قطعه تشکل یافته‌اند و نمونه‌های برجسته‌ی اشعار مدحی، وصفی، مرثیه‌ای، اخلاقی، فلسفی، حسب حالی، شکوائیه، حماسی، هجوی و خمریه آفریده شده‌اند، که نقش رودکی در رشد آن‌ها خیلی بزرگ است.
در باب دوم کتاب، مسئله‌ی تاریخ آموخته شدن رودکی مورد بررسی قرار گرفته است. پیش از همه در باره‌ی تدقیقاتی که در غرب انجام یافته‌اند، معلومات داده می‌شود. میرزایف تأکید می‌نماید که هر چند آموزش رودکی در غرب از ابتدای سده‌ی نوزدهم شروع شده است، معلومات اکثر محققان آن دوره اساساً از تکرار معلومات تذکره‌ها عبارتند. به نظر میرزایف اولین اثر دقیق در رودکی‌شناسی غرب مقاله‌ی خاورشناس معروف آلمانی هرمان اته است که سال 1873 تحت عنوان «رودکی- شاعر سامانیان» به چاپ رسیده است. در این مقاله آثار دقیقی در باره‌ی رودکی گرد‌آوری شده است؛ اشعاری پراکنده در سرچشمه‌های گوناگون ادبی و تاریخی جمع‌آوری و ترجمه شده و همچنین درمقاله مسئله‌ی «کور مادرزادی» بودن رودکی مطرح شده و به معلوماتی که محمد عوفی در این خصوص داده شبهه وارد گردیده است. ضمناً باید گفت که این مسئله تا امروز کاملاً حل نشده است. هر چند در اثر دیگر جامع طاهر جان اف در این باره بحث طولانی شده است، او نیز به این نتیجه می‌رسد که رودکی کور مادرزاد بود. در این باره جای دیگر بحث مفصل خواهیم نمود و حالا به ذکر این نکته اکتفا می‌شود که در آخرین اثر جامع در رودکی‌شناسی آدم‌الشعرا رودکی، که به قلم افصح‌زاد تعلق دارد، از اندیشه‌ی کور کرده شدن شاعر بزرگ در آخر عمر، که قبلاً سعید نفیسی، میرزایف، میرزازاده و براگینسکی بیان کرده بودند، جانبداری می‌شود.(10)
در مقاله‌ی دیگر هرمان اته، که در ابتدای سده‌ی بیستم به چاپ رسیده است، موضوع تعلق داشتن اکثر اشعار منسوب به رودکی به قطران میان گذاشته شده است. میرزایف آن را «کشفیات هرمان اته» می‌داند که «در مسئله‌ی معین کردن اشعار رودکی و قطران کمک کلانی رساند.»(11)

به این ترتیب در مورد ارزش آثار محققان دیگر غرب، امثال پاول هارن، براون، جکسون، روبن لیوی، دنیسن راس و یان ریپکا،(12) در تحقیق احوال و آثار رودکی ملاحظه‌هایی بیان شده است. ملاحظه‌های میرزایف بیشتر انتقادی بوده و نارسایی‌های محققان با دلایلی نشان داده شده‌اند. مثلا میرزایف در خصوص اثر روبن لیوی، ادبیات ایران، سخن رانده و تأکید می‌نماید که «از مطالعه‌ی این اثر چنین تصوراتی به میان می‌آید که مؤلف آن یا از تاریخ ادبیات کلاسیکی ما تماماً بی‌خبر است یا خود با حس بدبینی، که آدمیان متعصب نسبت به مدنیت ملت دیگر ظاهر می‌سازند، به میراث شاعران بزرگ نزدیک شده است.»(13) سپس او چند نارسایی جدی آن را نشان می‌دهد.

همان‌طور که میرزایف به درستی مطرح ساخته است، آموزش احوال و آثار رودکی اگر در غرب در ابتدای سده‌ی نوزدهم آغاز شده باشد، در کشورهای شرق تقریباً پس از صد سال، یعنی در اول سده‌ی بیستم با اثر برجسته‌ی دانشمند هند شبلی نعمانی شعرالعجم، شروع شده است.
میرزایف به حسن و قبح آثار دانشمندان ترکیه و ایران، که به رودکی اختصاص دارند، اشاره نموده و مخصوصاً بر ارزش والای اثر سه جلدی سعید نفیسی احوال و اشعار ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی تأکید می‌کند: «اهمیت این تدقیقات، چه نوعی که پیش از این اشاره کرده بودیم، خرد نیست. در این جا فقط همین را باید علاوه کرد که بعد از سال 1930 این اثر سعید نفیسی در تدقیقات‌های منبعده‌ی میراث ادبی رودکی همچون سرچشمه‌ی معتبرترین درجه‌ی اول قرار می‌گیرد.»(14)
در برابر این، میرزایف به بعضی نارسایی‌های اثر سعید نفیسی در ضمن اثر خود اشاره می‌نماید. از جمله در باب مذکور راضی نبودن خود را به ملاحظه‌ی سعید نفیسی در باره‌ی جاهلانه بودن «گفته‌ها و رأی‌های» شرق شناسان غرب راجع به رودکی ابراز می‌دارد.(15)
در فصل جداگانه‌ی باب مذکور تدقیقات شرق‌شناسان روس و شوروی، امثال کریمسکی، عینی، برتلس، سمن‌اف، غفوراف، الغ‌زاده، براگینسکی، حسین‌زاده، کابیدزی و زند درباره‌ی احوال و آثار رودکی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
میرزایف، مخصوصاً به آثار استاد عینی، که سهم شایسته‌ای در رودکی‌شناسی دارد، بهای سزاوار می‌دهد و آن‌ها را «از کامل‌ترین تدقیقات‌هایی که درمورد رودکی است»(16) می‌داند.
باب سوم کتاب حیات رودکی با بررسی زمان و محل تولد شاعر شروع می‌شود. میرزایف بر اساس معلومات منابع معتبر همچنین مسائلی چون کنیه، نام، نسب، تخلص، دوره‌های زندگی بیرون از دربار و درباری شاعر، نابینایی او، مناسبات شاعر با قرمطیان، پیدا کردن قبر رودکی و امثال این‌ها را مورد بحث قرار داده و نتیجه‌های جالب به دست می‌آورد.
اندیشه‌ها و خلاصه‌های میرزایف در باره‌ی لحظه‌های جداگانه‌ی زندگی رودکی تا امروز ارزش خود را نگاه داشته و مورد تأیید دانشمندان قرار گرفته‌اند. مثلاً پیرامون مناسبات رودکی با قرمطیان بحث‌های زیادی صورت گرفته است. طاهرجان اف در اثر جامع خود تقریباً 140 صفحه را به این مسئله اختصاص داده و آن را روایت دانسته و به چنین نتیجه‌ای رسیده است: «نصر دوم، بلعمی و رودکی هیچ مناسبتی به قرمطیان نداشتند».(17) ولی در آخرین تدقیقات رودکی‌شناسی افصح‌زاد، بر درستی نتیجه‌های به دست آورده‌ی میرزایف تأکید می‌شود: «درست است که میرزایف می‌نویسد "رودکی در یک دوره‌ی معین زندگی خود به فاطمی‌ها و تعلیمات قرمطی میل داشته است"، که این درست است و راست!»(18)
در مسئله‌ی نابینایی رودکی نیز، طوری که ذکر شد، اختلاف نظرها موجود است و اندیشه‌ی به حقیقت نزدیک همانا فرضیه‌ی نخست میرزایف است که «رودکی خیلی پیش از تاریخ معزول شدن ابوالفضل بلعمی قوه‌ی چشم خود را از دست داده بوده است».(19)
در باب چهارم اثر میرزایف میراث ادبی رودکی مورد بحث قرار گرفته است. مؤلف قبل از همه اخبار سرچشمه‌ها و معلومات محققان سده‌های آخر را در این مسئله بررسی نموده و به اختلاف نظرها اشاره می‌کند و فرضیه‌ی تا سده‌ی سیزدهم موجود بودن دیوان رودکی را ارائه می‌سازد. سپس او به تحقیق مسئله‌ی جمع‌آوری آثار باقیمانده‌ی رودکی پرداخته و تاریخ مسئله را روشن می‌نماید و مقدار صحیح اشعار باقیمانده‌ی شاعر را معیّن می‌کند.
باب پنجم کتاب میرزایف از مفصل‌ترین و مهم‌ترین بخش‌های آن بوده و به تحقیق موضوعات و مضمون‌های آثار باقیمانده‌ی رودکی بخشیده شده است. میرزایف اولین محققی است که به این مسئله بیشتر توجه نموده و مهم‌ترین موضوعات آثار باقیمانده‌ی شاعر و اندیشه و افکار او را به طور عمیق بررسی کرده است. او قبل از همه تأکید نموده است که در مورد جهان‌بینی و اندیشه‌های اجتماعی و اخلاقی رودکی خلاصه‌های مشخص و جامع بر آوردن درست نیست؛ زیرا از شاعر آثار نهایت کم و ابیات پراکنده باقی مانده است. با وجود این، میرزایف توانسته است در اشعار باقیمانده‌ی رودکی «مسئله‌های حساس زندگی عصر شاعر، سنجیدن ماهیت جهان مادی و حیات انسانی، اهمیت تجربه و نقش دانش در زندگی، شرط‌های سبزش شخصی، تشویق حرکت و کوشش و کار، شکایت زمان، استفاده برده شدن موضوع ناپایداری زندگی، پند و نصیحت، حمایه‌ی مظلومان و بیچارگان، خوشگذرانی وقت، حکمران نمونه‌ای، مسائل جداگانه‌ی اخلاقی، تسلی و دلداری، مسئله‌های عشق و عاشقی، تصویر می، بهار و منظره‌های طبیعت، مدح، تصویر مجلس‌های سرور و شاد، هجو و امثال این‌ها» را بررسی نموده و بزرگی شاعر را نشان دهد. در باب آخرین کتاب مقام رودکی ملاحظه‌هایی در باره‌ی مقام و منزلت شاعر بیان کرده‌ی سخنوران سده‌های دهم و پانزدهم فارس و تاجیک، مؤلفان منابع ادبی و تاریخی، شرق‌شناسان و محققان غرب و شرق بررسی شده‌اند. در خاتمه خدمات بزرگ رودکی در تشکل و پیشرفت ادبیات فارس و تاجیک، تشکل و تکامل انواع شعر، ایجاد سبک خراسانی و رشد زبان فارسی دری نشان داده شده است.
اثر مذکور در واقع نه تنها تحفه‌ی شایسته‌ای به جشن 1100 سالگی رودکی بود، بلکه تدقیقات برجسته‌ای در ادبیات‌شناسی تاجیک به شمار می‌رفت. از این جاست که مورد پسند محققان و خوانندگان قرار گرفت، که تقریظ‌های زیاد چاپ شده در مطبوعات گواه آنند. از جمله ایران‌شناس معروف ایرج افشار در مجله‌ی راهنمای کتاب اثر را به طور مفصل به خوانندگان ایرانی معرفی نموده است.(20) ایران‌شناس معروف یرژی‌بچکا (21) در تفریظ خود، که به زبان انگلیسی به طبع رسانده است، به اثر میرزایف بهای بلند داده است. (22) گواه دیگر توجه به این اثر آن است که کتاب مذکور سال 1968 در شهر مسکو با ترجمه‌ی روسی محمد نوری عثمان‌اف به چاپ رسید. به این نشر مؤلف سر سخن نو نوشته و درباره‌ی آثاری که پس از چاپ کتاب درباره‌ی رودکی به چاپ رسیده‌اند، معلومات داده و به تقریظ‌هایی که در باره‌ی کتاب چاپ شده‌اند اشاره می‌نماید.
تفاوت دیگر نشر روسی با نشر تاجیکی کتاب در آن است که در آخر آن ترجمه‌ی روسی رساله‌ی رودکی و انکشاف غزل در عصرهای دهم و پانزدهم که در دوشنبه قبلاً به حروف فارسی و زبان روسی در شکل کتابچه‌های جداگانه چاپ شده بود، جای داده شده است.

در آستانه‌ی جشن 1100 سالگی رودکی همچنین چند مقاله‌ی میرزایف درمجله و مجموعه‌ها به چاپ رسیدند. در مقاله‌های «میراث ادبی رودکی و اشعار تازه به دست در آمده‌ی او» که در مجله‌ی صدای شرق (1958، ش4، ص 66-77) چاپ شده است، «میراث ادبی رودکی و چگونگی نشر حاضره‌ی آن» در مجموعه‌ی آثار رودکی، «پیشگفتار» در کتاب آثار ابوعبدالله رودکی (به حروف فارسی) و «نشر آثار گذشتگان و همعصران رودکی» در اشعار همعصران رودکی مؤلف بر اساس معلومات منابع خیلی پر کار بودن رودکی را تأکید نموده و از تاریخ جمع‌آوری اشعار او و معاصرانش در کشورهای شرق و غرب یاد می‌کند و مأخذ، مقدار و ترکیب اشعار به دست در آمده‌ی شاعر و شیوه‌ی نشر آن‌ها را نشان می‌دهد.

مقاله‌های «نظری به حیات استاد رودکی» شرق سرخ، 1958، ش 10، صص 46-76) و «رودکی و جریان زندگی او» (مجموعه‌ی رودکی و زمان او، 1958، صص 20-57) شرح حال رودکی را در برگرفته و بعدتر باب سوم کتاب ابوعبدالله رودکی را تشکیل دادند.
میرزایف تدقیق احوال و آثار رودکی را در سال‌های بعد نیز ادامه داده و چند مقاله‌ی دیگر به چاپ رسانده است. از جمله سال 1968 در مجله‌ی صدای شرق مقاله‌ی او تحت عنوان «باز یک نسخه‌ی قلبکی اشعار رودکی» به چاپ می‌رسد. درمقاله نسخه‌ی خطی مجموعه‌ی شعرا، که تحت رقم 322 در کتابخانه‌ی دولتی عمومی به نام سالتیکف- شدرین سنت پترزبورگ محفوظ است، مورد بررسی قرار گرفته است. پس از توصیف نسخه، معلومات درباره‌ی رودکی موجود در مجموعه، که نسبت به اخبار دولتشاه تازگی ندارد، نقل شده و مطلع 38 قصیده و قطعه‌ی شاعر آورده می‌شود. مؤلف بر اساس نام ممدوح، که در 26 قصیده‌ی مذکور آمده است و سبک بیان، به این نتیجه می‌رسد، که اشعار مذکور به قطران تبریزی تعلق دارد.
میرزایف اشعار نسبت داده‌ی مجموعه به رودکی را با ابیات چاپ شده در دوشنبه و تهران و مقاله‌های دنیسن راس و سعید نفیسی و دیوان قطران مقایسه نموده و تفاوت آن‌ها را نشان می‌دهد. در مقاله همچنین به علل رخ دادن این واقعه اشاره می‌شود، که آن همنام بودن ممدوحان رودکی و قطران می‌باشد. این مقاله، که برای شناخت اشعار اصلی رودکی خیلی سودمند است، در مجله‌ی ایران‌شناسی دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران (1350ش / 1971م، ش 3) و در مجموعه‌ی مقاله‌های سیزده مقاله (دوشنبه، 1977) عیناً به چاپ رسیده است.
قصیده‌ی «مادر می» از مشهورترین آثار رودکی بوده و از زمان شاعر تا امروز توجه شاعران و دانشمندان را به خود جلب نموده. میرزایف نیز به این قصیده همیشه توجه نموده و در مجله‌ی صدای شرق تحت عنوان «بوی جوی مولیان و تأثیر آن» با مقدمه‌ی خیلی کوتاه نمونه‌ی اشعار در پیروی از قصیده‌ی مذکور سروده‌ی شاعران گذشته را به چاپ می‌رساند. درهمان شماره‌ی مجله مقاله‌ی میرزایف «دو فکر غلط راجع به یک قصیده‌ی مشهور» نیز منتشر شده، که به قصیده‌ی مذکور اختصاص دارد. در مقاله راجع به موضوع وقت سروده شدن قصیده‌ی «بوی جوی مولیان» بحث شده است؛ زیرا دانشمندان ایرانی، بدیع‌الزمان فروزانفر و محمد معین، سعی نموده‌اند که معلومات نظامی عروضی سمرقندی در باره‌ی سروده شدن قصیده‌ی مذکور در هرات را رد سازند. میرزایف با دلایل قاطع نادرستی اندیشه‌ی آنان را به ثبوت رسانده و تأکید می‌نماید که «معلومات این سرچشم (چهار مقاله) در باره‌ی سبب، وقت و محل سروده شدن قصیده‌ی "بوی جوی مولیان" اهمیت اوله‌ی خود را به تمام معنی نگاه داشته می‌آید».(23) این مقاله بار اول در شکل مختصر تحت عنوان «باز در اطراف یک قصیده‌ی رودکی» در روزنامه‌ی معارف و مدنیت (1971/1/18) چاپ شده بود. بعدتر مقاله با عنوان «در اطراف یک قصیده‌ی روکی» در مجموعه‌ی مقاله‌های سیزده مقاله به چاپ می‌رسد.
میرزایف جمع‌آوری مواد را در مسئله‌ی شهرت قصیده‌ی «بوی جوی مولیان» ادامه داده و در مجله‌ی صدای شرق مقاله‌ی «زخمه‌ی چنگ رودکی در پاکستان» را نشر نمود، که آن مقاله به تأثیر قصیده‌ی مذکور به آثار شاعران پاکستان اختصاص دارد. پیش از همه او تأکید می‌نماید که قصیده‌ی مذکور در قلمرو زبان فارسی شهرت زیاد دارد، که سبب آن طرز و اسلوب بیان، مضمون وطن دوستانه و تشویق محبت وطن، که به یک شکل روپوشانه در این شعر درج شده است، می‌باشد. سپس شهرت زیاد قصیده‌ی مذکور در پاکستان در سده‌های آخر تأکید شده و شعرهایی در پیروی از «بوی جوی مولیان» سروده‌ی شاعران پاکستانی عصر هفدهم و نیمه‌ی اول عصر نوزدهم، مانند میرغلامعلی مایلی (1768-1836)، سعید عابدشاه تأثیر (1898-1949)، ظفر علی خان ظفر تخلّوس (1870-1956)، سعید نثاری نیشتر لاهوری )1894-1956)، مورد تحلیل قرار می‌گیرند. مؤلف به این نتیجه می‌رسد که "بوی جوی مولیان" نه این که تا به این روز اهمیت و ارزش خود را از دست نمی‌دهد، بلکه در آن دوره‌ی معین تاریخی پاکستان، که در پیش اهل سخن طلب‌های جدی از هم فرق کننده‌ی زندگی می‌ایستادند، تأثیر گوناگون رسانیده و در سه نوع شعر، قصیده، قطعه و غزل تضمین گردیده است».(24)
میرزایف علاوه بر جست‌وجوهای علمی مربوط به احوال و آثار رودکی مؤلفان دیگر را نیز به تحقیق در آثار شاعر تشویق و راهنمایی می‌نمود. از جمله، همان طور که افصح زاد می‌نویسد: «با تشبث او (میرزایف) سال 1970 آکادمی فن‌های تاجیکستان ضرورت باز هم عمیق و همه طرفه‌ی آموختن حیات، ایجادیات رودکی و تأثیر ایجادیات او به دوره‌های بعد را به نظر گرفته و کنفرانس علمی هر ساله‌ی «سالانه‌ی رودکی» را تشکیل نمود، که آن در زندگی میرزایف شش بار برگزار گردید.» (25) میرزایف درهر جلسه از کنفرانس این سالانه در مورد جنبه‌های گوناگون احوال و آثار رودکی و معاصرانش سخنرانی‌های علمی ایراد نموده است. یکی از سخنرانی‌های علمی او «ترغیب علم و دانش در نظم عصر دهم و مناسبت آن به حیات علمی زمان» بود، که سال 1973 در شکل مقاله‌ی علمی در مجله‌ی صدای شرق (1973-، ش 7) به چاپ رسید. درمقاله‌ی «ترغیب علم و دانش در نظم عصر دهم» اشعار مربوط به علم و دانش رودکی، شهید بلخی، ابوشکور بلخی و میسری مورد بررسی قرار می‌گیرد و تأکید می‌شود که در آن دوران به این مسئله در واقع توجه زیاد نشان می‌دادند.
در کنفرانس‌های علمی سالانه‌ی مذکور میرزایف همچنین در موضوعات «آثاری که دایر به اساسگذار نظم تاجیک و فارس ابوعبدالله رودکی پس از جشن 1100 سالگی شاعر نشر گردیده است»، «باز در اطراف یک قصیده‌ی رودکی»، «باز در اطراف مقام تاریخی ابوعبدالله رودکی»، «رودکی - اساسگذار ادبیات کلاسیکی فارس و تاجیک» و امثال این‌ها سخنرانی کرده است، که در این باره در «برنامه‌ی کنفرانس‌های علمی "سالانه‌ی رودکی" در سال‌های 1970-1974» معلومات داده شده است.
درمقدمه‌ی مجموعه‌ی مذکور، که به قلم محرر مسئول مجموعه و رئیس کمیته‌ی برگزاری «سالانه‌ی رودکی» میرزایف تعلق دارد، در ارتباط با ادامه‌ی تدقیق احوال و آثار شاعر پس از جشن او و پیدا شدن ابیات تازه‌ی او سخن رفته و به دور نمای رودکی‌شناسی اشاره شده است. ولی با تأسف باید تذکر داد که پس از وفات میرزایف همان‌طور که هادی‌زاده درست تأکید نموده است: «دعوت کنفرانس قطع گردید. در پروژه‌های علمی انستیتوهای زبان و ادبیات رودکی و شرق‌شناسی موضوع رودکی شناسی وارد نبود.»(26)
به این ترتیب می‌توان تأیید کرد که خدمت میرزایف نه تنها در تدقیق احوال، آثار و اندیشه‌های شاعر خیلی بزرگ است، بلکه او در پیشرفت رودکی شناسی در جهان نیز نقش بزرگی داشته است.

پی‌نوشت‌ها:

1. با همکاری قربان اوه تألیف شده است.
2. میرزایف، سیزده مقاله، ص 52.
3. میرزایف، ابوعبدالله رودکی، ص 81.
4. Vasily Vladimirovich Bartold.
5. میرزایف، ابوعبدالله رودکی، ص 33.
6. Gilbert Lazard.
7. ملا احمد، انسان، ادبیات، فرهنگ، صص 148-149.
8. میرزایف، ابوعبدالله رودکی، ص 48.
9. همان، ص 51.
10. افصح‎‌‎زاده، آدم‌الشعرا رودکی، 2003، ص 76.
11. میرزایف، ابوعبدالله رودکی، ص 73.
12. Jan Rypka.
13. همان، ص 76.
14. همان، 80.
15. همان جا.
16. همان، ص 87.
17. T
18. افصح‌زاده، آدم‌الشعرا رودکی، 2003، ص 161.
19. میرزایف، ابوعبدالله رودکی، ص 73.
20. افشار، «آثار تازه‌ی ایران‌شناسی»، راهنمای کتاب، ص 659.
21. Jiri Becka.
22. "Archiv orientalni", t. 28, s 494-501.
23. میرزایف، «دو فکر غلط راجع به یک قصیده‌ی مشهور»، صدای شرق، ش 9، ص 130.
24. میرزایف، «زخمه‌ی چنگ رودکی در پاکستان»، صدای شرق، ش 9، ص 124.
25. افصح‌زاده‌ آکادمیک عبدالغنی میرزایف، ص 41.
26. هادی‌زاده، «از رودکی تا روز رودکی»، رودکی، ش 8-9، ص 212.
منبع‌مقاله: ملا احمداف، میرزا؛ (1393)، پیرامون رودکی و رودکی شناسان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول.
منبع مقاله :
ملا احمداف، میرزا؛ (1393)، پیرامون رودکی و رودکی شناسان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول