نگاهی به شعر عبدی کوفی
1. نسب عبدی کوفی
«ابومحمد سفیان بن مصعب عبدی کوفی» از شعرای مشهور شیعه است. کنیه او ابومحمد یا ابوعبدالله و نام او، سفیان یا سیف ضبط شده و در هر حال به عبدی کوفی معروف است. کلمه عبدی از باب نسبت به عبدالقیس به ربیعةبن نزار است. (1)در نسب او کمتر بحث شده است و به طور کلی ترجمه او را بسیاری از نویسندگان تاریخ و تاریخ ادب، مانند: ابوالفرج اصفهانی، حنا الفاخوری، عمر فروخ، جرجی زیدان و... نیاوردهاند و این عدم توجه به شاعری متعهد و مؤمن، همچون عبدی، از چه مایه میگیرد؟ به نظر میرسد غرضورزی شده باشد واللهاَعلَم.
متأسفانه برخی از نویسندگان ایرانی نیز، به این شاعر مخلص اهلبیت (علیهم السلام) عنایت نفرمودهاند؛ مانند: کتاب ادبیات انقلاب در شیعه که نام و ترجمه این شاعر شیعی را نیاورده است.
2. ولادت و وفات و زندگی او
صاحب اعیان الشیعه بدون اینکه سخنی از تاریخ تولد او بیاورد، وفاتش را سال 120هـ.ق در کوفه ضبط کرده است. ولی صاحب الغدیر بکلی این نظر را ردّ میکند و میگوید:تاریخ تولد و وفات عبدی را دقیقاً به دست نیاوردیم، جز اینکه میدانیم به خدمت امام صادق (علیهالسلام) رسیده و از آن حضرت روایت میکرده و با سید حمیری (متولد 105 و متوفی 178 هـ.ق) دیدار کرده است. با «ابوداوود مستَرِق» نیز مراوده داشته و این مرد از عبدی روایت میکرده و چون با تحقیقی که ارائه کرده است، ولادت «ابوداوود» را سال 160 یا 161 هـ.ق میداند بنابراین برای اینکه بتواند از عبدی روایت کند باید از لحاظ سن وضعیت مناسبی داشته باشد. براین اساس عمر عبدی باید تا اواخر حیات حمیری (سال 178 هـ.ق) ادامه داشته باشد و تاریخ مضبوط از طرف صاحب اعیان الشیعه به هیچ وجه موجه نیست. (2)
به طوری که از رجال طوسی (شیخ الطائفه) و نیز اعیان الشیعه و الغدیر و برخی منابع دیگر بر میآید. او از اصحاب امام صادق (علیهالسلام) بوده و با آن حضرت، آمد و رفت مخلصانه داشته است.
3. تشیع او
عبدی از شعرای پاک و مخلص اهل بیت است. ابوعمروکشّی در کتاب رجالش به سند خود از سماعه نقل میکند که امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «عَلِّمُوا اَولادَکُم شعرَ العبدی فَأِنَه عَلی دین الله» (3)این حدیث به صورت «یا معشرالشیعه عَلِّمُوا اولادَکُم شعرَ العبدی» نیز آمده است. (4)
ثقة الاسلام ابوجعفر محمدبن یعقوب کلینی، در کافی به اسناد خود از سفیانبن مصعب عبدی (یعنی خود شاعر) نقل میکند که گفت، خدمت حضرت ابیعبدالله جعفربن محمد الصادق (علیهالسلام) رفتم. حضرت فرمود به «اُمّ فَروِه» بگویید بیاید و گوش کند که با جدّش چه کردند. آنگاه او پشت پرده نشست حضرت به من فرمود که انشاد کن و شروع کردم به خواندن قصیدهای که مصرع اوّلش این استک «فَروَ جودی بد مَعَک المسکوب»، پس فریاد و ناله «امّ فروه» همراه با سایر زنان بلند شد تا آخر حدیث. (5)
این گونه برخورد امام صادق (علیهالسلام) میرساند که حضرت با او مراوده و دوستی نزدیک داشته است، به طوری که برای استماع ذکر مصیبت او، اهل منزل را هم امر به احضار میفرماید.
علامه امینی او را از شعرای اهل بیت که ولای آنان را با خلوص و قصد قربت در دل داشته، می شمارد و او را از اشخاصی میداند که به خاطر دلبستگی و اخلاصی که به ائمه (علیهم السلام) نشان داده، مورد قبول آن بزرگواران واقع شده است (چنانچه امام صادق (علیهالسلام) به او توجه خاصّی داشته که قبلاً اشاره شد).
شعر او، بسیاری از مناقب امیرالمؤمنین را در خود جمع کرده و مدح او و ذریه طیّبهاش را فراوان نموده است و بر مصیبتهای ایشان مرثیههای زیادی سروده و نالیده است و درباره غیر اهلبیت شعری از او ندیدهایم. (6) بیشتر اشعار او همانهاست که در مناقب این شهرآشوب آمده و غور در مضامین اشعارش روشن میکند که شیعهای بیپیرایه و علاقهمندی پرسوز و گداز به اهل بیت (علیهمالسلام) بوده است.
4. بررسی شعر عبدی
شعر عبدی منسجم، جزیل، شیرین و متین است و برای منزلت آن همین بس، که سید حمیری در شعر، او را برتر از خود خوانده است. او را برتر از خود خوانده است. ابوالفرج به سند خود نقل میکند که سید حمیری با عبدی نشسته بودند، سید حمیری گفت:اَنّی اَدینُ بِما داَنَ الوَصُّی بِه *** یومَ الخُرَیبةِ مِن قَتلی المُحِلّینا
وَ بالّذی دانَ یومَ النهروانِ بهِ *** وَ شارِکَت کفَّه کَفّی بِصِفِّینا
عبدی گفت: اشتباه کردی اگر کف تو با کف او مشارکت داشته باشد تو نیز مثل او خواهی بود. بگو «تا بَعت کَفَّهُ کَفّی» که تو تابع باشی، نه شریک.
سید بعد از آن همیشه میگفت: «اَنَا اَشعَرُ النّاسِ وَلا العَبدی» (7)، یعنی من شاعرترین همه مردم هستم، ولی از عبدی شاعرتر نیستم.
5. نمونههایی از اشعار عبدی
1-در مدح اهل بیت (علیهمالسلام):
یا سادَتی یا بَنی عَلی *** یا آلَ طه و آلَ صادٍ
مَن ذایوا زیکم و انتم *** خَلائِفُ اللهٍ فِی البِلادِ
اَنتم نُجومُ الهُدی الّلواتی *** یهدی بها اللهُ کلَّ هادٍ
لولا هُداکم اِذاً ضَلَلنا *** و اِلتَبَسَ الغُّی بِالرَّشادِ
لا زلتُ فی حبِّکم اوالی *** عمری و فی بغضِکم اُعادی
و ما تَزَودّتُ غیرَ حُبّی *** ایّاکُم و هُوَ خَیرُ زادٍ
وَ ذاک دُخرِی الذّی علیهِ *** فی عَرصَة الحَشرِ اعتمادی
ولاؤُکم والبراءُ مِمَّن *** یَشناکُمُ اِعتقادی (8)
2- از معروفترین سرودهای عبدی، قصیده «بائیه» اوست که صاحب الغدیر 86 بیت و صاحب ادب الطف 98 بیت از آن را به عنوان «غدیریه» آورده است که در آغاز، حسب رسم شعرای گذشته، ابیاتی در تأسف بر «رَبع و اطلال» و اشک و آهی بر فراق محبوب دارد و سپس به مدح علی (علیهالسلام) میپردازد:
بَلِّغ سَلامِی قبراً بالغَرّی حَوَی *** أوفَی البریة من عُجمٍ وَ مِن عربٍ
وَاجعَل شِعارَک لِلهِ الخشوعَ به *** و نادِ خَیرَ وصی صِنوَ خیرِ نبی
اِسمَع ابا حسنٍ انَّ الاولی عَدَلوا *** عَن حکمِک انقلبوا عَن شَرِّ مُنقَلَبِ
و بالاخره به داستان غدیر میپردازد:
وَ کانَ عَنها لَهُم فی «خمِّ» مُزدَجرٌ *** لَمّا رَقی اَحمدُ الهادی عَلی قَتَبٍ
وَ قالَ والنّاسُ مِن دانٍ اِلَیه و مِن *** ثاوٍ لِدَیه و مِن مُصغٍ و مُرتَقِبٍ
قُم یا علی فإِنّی قد اُمِرتُ بِاَن *** اُبلّغَ النّاسَ وَالتبلیغُ أجدَرُبی
اِنّی نَصَبتُ علیاً هادیاً عَلَماً *** بَعدی و اِنَّ علیاً خیرُ مُنتَصَبٍ
فبا یعوکَ و کلٌ باسطٌ یدَه *** اِلیک مِن فوقی قلبٍ عنک مُنقَلِبٍ
وکُنتَ قُطبَ رحی الاسلامِ دونَهُم *** ولا تَدورُ رحیً اِلاّ علی قُطُبٍ
سپس به جملهای از مناقب مولا، مانند فتح خیبر به دست او و فرار دیگران، «رَدّ الشمس»، «لیلة المبیت» و تزویج بضعه الرسول فاطمة زهرا (علیها السلام) اشاره کرده اضافه میکند که فرزندان پیامبر، همان فرزندان علی از حضرت زهرا (علیها السلام) هستند و سپس میگوید:
لُقِّبتُ بالرّفضِ لَمّا اَن منَحَتُهُمُ *** وُدّی وَ اَحسَنُ ما اُدعی به لَقَبی
صلاةُ ذِیالعرشِ تَتری کُلَّ آَونةٍ *** علی ابنِ فاطِمَةَ (9) الکشّافی لِلکُرَبِ
وابنیهِ من هالکٍ بالسُّمِ مُخترِمٍ *** و من مُعَفَّرِخدٍّ فی الثرّی تَرِبٍ
و العابِدِ الزاهِدِ السَّجادِ یتبعهُ *** و باقِرِ العلمِ دانِ غایةَ الطُّلبِ
و جعفرٍ واَبنهِ موسی و یتبَعُهُ ال *** بَرُّ الرضا و الجَوادِ العابدِ الدَئِبِ
و العسکریین و المهدی قائِمِهِمُ *** ذوالامرِ لابُس اَثوابِ الهدی القَشِبِ
مَن یملا الارضَ عَدلاً بَعدَ مامُلأت *** جَوراً و یقمَع اهل الزیغ و الشُّغّبِ (10)
پینوشتها:
1. امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج 7، ص 267 و صدر، آیتالله سیدحسن، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص 192.
2. علامه امینی، شیخ عبدالحسین، ج 2، ص 297.
3. آیتالله صدر، سید حسن، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص 192.
4. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج 7، ص 267.
5. همان منبع و آیتالله صدر، سید حسن، تأسیس الشیعه، لعلوم الاسلام، ص 192.
6. علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج 2 ص 294 و جواد شبّر، ادب الطف، ج 1، ص 170.
7. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج 7، ص 290.
8. ابیجعفر، رشیدالدین محمدبنعلی بن شهرآشوب السروی المازندرانی، مناقب آلابی طالب، ج 4، ص 385.
9. به نظر میرسد منظور از فاطمه در اینجا، فاطمه بنت اسد، مادر حضرت علی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) باشد بخصوص که ضمیر در «ابنیه» هم مذکر آمده است.
10. علامه شیخ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج 2، ص 290 الی 294 و جواد شبّر، ادبالطف، ج 1، ص 180- 171.
شیخالرئیس کرمانی، محمد؛ (1388)، شعر شیعی و شعرای شیعه در عصر اول عباسی، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}