گرته برداری از واژهها و تركیبات فرنگی در فارسی
در صد سالهی اخیر بر اثر ترجمهی آثاری از زبان فرانسه و انگلیسی، پارهای از واژهها و تعبیرهای این دو زبان لفظ به لفظ، یا از روی معنی آنها به فارسی برگردانده شده و متداول گشتهاند. در مواردی كه مفهوم یا مصداق این گونه
نویسنده: غلامرضا ارژنگ
در صد سالهی اخیر بر اثر ترجمهی آثاری از زبان فرانسه و انگلیسی، پارهای از واژهها و تعبیرهای این دو زبان لفظ به لفظ، یا از روی معنی آنها به فارسی برگردانده شده و متداول گشتهاند. در مواردی كه مفهوم یا مصداق این گونه واژهها و تعبیرات در زبان فارسی سابقه نداشته، چارهای جز پذیرش آنها نبوده است، مثل واژهی «نقش» (در بازی و نمایش)، پرتونگاری، پرتودرمانی، خون شناسی، خودبزرگ بینی، خودكوچك بینی، و امثال آنها. هرچند كه این كار نیز چیزی جز گرته پردازی از واژههای فرنگی نیست.
ولی مواردی هم بر اثر ترجمهی كلمه به كلمه، تعبیرها و واژههایی وارد زبان فارسی شده و رواج یافته كه معادل آنها در زبان فارسی وجود داشته و نیازی به ورود آنها به حریم زبان فارسی نبوده است. رواج این گونه واژهها و تعبیرها زبان فارسی را از شكل و ساختار اصیل خود دور ساخته است. خاصّه كه بعضی از مترجمان، حتی تعبیرها و الگوهای گفتاری زبانهای فرنگی را هم عیناً وارد زبان فارسی كردهاند.
به نظر اهل فن باید جدّاً جلوِ رواج این پدیدهی ناهنجار را كه ساختار زبان فارسی را از صورت اصلی خود دور میكند، گرفت و از به كار بردن این گونه واژهها و تعبیرها خودداری كرد.
اینك مواردی از این گونه واژهها و تعبیرهای فرنگی:
آتش گشودن را نباید به جای تیراندازی كردن به كار برد:
او به سوی دشمن آتش گشود.
بالا رفتن را نباید به جای پیشرفت و افزایش یافتن به كار برد:
این كشور از فنّ آوری بالایی برخوردار است.
قیمتها به سرعت بالا رفت.
تب او بالا رفت.
او هزینهی بالایی را متحمل شد.
اولینها را نباید به جای اولین...ها به كار برد:
لهستان جزو اولینهایی است كه اعتراض میكند.
به عنوانِ را نباید به جای «به طورِ» یا «برای» به كار برد:
به عنوان مثال.
به عنوان قرض.
آنها از ماهی به عنوان غذای روزانه استفاده میكردند.
گاهی میتوان «به عنوان» را به كلّی حذف كرد:
زبان را به عنوان نهادی اجتماعی میشناسند.
به زحمت را نباید به جای به اكراه، به زور، به سختی به كار برد:
سنّ او به زحمت به سی سال میرسید.
به زحمت به من سلامی كرد و رفت.
به نوبهی خود را نباید به جای به سهم خود به كار برد:
او هم به نوبهی خود كمك كرد.
بیتفاوت را نباید به جای بیاعتنا به كار برد:
او بیتفاوت از كنار ما گذشت.
پاسخ دادن و جواب دادن را نباید به جای نتیجه دادن و واكنش نشان دادن به كار برد:
جانور به این تحریك، پاسخ داد.
این آزمایشها پاسخ دادند.
بیمار به این دارو پاسخ داد.
پایین را نباید به جای كم به كار برد:
قیمتها پایین آمد.
پوشاندن و پوشش دادن را نباید به جای دربرگرفتن و فراگرفتن به كار برد:
این موضوع تمام موارد مشابه را میپوشاند.
بستگی داشتن را نباید به جای بستگی به شرایط داشتن به كار برد:
فردا به سفر میروی؟ -بستگی دارد.
پوشیدن كلاه را نباید به جای به سر گذاشتن كلاه به كار برد:
او كلاهش را پوشید.
پوشیدن دستكش را نباید به جای به دست كردن دستكش به كار برد:
آنها دستكشها را پوشیدند.
توانستن را نباید به جای ممكن بودن به كار برد:
این اقدام میتواند به زیان ما تمام شود.
در این نبرد میتوانستم جان خود را از كف بدهم.
تجربه كردن را نباید به جای احساس كردن و درك كردن به كار برد:
او دوری از وطن را تجربه کرد.
تغذیه کردن را نباید به جای امین کردن به کار برد:
تولید انبوه، مصرف انبوه را تغذیه میكرد.
حمام گرفتن و دوش گرفتن را نباید به جای به حمام رفتن و خود را شستن به كار برد:
حمام خون برپا كردن را نباید به جای موجب خونریزی شدید شدن به كار برد:
چرا كه نه؟ را نباید در پاسخ جملههایی نظیر «آیا تو به سفر میروی؟» به كار برد:
آیا تو به سفر میروی؟- چرا كه نه.
این تعبیر گرته برداری از بیگانه است و به جای آن باید چنین گفت:
آیا تو به خانه برمی گردی؟ - بله برمی گردم.
آیا تو به خانه برمی گردی؟
در جریان گذاشتن و در جریان قرار گرفتن را نباید به جای باخبر كردن و خبردار شدن به كار برد:
من او را در جریان كار گذاشتم.
امروزه داشتن به صورت فعل كمكی برای رساندن فعلی كه در حال انجام شدن است به فراوانی به كار می رود:
من دارم غذا میخورم.
در ارتباط با، در رابطه با، در این رابطه را نباید به جای دربارهی، در مورد به كار برد:
در رابطه با این موضوع با او بحث كردم.
دست كسی را رو كردن را نباید به جای مشت كسی را واكردن به كار برد:
دوستانش دست او را رو كردند.
امروزه رفتن به صورت فعل كمكی برای رساندن كاری كه به زودی انجام میشود: ولی باید از آن پرهیز كرد:
می رود كه عصبانی شود.
روی چیزی آزمایش كردن یا فكر كردن را نباید به جای در زمینهی چیزی آزمایش كردن به كار برد:
این آزمایش را روی موش انجام دادند.
من روی این موضوع فكر میكنم.
روی كسی یا چیزی حساب كردن را نباید به جای به امید كسی یا چیزی بودن، پشت گرم به كسی بودن به كار برد:
من روی حمایت شما حساب میكنم.
او روی این وام حساب میكند.
زیرپوشش قرار گرفتن به معنی مشمول امتیازی شدن به كار میرود:
طبقات آسیب پذیر زیر پوشش حمایت دولت قرار میگیرند.
سقف به معنی بالاترین حدّ: سقف حقوق كارمندان تعیین شد.
سوار كردن را نباید به جای نصب كردن و سرِ هم كردن به كار برد:
او قطعات ماشین را پس از پخش كردن روی هم سوار كرد.
مهندس قطعات پیش ساختهی پل را روی هم سوار كرد.
فكر كردن را نباید به جای گمان كردن، خیال كردن، حدس زدن به كار برد:
فكر كردم كه او مرا دوست دارد.
فكر كردم كه دارد دروغ میگوید.
فهمیدن و درك كردن كسی را نباید به جای متوجه حال و مشكل او شدن به كار برد:
او مرا نمیفهمد.
او مرا درك نمیكند.
او مرا درك نمیكند.
كف را نباید به معنی پایینترین حدّ به كار برد: كف حقوق معلمان مشخص شد.
كلیدی را نباید به جای مهمّ به كار برد:
راز كلیدی پیروزی، از دست ندادن اعتماد به نفس است.
كلید خوردن را نباید به جای آغاز به كار كردن به كار برد:
تولید این كارخانهی اتومبیل سازی امروز كلید خورد.
گذراندن را نباید به جای دیدن به كار برد:
من این دوره را گذراندهام.
گذراندن را نباید به جای قبول شدن به كار برد:
من این واحد درسی را گذراندهام.
گذشتن از تصویب را نباید به معنی به تصویب رسیدن به كار برد:
این لایحه از تصویب مجلس گذشت.
مثبت را نباید در تركیبهای نتیجهی مثبت، رشد مثبت، واكنش مثبت به كار برد:
نتیجهی آزمایش سرطان مثبت بود.
اقتصاد كشور امسال رشد مثبت داشته است.
او در برابر این پیشنهاد واكنش مثبتی از خود نشان داد.
نتیجهی دادن كود شیمیایی برای این گیاه مثبت بود.
محوری را نباید به معنی عمده، اساسی، بحث محوری، بحث اساسی به كار برد.
منفی در تركیبهای نتیجهی منفی، رشد منفی، واكنش منفی:
نتیجهی آزمایش سرطان منفی بود.
اقتصاد كشور امسال رشد منفی داشت.
او در برابر این پیشنهاد واكنش منفی از خود نشان داد.
نتیجهی دادن كود شیمیایی به این گیاه منفی بود.
منفی باف را نباید به معنی بدبین به كار برد:
او آدمی منفی باف است.
منفی بافی را نباید به معنی آیهی یأس خواندن، نق زدن، با بدبینی سخن گفتن، او آدمی منفی باف است به كار برد:
نرخ را نباید به معنی درصد به كار برد:
نرخ بیكاری افزایش یافته است.
نرخ بیسوادی كاهش یافته است.
برنامه ریزی دولت موجب كاهش نرخ تورم شده است.
نقطهی ضعف را نباید به معنی عیب، ضعف، آسیبپذیری، محلّ آسیب پذیر، و یا صفتی كه موجب آسیب پذیری میشود به كار برد:
نقطهی ضعف او خودخواهی و خودپسندی است.
نقطهی ضعف او بیحوصلگی و شتاب زدگی اوست.
آسیب پذیری او به علت...
نقطهی عطف را نباید به معنی چرخش گاه، گذرگاه، محلّ دگرگونی به كار برد:
انقلاب مشروطه نقطهی عطف گذار از استبداد به دمكراسی بود.
نقطه نظر را بهتر است به معنی دیدگاه، نظر به كار نبریم:
او نقطه نظر خود را بیان كرد.
از نقطه نظرِ به معنی از دیدگاهِ به كار نرود:
از نقطه نظر اخلاقی كار او درست نیست.
كلمهی نه... و نه... نـ را نباید در فارسی به كار برد:
این پیشنهاد را نه كارگران و نه كارفرمایان نپذیرفتند.
این پیشنهاد را نه كارگران و نه كارفرمایان نپذیرفتند.
این پیشنهاد را نه كارگران و نه كارفرمایان نپذیرفتند.
«ها» را به جای خانواده به كار نبریم: كندیها.
كلمهی «یك» را همراه اسم معرفه به كار نبریم:
مثلِ یك آدم یا یك اسب به جای آدم و اسب
یك آدم نمیتواند این همه سنگدل باشد.
او به اندازهی یك اسب غذا میخورد.
منبع مقاله :
ارژنگ، غلامرضا،(1389)، ویرایش زبانی: برای زبان نوشتاری فارسی امروز، تهران: نشر قطره، چاپ دوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}