ويژگىهاى شخصيت پيامبر(ص) در كلام اميرمؤمنان(ع)
ويژگىهاى شخصيت پيامبر(ص) در كلام اميرمؤمنان(ع)
ويژگىهاى شخصيت پيامبر(ص) در كلام اميرمؤمنان(ع)
نويسنده:محمد شكرالهى
[او] دفع كننده لشگرهاى باطل و درهم كوبنده شوكت گمراهان است؛ آن گونه كه بار سنگين رسالت را بر دوش كشيد و به فرمانت، قيام كرد و به سرعت، در راه خشنودى تو گام برداشت؛ حتى يك قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد و در پذيرش و گرفتن وحى، نيرومند بود؛ حافظ و نگهبان عهد و پيمان تو بود و در اجراى فرمانت، تلاش كرد؛ تا آن جا كه نور حق را آشكار و راه را براى جاهلان، روشن ساخت و دلهايى كه در فتنه و گناه فرو رفته بودند، هدايت شدند.
[او] پرچمهاى حق را برافراشت و احكام نورانى را برپا كرد؛ پس او، پيامبر امين و مورد اعتماد و گنجينهدار علم نهان تو و شاهد روز رستاخيز و برانگيخته تو براى بيان حقايق و فرستاده تو به سوى مردم است.1
قرارگاه پيامبر صلىاللهعليهوآله، بهترين قرارگاه و محل پرورش او، شريفترين پايگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت، رشد كرد؛ دلهاى نيكوكاران، شيفته او شد و توجه ديدهها، به سوى او گشت.
خدا به بركت وجود او، كينهها را دفن و آتش دشمنىها را خاموش كرد. با او ميان دلها، الفت و مهربانى ايجاد كرد و نزديكانى را از هم دور ساخت. انسانهاى خوار و ذليل و محروم، در پرتو او، عزت يافتند و عزيزانى خودسر، ذليل شدند. گفتار او، روشنگر و سكوت او، زبانى ديگر بود.2
همانا خداوند، حضرت محمد صلىاللهعليهوآله را در روزگارانى مبعوث فرمود كه عرب، كتابى نخوانده، ادعاى وحى و پيامبرى نداشت. پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله با يارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات كشاند و پيش از آن كه مرگشان فرا رسد، آنان را به رستگارى رساند؛ با خستگان، مدارا كرد و شكستهحالان را زير بال گرفت تا همه را به راه راست هدايت كرد؛ جز آنان كه راه گمراهى پيمودند و در آنان، خيرى نبود.3
خداوند، محمد صلىاللهعليهوآله را برانگيخت؛ گواهى دهنده، بشارت دهنده و هشدار دهنده؛ پيامبرى كه در دوران خردسالى، بهترين آفريدگان و در سن پيرى، نجيبترين و بزرگوارترين مردم بود؛ اخلاقش از همه پاكان، پاكتر و باران كرمش، از هر چيزى بادوامتر بود.4
خداوند با دست پيامبر صلىاللهعليهوآله، شعلهاى از نور براى طالبان آن برافروخت و بر سر راه گمشدگان، چراغى پرفروغ قرار داد.
خداوندا! پيامبر صلىاللهعليهوآله، امين و مورد اطمينان تو و گواه روز قيامت است؛ نعمتى است كه برانگيختهاى و رحمتى است كه به حق فرستادهاى.
خداوندا! بهره فراوانى از عدل خود به او اختصاص ده و از احسان و كرم خود، فراوان به او ببخش.
خدايا! بناى دين او را از آن چه ديگران برآوردهاند، عالىتر قرار ده؛ او را بر سر خان كرمت، گرامىتر دار و بر شرافت مقام او در نزد خود بيفزا و وسيله تقرب خويش را به او عنايت فرما و بلندى مقام و فضيلت او را بىمانند گردان و ما را از ياران او محشور فرما؛ چنان كه نه زيانكار باشيم و نه پشيمان؛ نه دور از راه حق باشيم و نه شكننده پيمان؛ نه گمراه باشيم و نه گمراهكننده بندگان؛ نه فريب هواى نفس بخوريم و نه وسوسه شيطان.5
پس به پيامبر پاكيزه و پاكتان، اقتدا كنيد كه راه و رسم او، الگويى براى الگوطلبان و مايه فخر و بزرگى براى كسى است كه خواهان بزرگوارى باشد و محبوبترين بنده نزد خدا، كسى است كه از پيامبرش پيروى كند و گام بر جايگاه قدم او نهد.
پيامبر صلىاللهعليهوآله، از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند و به دنيا با گوشه چشم نگريست؛ دو پهلويش از تمام مردم، فرورفتهتر و شكمش، از همه خالىتر بود؛ دنيا را به او نشان دادند؛ اما نپذيرفت و چون دانست كه خدا چيزى را دشمن مىدارد، آن را دشمن داشت. چيزى را كه خدا خوار شمرد، او خوار انگاشت و چيزى را كه خدا كوچك شمرد، او كوچك و ناچيز دانست.
همان پيامبر صلىاللهعليهوآله، بر روى زمين مىنشست و غذا مىخورد و چون برده، ساده مىنشست و با دست خود، كفشش را وصله مىزد؛ جامه خود را با دست خود مىدوخت و بر الاغ برهنه مىنشست و ديگرى را پشت سر خود سوار مىكرد.
پردهاى بر در خانه او آويخته شده بود كه نقش و تصوير در آن بود؛ به يكى از همسرانش فرمود: «اين پرده را از برابر چشمان من دور كن» و همواره دوست داشت تا جاذبههاى دنيا از چشمانش پنهان بماند و از آن، لباس زيبايى تهيه نكند و آن را قرارگاه دائمى خود نداند و اميد ماندن در دنيا نداشته باشد؛ پس ياد دنيا را از جان خود بيرون كرد و دل از دنيا بركند و چشم از دنيا پوشاند و چنين است كسى كه چيزى را دشمن دارد، خوش ندارد كه به آن بنگرد يا نام آن، نزد او بر زبان آورده شود.
در زندگانى رسول خدا صلىاللهعليهوآله، براى شما نشانههايى است كه شما را به زشتىها و عيبهاى دنيا، راهنمايى مىكند؛ زيرا پيامبر، با نزديكان خود، گرسنه به سر مىبرد و با آن كه مقام و منزلت بزرگى داشت، زينتهاى دنيا از ديده او، دور ماند؛ پس پيروىكننده، بايد از پيامبر صلىاللهعليهوآله، پيروى كند و به دنبال او راه رود و قدم بر جاى قدم او بگذارد وگرنه از هلاكت، ايمن نمىباشد كه همانا خداوند، محمد صلىاللهعليهوآله را نشانه قيامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از كيفر جهنم قرار داد. او با شكمى گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان، وارد آخرت شد؛ سنگى بر سنگى نگذاشت تا جهان را ترك كرد و دعوت پروردگارش را پذيرفت.
وه! چه بزرگ است منتى كه خدا با بعثت پيامبر صلىاللهعليهوآله بر ما نهاده و چنين نعمت بزرگى به ما عطا فرموده؛ رهبر پيشتازى كه بايد او را پيروى كنيم و پيشوايى كه بايد راه او را تداوم بخشيم.6
خداوند، پيامبرش را با نورى درخشان و برهانى آشكار و راهى روشن و كتابى هدايتگر، برانگيخت. خانواده او، نيكوترين خانواده و درخت وجودش، از بهترين درختان است كه شاخههاى آن، راست و ميوههاى آن، سر به زير و در دسترس همگان است. زادگاه او مكه و هجرت او به مدينه پاك و پاكيزه است كه در آن جا، نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسيد. خداوند او را با برهانى كامل و كافى (قرآن) و پندهاى شفابخش و دعوتى جبران كننده فرستاد؛ با فرستادن پيامبر صلىاللهعليهوآله، شريعتهاى ناشناخته را شناساند و ريشه بدعتهاى راه يافته در اديان آسمانى را قطع كرد و احكام و مقررات الهى را بيان فرمود.7
[او] پرچمهاى حق را برافراشت و احكام نورانى را برپا كرد؛ پس او، پيامبر امين و مورد اعتماد و گنجينهدار علم نهان تو و شاهد روز رستاخيز و برانگيخته تو براى بيان حقايق و فرستاده تو به سوى مردم است.1
قرارگاه پيامبر صلىاللهعليهوآله، بهترين قرارگاه و محل پرورش او، شريفترين پايگاه است. در معدن بزرگوارى و گاهواره سلامت، رشد كرد؛ دلهاى نيكوكاران، شيفته او شد و توجه ديدهها، به سوى او گشت.
خدا به بركت وجود او، كينهها را دفن و آتش دشمنىها را خاموش كرد. با او ميان دلها، الفت و مهربانى ايجاد كرد و نزديكانى را از هم دور ساخت. انسانهاى خوار و ذليل و محروم، در پرتو او، عزت يافتند و عزيزانى خودسر، ذليل شدند. گفتار او، روشنگر و سكوت او، زبانى ديگر بود.2
همانا خداوند، حضرت محمد صلىاللهعليهوآله را در روزگارانى مبعوث فرمود كه عرب، كتابى نخوانده، ادعاى وحى و پيامبرى نداشت. پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله با يارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سرمنزل نجات كشاند و پيش از آن كه مرگشان فرا رسد، آنان را به رستگارى رساند؛ با خستگان، مدارا كرد و شكستهحالان را زير بال گرفت تا همه را به راه راست هدايت كرد؛ جز آنان كه راه گمراهى پيمودند و در آنان، خيرى نبود.3
خداوند، محمد صلىاللهعليهوآله را برانگيخت؛ گواهى دهنده، بشارت دهنده و هشدار دهنده؛ پيامبرى كه در دوران خردسالى، بهترين آفريدگان و در سن پيرى، نجيبترين و بزرگوارترين مردم بود؛ اخلاقش از همه پاكان، پاكتر و باران كرمش، از هر چيزى بادوامتر بود.4
خداوند با دست پيامبر صلىاللهعليهوآله، شعلهاى از نور براى طالبان آن برافروخت و بر سر راه گمشدگان، چراغى پرفروغ قرار داد.
خداوندا! پيامبر صلىاللهعليهوآله، امين و مورد اطمينان تو و گواه روز قيامت است؛ نعمتى است كه برانگيختهاى و رحمتى است كه به حق فرستادهاى.
خداوندا! بهره فراوانى از عدل خود به او اختصاص ده و از احسان و كرم خود، فراوان به او ببخش.
خدايا! بناى دين او را از آن چه ديگران برآوردهاند، عالىتر قرار ده؛ او را بر سر خان كرمت، گرامىتر دار و بر شرافت مقام او در نزد خود بيفزا و وسيله تقرب خويش را به او عنايت فرما و بلندى مقام و فضيلت او را بىمانند گردان و ما را از ياران او محشور فرما؛ چنان كه نه زيانكار باشيم و نه پشيمان؛ نه دور از راه حق باشيم و نه شكننده پيمان؛ نه گمراه باشيم و نه گمراهكننده بندگان؛ نه فريب هواى نفس بخوريم و نه وسوسه شيطان.5
پس به پيامبر پاكيزه و پاكتان، اقتدا كنيد كه راه و رسم او، الگويى براى الگوطلبان و مايه فخر و بزرگى براى كسى است كه خواهان بزرگوارى باشد و محبوبترين بنده نزد خدا، كسى است كه از پيامبرش پيروى كند و گام بر جايگاه قدم او نهد.
پيامبر صلىاللهعليهوآله، از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند و به دنيا با گوشه چشم نگريست؛ دو پهلويش از تمام مردم، فرورفتهتر و شكمش، از همه خالىتر بود؛ دنيا را به او نشان دادند؛ اما نپذيرفت و چون دانست كه خدا چيزى را دشمن مىدارد، آن را دشمن داشت. چيزى را كه خدا خوار شمرد، او خوار انگاشت و چيزى را كه خدا كوچك شمرد، او كوچك و ناچيز دانست.
همان پيامبر صلىاللهعليهوآله، بر روى زمين مىنشست و غذا مىخورد و چون برده، ساده مىنشست و با دست خود، كفشش را وصله مىزد؛ جامه خود را با دست خود مىدوخت و بر الاغ برهنه مىنشست و ديگرى را پشت سر خود سوار مىكرد.
پردهاى بر در خانه او آويخته شده بود كه نقش و تصوير در آن بود؛ به يكى از همسرانش فرمود: «اين پرده را از برابر چشمان من دور كن» و همواره دوست داشت تا جاذبههاى دنيا از چشمانش پنهان بماند و از آن، لباس زيبايى تهيه نكند و آن را قرارگاه دائمى خود نداند و اميد ماندن در دنيا نداشته باشد؛ پس ياد دنيا را از جان خود بيرون كرد و دل از دنيا بركند و چشم از دنيا پوشاند و چنين است كسى كه چيزى را دشمن دارد، خوش ندارد كه به آن بنگرد يا نام آن، نزد او بر زبان آورده شود.
در زندگانى رسول خدا صلىاللهعليهوآله، براى شما نشانههايى است كه شما را به زشتىها و عيبهاى دنيا، راهنمايى مىكند؛ زيرا پيامبر، با نزديكان خود، گرسنه به سر مىبرد و با آن كه مقام و منزلت بزرگى داشت، زينتهاى دنيا از ديده او، دور ماند؛ پس پيروىكننده، بايد از پيامبر صلىاللهعليهوآله، پيروى كند و به دنبال او راه رود و قدم بر جاى قدم او بگذارد وگرنه از هلاكت، ايمن نمىباشد كه همانا خداوند، محمد صلىاللهعليهوآله را نشانه قيامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از كيفر جهنم قرار داد. او با شكمى گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان، وارد آخرت شد؛ سنگى بر سنگى نگذاشت تا جهان را ترك كرد و دعوت پروردگارش را پذيرفت.
وه! چه بزرگ است منتى كه خدا با بعثت پيامبر صلىاللهعليهوآله بر ما نهاده و چنين نعمت بزرگى به ما عطا فرموده؛ رهبر پيشتازى كه بايد او را پيروى كنيم و پيشوايى كه بايد راه او را تداوم بخشيم.6
خداوند، پيامبرش را با نورى درخشان و برهانى آشكار و راهى روشن و كتابى هدايتگر، برانگيخت. خانواده او، نيكوترين خانواده و درخت وجودش، از بهترين درختان است كه شاخههاى آن، راست و ميوههاى آن، سر به زير و در دسترس همگان است. زادگاه او مكه و هجرت او به مدينه پاك و پاكيزه است كه در آن جا، نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسيد. خداوند او را با برهانى كامل و كافى (قرآن) و پندهاى شفابخش و دعوتى جبران كننده فرستاد؛ با فرستادن پيامبر صلىاللهعليهوآله، شريعتهاى ناشناخته را شناساند و ريشه بدعتهاى راه يافته در اديان آسمانى را قطع كرد و احكام و مقررات الهى را بيان فرمود.7
پی نوشت:
1. نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 72.
2. همان، خطبه 96.
3. همان، خطبه 104.
4. همان، خطبه 105.
5. همان، خطبه 106.
6. همان، خطبه 160.
7. همان، خطبه 161.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}