جامعه شناسی سن(2)

جست و خیز یك مرد چهل ساله در یك بعدازظهر در خیابانی پر رفت و آمد می بایست منظره خنده داری باشد. به او گفته می شود مطابق سن و سالش رفتار كند، و تماشاگران فكر می كنند كه او مست و یا دیوانه است. ولی اگر یك پسر بچه ۴ ساله در طول همان خیابان بالا و پایین بپرد، چطور؟ ممكن است هیچ اظهار نظری در مورد وی وجود نداشته باشد. پس سن علاوه بر عنصر زیستی، دارای عنصری اجتماعی هم هست.

● گروه همسالان

قبل از آن كه اقسام متفاوت سبك های جوانی را پی بگیریم، باید به طور خلاصه به گروه كلیدی جوانان، یعنی گروه همسالان اشاره كنیم. اكثر ما در دوران كودكی در قالب خانواده پرورش یافته ایم كه به طور ایده آل ما را با محافظت، امنیت عاطفی
و احساس تعلق خاطر داشتن آماده می كنند.همان طور كه ما بزرگ می شویم فشار قید و بندهای خانوادگی بسیار سخت جلوه می كند، ما به آزادی بیش تری نیاز داریم، ولی بدون از دست دادن احساس امنیت. آیا به نظر می رسد كه نقش گروه همسالان تنها این است كه استقلال و امنیت برای ما به ارمغان آورد؟ گروه همسالان از افراد دیگری از همان سن تشكیل می شود كه به عنوان افرادی مناسب برای داوری به نفع یا علیه رفتار ما در نظر گرفته می شوند.
گروه همسالان می توانند تأثیری قطعی بر روی سبك زندگی جوانان داشته باشد. همه ما كم و بیش شنیده ایم كه برخی كه دارای ناهمسازی با قانونند، با جمعیت منحرفی حشر و نشر دارند. حیثیت و منزلت در میان گروه هم سن و سال تا اندازه ای جانشین وفاداری به خارج از گروه می شود.

● تنوعات فرهنگی جوانی

طیف وسیعی از فرهنگ جوانی وجود دارد كه بیانگر مجموعه مشكلاتی است كه جوانان با آن مواجه اند. همان گونه كه قبلاً بیان شد، جوانان سیاهپوست مركز شهر تجارب بسیار متفاوتی نسبت به جوانان حومه نشین سفیدپوست دارند. این تفاوت ها در سبك های لباس پوشیدن، انتخاب موسیقی و در طرز رفتار گروه های مختلف منعكس می شود. سبك (style)، اصطلاحی است برای خلاصه كردن یك شیوه لباس و استفاده از ژست حرف زدن ویژه و مجموعه كاملی از دوست داشتن و دوست نداشتن، كه یك گروه خاص را به عنوان گروهی متفاوت از بقیه جدا می كند.

● فرهنگ جوانی طبقه متوسط

از آن جایی كه جوانان طبقه متوسط به احتمال زیاد در نظام آموزشی تا گرفتن مدرك پیش دانشگاهی یا مدرك دانشگاهی می مانند، شكل فرهنگ جوانی آنان به احتمال زیاد بر اساس زندگی دانشجویی استوار می باشد و اغلب با برخی اشكال اعتراض سیاسی در ارتباط می باشند. دوری از جهان واقعی در محیط های دانشگاهی به آسانی به آنان اجازه می دهد تا سبك های جدید زندگی و نگرش های نو را بدون امكان تنبیه شدن، مورد بررسی و امتحان قرار دهند، بر خلاف جوانان طبقه كارگر (پایین) كه در خانه زندگی كرده و همواره با والدین درگیر می باشند.

● فرهنگ جوانی طبقه پایین

جوانان طبقه كارگر، سبك های كاملاً متمایزی را توسعه داده اند كه نشان می دهد در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در انگلستان طبقه كارگر به طبقات كم و بیش مرفه تبدیل شده است.
در جانب افراط، پایین ترین قشر مرفه۶ سبكی فرهنگی را پرورش می دهند كه به فرهنگ سرهای تیغ زده (skinheads)معروف اند. در این جا، تأكید بر جوانمردی و نژادپرستی است. این دو ارزش، عمیقاً در فرهنگ سنتی طبقه كارگر كشورهای غربی ریشه دار می باشد. و حاكی از آن است كه سرهای تیغ زده، ارزش های طبقه كارگر را اخذ كرده و آن را در درون به شكلی از سبك خرده فرهنگی پرورش داده اند. جوانمردی با پوشیدن لباس های بند شلواری سنتی مردان طبقه كارگر و با موهای كوتاه و تأكید بر رفتار، تهاجمی خشن نشان داده می شود. نژادپرستی معمولاً با آماج حملات قراردادن سیاهان و آسیایی ها، توسط سرتراشیده ها نشان داده می شود.
آینده سبك های فرهنگی جوانان در میان طبقه كارگر عمدتاً بر فرصت های كسب شغل وابسته خواهد بود. اگر شغلی نباشد، خرید لباس های گران قیمت، لوازم استریو و اتومبیل ها متوقف خواهد شد. در مقابل، اكنون در این جا انتظارات ثابتی وجود دارد كه مربوط به مایملك و دارایی آنان است; آنان فكر می كنند انصاف است كه لباس های شایسته و ابزار استریو داشته باشند، همراه با پول كم تری برای خرج كردن ولی با همان حجم آگهی تجاری و فشار بازرگانی برای خرید كالا، به علاوه انتظارات بالا، آینده برای جوانان نیمه تاریك پیش بینی می شود.

● فرهنگ جوانی سیاهان

در هر تحقیقی در زمینه فرصت های شغلی و شرایط زندگی، جوانان سیاهپوست هند غربی در ناحیه قاعده هرم اجتماعی قرار دارند و در ورای آن، جوانان سیاه با نگرش های نژادپرستانه كه در میان بخش های وسیعی از اجتماع سفیدپوست رواج دارد مواجهند. جامعه شناسان دریافته اند كه جوانان سیاه، به منظور فائق آمدن بر مشكلات خود و منزلت پایین در جامعه انگلیس، با اقتباس از فرهنگی كه بر بعضی از اشكال خیالی فرهنگ سیاهپوستان یا هند غربی بنا شده است، به اصول اولیه خویش بازگشته اند. جوان سیاهپوست با اقتباس از سبك های موسیقی رگا و راستا
(Reggae / Rasta)از جامعه سفیدپوستان می گریزند و به خودشان منزلت می دهند.

● راستافاریان گرایی (Rastafarianism)

راستافاریان گرایی در اصل، فرقه ای دینی است كه معتقد است سرزمین موعود سیاهان اتیوپی (حبشه) می باشد و پیامبر آنان راستافاری (Rastafary)است كه در سال ۱۹۳۰، به عنوان امپراتور اتیوپی تاجگذاری كرد. سیاهان قبایل از دست رفته اند۷ (lost tribe) كه در اسارت سفیدپوستان مسلط غربی در بابل نگهداری می شوند و آن ها روزی به سرزمین موعودشان باز خواهند گشت. بافتن گیسو، به صورت كلاف و استعمال ماری جوانا به طرد این جهان وچیزهای مادی ازجمله بدن خودشان توسط راستافاریان مربوط است. موهای ژولیده، در نتیجه نشستن می باشد، برای اهانت نسبت به بدن و كشیدن ماری جوانا به ایجاد حالتی كمك می كند كه راستافاریان را به خدا (یَهُوه) نزدیك تر می سازد.
اقتباس عناصر راستافاریان توسط نسل دوم سیاهان در انگلیس بیش ترحالت نمادین دارد تا حالت مذهبی. آنان قادرند تا فرهنگ متمایزی بیابند كه سیاه بودن را تقدیس كرده و به آنان اعتبار، سبك پوشش و موسیقی بسیار متفاوتی می بخشد.
رنگ های ملی اتیوپی توسط فرقه راستافاریان اقتباس شده است. راستافارگرایی مشكلات نژادپرستی و بیكاری را كه جوانان سیاه با آن مواجه اند حل نمی كند، ولی به آنان تصویر آبرومندی از خودشان ارائه می كند.۸

● فرهنگ جوانی آسیایی

یكی از گروه هایی كه به ندرت شهرت كسب می كنند، گروه جوانانی هستند كه آسیایی الاصل اند. به نظر می رسد كه در این جا عمدتاً در زندگیشان خانواده اهمیت خود را حفظ می كند و اینان از بسیاری از جوانان دیگر سازگارترند. از دختران به طرز مخصوصی حفاظت می شود و دیدگاه های سنتی آسیایی ها درباره نقش مرد به این معناست كه آنان (دختران) شدیداً تحت نظارت قرار دارند. مدارك جدیدی وجود دارد مبنی بر این كه تأثیر فرهنگ انگلیسی با ضعیف شدن كنترل والدین آسیایی شروع می شود و این كه بخش هایی از جوانان آسیایی جذب سبك های فرهنگی جوانان انگلیسی شده اند.

● تجارت گرایی و فرهنگ جوانی

فرهنگ جوانی در انگلیس ابتدا، در میان طبقه پایین كارگر توسعه یافت. این امر كاملاً اتفاقی نبود. جوانان طبقه كارگر برای خرج كردن پول داشتند. شركت های صوتیـ تصویری و پوشاك این امر را دیدند. همان طور كه تبلیغاتچی ها آن را درك كردند. به زودی صنعت كاملی توسعه یافت تا مدهای متغیر جوانان را فراهم كند.
به محض این كه سبك جدیدی ظاهر می شد، مقبول افتاده، تصفیه و رایج شده، و در معرض خرید و فروش قرار می گرفت. برای نمونه، پانك (punk)۹ كه به عنوان اعتراضی بر علیه «خوش سلیقگی» (good taste)و موسیقی تجاری آغاز شده بود، به زودی خود قربانی این امر گردید. مغازه های پانك كه لباس هایی با معیار پانك می فروختند به وجود آمد. پانك از اعتراض به لباس رسمی و «موسیقی تجاری» به تولید لباس های پانكی حركت كرد. زمانی كه درآمد بعضی از جوانان كاهش یافت، مد اُكسفام (Oxfam)پا گرفت; یعنی لباس های دست دوم به فروش گاه های خیریّه آورده شد.برای فراهم نمودن این مد، كارشناس فروشگاه های لباس دست دوّم و گران قیمت پدید آمد. (این لباس ها دیگر ارزان نبودند چون مد باعث شد كه لباس كهنه دست دوم از لباس نو گران تر باشد.)
از فرهنگ جوانی توسط رسانه های جمعی، شركت های صوتی تصویری، خانه های مد و سازندگان فیلم بهره كشی می شود، به طوری كه وقتی سبك جوانی ویژه ای را مورد بررسی قرار می دهیم، از خودمان می پرسیم كه چه قدر این سبك از خود جوانان سرچشمه می گیرد، و چقدر از تدبیر رسانه ها ناشی می شود.

● تجاری كردن فرهنگ جوانی

پیش از دهه پنجاه میلادی، فرهنگ نوجوانان واقعاً وجود نداشت. پیش از این دهه، جوانان چیزی را مصرف می كردند كه مسن ترها مصرف می كردند، البته قدری كم تر. حتی لباس هایی متفاوت با لباس های بزرگ سالان نمی پوشیدند. ولی به طور ناگهانی بعضی ها دریافتند كه جوانان هر چند پول كمی دارند، ولی تقریباً همه پولشان را در راه فراغت و تفریح خرج می كنند. بنابراین، آنان یك فرهنگ فراغتی كه بر اساس مُد قرار داشت تدارك دیدند و از این طریق، ثروت و دارایی كسب كردند. این یك رؤیای تجاری بود. لباس ها و نوارهای صوتی تصویری در عرض یك هفته از مُد می افتادند و شما (جوانان) می بایست بیش تر خرید كنید نه به خاطر این كه نیاز دارید، بلكه صرفاً به خاطر این كه می خواهید موافق اوضاع و آداب روز رفتار نمایید.۱۰

● شكاف نسل ها

تا این جا ما بر تفاوت های میان جوانان و بزرگ سالان تأكید كرده ایم. بعضی از جامعه شناسان تا جایی پیش رفته اند كه می گویند واقعاً دسته بندی مردم به گروه های سنی از دسته بندی آنان به طبقات اجتماعی مهم تراست.آیاهمین طوراست؟
شاید بر تفاوت های میان نسل ها زیادی تأكید شده است و مشابهت های بین نسل ها درك نشده است. اگرچه این واقعیت باقی می ماند كه همه بررسی ها(surveys)نشان می دهدكه این جوانان تنها به طور موقتی سركش بود، و به زودی به مأوای همنوایی باز می گردند.
نتایج و بررسی كتاب «جامعه جدید» در ارتباط با نگرش های جوانان در سال ۱۹۸۶، آشكار ساخت كه آنان به راستی بسیار همنوا می باشند. نگرش هایی نسبت به مواد مخدر، حتی سكس كاملاً محافظه كارانه و سنتی است. اغلب آن ها به لحاظ سیاسی بیش از طرف داران اصلاحات سیاسی بی تفاوت بودند.

● سالخورده ها

امروزه بیست درصد مردم بالای سن بازنشسگی می باشند و این رقم تا اواخر قرن رو به فزونی خواهد بود. پیشرفت در بهداشت، سطح زندگی و با وسعتی كم تر در مراقبت های پزشكی، موجب این توسعه سریع در امید به زندگی شده است. در این جا تأكید برتغییر نگرش ها نسبت به پیری و مشكلات آنان است.
در گذشته، در تاریخ هرگز این مقدار افراد پیر و سالخورده وجود نداشت. یك مسافر زمان از قرن هفدهم با دیدن این همه چهره های پیری كه وجود دارند ممكن است حسابی شوكه شود، همان طور كه با دیدن این همه تغییرات در تكنولوژی شوكه می شود. در واقع، او با دیدن تعداد افراد بالای چهل سال شوكه خواهد شد، تا چه برسد به ۶۰ ساله ها! در اغلب جوامع افراد پیر آن قدر نادرند كه درجاتی از منزلت و حیثیت را برای آنان تضمین می كند.
از این گذشته، در جوامع زراعی (بنا شده بر زراعت) كه تغییر اندكی رخ داده، هر نسلی از نسل قبلی یاد می گیرد، سالخورده ها چه بسا توصیه های مناسبی برای ارائه به نسل جوان تر داشته اند. سرعت تحول در جوامع به لحاظ تكنولوژی پیشرفته غربی به این معناست كه تجارب یك نسل برای نسل بعدی چندان مفید نمی باشد، و نتیجه طبیعی این است كه در جوامع غربی سالخوردگان دارای منزلتی پایین می باشند. برای بسیاری از مردم، پیری عبارت است از زمان ترس و زمان سرازیری كه به مرگ می انجامد. ولی پیری چندان بد نیست. اول از همه این كه مردم صرفاً زندگی طولانی ندارند. بلكه آنان به مدت طولانی فعال و سالم باقی می مانند. ادعا می شود كه اكنون بیش ترین دوره ثروت و آرامش زندگی مردم در هشت سال پس از بازنشستگی می باشد. ثانیاً، هیچ مدرك واقعی دال بر این كه با سالخورده ها در جوامع غربی در گذشته در كمال احترام زیاد رفتار می شد، وجود ندارد. تنها سالخورده های امروزی به یاد می آورند وقتی جوان بودند، سالخورده ها محترم بودند. با این تفاوت كه ممكن است بگویند امروزه با آنان تا آن حدّ با احترام رفتار نمی شود.

● فوق صدساله های اَبخازی (Abkhazi) گرجستان

امروزه در چند جای انگشت شمار دنیا، دور از شتاب و هیاهوی زندگی غربی، مردمی وجود دارند كه به طور غیرعادی دارای عمری طولانی و بلند می باشند. یكی از این مكان ها، منطقه اَبخازی گرجستان در نواحی جنوبی اتحاد جماهیر شوری سابق می باشد.
درانگلیس تعدادفوق صدساله ها (supercentenqrians)یعنی افراد بالای صد سال ۱ در ۴۰۰۰ نفر جمعیت تخمین زده می شود. در حالی كه، در این ناحیه روسیه تعداد فوق صد ساله ها ۲۰۴ در ۴۰۰۰ نفر می باشد. شاید مهم ترین دلیل برای عمر طولانی نگرش مردم نسبت به پیری و راه ها و روش هایی است كه در جامعه آنان سازماندهی می شود.
ابخازی ها در این كشور وقتی كه در یك سن درباره دریافت حقوق بازنشستگی خود فكر می كنند، خود را در بهار جوانیشان به حساب می آورند. آنان با مسن شدن و گذشت سن و سال «روان رنجور» نمی شوند; آن گونه كه ما با مسن شدن خود روان رنجور می شویم. هیچ كس مجبور به بازنشسته شدن در سن ۶۰ یا ۶۵ سال نیست و افراد پیر در مزارع سركار می روند.
منبع:خبرگزاری فارس